🏴#شهید_آیت_الله_رئیسی 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:علی اکبر اسفندیار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ رفتی از دست شکستی کمرم«۲» ای رئیسی ز غمت خونجگرم گر چه داغت بدلم سنگین است دیده از اشک غمت رنگین است تـو علمـدار خـدمت بـودی آخر راه سعادت این است خون ببارد ز چشمان ترم«۲» ای رئیسی ز غمت خونجگرم خادم و عاشق دلخواه رضا نـوکری کرده ای در راه رضا بسکه دلتنگ رضاجان بودی عاقبت گشته ای همراه رضا شد سیه پوش ز داغ تو حرم«۲» ای رئیسی ز غمت خونجگرم ای که بودی همه دم با مردم بوده اند با تو به هر جا مردم آن شب ازهجر غمت سینه زدند تا شنیدند خبرت را مردم من چسان فاتحه بر لب ببرم«۲» ای رئیسی ز غمت خونجگرم این عَلَم را ز زمین برداریم به علمدار دگر بسپاریم رهسپاریم که به قله برسیم چون علی سید و رهبر داریم سایه اش بادهمیشه به سرم«۲» ای رئیسی ز غمت خونجگرم در مِلل حامی قرآن شده ای تو عزیز دل ایران شده ای مرغ جانت به زمین بند نشد رفتی از خیل شهیدان شده ای دست «مداح» بگیری ز کرم«۲» ای رئیسی ز غمت خونجگرم رفتی از دست شکستی کمرم«۲»           ای رئیسی ز غمت خونجگرم

🏴#شهادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه 🎤مداح :کربلایی حمید علیمی @majmazakerinee #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#شهادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه 🎤مداح :کربلایی حمید علیمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خاطرات کربلا یاد منه آتیش تو خیمه ها یاد منه بی شکیب و بی‌قرارم یاد غصه ی نگارم یاد اون دختری که گفت من دیگه بابا ندارم داره میسوزه سرم عمه آتیش تو جیگرم عمه چی بگم آخه از این غم ها شکسته بال و پرم عمه عمریه مظلومه غربتش معلومه تو بقیع خاکه باقر العلوم یا زهرا وای مادر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اونی که بدتره از تلخیه این زهر هاشم یاد اون روزای تلخ و پره غم تو شهر شام جیگرم داره میسوزه یاد اون بزم پلیدم یاد تشت و سر جدم خیزرون دست بریدم دف و کف و همه خندیدن شهرشون آذین بستن یه قافله توی بازار اینا همه بی حیا پستن گریونم میخونم از داغ عاشورا از دیوار خیمه از گوداله صحرا یا زهرا وای مادر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هنوز انگار میبینم مشک دریده با علم هنوز انگار میبینم عمو نیومده حرم علی اصغر بی قراری خیمه ها خوابی نداره عمو رفته آب بیاره یه سه شعبه نمیزاره داره میخونه رباب لالا لالایی دیگه بخواب حالا هنوز عموتو داریم مادر میره و میاره آب مادر لالا حرمله نامرده می‌دونم که مادر با تیر سه شعبه میخوابی تو آخر ای مادر ای مادر @majmazakerinee #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#رحلت_امام_خمینی 🏴#سبک_نوحه 🎙سبک: کنار قدم های جابر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دوباره ز طوفان غم ها ببین سَرو صبرم خمیده شده نیمه ی ماه خرداد عزای خمینی رسیده به غیر از دل غصه دار و به جز دیده ی تر نداریم به مرثیه های غریبی بیا مثل باران بباریم بگویم بگویم، به چشمان گریان سلام خدا بر، امام و شهیدان واویلا واغربتا... هنوز آن شب ِ گریه بر تو نگشته سحر در دل ما هنوز آتش داغ هجرت بُوَد شعله ور در دل ما اگر چه پر از ماتم توست دل زار و طوفانی ما خدا داده آن هیبتت را به پیر خراسانی ما نمودی به این راه،تو ما را هدایت همه جان نثاریم، به راه ولایت واویلا واغربتا... چه تشییع خوبی شد از تو چه شور و شکوه و جلالی محبین همه دور تابوت به اشک غم و خسته حالی ولی جسم جدّ غریبت بدون کفن مانده بر خاک سرش رفته بر روی نیزه تنش گشته از نیزه صد چاک شده قلب زهرا، ز داغش پریشان بخواند بخواند، روی نیزه قرآن یا مظلوم یا ثارالله... ✍امیر عباسی #ارتحال_امام_خمینی #۱۴_خرداد

🏴#امام_حسین_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:امیر عباسی سال ۱۴۰۴ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ مظلومِ غریب سلام بر تو شاهِ شیبُ الخضیب نقشِ لِوای سرخِ تو ای حبیب نصرُ من الله و فتحٌ قریب بی همتایی تشنه لبِ عاشورایی جانِ علی و زهرایی مولایی، آقایی صورت غرق خونِ تو وَجهُ الله رحمتِ واسعه اباعبدالله کِشم زِ دل به روضه های تو آه رحمتِ واسعه اباعبدالله رحمتِ واسعه اباعبدالله... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ روح بندگی معلم مکتب آزادگی جلوه ی عاشقی و دلدادگی شورِ غمت، شیرینی زندگی نور و کوثر ای سَروَرِ بریده سر خشم تو نهیِ از مُنکَر فرزندِ پیغمبر بر عشقت ببین گرفتارم من غیر از تو کسی را ندارم من دردت را به جان خریدارم من غیر از تو کسی را ندارم من رحمتِ واسعه اباعبدالله... #محرم_۱۴۰۴ #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#امام_حسین_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:امیر عباسی سال ۱۴۰۴ #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#امام_حسین_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:امیر عباسی سال ۱۴۰۴ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ در مقتل خون افتاده حسین ای دلبر و ای دلداده حسین از خنجرِ شمر جان داده حسین رفته به گردون ای وایِ زینب ای سربریده یَحیای زینب مظلوم حسینم... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ لب تشنه شدی قربانیِ دین از مرکبِ خود دلخون و حزین افتاده اي با صورت به زمین نامت به گودال آوای زینب ای سربریده یحیای زینب مظلوم حسینم... #محرم_۱۴۰۴ #گودال #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#امام_حسین_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:امیر عباسی سال ۱۴۰۴ #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ امیدِ اهل ولا حسین حسین یا حسین شهید کرببلا حسین حسین یا حسین ایشالا همیشه سینه زنت بمونم تو قبرم هم آقا به عشق تو می خونم ضیاءِ هر دو عین من حسین من حسین من حسین من شور دلدادگی ما بِاَبي انت وَ اُمّي یابن زهرا همه ی زندگی ما بِاَبي اَنتَ وَ اُمّي یَابنَ زهرا باعث بندگی ما بِاَبي انت وَ اُمّي یابن زهرا یا مظلوم حسین جان... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به زیر چکمه ی شمر تمومِ پیکرِ تو با دست و پا زدنت تو کُشتی مادرِ تو هِی میگفت با ناله آبت ندادن مادر سرِت رو بی حیا، می بُرّه با یک خنجر حسین من حسین من شدی شبیه لاله ی بریده سر روضه ی هر روز و هر شب تشنه جون دادی به پیش چشم زینب پیکرت شد نا مُرتّب تشنه جون دادی به پیش چشم زینب قتلگاه و سُمّ مرکب تشنه جون دادی به پیش چشم زینب یا مظلوم حسین جان... #محرم_۱۴۰۴ #گودال

🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:حاج سید محسن حسینی #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:حاج سید محسن حسینی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شهادت امام سجاد علیه السلام ای مدینه منم سید الساجدین ای مدینه بیا حال من را ببین دائما می‌چکد اشک من بر زمین واویلا واویلا واویلا واویلا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای مدینه ببین روز من‌ شد سیاه ای مدینه منم زائر قتلگاه ای مدینه بیا کن به حالم نگاه واویلا واویلا واویلا واویلا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ میزد بابای من مادرش را صدا پیش چشمان من شد سر او جدا پیش چشمان من میزد او دست و پا واویلا واویلا واویلا واویلا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پیش من خیلی بد کشتن رقیه را پیش من بی عدد کشتن رقیه را پیش من با لگد کشتن رقیه را واویلا واویلا واویلا واویلا حاج سید محسن حسینی #کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین

🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:حاج سید محسن حسینی

🏴#شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام 🏴#سبک_نوحه ✍شاعر:حاج سید محسن حسینی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شهادت امام سجاد علیه السلام به کی بگم من دیدم که عمه بیقراره چشم از بابام بر نمیداره داره بابام و می شماره به کی بگم من من گل پرپر گشته دیدم من عمه سرگشته دیدم من پیکر برگشته دیدم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به کی بگم من دیدم که سقای دلاور شده به اندازه اصغر ندیدم از او من کوچکتر به کی بگم من دلاور و از پا فکندند سرش رو رو نیزه میبندن دارن میبندن و می‌خندن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ شب شده بود و بابای من پیدا نمی شد گره ز کارش وا نمی شد شمر از رو سینه پا نمی شد پیش از سه ساعت تنهایی بابام و دیدن خنجر به حنجرش کشیدن سر بابام و بد بریدن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بر سر بازار روز من‌ و سیاه کردن سینه غرق آه کردن ناموسم و نگاه کردن وای از رقیه تو ازدهام میزدن او رو تو شهر شام میزدن او رو به وقت شام میزدن او رو