eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.8هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
.سنگین مادر سادات بنفس آرمین غلامی (مجنون) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اسما میگه من اب میریختم. فَلما جنَ اللیل غَسّلها بِماء الجنّه.. ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن... یه وقت دیدم.. فَبَکاءُ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا... ... زیر پیراهن..علی چی دیده...قطعا چیزی ندیده بود...اما.وقتی داره دست میکشه و میده.. مرد جنگه..زخم های کاری دیده...فقط همین نقل شده تو تاریخ... تا دستم رسید به ورم کرده زهرا.... وقتی رسید.قصه به اینجا..شعر من ایام خانه داری شروع شد حال این روزای بی بی دو عالم اینه.. باکیة العین کمک کن ما هم..اذن گریه داشته باشیم... علما اسم فاعله..یعنی نه یه بار نه یه روز.. ..مازالت بعد ابیها باکیة العین محترقة القلب و....... یُغشا... عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعت... یعنی دم به دم از حال میرفت... یه لحظه به اومد... دید بالا سرشه.. نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید.. فرمود .... ابک لی یا ابالحسن وابک للیتاما جان برا منو بچه یتیمام گریه کن... اما ولا تَنسَقطی لَلعِدا...بِطف العراق... امیر المومنینم گریه کرد.. زبان حال رو بگم...گفت... خانم شده پاییز بهار منو تو.. غم و ست که کنار من و تو.... برو ولی کن .. ته ..قرار من و تو... حسین.... ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️.
➣‌﷽➣ ~ نام اثر : انا سائلکم 💯 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️علی حاجیان فر ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✏️ 🎼 یکبارم نشده بدیامو بروم بیاری یکبارم نشده که رهام کنی تو بی قراری یکبارم نشده توی غصه تنهام بزاری تنهام نزاری بخدا از همه جا رونده میشم تنهام نزاری تو دو روز دنیا درمونده میشم تنهام نزاری وسط آتش سوزونده میشم بیا و دست منه بدو بگیر سوختم و گفتم اجرنا یامجیر اگه من نوکر ناسپاستم ولی تو بودی برام نعم الامیر ارباب منی دلم مبتلاته عیسایِ مسیح فقیرو گداته آرزوم اینه ببینم که آقا وقت مردنم سرم روی پاته ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️ارباب منی/ انا سائلکم♦️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✏️ 🎼 غصه رو دلمه طعم دوری از تو رو چشیدم غصه رو دلمه آقا میدونی چیا کشیدم غصه رو دلمه آخه یکساله حرم ندیدم کارم صبوریه فقط امسال به فکر اینم کارم صبوریه یعنی باز کربلا رو میبینم؟ کارم صبوریه کاش بگم زائر اربعینم!!! بخدا دوری به من نیومده تو که میدونی چقد دوری بده گم شدم تو منجلابِ معصیت تویی اونکه راه عشقو بلده ارباب منی/تویی سرپناهم جون مادرت/بِکن یک نگاهم یکساله حرم/نشد قسمت من آقا تو بگو/ چی بوده گناهم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️ارباب منی/ انا سائلکم♦️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای شاه کم سپاه چه خبر شده میون قتلگاه ای شاه کم سپاه افتاده اینجا چقد خورشید و ماه ای شاه کم سپاه دیگه زینب ببره به کی پناه گریَم در اومده بالای تنت یه مادر اومده گریم در اومده شمر نانجیب با خنجر اومده گریم در اومده قصه ی کربلا به سر اومده الهی بمیره نوکرت برات پره خون شدی میون قتلگات همونایی که تو گودال بودن خندیدن به اشکای مخدرات زینب اومده/روی اون بلندی میگفت نانجیب/لباسش رو کندی میگفت هی حسین /برو زینبِ من چی میشه فقط/ چشاتو ببندی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♦️ای وای / شهیدِ بی سرم♦️ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍شعروسبک : شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰
... سحر روز دهم ، در یادم یاد غارت شدن پیرُهنی افتادم مادری گوشه صدا زد : پسرم خواهری گفت خدایا تو برس بر دادم 😭😭😭😭😭
تنها گیرت آوردن و بغض علی تو سینه شون انگار ثوابه کشتنت ریختن سر تو بی امون (گیر افتادی تو گودال دور تو میگردیدن هر کی با چیزی میزد یه عده میخندیدن) 🖤حسین غریب مادر🖤 اومد کار و تموم کنه گردوند تنت رو با لگد سر که جدا نمیشدش هر چی با ضربه که میزد (موهات تو چنگش بودو خنجرشم کند بودو حرفای ناجور میزد زبوشم تند بودو) 🖤حسین غریب مادر🖤
sh 8 moharram 1400 [3] nouroreza .mp3
7.31M
🎤حاج مهدی حسینی من خلیل و در میان آتشم از لب خشکت خجالت میکشم جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم @majmaozakerine
4_5828130325565281356.mp3
1.47M
بعد تو خراب شد    دنیا رو سرم باورم نمیشه          بی برادرم کاشکه میشد امروز   روزِ آخرم باورم نمیشه            بی برادرم قلب خواهر تورو آتیش زد سوز ناله‌ی اناالعطشانت کاشکه میشدم با این قد خم سایبونِ بدن عریانت وای اخاالمظلوم.... از بلندی دیدم    خنجرو کشید نفسم برید تا      سرتو برید نیزه اشو تو جسمت   جا گذاشت و رفت روی زخم سینه ات     پا گذاشت و رفت بمیرم مقطع الاعظایی تو شبیه اکبر و عباسم باورم نمیشد اصلا روزی برسه حسینمو نشناسم ... از رو نی نگاه کن     با چشِ ترت محرمی نمونده       دور خواهرت گریه کن برام که    خونجگر شدم با کسی که کشتت   همسفر شدم گریه میکنم براتو اما    لشکری به اشک من میخنده چشماتو ببند نبینی داداش قاتل تو دستمو میبنده
📜 📜 🟢■ هدیه هفدهم ■🟢 ~ نام اثر : سهم زینب ... جدید 💯 ( شور_لطمه) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 میدونی از فراق حرم گریونه چشم نوکرتو شبهای جمعه که میرسه روضه میخونه مادر تو پیش چشمای من زدنت پاره پاره شده بدنت حرف میزدی با شمر و سنان نیزه رو زد توی دهنت ای وای چرا نیزه/ زده بیرون/ از هرجای پیکرت ای وای نگاهت به /خیمه ها بود / توی لحظه های آخرت از رو تل میدوید زینب هی ناله میکشید زینب از غصه قد خمید زینب ـــــــــــــــــــ 💢عمه جانم 💢 ــــــــــــــــــــ ✍️ 📝 غصه زینبت بی حده بالای پیکرت اومده میبینه پاره های همون گلویی رو که بوسه زده بی رحمی کردن آخرشم غارت شد کهنه پیرهنت یک عده داوطلب میشدن با مرکب اومدن رو تنت ای وای سر غارت‌/‌شده دعوا/بین خولی‌وحرمله ای وای سهم زینب /تو اسارت/ قل و زنجیر و سلسله ــــــــــــــــــــ 💢عمه جانم💢 ــــــــــــــــــــ ✍️به قلم : ویژه محرم ۱۴۰۱ هجری شمسی
4_5828130325565281356.mp3
1.47M
بعد تو خراب شد    دنیا رو سرم باورم نمیشه          بی برادرم کاشکه میشد امروز   روزِ آخرم باورم نمیشه            بی برادرم قلب خواهر تورو آتیش زد سوز ناله‌ی اناالعطشانت کاشکه میشدم با این قد خم سایبونِ بدن عریانت وای اخاالمظلوم.... از بلندی دیدم    خنجرو کشید نفسم برید تا      سرتو برید نیزه اشو تو قلبت جا گذاشت و رفت روی زخم سینه ات     پا گذاشت و رفت بمیرم مقطع الاعظایی تو شبیه اکبر و عباسم باورم نمیشد اصلا روزی برسه حسینمو نشناسم ... از رو نی نگاه کن     با چشِ ترت محرمی نمونده       دور خواهرت گریه کن برام که    خونجگر شدم با کسی که کشتت   همسفر شدم گریه میکنم براتو اما    لشکری به اشک من میخنده چشماتو ببند نبینی داداش قاتل تو دستمو میبنده
sh 8 moharram 1400 [3] nouroreza .mp3
7.31M
🎤حاج مهدی حسینی من خلیل و در میان آتشم از لب خشکت خجالت میکشم جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم @majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شمر آمد از گودال با حال خوش آمد بادست خالی رفت بادست پر آمد شمر آمد از گودال خنده کنان آمد خواهرتو اما گریه کنان آمد غروب شد اذانه همراه زینب دیگه شمرو وسنانه امان از زمانه. همراه زینب دیگه شمروسنانه افتاده تو گودال دارو ندار من داره می‌خنده شمر به اشکهای من کاشکی تموم میشد اینجنگ و این جنجال میبره شمر سرو پیش چشای من خورشید کربلا غروب کرد ی بیحیا نیزه ای توی پهلوت فرو کرد خنجر شمر پیکار با گلو کرد بپا شده جنجال گوشه قتلگاه از اون بالا دیدم می‌زدی دست و پا به زیر سم اسب استخونات شکست وقتی رسیدم من شمر رو سینت نشست بی امان بود دیگه انگشتر تو دست ساربان بود نگران بود روی لب های حسین اثر خیزران بود ارسالی از مداح وشاعر گرامی کانال قلمشون مانا وسبز🍃
... سحر روز دهم ، در یادم یاد غارت شدن پیرُهنی افتادم مادری گوشه صدا زد : پسرم خواهری گفت خدایا تو برس بر دادم 😭😭😭😭😭
(ع) غرق خاک و خون مابین جنجال زخمی و لب تشنه افتاد بی حال هیشکی جز زینب به فکرِ اون نیست آقامون تنها مونده توو گودال بی کَسِه ، واسه ی خیمه ها دلواپسه می‌زنه یه ضربه به پیکرش هرکسی بالا سرش می‌رسه دست و پا ، می‌زنه رو خاکِ این قتلگاه زیر دست و پای شمرِ لعین خیمه رو می‌کُنه گاهی نگاه عزیز زینب ، (تشنه لب)۳ اشکِ چشمِ آسمون در اومد انقد که زینب به قاتل رو زد صدای ناله ی زهرا پیچید وقتی که پنجه شو به گیسو زد دل شکست ، وقتی با پا روی سینه نشست خواهرش لطمه زنان سر رسید نیزه راهِ نفسش رو که بست تیغ می‌زد ، خواهرش بالای تل جیغ می‌زد خنجر شکسته رو از قفا  با همه زورِش بی دریغ می‌زد عزیز زینب ، (تشنه لب)۳ از بین اون قتلگاهِ پُر خون هیشکی دستِ خالی نرفت بیرون تازه شروع شده قتل و غارت  زینب مونده با دو چشم گریون تر شده ، چشم یک خواهرِ مُضطر شده گل زهرا تهِ گودالِ خون زیر دست و پا چه پرپر شده  خون شده ، آسمونم دیگه گریون شده همراه سرِ رو نی خواهرش راهیِ دشت و بیابون شده عزیز زینب ، (تشنه لب)۳ ✍ بهمن عظیمی
(ع) خیلی سخته روزگارت ، غرق غم شِه سراسر که ببینی زندگی تُ و ، زیر پای یه لشکر خواهرانه گریه کردم ، واست لحظه به لحظه اینکه اینجوری شهید شی ، واسه من مرگ مَحضه به حنجرت خنجر ، وقتی که غالب شد سرِ بُریده ت رو ، هرکسی صاحب شد زینب توی نیم روز ، اُمُّ المَصائب شد آه ای کُشته ی بُریده حلقومم ای تشنه لب ای شهیدِ مظلومم مظلوم یاحسین حسین جانم جانم از غم تو روزگارم ، شد مثل شامِ تاریک هرکی دست خالی بود سنگ ، می‌زد از دور و نزدیک شبیه یک لاله زاره ، از خونِت دشت و هامون پیکرت رو می‌زدن شُخم! ، انگار با نیزه هاشون یکی به بازو زد ، یکی به پهلو زد با قصد قربت هی ، نیزه به هر سو زد برای ذبح تو ، سنان به شمر رو زد دیگه بعد ازین من از تو محرومم ای تشنه لب ای شهیدِ مظلومم مظلوم یاحسین حسین جانم جانم دست و پا که می‌زنی هی ، بین دریای نیزه روی قلب من می‌شینه ، انگار زخمای نیزه تا غریب گیرت آوردن ، نامردا بعد عباس کاری کردن با تنت که ، واسم عین مُعمّاس رو جگرم داغت ، همیشه می‌مونه نبودنت واسم ، نبودنِ جونه بی تو همه شبهام ، شام غریبونه دیگه بعد از این تا زنده م مغمومم ای تشنه لب ای شهیدِ مظلومم مظلوم یاحسین حسین جانم جانم ✍ بهمن عظیمی ➖➖➖➖➖➖➖
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:احسان نرگسی سال ۱۴۰۳ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ افتاده بودی رو زمین / یه نیزه به پرت گرفت سرت رو از قفا برید / روبه رو مادرت گرفت یه جای سالمی دیگه / نمونده بود توو بدنت نه؛ دلشون نسوخت برات / خسته شدن از زدنت آروم آروم لحظه های آخر می رسه نیزه به حنجر می رسه کجایی زینب ببینی آخ داره مادر می رسه واویلا / نشین رو سینش بی حیا واویلا / نبُر سرش رو بی هوا ۲ واویلا واویلا ۲ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ پاشو نذار به زینبت / یه لحظه چپ نگا کنن با چه دلی آخه می خوان / سر تو رو جدا کنن خدا کنه که پیکرت / همین جوری رها نشه خدا کنه پای سنان / به خیمه ی تو وا نشه آروم آروم معجرا رو محکم می کنن خلخالا رو جم(ع) می کنن از حالا این قافله رو توو شام مجسم می کنن واویلا / شلوغه بازار بلا واویلا / سنگ می زنن چه بی هوا ۲ واویلا واویلا ۲
(اقا شرمندم) بزرگواران حواستون باشه تو هر مجلسی اجرا نشه ان شاالله (مسولیت اجرای این شور پای خودتون) روضه مکشوفه و بنده با احتیاط سعی میکنم واردش بشم جمع شدن دورش تک و تنها بود و حلقه زدن دورش با عصا و نیزه و سنگ اومدن دورش جمع شدن دورش نه امون داره نه دیگه دست و پاهای مولا جون داره دست خالی مونده و حرمله کمون داره نه امون داره سنگ خورده پیشونیش داره میره از حال میندازنش بدجور با لگد تو گودال خون قلبش داره میریزه رو خاکا من میگم وا اَخاه اون میگه وا اُماه وای غریب اقام غریب اقام غریب اقام بند دوم شد تنش پا مال من رو سر میزنم و شمر و سنان خوشحال خولی با خورجینش اومد وسط گودال شد تنش پا مال جمعیت دیدم کِی بریدن سرشو من نفهمیدم حتی نالشو تو قتلگاه نشنیدم جمعیت دیدم ادم نه ادم نه گُرگا گُرگا گُرگا ریختن توی گودال واویلا واویلا بالای گودالش دعوا بود دعوا بود تو کیسه ی اونا هم خیلی چیزا بود بند سوم میدویدم من همه چیزو برده بودن و رسیدم من روی خاکا خودمو میکشیدم من میدویدم من چادرم پارست وا نکن چشماتو که معجرم پارست نبینی زینبو که تو صحرا اوارست چادرم پارست تو نیزه میخوردی من سیلی میخوردم تو زیر پا بودی و من داشتم میمردم کو عمامت داداش انگشتت انگشتت؟ اعضای جسمت کو؟ کی اینجوری کُشتت؟ یاصاحب الزّمان 😭
محشر همان ساعت که تن به نیزه دادی بود آن لحظه که بر گونه ات از زین فتادی بود یا که همان ساعات حمله به حرم، که تو با یاری نیزه شکسته ایستادی بود ای خاک عالم بر سر دنیای بعد از او محشر زمانی که پسر از دست دادی بود پیر و جوان در کشتنت همدست هم بودند در قتل صبرت بین دشمن اتحادی بود حجم سلاحی که ته گودال افتاده‌ست حتی برای قتل یک لشکر زیادی بود آنقدر آهسته قدم روی تنت می زد گویا برایش سیر در عرش امر عادی بود اصراف در قتل تو کرده کوفی نامرد اینگونه کشتن با چه حکم و اجتهادی بود؟ یک تن نگفت ای شمر بعد از کشتنش دیگر پیش نگاه خواهرش چه جای شادی بود غارتگران را دست پر به کوفه برگرداند جسمت برای دشمنان باب مرادی بود می‌ریخت خون تازه از حلق تو بر نیزه چل منزل از کیفیت ذبح تو یادی بودی معنا ی آیات تو را بر نی نفهمیدند در شام و کوفه حافظان بی سوادی بود با دیدن حال ربابت شامیان گفتند ذبح گلوی اصغرش دیگر زیادی بود