eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم نزن افتادم از پا باز هم زد او را قسم دادم به زهرا باز هم زد کودک زدن دارد مگر،صد بار گفتم من که ندارم با تو دعوا باز هم زد ناراحتم خیلی به بابا حرف بد زد گفتم نگوید بد به بابا باز هم زد او چکمه پایش بود و من پای برهنه خون می چکید از هر دو تا پا باز هم زد فریاد می زد بر سر من از سر قیض گفتم خودم می آیم آقا،باز هم زد از زجر بی زارم بدم می آید از او چون حال من را دید،اما باز هم زد با پا مرا هل داد خیلی وحشیانه بر سر گرفتم دست ها را باز هم زد گفتم بگو آخر خودت دختر نداری؟ بابا نبودی هیچ آیا؟باز هم زد صلی الله علیک یا اباعبدالله 😭😭😭😭😭😭😭😭
مرثیه شام غریبان و گودال تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد 😢😢ا😢😢 ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده
. تقدیم به حضرت ام الادب، ام العباس، حضرت فاطمه ام البنین سلام الله علیها روضه ی کربلاست تقدیرش مثل زینب شکسته تصویرش داغ شرمندگیِ عباس است علت قد و قامت پیرش کربلا را ندید، اما ماند روی قلبش همیشه تأثیر‌ش داغ عباس ها نه، داغ حسین کرد با موج غم زمین گیرش با سکینه همیشه می فرمود: بگذرد از عمو و تقصیرش آب می شد رباب را می دید آتش شرم کرده تبخیرش از لبِ تشنه ی علی می گفت اشک هر روز و آه دلگیرش: حرمله در نبودِ عباسم با سه شعبه گرفته از شیرش روزگارش تمام روضه شده کار او صبح و شام روضه شده اشک و خون نقش چشم هایش بود کربلای بقیع جایش بود گرچه ام البنینِ تنها شد داغدار غم پسرها شد گرچه قطع الیمین شد عباسش روی نیزه نگین شد عباسش چار فرزند او شدند شهید نخل او را تبر اگر چه برید کم نشد از محبتش به حسین بیشتر شد ارادتش به حسین همه فکرش حسین بود حسین فکر و ذکرش حسین بود حسین .................................................................
تقدیم به حضرت ام المصائب نائبة الزهرا زینب کبری سلام الله علیها کوه از کمر خم می شود در پای زینب پیدا نگردد واژه ای همتای زینب مثل چکاچک های ناب ذولفقار است هر خط به خط از خطبه ی غرای زینب یک شهر ساکت می شود وقتی بخواهد طوفان کند فریاد یا زهرای زینب تهدید تاج و تخت حتی در اسیری هست از کلام معجزه آسای زینب پرچم به دوش کربلای بی حسین است نامی نبود از کربلا منهای زینب عطر حماسه می وزد هر جا که باشد صدها قصیده می شود غوغای زینب مریم تر از مریم به عفت رنگ و بو داد دارد به زهرا می رسد تقوای زینب از بس قنوت عرش پیما داشت هر شب شد ملتمس بر وتر او مولای زینب غمهای عالم غم نخواهد بود هرگز در پیش یک غم از همه غمهای زینب جا داشت یک دریا ببارد آسمان اشک وقت مرور صبر پر معنای زینب دین در کُمای بدعت بوزینه ها بود امروز زنده مانده با احیای زینب خفاش ها دشمن ترین هستند با او نورٌ علی نور است، بس، سیمای زینب با دست بسته معجرش را حفظ کرده غیرت از او آموخته سقای زینب سر می سپارم زیر تیغ غیرت عشق فتوا نمی خواهم به جز فتوای زینب
اگر تا به‌حالا نبخشیدی‌ام بزرگی کن و روز آخر ببخش گناهان فرزندها را بیا دمِ آخری جانِ "مادر" ببخش ای دوست زِ رحمت، دلِ آگاهم ده در ماه دعا سیرِ الی اللهم ده ماهِ رمضان و ماه مهمانی توست در محفلِ مهمانیِ خود راهَم ده مرحوم از اشک، ترم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! شوقم، شررم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! گفتند "پذیرایی" و مهمان داری من پشت درم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! چون روح که در قالبِ جان می‌آید باران به کویرِ تشنه‌گان می‌آید ای آن‌که وصالِ آسمان می‌خواهی برخیز صدایِ رمضان می‌آید آوای خوشی از آسمان می‌آید مهمانی یارِ مهربان می‌آید برخیز که با نسیم جان‌افزایی بوی خوش ماهِ رمضان می‌آید با سوزِ دل و ناله و با آه بيا با شرم حضور و دل آگاه بيا اكنون كه خدا سُفره‌ی رحمت چيده‌ست ای بنده، سـوي ضيــافت الله بيا =========================
‍ . دوباره مَحرمت شدم آقا_آقا شریک ماتمت شدم آقا_آقا گذاشتی که گریه کُنت باشم_باشم سینه زنِ غمت شدم آقا_آقا حالم بد میشه بی تو تو نبودی می مُردم فراموشم نکن که خیلی غصه تو خوردم حسین حسین یا مظلوم 2 هواتو کرده این دل زارم_زارم خیلی امام حسین دوست دارم_دارم دنیای من تو هستی ای عشقم_عشقم نوکریِ تو بهترین کارم_کارم با مهرت یک عمره در ساحل آرامشم نخواستم غیر از تو رو از خدا توو خواهشم 3 من که توو روضه های تو دریام_دریام تموم زندگیم فدات آقام_آقام از کودکی با تو ام و حالا_حالا لذت پیر غلامیتو میخوام_می خوام ببخش اگر که امروز بدنام ترین نوکرم بدم اما توو روضه ت سپید شد موی سرم 4 برات بمیرم ای غریب آقا_ آقا کاش می شدم برات حبیب آقا_آقا این روزا با مهدی منم میگم_میگم سلام علی شیب الخضیب آقا_آقا کشتنت با رحمی در کمال نافهمی از تنت نیزه دارا هر یک بردن یه سهمی غریب مادر حسین .👇
‍ . حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام دروغ بودن نامه های نامرد_نامرد قسم میدم به مرتضی برگرد_برگرد حیا ندیدم توی این کوفه_کوفه دلم رو ناسزاها شون خون کرد_خون کرد لبخنداشون چون تیره سنگاشون چون شمشیره گلوی سه شعبه در پیش اصغرت گیره کوفه نیا حسین جان 2 بچه کشی یه عادته اینجا_اینجا برگرد جون بچه های زهرا_زهرا خجالتی ندارن از اینکه_اینکه دست روی زن بلند کنند اینها_اینها خواهرت و اسارت بمیرم و نبینم کاش روی نی همسرِ اسیرم و نبینم کوفه نیا حسین جان ورود کاروان با اسم کربلا دلم لرزید لرزید دل حرم هم با دلم لرزید لرزید اعوذُ بللهِ مِنَ الغربت غربت با گریه ی شما دلم لرزید لرزید بین دشمن هلهله ست چه شوری تو قافله ست بیا برگردیم داداش اینجا پر از حرمله ست حسین حسین یا مظلوم 2 رسیده کربلا به دلدارش_یارش علقمه هم دیده علمدارش_یارش توو دامن رباب علی آروم_آروم پیاده شد خدا نگهدارش_یارش یا قتیل العبرات محروم میشی از فرات تو خون شنا می کنی ای سفینة النجات حسین حسین یا مظلوم حضرت رقیه سلام الله علیها خوش اومدی خوش قول ترین بابا_بابا عزیز من زخمی جبین بابا_بابا معجر نیافتاد از سرم بگو_بگو به غیرت من آفرین بابا_بابا سیلی خوردم ولیکن آه من رو ندیدن روسریم سوخت ولی باز آستین شد معجر من بابا حسین مظلوم 2 از تو هرآنچه کینه داشت دشمن_دشمن گرفته انتقامشو از من_از من این ردِ پنجه ها رو که دیدی_دیدی مال همین امروزه که زدن_زدن زخمام از حد فزونه دو چشمم پر ز خونه خونِ لبِ من از سنگ از تو از خیزرونه بابا حسین مظلوم طفلان حضرت زینب سلام الله علیها مگه میشه ساکت باشه خواهر_خواهر وقتی تویی بی کس و بی یاور_یاور اول بزار فدات بشن این دو_این دو بعداً منم فدات شم ای دلبر_دلبر جون این نوجونام فدای نوجونات توو عزاشون چشم من نمی افته به چشمات حسین حسین یا مظلوم 2 بیا بخر آبروی منو _داداش بیا کنار بزار نه گفتنو_داداش تو ای عزیز تر از جونم بزار _کنم پیش کشی هر دو پاره ی تنو_داداش به خدا که اگر هم تو خون پرپر بشینن هرگز هرگز دشمنات آه من رو نبینن حسین حسین یا مظلوم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام عمه ببین قیامته گودال_گودال تن عمو داره میشه پامال_پامال ببین زیر بارون تیغ و تیر_ای وای توو قتله گاه رفته چه جور از حال_از حال من مگه می تونم دست روی دست بزارم باید تیغو از روی گلو عمو بر دارم عمو حسین یا مظلوم 2 دستم فدای راه تو عمو_عمو میگیرم از خونْ بغلت وضو_وضو صدای خورد شدن دست من _حالا دلت رو برده تا کجا بگو_بگو ای کاش بابا می بود و می دید این لحظه ها رو روی خونین و دستِ سپر عبدالا رو عمو حسین یا مظلوم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام حال عجیبمو ببین عمو_عمو غم نده من رو اینچنین عمو _عمو خیلی خجالت می کشم وقتی_وقتی پا می کشی روی زمین عمو_عمو امانت داداشم با نیزه تابت دادند تشنه بودی و سنگا بد جوری آبت دادند یا قاسم ابن الحسن 2 فقط یه پیرهن از تو موند اینجا_اینجا یه خط خون منو کشوند اینجا_اینجا صدای تو از زیر این سنگا_سنگا عزیز من منو رسوند اینجا_اینجا چی اومده سر تو بی زره پیکر تو من موندم و خجالت قاسم از مادر تو یا قاسم ابن الحسن حضرت علی اصغر علیه السلام صدای خنده هاتو گم کردم_مادر گریه نکن که با تو هم دردم_مادر ببین برا یه قطره آب از صبح_از صبح همه ی کربلا رو می گردم_مادر لالالالالالایی بخواب آروم جونم عمو با آب میادش بابات گفته می دونم لالالالالالایی 2 می دونی که جون منه حسین_حسین می ره برات رو بزنه حسین_حسین برای آخرین دفه بزار _بزار دستاتو دور گردن حسین_حسین دعا کردم برای اینکه سالم بمونی از رو نیزه یه روزی روضه برام نخونی لالالالالالایی حضرت علی اکبر علیه السلام آبروی کرببلا علی _علی پاشو غرور خیمه ها علی_علی دق می کنم کنار تو بدون_بدون نفس بکش عمر بابا علی_علی یک حرم منتظرند تا با تو برگردم من بگو چه کنم با این پیکر اربن اربن ولدی علی علی 2 نشونی های پیکرت پخش ند_اینجا تو کربلا بال و پرت پخش‌ ند_اینجا حرومیا با نیزه دور من_اکبر برای جایزه ی سرت پخش ند_اینجا دل بریدم پس از تو از این دنیای فانی بعد از تو لذتی نیست دیگر در زندگانی ولدی علی علی مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
روضه شروع شد دل ما را بیاورید سرمایه ام سلاح بکا را بیاورید یک سال میشود که پرم وا نمیشود دستم به اسمان تو بالا نمیشود یک سال میشود که دلم خاک خورده است این چشم خشک راه به جایی نبرده است حالا شروع تازه برایم فراهم است ((تحویل سال سوخته گان از محرم است)) پرواز عشق با پر گریه میسر است توبه به پای روضه اگر شد چه بهتر است تعلیم درس عشق که در روضه میشود بالاتر از مکاتب صد حوزه میشود این عشق پر بهاست به عالم نمیدهم من طعم چای روضه به زمزم نمیدهم اینجا فرشته های خدا صف کشیده اند هر قطره قطره اشک شما را خریده اند این لحظه ها چقدر پر از نور میشویم چه ساده از عذاب خدا دور میشویم دلتنگ روضه هستم و دلتنگ کربلا با گوشه نگاه بفرما بزن مرا
از گلویت پسرم هرم عطش می‌بارد لبت از تشنگی انگار که آتش دارد می‌زند شعله لب سوخته‌ات بر جگرم تاب یک ناله نمانده‌ست برایت پسرم برو ای تشنه محال است که آبت ندهند نه! بعید است که این قوم جوابت ندهند ** تو بمیری ز عطش هم به دلشان غم نیست بین این طایفه‌ی شب‌زده یک آدم نیست مهلت حرف ندادند به لب‌های پدر خون لب‌های تو پاشید به سیمای پدر حرمله کاش که شرمنده‌ی رویت می‌شد کاش دستم سپر زیر گلویت می‌شد ناگهان کشت مرا درد صدای گلویت چقدر تیر بزرگ است برای گلویت می‌چکد خون ز لبت قطره به قطره پسرم مانده‌ام با تو چگونه بروم سمت حرم ✍
شب هشتم شده و سینه فقط غم دارد روضه ی امشب ما پیر شدن هم دارد مثل ارباب کنار تن مجروح علی مستمع در شب هشتم کمری خم دارد روضه ی دفن حسین است و به تنهایی خود داغ، اندازه ی یک ماه محرم دارد روضه میخوانم از آن سرو رشید مجروح که تنش روی عبا چند قلم کم دارد آسمان، غم زده ی روضه و خون می بارد پای این روضه اگر مرد کسی حق دارد روضه خوان شب هشتم بدنش میلرزد مثل ارباب در این روضه تنش میلرزد پدر داغ جوان دیده اگر هست اینجا تازه شد داغ دلش باز، ببخشد ما را جگرم سوخته مرهم بگذارید مرا امشب ای سلسله سادات ببخشید مرا نیمه ی سیب رسول است و مسیحای حسین رفت با رفتنش امید ز سیمای حسین پسری غرق به خون نقش زمین در صحراست کمر روضه خم از واژه ی اربن ارباست از کمر تا شده این پیکر چون کوهی که... ریخته روی زمین قامت مجروحی که... می چکد خون ز گلو چشم و دهان دست و سرش جای یک بوسه نمانده است برای پدرش دشت را چشم پدر پر ز علی می بیند گل پرپر شده را روی عبا می چیند لشکری کرد اشاره پدر پیرش را خنده ها کشت دوباره پدر پیرش را گیسوان پسرش روی زمین پا خورده دید یک تیغ میان کمرش تا خورده نیزه ای از وسط سینه ی او رد شده است خون نشسته به گلو راه نفس سد شده است
پدرت با تن مجروح تو تنها مانده پدری پیر که در بهت تماشا مانده حق بده خیره به این قامت پاشیده شوم چیزی از پیکرت ای یوسف بابا مانده؟ اربن اربایی ات از دور به چشمم امد یک نشانی ز تو هر گوشه ی صحرا مانده چند تا نیزه کشیدم ز تنت با این حال چند تا نیزه شکسته به تنت جا مانده خم شدم بوسه ای از زخم سرت بردارم در همین حال کمانی کمرم تا مانده ای جوانان کمک این پدر پیر کنید بر تن خاک تن اکبر لیلا مانده قطعه قطعه بسپارید بدن را به عبا جمع شد پیکرش از دشت؟ نه...حالا مانده چقدر کم شده ای یا که مکسر شده ای ای که نزدیک ترین روضه به مادر شده ای  
مرثیه شام غریبان و گودال تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد 😢😢ا😢😢 ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده
با عرض اجازه و معذرت از قطب عالم امکان حضرت بقيةالله الاعظم روحی فداه مرثیه شام غریبان و گودال تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده
یک طرف یک شهر و یک سو مادری قامت کمان آسمان افتاده زیر دست و پای ناکسان دست بر پهلوی خونْ زخمش گرفته آمده آنکه تازه غنچه اش را کرده نذر باغبان بی پسر با قلب خسته بی دفاع و نیمه جان داشت جان می داد زیر ضربه های بی امان می کشید از زخم پهلویش به روی خاک ها خط خونی در دفاعِ از امیر مؤمنان پای قتل مرتضی را هر که آمد مهر کرد فاطمه را هر که آنجا بود می زد هم زمان روی بازوی شکسته با قلاف پر زدند قصد کشتن داشت دشمن فاطمه را بی گمان می کشید از کینه قنفذ پیش چشمان علی با لگد بر چادر زهرای او خط و نشان ماجرای کوچه رفت و بعد از آن دیگر نماند از وجود فاطمه جز پوستی بر استخوان
4_5951508595492258762.mp3
228.8K
💠 سبک زمینه ایام فاطمیه💠 ➖➖➖ بند اول: چشاتو وا کن یاسِ علی به من نگا کن یاسِ علی پاشو بازم ای گُلِ باغم منو صدا کن یاسِ علی پاشو خانومم ، پاشو ای آرومه جونم پاشو که من بدونِ تو دیگه زنده نمی مونم ای زهراااا ببین می توانی بمانی ، بمان عزیزم تو خیلی جوانی ، بمان تو هم مثلِ من نیمه جانی ، بمان چه کم دارد این زندگانی ، بمان نرو فاطمه نرو فاطمه فاطمه فاطمه بند دوم: بمیره حیدر قَدِت خم شد صفای خونه بی تو کم شد با رفتنت ای عزیزه من دلِ زمونه پر از غم شد نرو ای یارم ، نرو دلبر و دلدارم نرو دِق میکنه زینب ، نرو گلشن و گلزارم ای زهراااا چرا ماهِ من قد کمانی ، چرا؟ بهارم چرا تو خزانی ، چرا؟ چرا آخه اَشْهَدْ بخوانی ، چرا؟ در این سن و سالِ جوانی ، چرا؟ نرو فاطمه نرو فاطمه فاطمه فاطمه بند سوم: دلِ تو از غصه ها پُره چشات همش زیر چادره دل شکستت شبانه روز فقط غمِ من رو می خوره بی تو ای زهرا ، سلامِ بی جوابم من همه مردم می دونن که ، بی تو خونه خرابم من ای زهراااا تو آرامشِ جان مایی مرو پناهِ من و بچه هایی مرو به دردِ غریبی دوایی مرو رفیقِ غمِ مرتضایی مرو نرو فاطمه نرو فاطمه فاطمه فاطمه سبک : شعر و سبک :
روضه ی کربلاست تقدیرش مثل زینب شکسته تصویرش داغ شرمندگیِ عباس است علت قد و قامت پیرش کربلا را ندید، اما ماند روی قلبش همیشه تأثیر‌ش داغ عباس ها نه، داغ حسین کرد با موج غم زمین گیرش با سکینه همیشه می فرمود: بگذرد از عمو و تقصیرش آب می شد رباب را می دید آتش شرم کرده تبخیرش از لبِ تشنه ی علی می گفت اشک هر روز و آه دلگیرش: حرمله در نبودِ عباسم با سه شعبه گرفته از شیرش روزگارش تمام روضه شده کار او صبح و شام روضه شده اشک و خون نقش چشم هایش بود کربلای بقیع جایش بود گرچه ام البنینِ تنها شد داغدار غم پسرها شد گرچه قطع الیمین شد عباسش روی نیزه نگین شد عباسش چار فرزند او شدند شهید نخل او را تبر اگر چه برید کم نشد از محبتش به حسین بیشتر شد ارادتش به حسین همه فکرش حسین بود حسین فکر و ذکرش حسین بود حسین شاعر:
مداح: 🖤🖤 کجایی_یا حسین ای امیر زینب ببین که_جون خواهر رسیده بر لب نگاه کن_داره سر می رسه جدایی گرفته_به گمونم دعای هر شب یه سال و نیمه_دیگه از این زندگی سیرم یه سال و نیمه_دارم هر روز برات می میرم یه سال و نیمه_خواب می بینم هنوز اسیرم وااااااااای هنوز رو دستام_کبودی های_رد طنابه۲ چل روز اسیری_هنوز خیالش_برام عذابه ۲ زینب ای زینب نرفته_داغ پیراهنت ز جونم نشسته_زخم سرنیزه ها رو شونم گرفته_غم تو کل زندگیمو نمیخوام_دیگه بی تو زنده بمونم تو رفتی و من_موندم و بچه های بی تاب تو رفتی و من_اتیش و خیمه های بی اب تو رفتی و من_تنها موندم میون گرداب_وااای یه لشکر از پیش_یه سمتم اتیش_چه روزگاری۲ تنت تو گودال_سر تو پامال_چه روزگاری۲ زینب ای زینب می دیدم_که داره تازه میشه نعلا گذشتند_از روی پیکر تو اسبا سرت رو_هدیه بردند برای کوفه تن تو_بی کفن موند به روی خاکا نبودی داداش_وقتی که دستامون و بستن نبودی داداش_غرور بچه تو شکستن نبودی داداش_یتیماتو کجا نشستن_وااااای تو روی نیزه_من روی مرکب_چه روزگاری۲ تو توی طشت و_بازار و زینب_چه روزگاری۲ زینب ای زینب 🖤🖤 ‌
زینت پنج تن آل ولایت زینب کربلا از قدمت یافت شرافت زینب با تو در کرببلا عشق به پایان نرسید ناجی مرحله ی سخت امامت زینب عصمت از بردن نام تو به عصمت برسد چیست عصمت به خدا خاک سرایت زینب امتحانی ز ازل بود که الله گرفت با شهادت ز حسین و به اسارت زینب ما کجا شرح یکی از همه اوصاف شما شرح اوصاف تو باشد به قیامت زینب سایه انداخته بر دین نخی از چادر تو مریم از درس تو آموخت نجابت زینب کوفه در عمر خودش مثل تو زن دید؟ ندید آفرین بر جگر کوه بلاغت زینب مثل چشمان پر از خون تو در عصر دهم که چنان رفته به دنبال زیارت، زینب؟ یافتی در دل آن دشت به خون آکنده آن پراکنده تن غرق جراحت زینب
چون روح که در قالبِ جان می‌آید باران به کویرِ تشنه‌گان می‌آید ای آن‌که وصالِ آسمان می‌خواهی برخیز صدایِ رمضان می‌آید ✍ 🔹 فرا رسیدن ضیافت آسمانی خدا را به محضر مبارک قطب عالم امکان، حضرت صاحب‌الزّمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف و همه‌ی شیعیان و منتظران تبریک و تهنیت عرض مینماییم دراین شب های معنوی التماس دعای فراوان داریم 🍃اَللّھُمَّ؏َـجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَࢪَج 🍃 •┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈
ای دوست زِ رحمت، دلِ آگاهم ده در ماه دعا سیرِ الی اللهم ده ماهِ رمضان و ماه مهمانی توست در محفلِ مهمانیِ خود راهَم ده ✍ مرحوم از اشک، ترم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! شوقم، شررم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! گفتند "پذیرایی" و مهمان داری من پشت درم؛ اَاَدخلُ؟ یا الله! ✍ چون روح که در قالبِ جان می‌آید باران به کویرِ تشنه‌گان می‌آید ای آن‌که وصالِ آسمان می‌خواهی برخیز صدایِ رمضان می‌آید ✍ آوای خوشی از آسمان می‌آید مهمانی یارِ مهربان می‌آید برخیز که با نسیم جان‌افزایی بوی خوش ماهِ رمضان می‌آید ✍
. روضه شروع شد دل ما را بیاورید سرمایه ام، سلاح بکا را بیاورید یکسال میشود که دلم خاک خورده است این چشم خشک راه به جایی نبرده است حالا شروع تازه برایم فراهم است تحویل سال سوخته گان از محرم است پرواز عشق با پر گریه میسر است توبه به پای روضه اگر شد چه بهتر است تعلیم درس عشق که در روضه میشود بالاتر از مکاتب صد حوزه میشود این عشق پر بهاست به عالم نمیدهم من طعم چای روضه به زمزم نمیدهم اینجا فرشته های خدا صف کشیده اند هر قطره قطره اشک شما را خریده اند این لحظه ها چقدر پر از نور میشویم چه ساده از عذاب خدا دور میشویم دلتنگ روضه هستم و دلتنگ کربلا با گوشه نگاه بفرما بزن مرا .
مرثیه شام غریبان و گودال تنها شدی و لشکر خونخوار می رسد بوی سقیفه و در و دیوار می رسد از زخم های سوخته ی بی شماره ات حسی شبیه لحظه ی مسمار می رسد با مادرم بگو که دختر پرده نشین تو از کربلا به کوچه و بازار می رسد 😢😢ا😢😢 ای یادگار مادر پهلو شکسته ام من بی دفاع، خسته کنارت نشسته ام هستند قاتلان تو همخون دوّمی ای کشته ی جنایت ملعون دوّمی گودال سرخ پر شده از عطر سیب تو رفته به نیزه صورت شیب الخضیب تو از موی تو نشانه در انگشت شمر بود دیدم محاسن تو که در مشت شمر بود این زلف را که خاک بر آن لانه کرده است یادش به خیر مادرمان شانه کرده است از تو لب و سر و دهن از داغ سرخ شد از من تنم به ضربه ی شلاق سرخ شد از من زمان غارتمان سر شکسته اند از تو به نعل تازه چه پیکر شکسته اند بس تیر و نیزه ای که به جسمت شکسته اند ذبح تو را همه به تماشا نشسته اند ناچار می شوم که رهایت کنم حسین فکری برای خیمه و غارت کنم حسین از من سر تو فاصله دارد چه ها کنم با کینه ای که حرمله دارد چه ها کنم آیا به خواهر تو اسیری روا بود؟ با لشکری که بد دهن و بی حیا بود ای وای من زمان خداحافظی شده ای پاره تن زمان خداحافظی شده
ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب ابروی تو از سنگ بازان در امان نیست شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی از شرم حال کوچه و بازار زینب این روزها دور و برم پر از حرامی ست دیدی کجا افتاده آخر کار زینب من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته تکرار زهرا می شود پیکار زینب شرط مواسات است اینجا سرشکستن ای مرجع پیشانی خونبار زینب
مرثیه اول ماه صفر رسیده روضه به بازار شام واویلا تمام مرثیه در یک کلام واویلا شدند پرده نشینان آیه ی تطهیر شکنجه در ملأ بار عام واویلا ز کوچه ها همه بوی شراب می آید رسیده قافله در ازدحام واویلا در ازدحام نظرها،سلاله های علی اسیر و خسته و بی احترام واویلا به کوچه های یهودی خبر رسانده کسی رسیده مرحله ی انتقام واویلا به هر اشاره ی سنگی سری زمین می خورد سری به نیزه ندارد دوام واویلا مقابل دل زینب چگونه می شکنند به سنگ کینه جبین امام واویلا
کانال متن روضه مجمع الذاکرین. .mp3
575.7K
زمزمه: حبیبه ی خدا مسافر علی بیا سفر نکن به خاطر علی خورشید من چرا رو به غروب میشی یه کم دیگه بمون ایشالا خوب میشی منم که تکیه گاه بودم برا همه شکسته پشتم از غم تو فاطمه خدافظی نکن می سوزه قلب من بیا و حرف رفتنو دیگه نزن میدونی این روزا دیگه بریده ام به کی بگم خمیده شد رشیده ام چقد غمه عزیز توی صدای تو تنگه دلم برا ی خنده های تو مرو که بی تو از زمونه سیر میشم تو چنگ خنده ی قنفذ اسیر میشم برو گلم خدا همرات عزیز من منم و یادگاری هات عزیز من پوشوندی از نگام دستای سوخته تو بالاخره دیدم چشای سوخته تو ندیدم از تو من یه ذره خواهشو نیاوردی به روم دردای سرکشو لعنت به اونکه زد آتیش به زندگیم شرمنده کرد منو به پیش زندگیم