🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_دوباره_مرغ_روحم
🏴#نوحه_زمزمه
✍شاعر:کربلایی مرتضی شاهمندی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چند وقتیه دل من ، عقده داره به سینه
کبوتر وجودم ، پر زده تا مدینه
ایشالا که یه روزی ، قبرشو من ببینم
کنار قبر مادر ، جون بدم و بمیرم
یا فاطمه یا زهرا ، یا فاطمه یا زهرا (۲)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تو غربت بقیعش ، بگم با گریه و غم
مادر مهربونم ، الهی که فدات شَم
فدای غم هایی که ، تو مدینه کشیدی
از ضرب درب و دیوار ، رنج و غم و خریدی
یا فاطمه یازهرا ، یا فاطمه یا زهرا
یا فاطمه فدات شم ، فدای غُصه هات شَم
بذار که من همیشه ، گدای بچه هات شَم
بی بی به من دعا کن ، درد من و دوا کن
به این غلام سیاهت ، یه کربلا عطا کن
یا فاطمه یازهرا یا فاطمه یازهرا
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
زمان:
حجم:
489.2K
(بسم الله النور)
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:سلام آقا که الان روبروتونم...
─┅═══┅═══┅─
سلام آقا ! عزیز حضــرت زهرا
سلام آقا ! غریب شهــر سامرا
ســلام آقا ! هوای ســامرا دارم
بیــاد غربتت از غصـه می بارم
سلام آقا سلام آقا
سـلام آقا ! سـلام ای حجت یزدان
کریم بن کریم و صـاحب احســان
علـــی بن جــواد بن رضـا ، هـــادی
تــو آداب زیــارت ، یادمـــان دادی
سلام آقا سلام آقا
به راه حق و دین ، قبله نما بودی
برای شیعیان ، شمس هُدا بودی
ولی مانند جدّت بوده ای مظلوم
به زهر کینهٔ دشمن شدی مسموم
سلام آقا سلام آقا
لبت از زهر کینه تا جگر می سوخت
دل تنگت ز داغ پر شرر می سوخت
نمــودی یاد جــدت روضــه ای بر پا
بیــاد تشنــــگان ظهــــر عــاشـــورا
سلام آقا سلام آقا
کرامت کن که امشب زائرت باشم
تسلـــی بخــش قلب مادرت باشم
قســـم دادم خـدا را بر جــواد تو
که باشد قسمتــم باب المـــراد تو
سلام آقا سلام آقا
─┅═══┅═══┅─
✍رقیه سعیدی (ڪیمیا)
۱۴۰۲/۱۰/۲۴
🎤کربلایی سعید سلطانی
#شهادت_حضرت_امام_هادی_علیه_السلام
#ماه_رجب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❃﷽❃
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
چشام به در مونده ، بیاد حسین از راه
یه سال ونیم ســر شد با غصه و با آه
نمــونــده از هفــت تا ، بـــرادرِ زینب
بیـــاد دَمِ آخـــر ، بـالا ســـــرِ زینب
امان از این غربت(۴)
بعدِ حسینم رفت خنده از این لبهام
حسیـــن مظلومم ! ببین چقد تنهام
بی تو برام دنیـــا مثــل یه زندونه
گــواه تنهـــاییم چشمـــای گریونه
امان از این غربت(۴)
در انتـــظارم تا ، بیــــای دَمِ آخـــر
سر بزنی داداش ! به غربت خواهر
امان از این غربت(۴)
فقـــط برام مـــونده از تــو یه پیـــراهن
رو قلبـــمه داداش به وقت جــون دادن
پیـــرهن خـــونینت ، نشـــونه ای داره
مـــادرمـــو هـــر بار به یــادم میــــاره
غریب مادر وای(۴)
چه غـــربتـــی داره برای یک خواهر
ببینه تو گـــودال ، یه پیـــکر بی سر
یادمه وقتـــی که ، پیکـــرتو بی سر
دیدم و بوسیـــدم ، من عوضِ مادر
غریب مادر وای(۴)
یادم میـــاد وقتی غـــروب عاشورا
خیمه هامی سوختن از آتیش اعدا
رباب و می دیــدم ، چقد پریشونه
بیاد شـــش ماهــه لالایی میخونه
غریب مادر وای(۴)
با زخمــایی که من تو کربلا خوردم
چطور تو این مدت باز دووم آوردم
کی این همه مدت از تو جدا بودم؟
کاشکی الان داداش تو کربلا بودم
مظلوم حسینم وای (۴)
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۱/۱۶
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
بسم رب الحسین(۵)
#نوحه_زمزمه
#شب_پنجم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
وقتی که فـــریــاد تو رو شنیــدم من
دستمــو از دست عمّـــه کشیــدم من
بـرای امــدادت ، عمـــوی مظلــومـم !
(به سمت گودال از خیمه دویدم من)
عمــوی مظلــومم(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
بس که جفــا دیدم از این همه نامرد
دل و از این دنیـــا دیگــه بریـدم من
شــدم برای تو ، من آخـرین ســـرباز
دور و برت وقتی لشکــرو دیدم من
عمــوی مظلــومم(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
دست و سپر کردم مثل عمـو عبـاس
ضربه شمشیر و به جون خریدم من
سه شعبه ای اومد از جگرم رد شد
وقتی در آغـوشت ناله کشیـدم من
عمــوی مظلــومم(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
جون به لبـــم اومـد تو قتـلگـاه تو
وقتی که زخمای تنت رو دیدم من
منــم مث قاسـم ، مثــل علی اکبر
به آرزوهــایِ خــودم رسیـــدم من
عمــوی مظلــومم(۴)
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
رقیه سعیدی(کیمیا)
#کانال_سبک_و_شعر_محرم_مجمع_الذاکرین
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#محرم
#نوحه_زمزمه
#هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم
هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم
این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم
نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم
ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟
اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟
اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام
زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام
داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش
باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش
این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت
از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت
به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو
کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو
یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت
چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت
یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها
چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها
بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن
این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن
با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم
حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم
زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه
جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه
اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد
با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد
اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم
با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم
اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی
زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی
خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید
اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید
دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون
به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون
سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید
برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#محرم
#نوحه_زمزمه
#هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم
هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم
این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم
نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم
ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟
اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟
اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام
زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام
داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش
باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش
این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت
از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت
به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو
کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو
یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت
چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت
یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها
چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها
بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن
این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن
با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم
حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم
زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه
جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه
اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد
با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد
اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم
با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم
اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی
زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی
خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید
اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید
دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون
به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون
سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید
برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
بسم رب الحسین(۱۳)
#نوحه_زمزمه
#شب_سیزدهم_محرم #شهادت_امام_سجاد_ع
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
دلــم عــــزادارِ حضـــرت سجــــاده
برای این غـــربت ، زمـزمه ســـر داده
خاک بقیـــع امشـب عطـــر دعـا داره
از آسمـــون ، اشکِ ستـــاره می باره
امـام مظلـــومـم (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
مــزار بــی زائـر ، امــان از این غربت
عطــر جنـان داره ، بهشــته این تربت
زینــت عـُبّـــاد و جلــــوهٔ سجـّــاده
بس که جفـــا دیــده از نفـس افتاده
امـام مظلـــومـم (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زادهٔ زهــــرا شد کشته به زهر کیــن
مدینه شد دلخون از این غم سنگین
خاک بقیــــع امشـب ناله و غــم داره
فاطمـــه در خــاکــش بـزم عـــزا داره
برای آقایــی که کشتــه شد مظلـــوم
که شد سرانجام از زهر جفا مسموم
امـام مظلـــومـم (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
یه عمری از داغ کرب وبلا می سوخت
از غـــم سنگیــن شــام بلا می سوخت
از غُـــل و زنجیــــر و بــزم حــرامیــها
از غـــم بــازار و عقـــدهٔ شــامیـــها
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
داغ جســـارت بـر یـک تــن بیمـــــار و
هلهــلـه بــا ســرها بــر ســــرِ بــازار و
داغ ســه ســاله در گـوشــهٔ ویــرونــه
ســـوزونده قلبــش رو دفــن غریبـونه
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
به یاد لبهــــای خشــک علــی اصغـــر
روضـــه بپــا می کرد برا گـــلِ پـرپـر
وقتی که تو حجـره آب و غـذا می دید
خون دل از چشماش همیشه می بارید
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رقیه سعیدی (کیمیا)
❁﷽❁
#هفتم_صفر
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:دامن کشان رفتی....
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
زینب فـــدای تــو ، (غریب مدینه۳)
می سوزه لبهات از (تبِ زهر کینه۳)
از این نامردمان خیــلی جفــا دیدی
چه نامردی از همــسر بی وفا دیدی
حسن جانم (۲)
می ریزه پارهٔ جگر (جلو چشم خواهر۲)
زده به جان من شرر (می سوزم برادر۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
بودی تمــومِ عمـــر ، ( عزادارِ مادر۳)
می سوختی از داغِ (گل یاس پرپر۳)
شدی پیــــر از غـــمِ غربت کوچه
رو دوشِت بوده بارِ محنت کوچه
حسن جانم (۲)
تموم شد این فراق تو (میری پیش مادر۲)
سـلام ما رو برسـون (به سـاقــیِ کـوثـر۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
داداش ! خداحافظ( پریشــونه زینب۳)
بالا سرت داداش ! (دلش خونه زینب۳)
حسینت اومــده بالا ســـرت امشب
رســیده لحظه های آخـــرت امشب
(حسن جانم۲)
از این دیار بی وفـــا (غریبـــانه میری۲)
تو هم شبیه مادرم (از این دنیا سیری۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
ای وای از این طشتِ(پر از خون ، برادر۲)
صدها امان از شام و (یک طشـت دیگر۲)
آه از لب خونین و ضرب خیزران دارم
داد از همه ، بیداد و ظلم شامیان دارم
(حسین جانم۲)
بریده میشه طاقتــــم( کنار سر تو۲)
خمیده میشه قامتـــم (کنار سر تو۲)
مظلوم حسین جانم ، حسین جان حسین جان(۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
۱۴۰۲/۶/۱
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:خوش اومدی تو از سفر بابا...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام رضـــا شــاه خراســـانه
آقا ، ولی نعمـــت ایـــــرانه
غــریبـــــه و یار غریـــبـانه
رضارضاجان(۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا[3]
غریبی آقا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کشتهء زهرکیــن شدی ،مولا
فـدای راه دیــن شدی ، مولا
زغصه دل غمیــن شدی،مولا
غریبی آقا (۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا [3]
غریبی آقا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
توحجره جون دادی غریبونه
دل جـوادت از غمـت ، خونه
بالا ســرِ تو روضـه می خونه
رضارضاجان (۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا [3]
غریبی آقا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
تشنه ای و ســـوز جگر داری
روضه کـربلا به ســر داری
سـرشک غم ز دیده می باری
رضارضاجان (۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا [3]
غریبی آقا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شکـر خـــدا رســیـد به داد تو
تو آخــــرین لحـــظه ،جواد تو
دوبـاره افــتــاده بـه یاد تو
حسین مظلوم (۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا [3]
غریبی آقا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
وقـــتی کــنار اکـــبـرش افتـاد
یاولــدی یاولــدی سَــــر داد
انگاری روی پیکــرش جون داد
حسین مظلوم (۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا [3]
غریبی آقا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دوبـاره غصــــه حـــــرم دارم
فکـــر زیــارت به ســــرم دارم
نگا بــه ارباب کــــــــرم دارم
رضارضاجان (۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا [3]
غریبی آقا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
فــــدای صحـــن و مرقدت آقا
دارم هـــوای مشـــهــدت آقا
دلـــم رو بــرده گنـبـــدت آقا
رضارضاجان (۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا [3]
غریبی آقا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
الهـــی من بـشــــم فــدای تو
نظــــر بکـــن به ایــن گدای تو
میخــواد بـــرات کــــربلای تو
آقای خوبم (۲)
غریب آقام غریب آقام ،مولا [3]
غریبی آقا
شعر:رقیه سعیدی(کیمیا)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
─┅═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═┅─
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_رضا_ع
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من...
امـــام مظلــومم عبـــا به ســر داره
اباالحــــسن مــولا عــزم سفــر داره
امام رضا هم شد مثل پدر ، مظلوم
عزیز زهـرا شد ز کینه ها ، مسموم
امام رضـــا جانم (۴)
مجلــس مأمون و زهر جفــا ای وای
روی سرش مولا ، کشید عبا ای وای
آهِ اباصـــلت و حجـــرهٔ در بستـــه
خاک کف حجره ، روضــهٔ سربسته
امام رضـــا جانم (۴)
بیاد عــاشــورا ســوز عطــش داره
می خونه از گـــودال با جگــر پاره
در اوج تنـــهایی مدینــه یادش بود
تشتـــهٔ دیــدارِ رویِ جـــوادش بود
امام رضـــا جانم (۴)
تو لحــظهٔ آخر ، پســر رسیـد از راه
ســرش به زانــو برد جــواد آل الله
پدر ، غــم داغ جوون به ســـر داره
پسـر ، روی قلبـــش ، داغ پدر داره
امام رضـــا جانم (۴)
بســوزه دلهـــامــون برای اون بابا
که ارباً اربا دیـد یه قــامت رعنـــا
چه غربتــی داره میون یک لشکر
چقد جگــر سوزه داغ علی اکبــر
غریب حسیــنم وای (۴)
✍رقیه سعیدی (ڪیمیا)