🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#مرثیه
✍شاعر:وحید محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
ماجرای آب آبش کرده بود
غصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دسته دسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
با تنش زنجیرها درگیر بود
در غل و زنجیر امّا شیر بود
از نگاه حرمله دلگیر بود
اوجوان بود آه امّا پیر بود
ماجرای شام پشتش را شکست
غصه های شام پشتش را شکست
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
درد و رنج و غصه ی بسیار دید
از زبان شامیان آزار دید
خواهرانش را سر بازار دید
عمه را در معرض انظار دید
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
نیزه بازی با سرش هم جای خود
بوریا و پیکرش هم جای خود
دست بی انگشترش هم جای خود
ماجرای خواهرش هم جای خود
خاک را همسایه ی افلاک کرد
خواهرش را در خرابه خاک کرد
❁﷽❁
🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح : حاج اسماعیلی
سال ۱۴۰۴
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روز شهادت آقا زین العابدینه بریم در خونه ی آقا سیدالساجدین
روضه برپا بود هر جا آب بود
روضه هایش ذکر بابا آب بود
مقتل جانسوز آقا آب بود:
تشنه لب بود آه اما آب بود
یه عمری اقا زین العابدین شب وروز گریه می کرد، آب می دید گریه می کرد طفل خردسال می دید گریه می کرد، جوان می دید گریه می کرد، دختران قد و نیم قدومی دید گریه می کرد
روضه خوانش گاه ظرفی آب شد
گاه گاهی روضه خوان قصاب شد
گاهی وقتا تو کوچه های مدینه راه می رفت، می دیدن آقا اومد جلو در قصابی شروع میکرد گریه کردن، همه جمع می شدن، چی شده آقاجان؟ یابن رسول الله چرا گریه می کنید صدا می زد ای قصاب، بگو ببینم این گوسفند رومیخای ذبح کنی آبش دادی یا نه؟ می گفت بله یابن رسول الله ، ما مسلمانیم ما از جد شما یاد گرفتیم ، می دیدن دوباره گریه می کنه، آقاجان چی شده؟حرف بدی زدم؟؟ می فرمود بابای من حسینو تو کربلا ، با لب تشنه سر بریدن ،
ماجرای آب آبش کرده بود
غُصه ی ارباب آبش کرده بود
مادری بی تاب آبش کرده بود
دختری بی خواب آبش کرده بود
یا خودش بارید دائم یا رباب
روضه می خواندند هر دم با رباب
پیکری را
حالا داره یادش میاد آقا زین العابدین
پیکری را بر زمین پامال دید
دیگه چی دید؟؟؟
پیکری را بر زمین پامال دید
شمر را در گودی گودال دید
عمه را بالای تل بی حال دید
لشکری را در پی خلخال دید
هجمه ی شمشیرها یادش نرفت
سنگ ها و تیرها یادش نرفت
یکی از سخت ترین صحنه های عاشورا اونجایی بود که آقا زین العابدین پرده ی خیمه روکنار زد از دور داره میبینه ، من نمیدونم فاصله چقدر بوده ، آقا زین العابدین نگاه کنه ببینه دور باباش حسینو حلقه زدن، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، پیرمرداشون عصا زنان
یه مرتبه طاقت نیاورد یه چوب دستی به دست گرفت عصا زنان از خیمه زد بیرون ، یه مرتبه ابی عبدالله این صحنه رو که دید صدا زد زینب ، دست علی رو بگیر مبادا بیاد، زینب اومد اومد دستشو گرفت عزیز دلم کجا داری میری؟ بابات حسین همه ی ما رو به تو سپرد، همه ی بود و نبود ما تویی عزیز دلم ،
هم به تن رخت اسارت دیده بود
خیمه را در وقت غارت دیده بود
از سنان خیلی جسارت دیده بود
از حرامی ها شرارت دیده بود
آتش بی داد دنیا را گرفت
شمر آمد راه زن ها را گرفت
عمه را با دست بسته می زدند
با همان نیزه شکسته می زدند
بچه ها را دست بسته می زدند
می شدند آنقدر خسته... می زدند
تازیانه جای طفلان خورده بود
زین جهت خیلی به زینب برده بود
اما اون مصیبتی که از اقا زین العابدین سوال کردن آقاجان،کجای این مصائب براشما سخت تر بود سه مرتبه فرمود
الشام الشام الشام
کوچه های شام پیرش کرده بود
شهر و بار عام پیرش کرده بود
سنگ روی بام پیرش کرده بود
طعنه و دشنام پیرش کرده بود
بی هوا عمامه اش آتش گرفت
مثل زهرا جامه اش آتش گرفت
جملاتی تو بعضی مقاتل معتبر، نوشته ادم شرمش میاد بگه، فقط یک جملشو میگم امام زمان منو ببخشه، اگه تو مقاتل ننوشته بودن نمیخوندم ، گفت وقتی اسرا رو وارد شام کردن اینها رو بردن تو یه محلی که مخصوص برده ها بود اونجا برا چند ساعت اینها رونگه داشتن اهل ذمّه ، یعنی غیر مسلمونا،مسیحیا،یهودیا میومدن.......
قربونت برم عمه جان، ...... دختر زهرا اینجا چه می کنه؟ بچه های فاطمه ی زهرا تو بازار برده فروشا چرا؟؟؟
بزم مِی بود و سر و طشتی طلا
خیزران بود و عزیز مصطفی
بعد یه عمری گریه و آه و ناله و سجده و دعا و مناجات ، بالاخره آقا زین العابدین راحت شد قربونت برم آقاجان، هنوزم که هنوزه ، مرقد مطهرش تو قبرستان بقیع مثل یک خرابه ایه، کنار قبر عموش امام مجتبی، قبر امام سجادم نه سنگی داره نه حرمی داره ، ان شالله بیاد آقا، شر همه ی وهابی ها رو کم می کنه ، ان شالله تومدینه ،قبرستان بقیع،گنبد و بارگاهی بنا می کنیم، ان شالله....
با مدد امام زمان
بسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم....
✍شاعر:وحید محمدی
●━━━━━━───────
#شهادت_امام_سجاد (علیه السلام)
#مرثیه
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#مرثیه
🎤مداح :سید مهدی حسینی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در حیرتم که با جگر او چه کار کرد
زهری که آب کرد دل سنگِ خاره را
زینب رسید نالهکنان، زودتر حسین
پنهان کنید این جگر پاره پاره را
تا سرفه کرد طشت پُر از داغِ کوچه شد
میخواند جای او جگرش درد واره را
در کوچه دید ضربهای از پشت دست خورد
بعدش شنید ضربهی دستی دوباره را
سیلی از این طرف زد و از آن طرف شکست
دیوار بسته بود به او راهِ چاره را
میرفت صبح زود به کوچه همیشه تا..
..پیدا کند بقیهی آن گوشواره را
هفتاد تیر بر کفننش زار میزدند
تا که کنند یاد تنی تکهپاره را
لایوم مثل کرببلا ، نیزه میزدند
کمکم زیاد کرد حرامی شماره را
انگار حرصِ حرمله خالی نمیشود
پیش رُباب میشکند گاهواره را
دارد حسین رو به حرم گریه میکند
وقتی که شمر داشت به زنها اشاره را...
شاعر : حسن لطفی
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#وفات_حضرت_سکینه_س
🏴#مدح
🏴#مرثیه
✍#مجتبی_خرسندی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تابیده است از دو طرف بر تو آفتاب
هم دختر حسینی و هم دختر رباب
هرچند آمنه ست و امینه، ولی رباب
نام تو را سکینه ی خود کرده انتخاب
درباره ی مقام بلندت حسین گفت:
ممسوس در خداست شبیه ابوتراب
در هر دوعالم از سر ارج و بها تو را
شد "فخرة النسا" لقب از "سیدالشباب"
ای ننگ بر تمام قلم های روزگار
وقتی نمانده نام تو در این همه کتاب
از آن زمان که راویه ی "شیعتی" شدی
دیگر برای شیعه گوارا نبوده آب
در کربلا و کوفه و شام و مدینه هم
شد قوت غالب تو فقط رنج یا عذاب
درد تو را شنیده ام از سهل ساعدی
داغ تو را گرفته ام از مجلس شراب
"بس کن که ناله ات جگرم را کباب کرد"
این حرف را شنیده ای از فاطمه به خواب
رویش سیاه باد و دودستش شکسته باد
هرکس که دست های تو را بسته با طناب
هرچند گریه پلک تو را زخم کرده است
هرچند راس رفته به نی برده از تو تاب
یک رکعت از نوافلت اما قضا نشد
گیرم هزار بار رسیدی به اضطراب
شان تو با شکوه تر از حرف های ماست
هرکس دروغ بسته به تو خانه اش خراب
باشد دعای خیر تو تعجیل در فرج
زیرا دعای خسته دلان هست مستجاب
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#مرثیه
✍شاعر:وحید محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
وقت بیماری و غم ذکر حسن می گیرم
وسط روضه و دم ذکر حسن می گیرم
همه جا زیر علم ذکر حسن می گیرم
به خدا بین حرم ذکر حسن می گیرم
سامرا، ذکر حسن، بین حرم می چسبد
جمعِ نامِ تو شدن، زیر علم می چسبد
ما نشستیم سر سفره ی شاهانه ی تو
به فدای تو و آن لطف کریمانه ی تو
عرشیان صف زده پشت در کاشانه ی تو
خیر دیدیم چقدر از در این خانه ی تو
پاسبان حرمت خیل ملائک هستند
جیره خوار کرمت خیل ملائک هستند
خلق حیران تو و روی ملیحت آقا
به فدای تو و آن لحن فصیحت آقا
ماجرایی است عجب، دست مسیحت آقا
دست ما را برسان تا به ضریحت آقا
به فدای تو و آن گنبد و گلدسته ی تو
کس نخورده است در عالم، به در بسته ی تو
شور رویای شب ماست فقط خواب حرم
دل ما هست همان گوشه ی سرداب حرم
قسمت ما بشود کاش دم ناب حرم
تا بنوشیم فقط جرعه ای از آب حرم
هر چه می خواهد از این باب، گدا می گیرد
لطف بی حد شما، دست مرا می گیرد
می رود سمت جنان گریه کنت با زهرا
می شود چشم ترم در غم تو چون دریا
اثر زهر شده در رخت آقا پیدا
اولین روضه ی تو عمر کمت بود اما
لااقل خم نشدی، چشم شما تار نشد
قسمت سینه ی تو تیزی مسمار نشد
دست و پا می زنی و بال و پرت می آید
مهدی فاطمه بالای سرت می آید
اثر زهر جفا بر جگرت می آید
روضه ی ظهر دهم در نظرت می آید
همه سیراب ولی تشنه، عزیز زهراست
زیر کندیِ سر دشنه، عزیز زهراست
روی این خاک بگو، آه... تنت می ماند؟
زیر مرکب مگر آقا بدنت می ماند؟
غصه ای نیست... به تن پیرهنت می ماند
بین انگشت، عقیق یمنت می ماند
پسر فاطمه بالای سرش غوغا بود
سر عمامه ی آقای همه دعوا بود
Super Effect Edited5cd82e792a4b751f3adfa089_4038249271394755090.mp3
زمان:
حجم:
7.03M
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#مرثیه
🎤مداح :حاج مجید طاهری
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#مرثیه
🎤مداح :حاج مجید طاهری
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گریه خاموش نکرد آتش جانم چه کنم
رو به قبله شده بابای جوانم چه کنم
سر بی تاب پدر بر سر زانوی من است
اول درد یتیمی است ، ندانم چه کنم
نگران شد پدر از غربت تنهایی من
من هم از حالت بابا نگرانم چه کنم
سخت بود اینکه ببینم پدرم جان میداد
وای من ، وای که کاری نتوانم چه کنم
لرزش کاسه ی آب این دل من را لرزاند
کوهم و میدهد این داغ تکانم چه کنم
پدرم گرچه زمین خورد ولی نیزه نخورد
یاد جدم کنم و روضه نخوانم چه کنم
بر روی زخم تنش بار دگر زخم زدند
تیرباران شدنش کرده کمانم چه کنم
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#گریز_به_کربلا
🏴#مرثیه
✍شاعر:کربلایی مرتضی شاهمندی
✍شاعر:کربلایی مرتضی شاهمندی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آقا سلام بر تو و بر سامرای تو
زانوی غم گرفته دلم در عزای تو
آقا سلام بر تو و بر پاره ی تَنَت
یعنی نشسته یوسف زهرا به ماتمت
رفتی و با غمت دل مهدی شکسته است
گَرد فِراق تو به رُخ او نشسته است
با ما بگو که با جگر اطهرت چه کرد ؟
زهر جفای دشمن دون با تنت چه کرد
از یادمان نرفته شکستند حُرمتت
ویران نموده دشمن تو صحن و تُربتت
مسموم زهر کین شدی آقا وُ پَر زدی
با رفتنت به قلب پسر هم شرر زدی
شکر خدا سر از تن پاکت جدا نشد
بر خاک سامرا بدن تو رها نشد
شکر خدا سَرَت به روی نیزها نرفت
خنجر به زیر حنجرِ پاک شما نرفت
آقا سلام بر تو و لب های تشنه ات
( یاد حسین می دَمَد از نای تشنه ات )