eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت حضرت زینب کبری س محمدرضا طاهری 🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ _ __ چشامو باز دوباره گریه می گیره مگه میشه مگه از یاد من میره خودم دیدم جوونت غرق غم ها شد توی میدون چجوری ارباً اربا شد حسین جانم خودم دیدم که اصغر با لبای سرد غریبونه پیش چشمات تلظّی کرد خودم دیدم سپاه شام شده بی تاب توی میدون می کردی التماس آب حسین جانم خودم دیدم عَلَم از دست ماه افتاد یه لشگر گرگ به سمت خیمه راه افتاد حسین جانم خودم دیدم می دیدی آسمونو دود توی گودال یه نامرد روی سینه ت بود حسین جانم خودم دیدم تو مقتل جستجو می کرد جلو چشمام تنت رو پشت و رو می کرد حسین جانم خودم دیدم قدم هایی که شد تند و تو دستای یه نامرد خنجر کند و خودم دیدم داره قطع میشه اُمیدم خودم دیدم دوازده ضربه رو دیدم حسین .... تو رو کشتن میومد نغمه ی تکبیر تو رو کشتن به دستم بسته شد زنجیر حسین جانم حسین جانم فدای جسم بی تابت تو رو کشتن ندادن قطره ای آبت *ای تشنه لب،حسین....* تو رو کشتن غنائم رو سوا کردن تنت رو وای توی صحرا رها کردن حسین جانم *لذابرا همین عبدالله بن جعفر هر چی التماس می کرد،خانوم! چرا اصرار داری بسترت رو تو صحن خونه زیر آفتاب پهن کنم،دیگه جونی برات نمونده،چرا زیر سایه نمیآی؟ فرمود:عبدالله! آخه تو که نبودی ببینی، جلو چشمام،بدن حسینم زیر آفتاب،روی خاک ها،اجازه ندادن کنار بدنش قدری عزاداری کنم... اشکاتو روی دست بگیر،دستای گداییت رو بالا بیار،امر امام زمانِ،صدایی حبس نشه توی سینه،الهی بحق زینب،"عجل لولیک الفرج....." ┅═══✿✧❃✧✿═══ ┅═══✿✧❃✧✿═══┅ @majmaozakerine علیها
4_5908738971856274753.mp3
2.21M
شهادت حضرت زینب کبری س محمدرضا طاهری 🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ _ __ چشامو باز دوباره گریه می گیره مگه میشه مگه از یاد من میره خودم دیدم جوونت غرق غم ها شد توی میدون چجوری ارباً اربا شد حسین جانم خودم دیدم که اصغر با لبای سرد غریبونه پیش چشمات تلظّی کرد خودم دیدم سپاه شام شده بی تاب توی میدون می کردی التماس آب حسین جانم خودم دیدم عَلَم از دست ماه افتاد یه لشگر گرگ به سمت خیمه راه افتاد حسین جانم خودم دیدم می دیدی آسمونو دود توی گودال یه نامرد روی سینه ت بود حسین جانم خودم دیدم تو مقتل جستجو می کرد جلو چشمام تنت رو پشت و رو می کرد حسین جانم خودم دیدم قدم هایی که شد تند و تو دستای یه نامرد خنجر کند و خودم دیدم داره قطع میشه اُمیدم خودم دیدم دوازده ضربه رو دیدم حسین .... تو رو کشتن میومد نغمه ی تکبیر تو رو کشتن به دستم بسته شد زنجیر حسین جانم حسین جانم فدای جسم بی تابت تو رو کشتن ندادن قطره ای آبت *ای تشنه لب،حسین....* تو رو کشتن غنائم رو سوا کردن تنت رو وای توی صحرا رها کردن حسین جانم *لذابرا همین عبدالله بن جعفر هر چی التماس می کرد،خانوم! چرا اصرار داری بسترت رو تو صحن خونه زیر آفتاب پهن کنم،دیگه جونی برات نمونده،چرا زیر سایه نمیآی؟ فرمود:عبدالله! آخه تو که نبودی ببینی، جلو چشمام،بدن حسینم زیر آفتاب،روی خاک ها،اجازه ندادن کنار بدنش قدری عزاداری کنم... اشکاتو روی دست بگیر،دستای گداییت رو بالا بیار،امر امام زمانِ،صدایی حبس نشه توی سینه،الهی بحق زینب،"عجل لولیک الفرج....." ┅═══✿✧❃✧✿═══ ┅═══✿✧❃✧✿═══┅ علیها @majmaozakerine
شهادت حضرت زینب کبری س محمدرضا طاهری 🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ _ __ چشامو باز دوباره گریه می گیره مگه میشه مگه از یاد من میره خودم دیدم جوونت غرق غم ها شد توی میدون چجوری ارباً اربا شد حسین جانم خودم دیدم که اصغر با لبای سرد غریبونه پیش چشمات تلظّی کرد خودم دیدم سپاه شام شده بی تاب توی میدون می کردی التماس آب حسین جانم خودم دیدم عَلَم از دست ماه افتاد یه لشگر گرگ به سمت خیمه راه افتاد حسین جانم خودم دیدم می دیدی آسمونو دود توی گودال یه نامرد روی سینه ت بود حسین جانم خودم دیدم تو مقتل جستجو می کرد جلو چشمام تنت رو پشت و رو می کرد حسین جانم خودم دیدم قدم هایی که شد تند و تو دستای یه نامرد خنجر کند و خودم دیدم داره قطع میشه اُمیدم خودم دیدم دوازده ضربه رو دیدم حسین .... تو رو کشتن میومد نغمه ی تکبیر تو رو کشتن به دستم بسته شد زنجیر حسین جانم حسین جانم فدای جسم بی تابت تو رو کشتن ندادن قطره ای آبت *ای تشنه لب،حسین....* تو رو کشتن غنائم رو سوا کردن تنت رو وای توی صحرا رها کردن حسین جانم *لذابرا همین عبدالله بن جعفر هر چی التماس می کرد،خانوم! چرا اصرار داری بسترت رو تو صحن خونه زیر آفتاب پهن کنم،دیگه جونی برات نمونده،چرا زیر سایه نمیآی؟ فرمود:عبدالله! آخه تو که نبودی ببینی، جلو چشمام،بدن حسینم زیر آفتاب،روی خاک ها،اجازه ندادن کنار بدنش قدری عزاداری کنم... اشکاتو روی دست بگیر،دستای گداییت رو بالا بیار،امر امام زمانِ،صدایی حبس نشه توی سینه،الهی بحق زینب،"عجل لولیک الفرج....." ┅═══✿✧❃✧✿═══ ┅═══✿✧❃✧✿═══┅ @majmaozakerine علیها