eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکس که باضریح هم آغوش میشود ازخاطرش بهــشت فراموش میشود گریه کنان داغ حسین را به روز حشر دوزخ نمی برند که خامـوش میشود دیوانه را زطعنه ی عاقل هراس نیست این نیش ها برای دلش نوش میشود هرجا که روضه ای شده برپا برای آن از پای تا سرم همگی گوش میشود باران در آندم است که در ابر آسمـان بازاین چه شورش است که، چاووش میشود انگار زیر چادر زهـرا نشسته است هرکس که برحسین سیه پوش میشود ما را نیاز باده و می نیست تا که دل با ذکر یا حســین مدهوش میشود : 💔 مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست هنوز نعره برآرم که دوستت دارم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
ازجمعه های بی تو چه دلگیرمیشوم جان خودم ز جان خودم سیرمیشوم با هر نفس که میکشم اقرار میکنم از این نبودنت به خدا پیر میشوم   گر با دل خراب رسیدم به محضرت چونکه فقط به دست تو تعمیرمیشوم  از اینکه انتظار تورا میکشم ببین از مردمان شهر چه تحقیر میشوم   فکر ندیدنِ تو رهایم نمی کند پس حق بده اینهمه درگیر میشوم  تنهانه جمعه هاکه تمامی طول سال از روزهای بی تو چه دلگیر میشوم : هر که در بادیه ی عشق تو سرگردان شد همچو من در طلبت بی سر و بی سامان شد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
يادش بخير گوشه ی ايوان، حسين جان يادش بخير نـم نـم بـاران، حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده ی گريان، حسين جان يک پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران، حسين جان يادش بخير كـودكـي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان، حسين جان يادش بخير پشت در تـَكـيـه ی محـل دعواى كـودكانه ی طفلان، حسين جان يادش بخير نـوحـه ی تركـىِ روضه ها با لـحـن آذرى سنه قربان، حسين جان ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم : 💔 شب اگر بی یاد اربابم فروبندم دوچشم صبح فردا چشم من بینا نباشدبهتراست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
تا ذهن را با خاطره درگیر می کرد ناگاه رنگ صورتش تغییر می کرد خواب پریشان شبش را در خیالش خوب و بدون درد و غم تعبیر می کرد شان نزول آیه های چشم خود را با روضه های مادرش تفسیر می کرد گلهای روی بالش زیر سرش را با اشکهای چشمهایش سیر می کرد او داغ دیده در میان کوچه ای تنگ داغی که یک تازه جوان را پیر می کرد هر روز با خود زمزمه می کرد ای کاش در کوچه دشمن چند لحظه دیر می کرد یا کاش بعد از کوچه وقتی خانه آمد میخِ کجِ در را خودش تعمیر می کرد جعده، خیانت، زهر و اینها علتش نیست روی جگر داغی دگر تاثیر می کرد می خواست مادر را برد از کوچه اما چادر به زیر پای دشمن گیر می کرد آئینه ای یک دست را در قلب تابوت مشت مهیب تیرها تکثیر می کرد : 💔 حسنی ها همگی غصه ی ممتـد دارند چونکه از کوچه و در خاطره ی بد دارند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
حال تنت بد است دعایت نمیکنند تو بی حمایتی و حمایت نمیکنند زنهای شهر پیش تو امروز آمدند نیت عیادت است عیادت نمیکنند باهم یواش پشت سرت حرف میزنند ساکت نشسته اند و صحبت نمیکنند اصلا حواسشان به تو و حرفهات نیست اصلا تو را درست زیارت نمیکنند هرشب تو میروی به در خانه هایشان اما تورا به خانه که دعوت نمیکنند اینها اگر به فکر تو هستند پس چرا؟ به گریه ی شبانه ات عادت نمیکنند نامردها هنوز نفهمیده اند که از ناله ی مریض شکایت نمیکنند تو صورت کبود نشان میدهی ولی یک لحظه هم نگاه به صورت نمیکنند در پیش چشم من همه گفتند رفتنیست حال مرا به جز غم و حسرت نمیکنند : 😭 آنقَدَر درگیرِ دنیا و حواشی ها شدیم یادمان رفته که در بَستَر فِتاده سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
کار نکن، فاطمه جان غم به دلم بار نکن جان علی، پیش علی تکیه به دیوار نکن امن نبوده حرمم، جرم علی را تو ببخش تا که رَوی از بر من، این همه اصرار نکن نان نپز و درد نکش، دست به دستاس نزن مرد خودت را به خودت باز بدهکار نکن با غم جانکاه نرو، آه نرو، راه نرو چادر خاکی شده را، چادر گلدار نکن با پر زخمی به سر زینب خود شانه نزن بین پر زخمی خود، درد تلمبار نکن زار و گرفتار نمان، خیره به مسمار نمان آبرویم را بخر و حال مرا زار نکن چشم ورم کرده ی تو قاتل جان علی است روی نگیر از من و این حادثه انکار نکن داغ پی داغ رسد، بقچه چرا باز شده؟ پای کفن ضجه نزن، گریه ی بسیار نکن پیرهن بافته ات، کار کفن را بکند روضه ی گودال نخوان، صحبتِ اسرار نکن : 💔 گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی همسر تازه جوانم نکند خسته شدی نکند باعث تنهایی حیدر بشوی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
وقت غسلت به لبم آمده جانم، زهرا زخمهای بدنت، برده امانم زهرا سرخ شد صورتِ آبی که چکید از بدنت چه سرت آمده بانوی جوانم، زهرا؟ تا سحر خیره به رویت شدم و آب شدم بد سرت خورده به دیوار، گمانم زهرا ذکر می گفتم و دستم به پرت خورد آرام بند آمد وسط ذکر، زبانم زهرا بازوی لاغرت اینقدر ورم کرده چرا؟ با که گویم من از این داغِ گرانم زهرا؟ آستین بین دهان کردم و فریاد زدم زخم مسمار، درآورد فغانم زهرا کاشف الکرب دلم، چوبه ی تابوتت را بر سر شانه گذارم؟ نتوانم زهرا پیش قبرت به روی خاک زمین میافتم میروی از بر من یار کمانم زهرا؟ پدرت آمده اما بدنت را آخر با چه رویی به پیمبر برسانم زهرا؟ خاک با دست خودم بر بدنت میریزم حق بده که به لبم آمده جانم زهرا خوشیِ بعد تو را، فاتحه اش را خواندم تا ابد یاد غمت، فاتحه خوانم زهرا : 💔 داخل قبرم ولی قبر خودم را کنده ام جان حیدر فاطمه برخیز و من را خاک کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت سلام الله علیها بر تمام شیعیان تسلیت باد 😭🏴 🏴 .
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار می‌داند دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟ کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشه‌ی چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهارِ زندگی‌ام در خزان نشست؛ بیا بهار نیست به باغی که باغبانش نیست کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن، که کسی به جز تو باخبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست : مادرت در پشت در فرمود: مهدی جان بیا منتقم بر زخم پنهانی ندارم جز خودت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر دعا کن بر ندارم سر ز درگاه شما یک عمر تو کوه تکیه گاه باورم هستی و من تنها به دلگرمی مهرت ایستادم روی پا یک عمر دوماه از آخرین بوسه گذشته بر ضریح تو بگو دیگر نمیافتد جدایی بین ما یک عمر برای روضه هایت نوکر ساده نمی خواهی؟ نه امروز و نه فردا تا ابد تا انتها، یک عمر هوای گریه در آغوش صحنت کرده ام بازم بگو که حوصله داری برای این گدا یک عمر؟ به آن شهری که عطرپرچمت درزلف یادش نیست بهشت حتی اگر باشد ندارم اعتنا یک عمر به یاد زندگیهایی که با شوق سفر کردم نخواهد رفت از یادم خیال کربلا یک عمر : ❤️ گدای عشق تو از هر کسی که پا بخورد تورا که داشته باشد غمِ چه را بخورد تمام دغدغه اش حسرت همین جمله ست خدا کند که مسیرم به بخورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
نیمه شب است و مانده علی كه چه‌ها كند  باید بساطِ غسلِ کسی را به پا کند حیدر بنا نداشت که بی فاطمه شود  اما بناست خانه ی قبری بنا کند باگریه کارِ غسلِ خودش را شروع کرد باید کهِ مثلِ شمع، نباید صدا کند بعد از سه ماه رو زدن و رو ندیدنش وقتش رسیده فاطمه را روبنا کند هر عضو شستشوش یکی را زِ هوش برد مانده علی چه با جگر بچه ها کند دستش کجا رسید که دادش بلند شد مجبور شد که کارِ خود را رها کند مانده که گرمِ شستنِ زخم تنش شود  یا فکرِ جا به جا شدنِ دنده ها کند زهرا چه راحت است علی پُر جراحت است  دنیا نخواست که با جگرش خوب تا کند : 💔 غربتم با بودن زهرا نمی آمد به چشم روزگاری تکیه گاهی داشتم یادش بخیر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
داغی نهفته است در این قلب پاره ام همچون حباب منتظر یک اشاره ام عمریست لحظه ی گذر از کوچه هایِ تنگ آن صحنه ی غرور شکن در نظاره ام گفتم به زهر، خوب اثر کن بر این جگر در دستهای توست فقط راه چاره ام در ظلمت همیشه ی شبهای کوچه ها در جستجویِ تکّه چندین ستاره ام چون مادرم تمامِ تنم سوخت ای خدا امّا به سینه است تمامِ شراره ام اسرار کوچه را نتوان گفت با کسی راویِ این حقیقت پر استعاره ام یک جمله ای بگویم و ای خاک بر سرم بگذاشت پا به چادر و رد شد ز مادرم : مادر چقدر دلنگران سکوت اوست فهمیده سینه ی حسنش تیر میکشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
دلتنگ روی ماه تو هستیم ماهِ ما چشمان خیس وقت سحرها گواه ما معلوم می‎شود که دلت را شکسته‎ایم از بس که بی اثر شده این سوز آه ما نگذشته‎ایم محض رضای تو از گناه بگذر عزیز فاطمه از اشتباه ما یارانتان که سیصد و اندی نشد ببخش محبوس شد میان معاصی سپاه ما در زیر نور ماه کجا خیمه می‎زنی؟ تنها پناه عالمیان، تکیه گاه ما بیچاره آنکه مثل شما اهل گریه نیست حال بکاء و روضه و غم شد سلاح ما یک قطره اشک در غم جد تو کوه ساخت از این عبادت کم و قدر کاه ما دلخوش به گریه بر غم زهرای اطهریم تا بر دو چشم خیس تو افتد نگاه ما : روز سه شنبه بود که رفتی و سالهاست بغض غروب جمعه ی من این سه شنبه هاست سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، معطر بنام .