eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️🔘🔘⚫️ ایکاش که در خدمت زینب باشیم گریان غم و محنت زینب باشیم یکشب حرم رقیه جان باشیم و... یکشب حرم حضرت زینب باشیم ⚫️🔘🔘⚫️ 🔘⚫️شهادت حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد⚫️🔘 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
کانال متن روضه مجمع الذاکرین [WWW.MAHMOUDKARIMI-NOHO.IR]ma1402110602.mp3
زمان: حجم: 3.69M
گرچه سیه رو شدم، غلام توهستم خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟ شکر خدارا که در پناه حسینم عالم از این خوب تر پناه ندارد پناه عالمیان زینبت پناه ندارد به جز تو ای شه خوبان پناهگاه ندارد اگر اجازه دهی صف کشیده است پیت آییم که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد بگو چه کار کنم تا که آب را صدا نزنی بگو چه کار کنم تا که دست وپا نزنی بگو چه کار کنم تا تورا خلاص کنن به شمر رو بزنم یا که التماس کنم 🎤کربلایی محمد حسین پویانفر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️ نذار که از قافله ی شهادت عقب بیفته لشگر خواهرت بزار برن که سربلندم کنن نزار پایین باشه سر خواهرت برای تو غزل خونن به عشق تو گرفتارن میدونی که تو رو حتی بیشتر از من دوسِت دارن دعاشونه دو تا سرباز توی سپاه تو باشن میخان توی جوونیشون کشته‌ی راه تو باشن رومو زمین نزن امید آخرم قسم میدم تو رو به جون مادرم 🔺️برادرم حسین🔻 🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️ آرزومه که مادر شهید شم تا که بشم شریک غمهای تو میخام که من هم سهمی داشته باشم مثل یه قطره توی دریای تو بزار برن به میدون و بزار که اربا اربا شن که من مث تو باشم این دو تا هم اکبرم باشن داغ پسر که چیزی نیست خودم میشم فدای تو اگه هزار تا جونم داشتم میدادم برای تو اگه ردم کنی سراغ کی برم قسم میدم تو رو به جون مادرم 🔺️برادرم حسین🔻 🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️ ✍ شاعر امیر آهمند 🎵 سبک ساز احسان نوری
محمدم فدا سر اکبر عونم داداش جونت نذر اصغر میمیرم واسه رقیه ت آخر غریب داداش از روم چرا میکشی خجالت از بغض تو میمیرم نهایت باباشونم داداش داد رضایت غریب داداش وای وای زینب داداش واسه غربتت میسوزم نمیبینی چی میاد به روزم گریه میشه کار شب و روزم برادرم خداروشکر ندیدی نبودی جسارت مردم یهودی کعبه نی و صورت و کبودی برادرم وای وای زینب از روی تل میدیدم تنهایی دورت کردن میون اعدایی زیر پای گرگای صحرایی غریب داداش اکبر و کشتن کمونت کردن با سه شعبه باز نشونت کردن حا و سین و یا و نونت کردن غریب داداش وای وای زینب @mohamadalirezaie
زمان: حجم: 131.9K
571 _زبانحال زینب کبری سلام الله علیها با سر بر نیزه (زمینه _شور _زمزمه) هلال زینب دعا کنم من پای نیزه تموم بشه غمهای نیزه نیفتی از بالای نیزه باور نداشتم یه روز چنین بی بال و پر شم در کوه و صحرا در بدر شم با شمر و خولی همسفر شم دیدم رو نیزه میریزی اشک و دلغمینی چشماتو بستی تا نبینی آواره شد پرده نشینی چشم تو روشن رو ناقه ی عریان سوارم ببین کجا کشیده کارم نمونده یک محرم کنارم ببین برادر این روزگار چه کرده با من من محو دیدارت ولیکن افتاده بر من چشم دشمن ای کاش بمیرم آخه چجوری زنده باشم همراه با نامحرما شم رو نیزه ها سر داداشم مظلوم حسین جان مظلوم حسین مظلوم حسین جان
نینوای عشق جاویدان ز نای زینب است در حقیقت کربلا، کرب و بلای زینب است اعتلای پرچم شیعه در آفاق فلک افتخارش تا ابد حتمأ برای زینب است زینتِ عصمت، ز طفلی آیه ی عصمت بُود عصمت آری توشه ای از خاک پای زینب است کوه در هنگام طوفان، جان فدا وقت خطر مثل یک آیینه زهرا مقتدای زینب است کوثر امّ ابیها، مثل مادر می شود ماجرای کربلا شرح وفای زینب است با نوای اُسکُتویش، کاخ ها لرزیده اند کوفه ویران، از بلندای صدای زینب است اینهمه شور و حماسه اینهمه فرزانگی تازه یک خط از کتاب ماجرای زینب است از کلام هر امامی می شود فهمید که... زینتِ این طایفه صبر و حیای زینب است اینکه شرق و غرب عالم را حسینی کرده است ذوالفقار آتشین خطبه های زینب است کوچه در کوچه به کوفه شهر دیروز علی آفتاب سرخ بر نی رهنمای زینب است
در کوفه ماندم چه گذشته بر دلِ زینب ! وای از شلوغی های دورِ محمل زینب انگار نه انگار نسبت با بزرگان داشت! در کوفه تا دیروز او تفسیر قرآن داشت در روزِ روشن ، دید جولان دادن شب را شاگردهایش خارجی خواندند زینب را زخم زبان از چهره هایی آشنا می خورد سنگ ملامت از در و همسایه ها می خورد زینب نه تنها از منافق کم محلی دید از هم محلی های سابق کم محلی دید ! از دست عباسش که کاری بر نمی آمد از آستین پاره ، معجر در نمی آمد او که سرِ سجاده همراز ملائک بود وقت قنوتش شوقِ پرواز ملائک بود در سجده هایش واقف از سِری مگو می شد با حضرت باری تعالی روبرو می شد محشر به پا شد! لرزه بر هفت آسمان افتاد وقتی عنان ناقه اش دستِ سنان افتاد ناموس آل الله بر محمل معذب بود هم صحبتی با شمر، قتلِ صبر زینب بود
4_6025838201459971525.ogg
زمان: حجم: 751K
‍ ‍ 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 برادر کجایی کجایی برادر که دیگر نگیری سراغی ز خواهر شود دیدن تو نصیبم الهی و گرنه مرا می کشد این جدایی حسـین غـریبم شده غم نصیبم ببین بی تو چون شد دگر روزگارم از آن شش برادر یکی را ندارم بمیرم حسین جان که رو نیزه هایی چه می شد در آغوش خواهر نیایی حسـین غـریبـم شده غم نصیبم ببین ای برادر کـه خیلی غریبم دریغا فراق تو گشته نصیبم دعا کـن بـرادر کـه زینب بمیرد نبـاشد بـرای تـو مـاتم بگـیرد حسـین غــریبـم شده غم نصیبم همیشه دلم بوده خوش باتو هستم ولـی ای بـرادر ز داغـت شکستم فتادی به گودال به تن سر نداری برایت بمیرم که مادر نداری حسـین غــریبـم شده غم نصیبم ز سنگ جفا شد لبت پاره پاره چگـونه نمـایم تـو را مـن نظـاره تو بر روی نیزه منم روی محمل بـرادر نبـاشـم دمـی از تـو غـافل حسـین غــریبـم شده غم نصیبم 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 ای مـدینـه زینبم در باز کن گـریه و افغـان و زاری ساز کن ای مـدینه غـرق در تـاب و تبـم آمـده در این سفر جـان بـر لبم ای مدینه قامتم گر خم شده غصه هایم شُهره در عـالم شده ای مدینه یاد داری پیش از این داشـتم گل های پاک و نازنین من در اینجا نــور عینـی داشــتم یک اباالفضل و حسینی داشتم ای مـدینه بشـنو افغـان مـرا داغ پشـت داغ دیــدم کـربـلا هر چه من گل داشتم پرپر شدند غرق در خون قاسم و اکبر شدند حـرمله داغی کـه بـر دلهـا زده تـا ابـد شد سینه هـا آتشکده گرچه اینک از سفر بر گشته ام لیـک دیگر بـی برادر گشـته ام ای مدینه بین دو نهر پـر آب شد حسین از فرت تشنگی کباب سینه ام را شمر دون آتش کشید پیش چشم من حسین راسر برید تـا علـمدارم ز پـا افتـاد آه ازهمان لحظه حسین جان داد آه شد بـه روی نیزه تا رأس امام بـی محـابا تاختند سوی خیام خیمه ها رایک به یک آتش زدند نــاله ی واغـربتا می شد بلند کربلا گر چه بـه جانم زد شرر شام بـود از کربلا جانسوز تر سر گذشتم روضه ی جانکاه بود اشک ریزان بهر من «مداح» بود 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
هجران عاشقانهء ما مستدام شد فجر سپید طالع ما رو به شام شد آن بانویی که مرجع حوّا و مریم است با زادهء زیادِ لعین همکلام شد از برکت قدوم عزیزانت ای عزیز بازار شهر شام پر از ازدحام شد وقتی سر مطهر تو بین سفره بود برمن طعام و آب گوارا حرام شد دیدار ماه روی تو بالای نیزه ها بر زخم های پلک ترم التیام شد با حکم قتل نفس زکیه به کربلاء اسلام را نصیب و جزا والسلام شد این داستان ما که هزار و چهل شب است امروز نزد خاک شریفت تمام شد