بسم رب المهدی (عج)
#جمعه_های_دلتنگی
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
دل می رود ز دستم یا بن الحسن کجایی؟
می سوزم از فراقت ای داد از این جدایی
کی می شــود ببینم آن روی دلــرُبایت؟
آقایِ بی قرینـــم ! کـی می شود بیایی؟
دست از طلب ندارم ســوی تو رهسپارم
با دسـت خالیِ خود ، من آمــدم ، گدایی
هـر بار آمدم من ، با هر بهـــانه ، سویت
دســت مرا گرفتــی ، از راه آشنــــایی
از درگه تو مـــولا ! جایـــی نمی روم من
تا باز ، از ســرِ لطــف بر ما کــرم نمـایی
دنیای بی حضــورت دنیای تیرگیــهاست
ای منبـــع زلالِ آیــات روشنـــایــی
از بس غروب دیدیم، دلتنگ یک طلوعیم
از پشت ابرِ غیبـت کی می شـود در آیی؟
آقا عنایتـــی کن ، تا لحـــظه ای ببیــنم
آن طلعـت رشیــــده ، آن چهــرهٔ خــدایی
بنویس ، خود به رویِ تقــویم های عــالَم
این جمعــه را به نامِ یک جمعــه طلایـی
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
┄┄┅┅✾┅┅┄┄
بسم رب المهدی (عج)
#جمعه_های_دلتنگی
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
دل می رود ز دستم یا بن الحسن کجایی؟
می سوزم از فراقت ای داد از این جدایی
کی می شــود ببینم آن روی دلــرُبایت؟
آقایِ بی قرینـــم ! کـی می شود بیایی؟
دست از طلب ندارم ســوی تو رهسپارم
با دسـت خالیِ خود ، من آمــدم ، گدایی
هـر بار آمدم من ، با هر بهـــانه ، سویت
دســت مرا گرفتــی ، از راه آشنــــایی
از درگه تو مـــولا ! جایـــی نمی روم من
تا باز ، از ســرِ لطــف بر ما کــرم نمـایی
دنیای بی حضــورت دنیای تیرگیــهاست
ای منبـــع زلالِ آیــات روشنـــایــی
از بس غروب دیدیم، دلتنگ یک طلوعیم
از پشت ابرِ غیبـت کی می شـود در آیی؟
آقا عنایتـــی کن ، تا لحـــظه ای ببیــنم
آن طلعـت رشیــــده ، آن چهــرهٔ خــدایی
بنویس ، خود به رویِ تقــویم های عــالَم
این جمعــه را به نامِ یک جمعــه طلایـی
┄┅═✧❁✾❁✧═┅┄
رقیه سعیدی(ڪیمیا)
┄┄┅┅✾┅┅┄┄
❁﷽❁
#شب_نهم_محرم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
به هر جا سر زدم ، اما ندیدم روی زیبایت
خوشا آنکس که یک لحظه ، نصیبش شد تماشایت
به هر در میزنم شاید ، تو بگشایی به رویم، دَر
همه جانها فدای آن ، رُخِ پنهان ِ پیدایت
بیا ای یوسف زهرا ، قدم بر چشم ما بگذار
به چشمم سُرمه ای باشد ، غبار آن قدمهایت
حدیث عاشقی باشد ، نشستن در غم هجران
ولی در وصل تو عاشق ، شود مجنون وشیدایت
چنین عشقی شده معنا ، فقط در روز عاشورا
چه عشقی آفرید آن روز ، عمویِ ماه سیمایت
اباالفضلی که دریا شد ، خجل از روی زیبایش
ایا باب الحوائج ، ما دخیلِ نام زیبایت
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
مناجات شب ششم .مسجد.شریفی.m4a
زمان:
حجم:
8.89M
ای پادشاه انس وجان برگرد آقا..
#مناجات
#شب_ششم
#محرم_
#مداح_حاج_علی_شریفی_گرگان
به نام خدا
#شب_ششم_محرم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
~~~~~~~~~~~
ای پادشــاه انس و جان ، برگرد آقا
آرام جـان عاشقــان ، بـرگــرد آقا
تاکی بسوزم در فراقت، طاقتم نیست
از این جــدایی الامـان ، برگــرد آقا
تا کی بگردم کو به کو در جستجویت
تا کی بمــانی بی نشــان ؟ برگـرد آقا
ای یار مظلــومان عــالم ، یابن زهـرا
آه ای امیـــد بی کسـان ، برگرد آقا
با استـغــاثـه نــام تو وِردِ زبــانــم
نامت شــده آرام جــان برگـــرد آقا
امشب بیــا از محفــل ما هم گــذر کن
ای شمــع جمــع این جهــان برگرد آقا
آقا بریز از جام قاسم ، جرعه جرعه
شهد عــسل در جـانمان ، برگرد آقا
~~~~~~~~~~
رقیه سعیدی (کیمیا)
به نام خدا
#شب_هفتم_محرم
#زمزمه_با_امام_زمان_عج
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
~~~~~~~~
چشم ما مست سراب است بیا یابن الحسن
عالمی غرقه ی خواب است بیا یابن الحسن
تشنهٔ بارش دستان تو هستیم اقا
باز هم قحطی آب است بیا یابن الحسن
بی حضور تو به سامان نرسد کار جهان
خانه از پایه خراب است بیا یابن الحسن
دست بی رحم ترین حرمله ها در کار است
شیعه درگیر عذاب است بیا یابن الحسن
روزیِ ریزه خورانِ شب هفتم ، همگی
دست دلبند رباب است بیا یابن الحسن
صحبت از ذبح عظیم است خدا رحم کند
مادرش در تب و تاب است بیا یابن الحسن
باز گهوارهٔ خالی و دل خون رباب
صحبت از قلب کباب است بیا یابن الحسن
~~~~~~~
رقیه سعیدی(کیمیا)