#نوحه_حضرت_رسول
صل علی سیدنا المصطفی🏴
خاتمه سلسله انبیاء😭😭😭
رحمت محض خدا بخشش بی انتها
جان و دل مرتضی
تاب و تب حضرت خیر النساء
نام بلندش به لب مجتبی
هستی خون خدا😭😭😭
ما کجا لطف زبانزد کجا
دل کجا دلبر و دلدار سر آمد کجا
تا نظر دوست بیفتد کجا سر کجا
خاک قدمهای محمد کجا😭😭😭
گرچه دو عالم همه در دایره حیدر است
گرچه علی از همه دنیا سر است
یک تنه یک لشکر است🏴
فاتح بدر و جمل و خیبر است
حضرت حیدر خودش
گفته علی بنده پیغمبر است😭😭
سلام آقا رسول الله پناهم یا رسول الله
تمام هستی زهرا رسول الله
😭😭😭
نگات مشکل گشایی کرد
چشات کار خدایی کرد
دلم رو گنبد خضرا هوایی کرد🏴
حرمت محبوب خداوند چه آسان شکست
تا سر پیغمبر از سنگ حسودان شکست
همدل زهرا و هم گوهر دندان شکست
گرچه بلا پشت بلا می رسید😭😭😭
بار امانت به سر شانه خود می کشید
دیده ی این دهر دگر مثل محمد ندید
او که در این راه دین جان خودش را گذاشت🏴
بار سفر بست و رفت عترت و قرآن خودش را گذاشت
😭😭😭
چند صباحی گذشت
کوچه پر از نعره مردم شد و
صحبت آوردن هیزم شد و🏴
ناله زهرا وسط همهمه ها گم شد و
آینه مصطفی زیر قدمها شکست
😭😭😭
چند صباحی گذشت
بر سر سجاده خون بوتراب🏴
چهره اش از خون سرش شد خضاب
با همه غصه و اندوه و غم بی حساب
از قفس روزگار جان علی پر کشید😭😭😭
چند صباحی گذشت🏴
زهر گریبان حسن را گرفت
قوت دستان حسن را گرفت
آه ولی داغ همان کوچه ها
جان حسن را گرفت😭😭😭
چند صباحی گذشت
رفت غریبانه به میدان حسین
با لب عطشان حسین🏴
بی کفن افتاد به آغوش بیابان حسین
آه جدا شد سرش آه دل خواهرش
اشک روان از نظر دخترش
رفته به یغما همه پیکرش🏴
دست سیاهی ربود از سرش عمامه پیغمبرش😭😭😭
تک و تنها حسین تو
در این صحرا حسین تو🏴
لب تشنه لب دریا حسین تو
دل زینب به شور افتاد
سرش از تن که دور افتاد🏴
سری که عاقبت کنج تنور افتاد
حسین😭😭😭
#نوحه_حضرت_رسول
صل علی سیدنا المصطفی🏴
خاتمه سلسله انبیاء😭😭😭
رحمت محض خدا بخشش بی انتها
جان و دل مرتضی
تاب و تب حضرت خیر النساء
نام بلندش به لب مجتبی
هستی خون خدا😭😭😭
ما کجا لطف زبانزد کجا
دل کجا دلبر و دلدار سر آمد کجا
تا نظر دوست بیفتد کجا سر کجا
خاک قدمهای محمد کجا😭😭😭
گرچه دو عالم همه در دایره حیدر است
گرچه علی از همه دنیا سر است
یک تنه یک لشکر است🏴
فاتح بدر و جمل و خیبر است
حضرت حیدر خودش
گفته علی بنده پیغمبر است😭😭
سلام آقا رسول الله پناهم یا رسول الله
تمام هستی زهرا رسول الله
😭😭😭
نگات مشکل گشایی کرد
چشات کار خدایی کرد
دلم رو گنبد خضرا هوایی کرد🏴
حرمت محبوب خداوند چه آسان شکست
تا سر پیغمبر از سنگ حسودان شکست
همدل زهرا و هم گوهر دندان شکست
گرچه بلا پشت بلا می رسید😭😭😭
بار امانت به سر شانه خود می کشید
دیده ی این دهر دگر مثل محمد ندید
او که در این راه دین جان خودش را گذاشت🏴
بار سفر بست و رفت عترت و قرآن خودش را گذاشت
😭😭😭
چند صباحی گذشت
کوچه پر از نعره مردم شد و
صحبت آوردن هیزم شد و🏴
ناله زهرا وسط همهمه ها گم شد و
آینه مصطفی زیر قدمها شکست
😭😭😭
چند صباحی گذشت
بر سر سجاده خون بوتراب🏴
چهره اش از خون سرش شد خضاب
با همه غصه و اندوه و غم بی حساب
از قفس روزگار جان علی پر کشید😭😭😭
چند صباحی گذشت🏴
زهر گریبان حسن را گرفت
قوت دستان حسن را گرفت
آه ولی داغ همان کوچه ها
جان حسن را گرفت😭😭😭
چند صباحی گذشت
رفت غریبانه به میدان حسین
با لب عطشان حسین🏴
بی کفن افتاد به آغوش بیابان حسین
آه جدا شد سرش آه دل خواهرش
اشک روان از نظر دخترش
رفته به یغما همه پیکرش🏴
دست سیاهی ربود از سرش عمامه پیغمبرش😭😭😭
تک و تنها حسین تو
در این صحرا حسین تو🏴
لب تشنه لب دریا حسین تو
دل زینب به شور افتاد
سرش از تن که دور افتاد🏴
سری که عاقبت کنج تنور افتاد
حسین😭😭😭
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین