eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا کند که نرانند عبد سر به هوا را به نوکری بنویسند نام و منسب مارا خدا کند که نگیرند اشک چشم غلام و خدا کند که نگیرند طبع شعر گدا را اگر بناست که روزی زنم زغیر شما دم همان به است بگیرند این طنین صدا را فقط نه اینکه طنین صدای بی تو نخواهم خدا گواست نخواهم دگر ز نای نوا را نرفته است زیادم هنوز اینکه چه بودم و اینکه باز نراندی منه تمام خطارا هزار مرتبه دادی تو ابرو به دو عالم همین غلام سیاه به شهر، شهره نمارا در این مسیر گدایی تمام کرده ای آقا به حق نوکرخود لطف و بذل و جود و عطا را تمام هست، دخیلت، همین نشانه که دارد چقدر دست کریم تو با فقیر مدارا به حال و روز خودم هی نگاه میکنم آقا چه قدر خوب خریدی گدای بی سرو پارا : مڹ و خورشید نشستیم و توافق کردیم صبح را با طپش اسم  تو  آغاز  کنیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم امیرمان بشوی و اسیرتان باشیم علی شدی که بخوانند حیدرت مولا اسیر رزم به مانند شیرتان باشیم علی شدی که گدا زیر دینتان برود نمک چشیده ی خیر کثیرتان باشیم نوشته اند امیری فقط به قامت توست نوشته اند که باید حقیرتان باشیم  بناست تا به ابد سر بلند باشی و بناست تا به ابد سر به زیرتان باشیم علی شدی پدر خاک باشی و ما هم فدای این لقب بی نظیرتان باشیم خوشیم تا که جهان هست نوکرت باشیم و مست باده ی خمّ غدیرتان باشیم : برای بردن نامت لبم بُرّان‌تر از تیغ است همیشه نامِ را فقط مردانه آوردم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام .
باران گرفته، دل، چمدان مسافر است       ها، اضطراب عادت مرغ مهاجر است می‌گوید: «از نشاط جهان دلگرفته‌ام           یک تکه از غم تو برایم جواهر است» هی می‌رود، می‌آید و هی غصه می‌خورد     از اینکه تو نخواهی‌اش آشفته خاطر است با این همه خوش است که شاید بخواهی و این سال آخری همه دیدند زائر است پلکـش که گرم می‌شود، این گوشه ی حرم   بازار خط و ساحت فال تو دایر است تو دلبرانه می‌گذری از دل نسیم     دل آهوانه گمشده‌ی این مناظر است ذوقی که ریخته‌ست در آواز کائنات            یک گوشه از ترانگی روح شاعر است روحی که شرحه شرحه تو را دور می‌زند       روحی که رنجدیده‌ی بغض معاصر است وا کرد پلک و دید کنار ضریح توست           آغاز عاشقی‌ش همین بیت آخر است : شهر مشهد بی حریمش خانه‌ای متروکه بود ماه رخشان، قرنها منت سر ظلمت گذاشت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
به فدای تو و چشمان ز گریه تر تو آمده از سر شب گریه کند نوکـر تو پای شش گوشه ی تو نیستم اما صدشکر میـزنـم سینه کنار عـلـم و منبـر تو سرخود دادی و این شد که سرافراز شدی پسر فاطمه عـالـم به فدای سرتو هرچه دارم بدهم پای غمت میارزد تاکه یک‌گوشه ی چشمی بکند مادرتو دست من نیست اگر دست بدامان توام آنقدر لطف به من کرده علی اکبر تو چون گرفتاری من را تو فقط میدانی نذر کردم که بخوانم زعلی اصغر تو نوکری کردن من ارث پدرمادری است پدرم کـرده وصیت نروم از در تو تو اجازه بدهی روضه بخوانم دوسه خط روضه ی مشک و عَلَم، روضه ی آب آورتو : 💔 نبر، نطلب، من هنوز می گویم: فـدای نام تؤام، صاحب اختیاری تو سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
سلام، زائر این کوچه را بیا بپذیر به صد امید به تو رو زدم مرا بپذیر خدا حواله ی من را به جمکران داده مسافر آمده آقا تورو خدا بپذیر نیازمند تو هستم ردم نکن آقا نگاه کن به در خانه ات گدا بپذیر به ناله ی ارنی الطلعة الرشیده ی من که التماس مرا موقع دعا بپذیر ببخش هر غلطی کرده ام نفهمیدم ببین که نوکرت افتاده بی نوا بپذیر نشسته ام به امیدی که پاخور تو شوم دم عبور سرم را به زیر پا بپذیر اگر چه دور شدم از حرم، گدایت را برای خدمت زوار کربلا بپذیر تورا به سفره ی رنگین روضه های حسین فقیر اگر که رسیده به این سرا بپذیر : به‌وقت‌ صبح‌ قیامت، که‌ سر ز خاک برآرم به‌گفتگوی تو خیزم‌، به‌ جستجوی تو باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
عمر با غفلت گذشت و صرف قیل و قال شد روسیاهی قسمت این عبد بداقبال شد اعتقادم پیش رنگ دار دنیا رنگ باخت بنده ات تطمیع شد غافل شد و اغفال شد در صدایم جوهری باقی نمانده ای خدا بد زبانی ام سبب شد که زبانم لال شد قلب من گرچه به دست اشکهایم فتح شد با نگاه سوی نامحرم ز نو اشغال شد ماه شعبان دست من کوتاه ماند از دامنت ماه شعبان قسمتم یک مشت سیب کال شد کاش میگفتم روز اول ماه خدا روی ماه یوسف زهرا استهلال شد با لب خشکیده ام دادم سلامی بر حسین باز هم با روضه اش از روزه استقبال شد مادری قامت خمیده اشکهایم را خرید دست گیرم روضه خوان روضه ی گودال شد : رمضان گشته ولی حالِ مُحرّم داریم آری، با هر عطشی یادِ حسین میافتیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، ، طاعات و عباداتون قبول حق🙏 .
مادری پرغصه و دردآشنا دلواپس است عزم رفتن کرده تا سمت خدا دلواپس است مادری افتاده در بستر به حال احتضار دختری کوچک شده غرق دعا، دلواپس است بر لبش امن یجیب و دیده هایش غرق اشک ترس دارد که نگیرد او شفا، دلواپس است دخترش خورده زمین امروز تعبیرش بد است از عبور نیلی اش در کوچه ها دلواپس است شور افتاده دلش چون خواب دیده نیمه شب گوهرش افتاده زیر دست و پا، دلواپس است او که در شعب ابیطالب همیشه تشنه بود تشنه، یاد تشنه ی کرببلا دلواپس است او که مرهم روی زخم سنگها بگذاشته خوب میفهمد هجوم سنگ را، دلواپس است من یقین دارم که او بین کفن ها گریه کرد بر شهید بی کفن، بر بوریا دلواپس است : سحر روز دهـم شـد دلـم بیتاب است بیقرار حرم و مست می است ثلث ماه رمضـان رفت و هنوزم دل من نگـران در است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، وفات (س) بر همه ی مسلمانان تسلیت باد🏴 .
سالها بنده ی دل بودم و بی عار شدم وای، این آخر عمری چه گرفتار شدم توبه ی گرگ درست است که‌ مرگ است ولی بپذیرید مـرا، از همه بیزار شدم مستحقم که بسوزم بخدا میدانم ولی عازم بسوی حضرت غفار‌ شدم من‌ملک بودم و در صحن نجف جایم بود دور‌ ماندم ز علی سنگ شدم خار شدم من که نان علی و فاطمه خوردم افسوس خاک بر سر‌شدم و سخت‌ گنهکار شدم حجت بن الحسن امید به من داشت ولی پشت کردم به امام خود و سربار شدم همت و شوق جوانیم به غفلت طی شد حال که عمر به سر آمده بیدار شدم گرچه بیچاره شدم باز علی را دارم باز هم‌ در به در حیدر کرار شدم رطب نام علی از دهنم میریزد یاعلی گفتم و هم صحبت تمار شدم من نرفتم به نجف او نجفم آورده او‌ دلش خواست که من لایق دیدار شدم حکمت روزه تقرب به حسین بن علیست با لب تشنه عـزادار لبِ یار شدم : 💔 دوست دارم دم افطار کمی تشنه شوم نوکر شاه که عطشان بشود خوبتر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام .
دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز و به امید نگاهت دل ما مانده هنوز بوسه یک روز به خاک قدمت خواهم زد لب به امید همان بوسه به پا مانده هنوز فقرا پیش کریمان که معطل نشوند منتظر بر سر راه تو جدا مانده هنوز در نبودت ز دلم صدق و صفا کم کم رفت مهرت اما به دلم شکر خدا مانده هنوز می‎شود دیدن روی تو نصیبم یا نه؟ دل من بین همین خوف و رجا مانده هنوز هر چه که خواسته‎ام داده‎ای اما آقا با شما یک سفر کرب و بلا مانده هنوز ای امید همه دل‎های شکسته برگرد دختری در عقب قافله جا مانده هنوز به همان ناله‎ی بین در و دیوار قسم مادرت چشم به راهت به خدا مانده هنوز : روزها رفت و فقط حسرت دیدارِ رُخت مانده بر این دلِ یعقوبی ما سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
حالِ خوب و اشتیاقِ دم به دم یادش بخیر کوچه های خلوت و پُر پیچ و خم یادش بخیر زیره و عطرِ حرم! عطرِ نبات و زعفران حسّ دلتنگی و بغض بیش و کم یادش بخیر لذّتِ باب الجواد و خواندنِ إذن دخول گنبد و اشکِ روان در هر قدم یادش بخیر حرکتِ پرچـم میانِ دستهـای آسمان پای سقّاخانه اشکِ مادرم یادش بخیر مانده در گوشم صدای ماندگارِ زائران ترک و بوشهری، عرب یا که عجم، یادش بخیر تکیه بر دیوار دارالحجّه و تجدیدِ عهد با امام ِ منتظر کنج حـرم یادش بخیر از لبِ نقّاره ها دادی سلامم را جواب اشکهایِ سر به زیرِ صبحدم یادش بخیر زیـرِ ایـوانِ طلا روحِ مـرا دادی جلا تا تو را بر مادرت دادم قسم، یادش بخیر پنجـره فـولاد إذنِ کــربلایم را گرفت ذکرِ «آقاجان نیفتم از قلم» یادش بخیر : آنجـا عجیب طـعـم هـوا فرق می کند اصلا شـهـر شمـا فرق می کند وقتی که حج ما فقـرا مشهد شماست یعـنـی کـه قـبلـه ی فـقـرا فرق می کند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
میان سینه به جسمم دوباره جان دادند همین که گنبد زرد تو را نشان دادند توان طی طریقت نبود در جانم فرشته گفت: ، به من توان دادند برای اینکه نبودم به فکر دانه و آب به این کبوتر دلخسته آسمان دادند همه به جرعه ای از باده اکتفا کردند ولی به دست دل من دو استکان دادند دلم، مکاشفه ای کرد و دید در صحن است به زیر قـبـه رسیدم‌، مـــرا تکان دادند همین که گفت "حسینم حسین" دانستم چه آتشی به نفس های روضه خوان دادند چه می شود که ببینم به یُمنِ آمدنت مــوکـلان جهنم مـرا امــان دادند بـرای مـا ننوشتند حـب دنیا را هزار شکر که آن را به این و آن دادند : نسیم کوی تو حُرِّ یزیدی را حسینی کرد مرا با عطر باب‌القبله‌ات یک روز آدم کن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، .
باز بی خورشید مانده آسمان جمعه ها بر لب آمد از فراقت باز جان جمعه ها باز بی تو میرسند از راه و بی تو میروند ظاهرا پایان ندارد داستان جمعه ها قبل از آن امیدواریم و پس از آن ناامید عالمی داریم با ظهر و اذان جمعه ها منتظر با بال ندبه جمعه را طی می کند ما که جا خواهیم ماند از کاروان جمعه ها اصلا آقا با چه امیدی بیایی از سفر قلبهای ماست وقتی میزبان جمعه ها از غروب جمعه ها دلگیرتر چشمان توست می شود فهمید این را از زبان جمعه ها فاطمه شبهای جمعه روضه خوان کربلاست هست اما چشمهایت روضه خوان جمعه ها : جمعه‌ها شرحِ دلم یک غزل کوتاه است که ردیفـش همه «دل‌تنگ توأم» می‌آید سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .