از ته دل زجه زدم پیشت
خوردم زمین با هر قدم پیشت
دیگه رمق نمونده بود واسم
با سرِ زانو اومدم پیشت
پاشو عصای پیریِ بابا
پاشو نذار گریه کنم اینجا
دل کندن از تو واسه من سخته
بعد تو خاک بر سر این دنیا
دنیا بسوزی همه جونمو گرفتی
خیری نبینی که جوونمو گرفتی
واسه زمین خوردن من بهونه داشتی
دیدی چه داغی به دل حسین گذاشتی
... واویلتا آه و واویلا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پاشو ببین اشکای باباتو
خونِ توی چشمای باباتو
از رو زمین نمیتونم پاشم
پاشو بگیر دستای باباتو
فرق سرت شکسته تا ابروت
دست تورو بُریدن از بازوت
ریز کردنت با هرچی که داشتن
میشه عبا برای تو تابوت
تیکه به تیکه گم شدی توو دل صحرا
بدجوری جسم تورو کردن اِرباً اِربا
پیش نگاه همه پرپر شدی بابا
آخ علی اکبر علی اصغر شدی بابا
... واویلتا آه و واویلا ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
دارم علی با همه ی دردم
دنبال اعضای تو میگردم
پیدا شده کل تنت اما
آخر توی عبا جمعت کردم
حالت مثه خزون پاییزه
این غصه آخرش غم انگیزه
از هر طرف عبا رو میگیرم
از اون طرف تن تو میریزه
ناله ی تو قلبم از توو سینه کَنده
پاشو یه لشکر داره به بابات میخنده
حالا چجوری برسونمت تا خیمه
باید رو خاکا بکشونمت تا خیمه
... واویلتا آه و واویلا ...
شاعر : #محمد_امین_حق_پناه
#زمینه
#حضرت_علی_اکبر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
پشتم شکست همه کس و کارم
پاشو نکن به گریه وادارم
بی تو داداش چطور برم خیمه
پاشو با هم بریم علمدارم
رومو زمین نزن پاشو عباس
بعد تو کار خیمه واویلاست
چشم انتظار نشسته توو خیمه
پاشو بریم که زینبم تنهاست
مشکِ تو افتاده فدا سرت اباالفضل
مادرم اومد جای مادرت اباالفضل
جون تو لشکر دم علقمه گرفته
کل تنِ تو بوی فاطمه گرفته
... پاشو داداش بریم به خیمه ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پیش تنت نیزه کم آورده
هر کی یه ذره از تنت بُرده
جوری زده حرمله با دقت
تیر وسط دوتا چشات خورده
سقای من تشنه لب افتادی
رو خاکا نامرتب افتادی
دست تورو بُریده بودن که
با صورت از رو مرکب افتادی
تیر سه شعبه دوتا چشم تورو بسته
بالا سرِ تو کمر حسین شکسته
جونی ندارم تیرو از چشات بگیرم
کاشکی کنار تو داداش منم بمیرم
... پاشو داداش بریم به خیمه ...
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
اَدرِک اَخا میگی و جون میدی
با زحمتی تنو تکون میدی
میگی برو که خیمه تنها شد
خیمه رو با سرت نشون میدی
پاشو ببین حسین زمین گیر شد
با خنده و هلهله تحقیر شد
پاشو داداش چشمتو دور دیدن
شمر واسه ی اهل حرم شیر شد
بعد تو دیگه حرم امنیت نداره
بی تو رقیه روی خارا پا میذاره
پاشو اباالفضل داره خیمه میشه غارت
آه حرم آماده شده برا اسارت
... پاشو داداش بریم به خیمه ...
شاعر : #محمد_امین_حق_پناه
#زمینه
#حضرت_اباالفضل
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین