4_5771511051602366308.mp3
زمان:
حجم:
1.1M
بی کسی
یعنی تنهاتر از حیدر بشی
یعنی که
کشته ی غمای مادر بشی
بی کسی
یعنی از همه غریب تر بشی
کشته ی
زهرِ کینه های همسر بشی
وای حسن وای حسن
بی کسی یعنی نداری حتی هم صحبتی ، اه عجب طاقتی
هنوزم مثل همون روزا توی غربتی ، اه عجب طاقتی
روضه میخونم و میسوزم از
این همه روضه های ناگفته
هرجا که اسم تو میاد اقا
دست خودم نیست میشم اشفته
جانم حسن جانم حسن جانم
بند دوم
از قفس
این دلِ شکسته پر میزنه
تودلم
باز هوای مدینه رفتنِ
اسمون
گریه میکنه برای حسین
کربلا
مشغول وای حسن گفتنِ
وای حسن وای حسن
از تو میخوام همه چیمُ از همون بچگیم ، یا حسن یا کریم
روشن از نورِ نگاتِ همه ی زندگیم ، یا حسن یا کریم
وقتی تو این همه کرم داری
یه صحن با صفا رو کم داری
یعنی یروزی میرسه اقا
بگن مثِ حسین حرم داری
جانم حسن جانم حسن جانم
بند سوم
وای اگه
بخونه مادرتون روضه رو
جون بدیم
پای روضه شبای اخرو
دستشُ
روی پهلو میگیره مادرت
کاش یکی
بود بگیره دستای مادرو
روضه میخونه برای همه اُمّ الشهید ، زینبش هم رسید
گفت از اون لحظه که رو نیزه خورشیدو دید ، خون ازش میچکید
خون از رگِ بریده جاری بود
مقتلِ تو چه نیزه زاری بود
خیلی گذشت از اون روزا اما
وای حسین چه روزگاری بود
جانم حسین جانم حسین جانم
#خادم_زینب
#شور_احساسی_روضه_ای
#بیست_و_هشت_صفر
#هفت_صفر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
زمین اشکش روونه
دل دریاها خونه
توی هفت آسمونم
خدا روضه میخونه
هنوز کوچه کوچه میپیچه صدا
صدای وا اُماه صدای عزا
شکسته غرورِ پسر بچه ای
که مادرش افتاده تو کوچه ها
بغضی کهنه تویِ گلوشِ
جای اشک چشماش خون میجوشه
درِ نیمه سوخته ی خونی
یه عمره اخه روبروشه
واویلا واویلا وایلا
جانم حسن جان یابن الزهرا
بند دوم
حالا وقتش رسیده
که هر داغی که دیده
بریزه از جگر چون
امونش رو بُریده
غمِ مرگِ یاسِ جوونِ علی
غمِ اون دلِ غرق خونِ علی
غمِ دست بسته غمِ کوچه ها
چی اورد سرِ تو زمونه علی
میریزه خاکسترِ اون در
با تکه هایی از جگر وای
لحظه های اخرِ و باز
میرسه به زینب خبر وای
بند سوم
کنارِ بسترِ تو
غریبِ مادرِ تو
حسین روضه میخونه
رو جسم پرپر تو
تو میگی لایومَ کَ یومک حسین
برام گریه کردی بمیرم برات
کی روضه میخونه سرِ جسمِ تو
سرِ پیکرِ تویِ صحرا رهات
سرت روی نیزه بلنده
شمر هی بلند بلند میخنده
از روی نیزه میبینی کی
دستای زینب رو میبنده
#خادم_زینب
#هفت_صفر
#بیست_وهشت_صفر
#شهادت_امام_مجتبی (علیه السلام)
باز ابری شده اسمونم
بازم پُره حسِ جنونم
تو چشمامه نقش بقیعت
بازم زده غصه به جونم
میخوام ، حتی واسه یه بارم
سر رو ، تربتِ تو بزارم
پایین پای تو بشینم
جای اشک اقا خون ببارم
نه حرم داری که واسه تو سیاهی بزنیم
نه میتونیم دسته جمعی راهی شیم سمت حرم
نه رواق و صحن وپرچم نه یه ایوون طلا
میگن اینجوریه اقا مزار مادرتم
ای وای حسن اقام ای وای حسن اقام ای وای
بند دوم
هرجا میاد اسم تو چشمم
میشه مثه چشمه ی زمزم
هی دلهره دلهره دارم
هردفعه اسمت رو میارم
دوده ، همه جا پره دوده
یه زن ، پای چشماش کبوده
میگن چل نفر توی خونش
ریختن ، مگه جرمش چی بوده؟
اسم تو باز اومد و روضه ی مادر وا شده
انگاری مادرتم با زخم پهلوش اومده
روضه میخونم و میگه مادرت جانم حسن
خوبه که مادر تو به روضه ی ما سر زده
ای وای حسن اقام ای وای حسن اقام
بند سوم
بارونه تو چشمای خیسم
گریه میکنم مینویسم
مونده تو دلم تو بقیعت
باشه یه کتیبه یه پرچم
پشتِ ، نرده های مزارت
قبرِ پُره گرد و غبارت
خاکی میشه چادر مادر
وقتی که میشینه کنارت
گفتی لایومَ کَ یومک اما بازم کربلا
همیشه شلوغه و صحن و سرا داره حسین
اما وقتی که میاد زیارتت با مادرت
سرشو رو اون مزار خاکی میزاره حسین
ای وای حسن اقام
#خادم_زینب
#شوراحساسی
#زمینه_احساسی
#شهادت_امام_مجتبی
میفهمه حتما
خونِ جگر رو
هرکی که دیده
رفتنِ پدر رو
تکیه گاهِ محکمِ همه ، پدر پدر پدر پدر
مردِ بی مثالِ عالمِ ، پدر پدر پدر پدر
خون بباریم از غمش کمِ ، پدر پدر پدر پدر
حالا به کوچه های سامرا یه سر بزن
میخونه کوچه با صدای خسته یا حسن
حالا شالِ عزا رو شونه هاشِ اونی که
تکیه گاهِ بدونِ تکیه گاهِ واسه من
روضه خون اومدم
با مهدی هم صدا
که با چشمایِ تر
میگه وا اَبَتا
اَباالمهدی حسن
بند دوم
داغ مدینه
الله و اکبر
تازست هنوزم
ردّ خونِ رو در
پشتِ در شکسته کمری ، علی علی علی علی
داره میسوزه یه مادری ، علی علی علی علی
سوخته تویِ شعله ها دری ، علی علی علی علی
گل داده شعله های اون درِ شکسته
حیدر ابش میده با اشک و دست بسته
با چشمِ تر حسن داره میبینه ای وای
که مادرش چجور روی خاکا نشسته
میخواد رو پا بشه
پیش حیدر ولی
میکشه رو زمین
پاشُ یاسِ علی
بند سوم
اقامون امشب
صاحب عزا شد
بازم سامرا
مثلِ کربلا شد
آجرک الله میگیم همه ، اقا اقا اقا اقا
داغِ تُ تو قلبِ عالمِ ، اقا اقا اقا اقا
تسلیت میگیم به فاطمه ، اقا اقا اقا اقا
قلبِ مهدی الان شبیه عمه مضطرِ
مثل اون عمه ای که روبروش دو تا سرِ
سرِ سردارِ و یکی سرِ علمدار
که ساربون داره رو نیزه اونو میبره
انگشترِ حسین
شد غارت ای خدا
انگشتشُ حالا
پیدا کنن کجا
اَباالمهدی حسن
#خادم_زینب
#زمینه_شهادت_امام_عسکری (علیه السلام)
#هشت_ربیع
مثِ شمعِ تویِ طوفان
داری خاموش میشی دیگه
رخِ زرد و چشم سرخت
داره از مرگِ تو میگه
میگردی پهلو به پهلو و
نمیتونی پا بشی از جات
میخوای چیزی بگی اما بسختی وا میشه لبهات
نبند چشماتُ به این زودی
تو امیدِ زندگیم بودی
نرو بی حیدر نرو زهرا
منُ بیشتر از این نزار تنها
بند دوم
چه رویاها داشتی واسه
حسنِین و زینبینِت
همه رو اروم کنم باز
نمیشه اروم حسینت
اخه عادت داره که هرشب
بزاری بالاسرش ابی
میبینی چند ، شبِ زهرا ،حسینِ تو داره بی خوابی
نداره صفا خونه ی حیدر
پیچیده نوای نرو مادر
نرو بی حیدر نرو زهرا
منُ بیشتر از این نزار تنها
بند سوم
توی کوچه ها بوی نونِ
تنورِ ما سردِ امشب
علی و سفره ی خالی
علی و اشکایِ زینب
حسن چند روزِ که یه گوشه
نشسته ساکت تک و تنها
میریزه تو ، دلش هرچی ، رو که تو اون کوچه دید زهرا
دلش میسوزه مثِ اون در
رو لبهاشِ ذکر وای مادر
نرو بی حیدر نرو زهرا
منُ بیشتر از این نزار تنها
#خادم_زینب
#فاطمیه
#واحدسنگین
بارون که میزنه
میبره دلم رو
بویِ خاکِ کوچه
میکِشه مدینه
چشمای ترم رو
میرم تو کوچه ها
خیلی بویِ دودِ
یکی داره میگه
مادر واسه رفتن
حالا خیلی زوده
تو این اتیش نرو مادر
حواست باشه میخِ درُ مادر
روی خاکا که میافتی
ببین شرمِ چشمِ حیدرُ مادر
نرو مادر نرو مادر
بند دوم
خاکسترِ درِ
رو پیراهنِ تو
خم شد قامتِ تو
در وقتی که افتاد
مادر رو تنِ تو
زورم نمیرسید
ای وای چِلتا نامرد
ریختن توی خونه
دیدی که حسینِ
تو خون گریه میکرد
بیا فضه ، روی لبهات
پر از خاک و دود و خون شده چشمات
میخوای پاشی نمیتونی
اخه بدجوری میلرزه پاهات
بند سوم
در شعله میکشه
سمتِ اسمونا
میسوزن ملائک
تا میاد صدایِ
ناله ی وا اُماه
غوغای کوچه ها
من رو برده جایی
که مادرِ دل خون
واسه طفل تشنش
میخونه لالایی
لالالالا ، میاد بارون
عمو زود مشکِ پرابُ برگردون
تلذی میکنه اصغر
گلم داره میده روی دستم جون
#خادم_زینب
#شور_مقتلی_روضه_سنگین
#فاطمیه
4_5852568899932930897.mp3
زمان:
حجم:
1.35M
کی میدونه حال منو
کی میدونه چی میکشم
جلوی چشمام آب میشه لحظه بلحظه مادرم
سخته برام گفتنشم
چه برسه به دیدنش
مشکله با دردِ کمر تو کوچه ها دویدنش
هیشکی کمک نکرد ، هرچی صدا میکرد
اونی که نیمه شب واسه همه دعا میکرد
نقش زمین شد و ، هیشکی نگفت چرا
با این تن زخمی راه افتاده تو کوچه ها
نمیبرم از یاد اون چشم بارونی رو
نمیبرم از یاد اون بازوی خونی رو
بند دوم
مگه یادم میره چه جور
میزد درِ هر خونه رو
با گریه میخواست از همه تنها نزارن حیدرو
با قد خم تو کوچه ها
با چشم بارونی میرفت
بس که غریبه حیدرش با بازویِ خونی میرفت
جای کمک ولی ، هیزم آوردنُ
آتیش زدن هم خونه رو هم سینه ی منُ
دیدن که پشت در ، مادر نشسته و
رحمی نکردن به پر و بال شکسته و
خونه پر از دود و آتیش و خاکستر بود
نیلوفرِ زخمی رویِ خاکا پرپر بود
بند سوم
دستم رو چشمای حسین
میونِ خونه هَمهَمه
دست حسین رو چشمای زینب پریشونن همه
دلمو برده کربلا
چادرِ خاکیت مادرم
یلحظه دیدم داره میره به اسیری خواهرم
محرم نداره که ، بگیره دستشو
دیدم چشای زخمو قامتِ شکستشو
مادر توروخدا ، توروخدا نرو
نزار کارش بیافته به خرابه ها نرو
حادثه های صحرا از پشت این در پیداست
کوچه شروع کل دردای عاشوراست
#خادم_زینب
#زمینه
#فاطمیه
🎤کربلایی مجید منصوری
#روضه_سنگین
دری که چهل نفر بهش
بزنن لگد نمیشه در
چه برسه به یه مادری
که بزننش چهل نفر
درِ خونه رو اتیش زدن
دلشون ولی خنک نشد
جلو رفتم که سپر بشم
نخوره مادر کتک نشد
چِل نفر مرد جنگی
مادرم زخم و تنها
میزدن تازیونه
بسته بود دست بابا
قلبم پاره پاره شد ، نشد سپر بشم براش
پیش چشم جمعیت ، دیدم میلرزه دست و پاش
گم کرد راه خونه رو ، اخه سیاهی رفت چشاش
بند دوم
نمیدونم چی اومد سرش
که دیگه خمیده شد قدش
یکی داد میزد و اون طرف
یکی وحشیونه میزدش
جلوی چشم همه چه جور
بضعه ی پیمبرو زدن
پسر بزرگشم پیشِ
چشای من مادرو زدن
هی با گریه میگفتم
مادرم بی گناهه
زخمه پهلو و بازوش
پای چشماش سیاهه
رحمی کن به مادرم ، میبینی داره جون میده
قنفذ داره زورشو ، به مادرم نشون میده
مادر واسه دلخوشیم ، هی دستشو تکون میده
بند سوم
مادرم که سرِ هر نماز
برای همه دعا میکرد
چرا هیشکی نیومد کمک
هرچی مادرم صدا میکرد
مادری که نون سفرشو
صدقه میداد به دشمناش
وقتی که مغیره میزدش
هیشکی در نمیومد صداش
کوچه ها کربلا شد
خیلی سر و صدا شد
با یه سیلیِ محکم
حق زهرا ادا شد
کربلا رو دیدم و ، دویدنای زینبو
قتلگا رو دیدم و ، سر و صدای زینبو
نیزه ها رو دیدم و ، اسیریای زینبو
#خادم_زینب
#شور_روضه_ای
#شورمقتلی
#فاطمیه
#شور_مقتلی_فاطمیه_روضه_سنگین
#زمینه_یا_شور_روضه_ای_فاطمیه
همیشه تو سختیایِ زندگی
دلِ من خوش بود تورو دارم ولی
حرفِ رفتن میزنی چند روزیِ
حالا که هیشکی نمونده با علی
حالا که حتی بی جواب میمونه هر سلامش
پا نمیشه تو مسجدم هیشکی به احترامش
پاشو نفس نمونده ، دیگه برای حیدرت
جونِ علی رو نگیر ، با نفسایِ اخرت
بود و نبودِ علی ، یاسِ کبود علی
دارو ندارِ علی ، نرو قرارِ علی
بند دوم
تو دلم موند که ازم چیزی بخوای
تو دلم موند واسه تو کاری کنم
تورو به دستم سپرد احمد ولی
نتونستم امانت داری کنم
حلالیت میگیری از ، علی گُلِ کبودم
ببخش اگه تو کوچه ها کنارِ تو نبودم
خمیدی تو جوونی ، شرمنده کردی علی رو
این همه مهربونی ، شرمنده کردی علی رو
بود و نبودِ علی ، یاسِ کبود علی
دارو ندارِ علی ، نرو قرارِ علی
بند سوم
صدای اذون میاد تو کوچه ها
نمیخوای بازم چشاتُ وا کنی
خونه ی علی رو یک بارِ دیگه
با نگاهت جنتِ اعلی کنی
دوست داشتی صوتِ اشهدُ ، پاشو دمِ اذونِ
نزار بپاشه از هم این ، قشنگیایِ خونه
این حسنِ که حالا ، شبیهِ تو قدش خمیده
پاشو چشاتُ وا کن ، اخه حسینِ تو رسیده
بود و نبودِ علی ، یاسِ کبود علی
دارو ندارِ علی ، نرو قرارِ علی
#خادم_زینب
#زمینه_روضه_ای
#فاطمیه
#حضرت_خدیجه_زمینه
مادر
تو نگاهای سردت حرف سفر مونده
نفسای بریدت قلبمو سوزونده
مادر مادر
مادر
نگو وقت خداحافظی شده امشب
اشک تو میرسونه جون منو رو لب
مادر مادر
زوده که پربگیری مادر
فاطمه بیتو کم میاره
میدونی بابای غریبم
غیر شما کسی نداره
زوده بگیره خونمونو
خزون بی مادری سخته
آخه با پرهای شکسته
میدونی کبوتری سخته
مادرم وای
2
مادر
حرف کفن کشیدی میون پچ پچ ها
نگو وقت غروبت رسیده وا اماه
مادر مادر
مادر
سخته یتیمی واسه دخترک تنهات
داره آروم آروم روی هم میره چشمات
مادر مادر
اشک از چشای تو روونه
خون میجوشه میون چشمام
اگرچه بی مادری سخته
اما دلخونم برا بابام
سنگ صبور احمدی تو
بعد تو بابا بیقراره
میدونی بابای غریبم
بعد تو تکیه گا نداره
مادرم وای
3
مادر
چرا روی لباته ناله و واویلا
شاید رفته دل تو غروب عاشورا
مادر مادر
مادر
اسم کوچه رو بردی به لکنت افتادی
چرا با اسم کوچه صد دفه جون دادی
مادر مادر
تا به دیوارو در رسیدی
لرزه به دستو پاهات افتاد
چی شد که رو لباته دائم
از کوچه ها ای داد بیداد
از چادر سوخته که گفتی
دستتو به پهلو گرفتی
لحظه های آخره مادر
چرا تو از من رو گرفتی
مادرم وای
#خادم_زینب
#شهادت_حضرت_خدیجه
#زمینه
#ماه_مبارک_رمضان
نسلِ نوریم اهالیِ قالوا بِلاییم
اخه ما زاده ی (از) تربتِ کربلاییم
نسلی که لا یَخافونَ لَومَتَ لائِم
اره تفسیرِ امروزِ این ایه ماییم
بدون شک این نسلی که کرده واست قیام
مهیا شده واسه اون لحظه ی انتقام
میگرده به دورِ تو مثل وهب مثل حُر
میگیره جونِ دشمنای تو رو والسلام
الله و اکبر این موجِ پرچمِ
کور از اُبهتش چشمِ عالمِ
یجمعنا حُبّ الحسین این حرم
دولتِ حیدرِ کشورِ (ملت) فاطمه
یا مهدی مدد ، یا مهدی مدد
بند دوم
کمترین هدیمون به علی جونمونِ
ماییم اون نسلی که پای حرفش میمونه
زنده تر میکنه ما رو شورِ شهادت
عزت و غیرت اخه تویِ خونمونِ
چشِ ما به انگشت سَبّابه ی رهبره
اشاره کنه کل ایرانِ ما یک سره
میگه بِاَبی انتَ و اُمّی اماده اییم
هر ایرانی واسه امامش یه پا لشکره
تو اوجِ هر فتنه تن میدیم به خون
اخه داریم به سر سودایِ جنون
این رجز به گوشِ دنیا میرسه
فریادِ ایرانِ نحنُ الصّامِدون
یا مهدی مدد ، یا مهدی مدد
بند سوم
بیشتر از هرکی شیعه دلش مادریِ
جایِ خون تو رگش غیرتِ حیدریِ
نصبِ پرچم روی گنبد قدس ایشالا
قسمت شیعه ی مکتبِ جعفریِِ
من ایرانیم عفت زن برام برکتِ
اخه چادر فاطمه واسه ما حجتِ
توی کربلا چادرِ زینبش گُم نشد
حجابِ زن ازادی و غیرت و عزتِ
شاگردِ مکتبِ قالَ الصادقیم
ذاتا مَرد راهیم ذاتا عاشقیم
دنیا اینُ میفهمه (دنیا میفهمه که) تو نظمِ نوین
ماییم که واسه اَبَر قدرتی لایقیم
یا مهدی مدد ، یا مهدی مدد
#خادم_زینب
#شور_حماسی_شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#شورحماسی
حالا وقتشِ اگه برای گریه بیقراری
حالا وقتشِ اگه تو دنیا دلخوشی نداری
مهدی تنهایی عزا گرفته این روزا
وقتشِ که سر روی شونه های اقا بزاری
همه یک سر ، با دل مهدی هم صدا میشیم ، امشب همه صاحب عزا میشیم ، مثِ شراره های اتیشیم ، گریه کنایِ سامراییم
یه دم خلوت ، نمیشه روضه ی اباالمهدی ، رسیده دیگه وقت هم عهدی ، چه شور و عشق و صولت و مجدی ، سینه زنایِ سامراییم
بند دوم
روضه ی حسن دلُ میکشونه سمت مدینه
یادمون میاره زخم پهلو و خس خسِ سینه
تازه میشه داغ کوچه وقتی یا حسن میخونیم
اصلا انگاری که اصل روضه های کوچه اینِ
چه شبهایی ، فاطمه بود و تب و بی خوابی ، حسن بود و گریه و بیتابی ، دیگه نیومد شبِ مهتابی ، خوشی برا حسن سرابِ
چقد سخته ، رختِ عزا رو تن کنی اما ، نتونی راحت بگی وا اُما ، استین دهن بگیری واویلا ، یتیمی بدترین عذابه
بند سوم
لحظه های اخرِ مهدی بالا سرِ باباشِ
دمِ اخر دم یا حسینِ که روی لباشِ
هی میگه وا عطشا با اینکه بالا سرش ابِ
به گمونم دمِ اخری تو فکرِ لب اربابِ
تهِ گودال ، ناله میزد هی جلوش اب خوردن ، چی به سرِ پیکرش اوردن ، پیرُهنُ عمامشو بردن ، سرش به روی نیزه ها بود
بمیرم از ، بی ابی حتی خشکِ رگهاشم ، میگن سیاه میدیده چشماشم ، میسوخت اقا حتی نفسهاشم ، تنش به زیر دست و پا بود
#خادم_زینب
#واحدسنگین (علیه السلام)
#شهادت_امام_حسن_عسکری (علیه السلام)
#هشت_ربیع