vahed.mp3
11.68M
🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی حسین عینی فرد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی حسین عینی فرد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
این کیه که ذکر القاب اون
بر تر از هزار و صد حج شده
ضریحش بس که شبیه کعبه است
قبله سمت حرمش کج شده
پرسیدم از خدا کیه این منجلی
شنیدم زیر لب حی میگه یا علی
لا شریک له دی هچ کسه یوخ بنزری
چونکی تکدی آللاه تک یارادیب حیدری
علی حیدر مدد یا علی حیدر مدد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یا علی به عالمی می ارزه
گرده و خاک پای اسبای تو
آسمون رو رو زمین میاره
یک نخ چادر زهرای تو
عشق زهرایی و بی نظیری علی
ما بقی سائل و تو امیری علی
شجره طیبه ریشه سینه وصل اولار
بِله پهلوانین اوغلی اباالفضل اولار
علی حیدر مدد یا علی حیدر مدد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کل ذرات وجود هستی
جیر خوار حسنینت شدن
ساکنان عرش حق زائره
پایین پای حسینت شدن
عشق من با علی تا خدا رفتنه
اربعین از نجف کربلا رفتنه
جنت بی علی جنت بی توشه دی
شیعه لر جنتی ضریح شش گوشه دی
علی حیدر مدد یا علی حیدر مدد
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_علی_ع
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی وحید شکری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اول و آخر اسم حیدر و بس
بخوام هر حرفی از جنم بزنم
نمیخوام عمرم و یه ثانیه شم
که به غیر از علی رو دم بزنم
شب رویاییم هم همون شبه که
توی شهر نجف قدم بزنم
دل و دلبر، ساقی کوثر، نفس پیمبر
بابا حیدر بابا حیدر بابا حیدر
سر و سرور، اول و آخر، فاتح خیبر
بابا حیدر بابا حیدر بابا حیدر
جان مرتضی علی، ایمان مرتضی علی
خون جاری در شریان مرتضی علی
صد بار دور کعبه بگرد و طواف کن
غافل از این شدی میزان مرتضی علی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تا تو رو دارم ای امیر عرب
منت هر کس و ناکس نکشم
من شیر پاک مادر و خوردم
محاله از عشق تو دست بکشم
دعا کن آخرین نفس ها مو
پای ایوون طلا نفس بکشم
فوق باور، جان پیمبر، شافع محشر
بابا حیدر بابا حیدر بابا حیدر
شه و سرور، شیر دلاور، زینت منبر
بابا حیدر بابا حیدر بابا حیدر
جان مرتضی علی، قرآن مرتضی علی
بر قلب شیعیان ضربان مرتضی علی
لشکر خراب شد آشفته شد عدو
راهی عرصه شد هر آن مرتضی علی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
roze-avali.mp3
7.7M
سرود « روزه اولی »
#ماه_رمضان #روزه
متن سرود:
آدم تا وقتی که عاشق نباشه
با اشک شوق، چشمش تر نمیشه
منم دعوت شدم، مهمون هستم
برام حِسی از این بهتر نمیشه
خوشحالی یعنی، روزه اولی باشی
عاشق علی باشی، ماه رمضون باشه
خوشبختی یعنی، نون حلال بابا
مِهر حضرت زهرا، تو خونهمون باشه
(من از سحر، منتظره اذون افطارم
رو ظرف آب سفرمون، نشونه میذارم
بگم حسین تشنه لب
خیلی دوسِت دارم)۲
ماها نقلیه خونه و زندگیمون
مثل افطارهامون، صاف و ساده است
شاید کم به نظر بیاد ولی خُب
عوضش سفرمون، بابرکت هست
آرامش یعنی، امیدت خدا باشه
دلت کربلا باشه، بمونی پای حسین
آرامش یعنی، خنده باشه رو لبهات
یعنی ببارند چشمهات، فقط برای حسین
اول ماه رمضون، تا اون روز آخر
وقتی که خیلی تشنمه
گفته بهم مادر
بگم فدای خشکیِ لب علیاصغر
من از سحر، منتظره اذون افطارم
رو ظرف آب سفرمون نشونه میذارم
بگم حسین تشنه لب
خیلی دوسِت دارم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#یا_زینب (سلام الله علیها)
#کفیل_زینب
📚شیخ صدوق نقل کرده :
شب ۲۱ رمضان جراح مسیحی آمد خانه امیرالمومنین (علیه السلام) زخم حضرت رو دید گفت برید یه شُش تازه گوسفند برام بیارید امام مجتبی رفتن وآوردن شُش گوسفند را و جراح مسیحی شُش را روی سر زخمی مولا گذاشت بعد چند دقیقه برداشت دو زانو جلوی مولا نشست فرمود کار تمام است آقا وصیتی دارید بفرمایید.
خانوم زینب کبری تا شنید این مکالمه رو شروع کرد بلند بلند گریه کردن صدای گریه خانوم وقتی بلند شد آقا امیرالمومنین به امام مجتبی فرمود برو دم در ببین اگه نا محرمی ایستاده از اینجا بره گفت پدر جان چطور ؟ مولا فرمود : نمیخوام کسی صدای ناموس منو بشنوه .
حضرت رفت آمد مولا فرمودحسن جان یه بار دیگه نگاه کن (نمیخوام کسی صدای گریه زینبم بشنوه )
اینجا داره در روایت :
بی بی به کنار پدرشون اومدن دست کشیدن روی سرشون گفتند پدر جان پیشانی شما عرق کرده
مولا فرمود : دختر از جدت رسول خدا شنیدم مؤمن وقتی نزدیک مرگش میشه پیشونیش عرق میکنه
نوشته بی بی سر گذاشتن رو سینه مولا بلند بلند گریه کردن بعد فرمود پدر جان من از
ام ایمن حدیث کربلا رو شنیدم میشه برای من کفیلی(خادمی) قرار بدید
مولا فرمود : دخترم همه پسران من کفیل تو هستن
فرمود بابا : حسن و حسین امامان من بعد شما هستن من کفیلی میخوام
شیخ صدوق نوشته چشم امیرالمؤمنین برگشت به سمت قمر منیر بنی هاشم (علیه السلام)
دست راست بی بی رو مولا گرفت گذاشت رو دست آقا ابالفضل و گفت
[ولدی هذه ودیعتی]:این امانت منه دارم به تو میسپارم
الان بری تو حرمش نوشته
اسلام علیک یا کفیل زینب الحوراء
#روضه
#یا_ابالفضل
راوی میگه روزی که امام حسین علیه السلام میخواستن از مدینه برن سمت کربلا میگه یه جوانی آمد با یه زن میان سالی اون زن میان سال سوار شد خودشم سوار شد بر محمل
پرسیدم این آقا کی بود گفتن بهم او مادر قاسم ابن الحسن (بی بی نجمه)است او هم قاسم است
بعد جوانی دیگر آمد روی صورتش خالی بود پیشانیش مثل ماه میدرخشید
این جوان نهیبی (فریادی )زد تمام محرمان بنی هاشم سراشون پایین انداختن
دیدم خانومی آمد این آقا رکاب گرفتن دست خانوم گرفتن سوار بر محمل کردن خانوم و
پرسیدم این آقا کین : گفتن ابالفضل عباس علیه السلام اون خانومم زینب کبری سلام الله علیها
گذشت تا شام یازدهم
همه رو سوار بر محمل ها کرد زینب کبری
فضه میگه من پیر زن بودم من موندم گفتن خانوم من رکاب بگیرم شما سوار شی
خانوم زینب کبری قبول نکرد و رکاب گرفت خود فضه هم سوار شد
اینجا با امام حسین صحبت نکرد
صورتش چرخاند سمت علقمه
أخی أبالفضل انت الذی أرکبتنی یوم خروجنا من مدینة، فمن یرکبنی الان یابن والدی ...
#شب_قدر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین