1a5a2aa98ff54bb49350cee6e05b73e8.opus
168.7K
#شور
#استقبال
#اباعبدالله
🎤شاعر ومداح کربلایی محمد علی رضایی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#ورود_به_محرم_زمینه
یه فرصت دوباره-یه زندگی تازه
برای گریه کردن-دادی بهم اجازه
پیرهن مشکی مارو-حضرت زهرا می دوزه
تو ظرف اسپند روضت-گناه عالم می سوزه
تو روضه با چشای تر می یاد
مادرت اولین نفر می یاد
با صدای اه فاطمه
اشک ما همیشه در می یاد
عزیز دلم حسین….
یه شکر از ته دل-یک نفس عمیقه
بذار برم ببوسم-پرچم و یک دقیقه
یه پیر غلام که یک عمره-تو روضه خیلی کار کرده
بازم بساط چایی رو-باگریه برقرار کرده
حس می شه توی مجلس عزات
دست امام رضا تو این بساط
شفا می ده نسیم پرچمات
یه روز می میرم اخرش برات
عزیز دلم حسین….
دور افتادم از عشقم_از همه ارزوهام
کرببلاتو می گم-کرببلاتو می خوام
خدا می دونه می میرم-اگه یه وقت قرار باشه
که این فراق طولانی-بخواد ادامه دار باشه
دلم می خواد تورو صدا کنم
گریه شبیه بچه ها کنم
دلم گرفته کربلا می خوام
کجا برم چه قدر دعا کنم
عزیز دلم حسین…
#علی_زمانیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
20b32527636744bc90bf018b52dd523c.opus
206.2K
#زمینه
#استقبال_محرم
🎤شاعر ومداح کربلایی محمد علی رضایی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#امام_حسین_شور
واوایلا علی الحسین
واویلا علی الحرم
هرشب گریه میکنم
با اشعار محتشم
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است
با از این چه نوحه و چه عزا و ماتم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است"
علی الحسین واویلا
واویلا علی الحسین
واویلا علی السیوف
مقتل گفته این چنین
سید گفته در لهوف
"کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
از آب هم مضایقه کردندکوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا"
علی الحسین واویلا
واویلا علی الحسین
واویلا علی الغریب
گفتا ایهاالرسول
زینب با حال عجیب
اين کشته فتاده به هامون حسين توست
وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
اين ماهی فتاده به درياي خون که هست
زخم ستاره بر تنش افزون حسين توست
علی الحسین واویلا
واویلا علی الحسین
واویلا علی البنات
سرها روی نیزه و
بر ناقه مخدرات
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه بر آمد ز کوهسار
آن خیمهای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بی عماری و محمل شتر سوار
#علی_سلطانی
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
ادامه مطالب شب های محرم حاج امیر عباسی ⬆️⬆️⬆️⬆️ شب پنجم
ادامه مطالب شب های محرم
حاج امیر عباسی ⬆️⬆️⬆️⬆️
شب ششم
من برایت پدرم...
(چون چشم وا کرده ابی عبدالله رو دیده دیگه ، درست میگم؟)
من برایت پدرم پس تو برایم پسری
چه مبارک پسری و چه مبارک پدری
حسیییین جاااان...
پسرم...
همه گشتیم ولی نیست به اندازه تو
نه کلاه خودیُ نه یک زره ای نه سپری
(خیلی این زمزمهات برکت داره به قرآن ، مرده زنده میکنه این زمزمه ها)
پسرم...
من از آن جا که به موساییت ایمان دارم
میفرستم به سوی قوم تو را یک نفری
(یه جمله به عباس فرمود...)
قاسمم را به روی زین بگذار عباسم
قمری را به روی دست گرفته قمری
(خیلی قصد ندارم اذیتتون کنم ، حرف زیاد دارم شب قاسم ابن الحسن دو سه جملهاش رو امشب بگم...
همهی اصحاب رو جمع کرد ، به همه فرمود فردا اینا همه اومدن با من کار دارن ، هر کسی میخواد بره ، بره از این تاریکی شب استفاده کنه بره ، تا ابی عبدالله این حرفو زد ، زود اولین نفری که بلند شد و تجدید پیمان کرد دست گل ام البنینه ، تا ابی عبدالله فرمود اگه میخواید برید ، برید زودی بلند شد صدا زد ، فَقَبَّحَ اللهُ العَيشَ بَعدَك ، یعنی حسین جان ننگ بر زندگی بعد از تو ، دونه دونه بنی هاشم و اصحاب باوفای ابی عبدالله اظهار وفاداری کردن ، حالا این بچه هی سرک میکشه ، هی منتظره عمو یه توجهی کنه ، آخه یه سوال داره از عمو ، هی بلند میشه رو زانو میشینه ، ابی عبدالله دید این بچه داره بی تابی میکنه ، تا نظر ابی عبدالله به قاسم افتاد عرض کرد عمو جان آیا منم فردا شهید میشم یا نه؟ ، این سوالو جوابا باید بمونه تو تاریخ ، آقا فرمود پسرم مرگ در نظر تو چگونه است؟ صدا زد اَحلی مِنَ العَسَل...)
عمو جان...
دادن جان گر به ره رهبر است
از عسل ناب مرا خوش تر است
جام اگر جام شهادت بوَد
مرگ به از روز ولادت بود
حسین جان...
بی تو حیاتم همه شرمندگیست
با تو مرا کشته شدن زندگیست
(آره پسرم ، فردا به بلای عظیمی دچار میشی...
شهید مطهری پارهی تنِ امام امَّت ، این همه به بُعدِ حماسی عاشورا اشاره میکنه ، دیگه ولی وقتی روضه قاسم میرسه ، اینجا میگه انقدر این عمو و عموزاده همدیگرو بغل کردن و گریه کردن هر دوتاشون غش کردن افتادن روی زمین ، ای غریب آقام ، خیلی با این نالهات امشب من کار دارم ، چون تازه میخوام چن جمله بخونم...
آخ هر جوری بود ابی عبدالله خودش این بچه رو آماده کرد ، صدا زد کوچکترین کلاهخود رو برا من بیارید ، دید کلاهخود به سر قاسم بزرگه ، کوچکترین زره رو بیارید ، دید زره به تن قاسم بزرگه ، آی بمیرم کفن پوش این بچه رو عازم میدان...
آی غریب نوازی کن امشب ، امشب به عشق امام حسن غریب نوازی کن ، آی بمیرم برات ، آخ بابا من همهی روضهمو توو همین دو سه جمله ، من دردِ دلم امشب اینه ، آخه میگن وقتی این بچه رو مرکب نشست میگن پاهاش به رکاب نمیرسید ، چجوری زدن که وقتی ابی عبدالله داشت این بچه رو برمیگردوند ، میگن پاهای این بچه رو زمین کشیده میشد ، دو تا حالت وجود داره اینجا ، يا قَدِ ابی عبدالله خمیده یا انقدر این بچه رو زدن همهی بدن قطعه قطعه شده ، من میگم اصن این بچه از اربا اربا هم بالاتره ، چرا داری این حرفو میزنی؟ ، آخ صدا زد پسرم...آخ...
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
فهمیدی چی دارم میگم یا نه؟ آخ...
علی اکبر که جوشن داشت آن شد
تو که جوشن نداری وای بر من...
آره ، آره ، بدن باباشو تیر باران کردن ، بدن خودشم سنگ باران ، چرا داری این حرفو میزنی؟ ، آخه بعضیا میگن اون دلاور فرزندانشو تو میدان به درک واصل کرد ، عمر سعد ملعون صدا زد کاریش نداشته باشید بذارید بیاد جلو ، انقدر تیر نزنید مگه نمیبینید زره نداره ، همه اومدن این بچه رو سنگ باران کردن...
حسیییین...
آخ یه وقت صدای نالهاش بلند شد آخ عمو بیا ، بیا ببین دیگه کار قاسمت تمامه به فریادم برس ، ابی عبدالله اومد دید این بچه زیر سم اسب ، يا الله یا الله یا الله ، آخ دید داره زیر سم اسب دست و پا میزنه ، هر کاری کنی روضههای بچه های امام حسن باید یه جا دیگه بره ، آخ تا زیر سم اسب سینهی شکسته رو دید یاد اون روزی افتاد که با لگد به در خانه...
آخ خودش نوشت صدای نفس های فاطمه رو شنید...
حسین...
✍🏼تایپ : کربلایی محمد صادقی
جان عالم همه قربان حسین دست ما پر دامان حسین سینه زن با دو لب تشنه بگو به فدای لب عطشان حسین
حسین جانم
دل ما برده ای با نگهی تو برازنده پادشاهی
گلم از تربت و اشک شما و تو بر مومنین قبله گهی
ای جانم
از ازل حور و ملک بنده ی تو تا ابد جنو بشر زنده ی تو
من مسلمان شده ی دست تو ام ز تو ممنونم و شرمنده ی تو
ای جانم
منم و پرسه در کوی حسین و بهشتم بود روی حسین
به خدا ساکنم کرده خدا زیر طاق دو ابروی حسین
حسین جانم
بنده ام بنده ی دربار حسین نوکری هستم عزادار حسین
باید آخر سند نوکری ام بخورد مهر علمدار حسین
به حبیب و به جون و به زهیر به سلیم و سعید و به حنین
به تو مشغولم و در حرمت شود احوال من ختم به خیر
ای جانم
ها علی بشر کیف بشر ربه فیه تجلی و ظهر
مانده عالم همه در حیرت تو که بشر میشود اینگونه مگر
✍تایپ:حسین افروز
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین