هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#عاشورا_واحد
#وداع_واحد
#واحد۲
قصد رفتن کردی ای عزیز برادر
برو اما دور نشو از چشم خواهر
حالا که داری میری بزار حسین جان
ببوسم زیر گلوتو جای مادر
حسین من
دل بریدن سخته برای خواهر
حسین من
ترسم اینه بشم من بی برادر
حسین من حسین من حسین من
خیلی تنگ شده دلم برای مادر
میشنوی داره میاد صدای مادر
وای من اگر که قاتلت بشینه
روسینه ات به پیش چشای مادر
حسین من
چجور ببینم تورو بین گودال
حسین من
سرتو میبرند و میری از حال
حسین من حسین من حسین من
زبان حال حضرت سکینه:
قسمت ما شده تنها آه و زاری
بمیرم برات دیگه سپاه نداری
از وداعت معلومه بر نمیگردی
میری و سکینه رو تنها میزاری
باباحسین
میشه منو بازم بغل بگیری
باباحسین
نرو که من میترسم از اسیری
باباحسین باباحسین باباحسین
#عبدالزهرا
#شب_دهم_محرم
#عاشورا_واحد
#واحد_دهه_اول_محرم۱
برادر برادر ، دلم گشته مضطر
بیا حرف رفتن مزن جان خواهر
ز چشمم ، بخوان شور و دلواپسی را
در این دشت ، ندارم به جز تو کسی را
( از امشب شود تازه غمهای زینب )
(جدایی شود سهم فردای زینب )
—-
بیا تا که وقت است ، در این شام آخر
کنم روی ماهت، تماشا برادر
بیا از ، گل روی تو بوسه چینم
که دیگر ، تو را بر سر نیزه بینم
—-
بگو ای برادر ، چه چاره کنم من
اگر زیر تیغت ، نظاره کنم من
ببینم ، زده پنجه قاتل به مویت
نشسته ، که خنجر کشد بر گلویت
—-
اگر رفتن تو، چنین کرده آبم
ولی دیده گریان ، برای ربابم
بگو چشم، ز روی علی بر ندارد
که فردا، به گهواره اصغر ندارد
#علی_سلطانی
〰〰〰〰〰〰
#کانال_نوحه_روضه_مجمع_الذاکرین
#وداع_واحد
#عاشورا_واحد
#قتلگاه_واحد
#واحد۷
حالا که میری از برم ؛ آهسته تر آهسته تر
تو رو به جون مادرم ؛ آهسته تر آهسته تر
حسین من
بزار که قرآن بگیرم روی سرت
یادم اومد وصیتای مادرت
گفته که بوسه بزنم به حنجرت
حسین من حسین من ....
....
فدای پرپر زدنت ؛ غریب گیر آوردنت
چیزی نمونده از تنت ؛ غریب گیر آوردنت
ای وای من
ریختن سر برادر تنهای من
میزننش مقابل چشمای من
پیراهنش رو بزارید برای من
حسین من حسین من ....
......
دوباره باز یه عده ای ؛ برا نظاره اومدن
دیگه چی میخوان از جونت ؛ ده تا سواره اومدن
ای وای من
رو پیکر برادرم پا نزارین
پا جای بوسه گاه زهرا نزارین
یه جا برای بوسه ما بزارین
حسین من حسین من ....
#عبدالحسین