بسم الله الرحمن الرحيم #امام_حسین_ع_مناجات_روز_عرفه #مجتبی_شکریان #محمدمهدی_روحی #محمود_گیو ▶️ با تَضرع ایستاد و رو به رویش حرف زد با خدای خویش از راز مگویش حرف زد دست بر زیر محاسن برد و گفتا: پیشکش از خطوط صورت و زیر گلویش حرف زد هربلایی بود را روز ازل با جان خرید جان چه قابل، جان به کف از آبرویش حرف زد از گلستانش ،جوانش از هر آنچه داشت گفت از گل ششماههء خوش رنگ و بویش حرف زد هق هق مولای ما آن دشت را شرمنده کرد از علی اکبر و از خلق وخویش حرف زد در مناجاتش گریزی زد میان قتلگاه از همان سینه که می آیند رویش حرف زد سينه ي خود را براي سم مركب ها گذاشت لحظه اي كه از جنايات عدويش حرف زد ماجرا را دید تا آنجا که بین راه شام دختر آمد پای نیزه با عمویش حرف زد: با عمو میگفت اینجا هستی و ما را زدند؟ از لبس از گونه اش از تار مویش حرف زد یاد ضرب سنگ ها و خون پیشانیش بود وقتي از نوع نماز و از وضويش حرف زد شرح داد و شرح داد و شرح داد و شرح داد از تمام ماجرا و مو به مويش حرف زد ناگهان آمد ندايي از خدا محبوب ما مست شو طوري كه نتوان از سبويش حرف زد...

بیشتر از هر کسی بر ما محبّت می کند آنکه بی منت به هرسائل کرامت می کند در دعای هر شبش ما را هدایت می کند حاصل یک عمر را خرج رعیّت می کند سفره احسان او بی منّت وبی انتهاست دست لطفش ترجمان آیه های هَل اَتی ست نور حقّ اُم ائمه بضعه طاهاست او راضیه،مرضیه وصدیقه ی کبراست او مادری مظلومه و انسیة الحَوراست او بر تمام آفرینش حضرت زهراست او بَهجت قلب رسول ومادر خون خداست فاطمه آرامش قلب نبّی ومرتضی است ذکر یارَب یارَبش محراب حیران می کند با نگاهش عاشقان را اهل ایمان می کند چادرش وقتی یهودی رامسلمان می کند شکوه هااز بی وفایی هابه سلمان می کند آه سلمان بعد پیغمبر چه آمد بر سَرم ای برادر تو ببین زخمی شده بال وپَرم آه سلمان چه سرم آمد بهاران را چه شد حمزه وعمار ویاسر آن همه یاران را چه شد یک مدینه تا سحر شب زنده داران را چه شد چشم حیدر خون شده چشم انتظاران را چه شد دسترنج باغبان اَجر ذَوی القُربا چه شد آه سلمان رو به نخلستان ببین مولا چه شد در دفاع از امام خود هر دَم قیامت می کنم سینه وپهلوی خود خرج ولایت می کنم آه سلمان جان خود نذر امامت می کنم یک تنه با محسنم از او حراست می کنم آه شد نقش زمین آیات قرآن مبین لنگر ارض وسما زخمی فُتاده بر زمین خشت خشت خانه از آتش روایت می کند خنجری از بازوی زهرا عیادت می کند پشت درب سوخته بافضه خلوت می کند مُحسنش پَرپر شده داردشکایت می کند مادری غلطان به خون افتاده بر روی زمین نقش سیلی مانده بر آن صورت وچشم و جَبین آیه های صبر را وقتی تلاوت می کند جان خود را هم فدایی رسالت می کند از تمام گریه کن هایش شفاعت می کند سینه زن ها راهی رضوان وجنت می کند او شفاعت میکند از گریه کنهای حسین صحنه محشر شود با روضه اش در شور وشین #محمود_گیو #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین