#دورهء_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#زمزمه
#شور
#میثم_مومنی_نژاد
از ناقه افتادم زمین کجا بودی بابا
شد دخترت ویران نشین .....
کبودی رومو ببین ......
حسین من حسین من بابا حسین حسین
دست منو بستن به زور کجا بودی بابا
گفتند که رفتی راه دور .....
سرت میده بوی تنور .....
ویرانه شد بیت الحزن منو ببر بابا
وا کن طناب از دست من .....
خیلی به صورتم زدن ....
چقدر توو این شام بلا ما رو زدن بابا
به هر بهونه هر کجا .....
محلهء یهودیا ......
بابا به من بگو کجاست عموی مهربان
بگو خبر داره که جا موندم ز کاروان
بگو که من میترسم از خولی و ساربان