بسمالله الرحمن الرحیم
#فاطمیه
#غسل
میشویَمَت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
گر وا نمیشدند گرههای این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچههای تو
خون جایِ آب میچکد از سنگِ غسلِ تو
خون میچکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خندهیِ مَردُم صدایِ تو
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هرکس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
(حسن لطفی)
#یاشبیر
#روزنیـمـهشـعـبـان ✨💫
◽️⇦ نیمه شعبان روز میلاد
با سعادت امام زمان عج است
این روز فضیلت فراوانی دارد
و برای آن اعمال مستحبی فراوانی
ذکر شده است
↩️ اعمال روز نیمه شعبان
شامل اعمال مستحب زیادی است
که برای این روز بیان شده
و #غسل کردن و #روزه گرفتن
از آن جملهاند
↩️ به طوری که فضیلت #روزه
نیمه شعبان در روایات بسیار
مورد تأکید قرار گرفته است
↩️ از جمله اعمال روز نیمه شعبان
خواندن زیارت امام زمان عج
و دعا برای تعجیل در فرج ایشان است
تأکید فراوانی شده است که این زیارت
در محل سرداب سامرا خوانده شود.
التماس دعای فرج🙏
🍃🌼اللهم عجل لولیک الفرج🤲
♥️🎉🎊💜💞
4_5960938045866771548.mp3
1.19M
.روضه و توسل ویژه فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
یک آقای سی و سه سالِ ، طبق وصیت باید تنها ، هم غسل بده ... و هم کفن کنه ... و هم دفن کنه .....
کار سختیه .... این که میگن اسماء آب آورده من قبول ندارم .... چون صدیق و معصوم را جز صدیق و معصوم نمی تواند غسل بده ....
اسماء خیلی زنِ نازنین یست ولی این جایگاهش نیست ....
حالا تو یه خونه ، یه آقا باید غسل بده .
کی آب بیاره ؟!!
دوتا آقازاده باید آب بیارن ... حالا اینا تمام میشه بعد کفن می کنن بعد میخوان دفن کنن ....
شما رفتید حتما بهشت زهرا (س) دیدید دیگه؟!!
وقتی میخوان یه جنازه ای رو دفن کنن یکی میره تویِ قبر قرار میگیره .... یکی بیرون قبرِ که جنازه رو بده تو ، اون که توِ بگیره ....
حالا علی باید چی کار کنه ؟!! بره تو ، از بیرون کی میخواد کمک کنه ؟!! بیرون وایسه کی میخواد تو رو بگیره ....
تو همین فکرِ ، تو همین وحشتِ ... از عالم ملکوت دو دست شبیه دستان پیغمبر ....
تا دستایِ پیغمبر رو دید ، که فاطمه م رو بهم برگردون" یادش افتاد شبِ عروسی که این دست ها ......
که این دست ها فاطمه رو به او تحویل داده بود ......
وقتی فاطمه رو به او تحویل داد ، روبندۀ فاطمه رو زد کنار .... علی جان ببین چه دسته گلی رو دارم بهت تحویل میدم ..... تمام وحشتِ علی این بود که : اگه پیغمبر بندِ کفن و باز کنه .... صورتِ فاطمه ش رو ببینه .... میگه این بود رسم امانت داری ؟!! من فاطمه م رو با صورتِ کبود به تو داده بودم ؟!! .....
▫️حجت الاسلام علوی تهرانی
▪️روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
#غسل دادن حضرت فاطمه زهرا سلام الله
@majmaozakerine▪️
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5960938045866771548.mp3
1.19M
.روضه و توسل ویژه فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
یک آقای سی و سه سالِ ، طبق وصیت باید تنها ، هم غسل بده ... و هم کفن کنه ... و هم دفن کنه .....
کار سختیه .... این که میگن اسماء آب آورده من قبول ندارم .... چون صدیق و معصوم را جز صدیق و معصوم نمی تواند غسل بده ....
اسماء خیلی زنِ نازنین یست ولی این جایگاهش نیست ....
حالا تو یه خونه ، یه آقا باید غسل بده .
کی آب بیاره ؟!!
دوتا آقازاده باید آب بیارن ... حالا اینا تمام میشه بعد کفن می کنن بعد میخوان دفن کنن ....
شما رفتید حتما بهشت زهرا (س) دیدید دیگه؟!!
وقتی میخوان یه جنازه ای رو دفن کنن یکی میره تویِ قبر قرار میگیره .... یکی بیرون قبرِ که جنازه رو بده تو ، اون که توِ بگیره ....
حالا علی باید چی کار کنه ؟!! بره تو ، از بیرون کی میخواد کمک کنه ؟!! بیرون وایسه کی میخواد تو رو بگیره ....
تو همین فکرِ ، تو همین وحشتِ ... از عالم ملکوت دو دست شبیه دستان پیغمبر ....
تا دستایِ پیغمبر رو دید ، که فاطمه م رو بهم برگردون" یادش افتاد شبِ عروسی که این دست ها ......
که این دست ها فاطمه رو به او تحویل داده بود ......
وقتی فاطمه رو به او تحویل داد ، روبندۀ فاطمه رو زد کنار .... علی جان ببین چه دسته گلی رو دارم بهت تحویل میدم ..... تمام وحشتِ علی این بود که : اگه پیغمبر بندِ کفن و باز کنه .... صورتِ فاطمه ش رو ببینه .... میگه این بود رسم امانت داری ؟!! من فاطمه م رو با صورتِ کبود به تو داده بودم ؟!! .....
▫️حجت الاسلام علوی تهرانی
▪️روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
#غسل دادن حضرت فاطمه زهرا سلام الله
@majmaozakerine▪️
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان #غسل
گفتی که دهم غسل شبانه بدنت را
تا آنکه نبینم کبودی تنت را
صد شکر که بر آرزوی خویش رسیدی
در بر بگرفتی تو حسین و حسنت را
دیدم که هنوزم چکد از سینه تو خون
در قبر گشودم چو بند کفنت را
با من که نگفتی که عدو با تو چها کرد
گو با پدرت اینهمه رنج و محنت را
گردیده عزاخانه تو خانه حیدر
بر گرد و صفایی بده بیت الحزنت را
پیراهن خونین تو شد روضه زینب
پنهان نکنم از چه از او پیرهنت را
زین صحنه دلم سوخت که زینب به حسینت
می داد نشان حالت شانه زدنت را
طفلان تو از گریه توانم کنم آرام
اما نتوانم کنم آرام حسنت را
از سینه کشم آه چو در خاطرم آید
در کوچه زمین خوردن و پرپر شدنت را
غمدیده مخور غم که خدای تو به محشر
بخشد به گل روی حسین سینه زنت را
#عبدالحسین
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#متن_روضه.سنگین مادر سادات
بنفس
#حاج آرمین غلامی (مجنون)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️#فاطمیه #فاطمیه
#فاطمیه #فاطمیه
اسما میگه من اب میریختم.
فَلما
جنَ اللیل غَسّلها بِماء الجنّه..
ملائکه هم دارند بدن رو برمیگردونن...
یه وقت دیدم..
فَبَکاءُ ابوالحَسَن..بُکاءًطویلا...
#تاریکی #شب...#غسل زیر پیراهن..علی چی دیده...قطعا چیزی ندیده بود...اما.وقتی داره دست میکشه و #غسل میده..
#علی مرد جنگه..زخم های کاری دیده...فقط همین نقل شده تو تاریخ...
تا دستم رسید به #بازوی ورم کرده زهرا....
وقتی رسید.قصه به اینجا..شعر من
ایام خانه داری #دختر شروع شد
حال این روزای بی بی دو عالم اینه..
باکیة العین
#خانم کمک کن ما هم..اذن گریه داشته باشیم...
علما اسم فاعله..یعنی نه یه بار نه یه روز..
..مازالت بعد ابیها باکیة العین
محترقة القلب
و.......
یُغشا...
عَلیها ساعَتاً بَعدَ ساعت...
یعنی دم به دم #مادرمون از حال میرفت...
یه لحظه به #هوش اومد...
دید #علی بالا سرشه..
نمیدونم تو چشمان امیر المومنین چه دید..
فرمود ....
ابک لی یا ابالحسن
وابک للیتاما
#علی جان برا منو بچه یتیمام گریه کن...
اما ولا تَنسَقطی لَلعِدا...بِطف العراق...
امیر المومنینم گریه کرد..
زبان حال #علی رو بگم...گفت...
خانم شده پاییز بهار منو تو..
غم و #غصه ست که کنار من و تو....
برو #زهرا ولی کن #کرببلا..
ته #گودال..قرار من و تو...
حسین....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️.
#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه
#شام_غریبان #غسل
امشب تن زهرای خودرا غسل دادم
ازخانه ی من تکیه گاه و یاورم رفت
شستم کنار نیمه های پیکر خود
بااشگ دیده نیمه های دیگرم رفت
شستم من آهسته مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درم رفت
این چشم من شدباخبرازغصه هایت
بی گوشواره بود وآن نیلوفرم رفت
مخفی مکن زهرا زمن آن بغض سینه
در آستینم بغضهای حنجرم رفت
پهلوی زهرایم ورم کرده به خانه
حق دارد او ناله کند چون دلبرم رفت
زینب رسدباگریه های کودکانه
بوسد تورا گوید که بابا مادرم رفت
آن نیمه شب بر شانه های خود گرفتم
مهتاب هجده ساله ییغمبرم رفت
درگوشه ای از این زمین دفنت نمودم
ازاین زمین تا آسمانها همسرم رفت
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #غسل #تشییع #دفن_شبانه
همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند
چند تن جای همه دلهره و غم دارند
داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد
خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد
هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است
جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است
خانه از بوی گل یاس معطر مانده
روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده
سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید
آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید
آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد
نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد
داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است
وای بر بازوی او رد غلافی سخت است
حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید
تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید
دست از غسل کشید و ولی الله نشست
همه دیدند قد حیدر کرار شکست
سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود
فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود
داشت کل بدن شیر خدا می لرزید
پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید
داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت
بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت
بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند
آستین بین دهان، گریه فقط می کردند
بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند
طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند
اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد
یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد
یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش
بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش
دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت
پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت
خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند
خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند
خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد
خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد
خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا
وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا...
#محمدجواد_شیرازی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#فاطمیه_شام_غریبان
#غسل #تدفین
غسل تنت امشب ، شده مشکل من
زخم روی سینه ت ، شده قاتل من
تنت رو شستم از زیر پیراهن
هنوز با زخمت درگیره پیراهن
پر از جراحته تنت ، بمیرم برات
انگار یه لشکر زدنت ، بمیرم برات
با اشک میریزم آب رو برگای یاست
آتیش زده من رو گلای لباست
وجودم زهرا از قصه لبریزه
داره از پهلوت خونابه میریزه
خونی شده باز کفنت ، بمیرم برات
انگار یه لشکر زدنت ، بمیرم برات
#علی_سلطانی
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #غسل #دفن
پای تن مجروح زهرا با سر افتاد
از دست این غم خون ز چشمان تر افتاد
در زیر بار این مصیبت کوه خم شد
تدفین مظلومه به دوش حیدر افتاد
می شست جای بوسه های مصطفی را
بند کفن تا بسته شد پیغمبر افتاد
درهم شده اوضاع و احوال عوالم
وقتی که حورا بین دیوار و در افتاد
فضه شهادت می دهد در این نود روز
هر جا زمین افتاد مادر دختر افتاد
این روزهای آخری از شدت درد
خیلی غریبانه میان بستر افتاد
تا آسمانها صوت الرحمن او رفت
روی زمین آیه به آیه کوثر افتاد
او بار شیشه داشت و میزد مغیره
قنفذ رسید از راه و شیشه آخر افتاد
شانه به شانه با اجل همراه می شد
سایه به سایه مرگ با زهرا در افتاد
از جنگ برگشته علی یا از سر قبر
پشت سر تابوت مرد خیبر افتاد
#ابراهیم_میرزائی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#بیست_ویکم_ماه_رمضان
#شهادت_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#غسل
( زبان حال امام حسن با پدر علیهما السلام)
غسل شبانه دوباره واویلا
دستم رسیده به زخم توبابا
آمد به یادم غسل مادر
ناله زدی با دیده ی تر
گفتی به اسماء دست من خورد
بر زخم های کوچه و در
یاحیدر ای بابای مظلوم..
یا
یامرتضی ،مظلوم عالم...
یا
یاحیدر ای مظلوم، بابا...
یا
واویلتا ،آه و واویلا...
▪️▪️▪️▪️
شویم سری راکه ازخون خضاب است
دستی که جای جفای طناب است
بین دو ابرویت گسسته
کرده مراغسل تو خسته
از کیسه های نان وخرما
برپشت تو صد پینه بسته
▪️▪️▪️▪️▪️
گرچه غریبی پناهت حسن شد
رفتی وجسم تو غسل وکفن شد
اما کفن در کربلا نیست
جز،چندتکه بوریا نیست
سایه سر این دخترانت
جز رأس روی نیزه ها نیست
ای بی کفن،مظلوم حسین جان
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#بیست_ویکم_ماه_رمضان
#شهادت_حضرت_امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#غسل
(زبان حال حضرت امام حسن با امیرالمؤمنین علیهماالسلام)
گریز به روضه ی امام حسن علیه السلام
بازم غریب و ، غسل شبونه
دریای اشک ِ ، زینب روونه
مادربه طفلی،ازپیش ما رفت
حالا تو بابا ، میری شبونه
می ریزم آب غسل،به روی رأس بشکسته
روی جای ِ طناب ، یادگار ِ دست بسته
ببین از غسل تو ، حسنت گردیده خسته
آه و واویلتا،امون از درد غریبی.....
یا
امیرالمؤمنین،اول مظلوم مدینه....
یا
امیرالمؤمنین،شهید محراب الوداع.....
▪️▪️▪️▪️▪️
آروم گرفتی ، از درد مادر
هجران محسن،دیگه شد آخر
جانت نه امروز،بگرفته آن تیغ
جان داده ای تو،درپشت آن در
شدی بابا تو هم ، شهید ِ کوچه و بازو
دیدی که همسرت،همش میگیره ازتو رو
برای پا شدن ، می گیره یه دست به پهلو
آه و واویلتا،امون از درد غریبی.......
یا
امیرالمؤمنین،امام متقین یاحیدر.......
یا
امیرالمومنین شهید محراب الوداع.....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
جواب مولا😭
غسلم نمودی،با زخم سینه
خاکم سپردی،دور از مدینه
اما صبوری ، کن چون به زودی
آیی تو پیشم ، از زهر کینه
یه روزی حسنم ، جگر ِ تو میشه پاره
به جسم بی جونت،بارونی ازتیرمیباره
با قامت کمون ،حسینم میشه بیچاره
آه و واویلتا،امون از درد غریبی.....
یا
امام مجتبی،غریب فاطمه یامظلوم....
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
❣﷽❣
⚫️ #سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
🔳 #غسل #تدفین
🔳 #سبک دامن کشان رفتی
غسل تنت امشب ، (شده مشکل من )۳
زخم روی سینه ت ،( شده قاتل من)۳
تنت رو شستم از زیر پیراهن
هنوز با زخمت درگیره پیراهن
بمیرم من۲
🔳الا زهرا زهرا زهرا
🔳یا زهرا یا زهرا…
پر از جراحته تنت ، (بمیرم برات )۳
انگار یه لشکر زدنت ، (بمیرم برات)۳
🔳الا زهرا زهرا زهرا
🔳یا زهرا یا زهرا…
با اشک میریزم آب رو برگای یاست
آتیش زده من رو گلای لباست
وجودم زهرا از قصه لبریزه
داره از پهلوت خونابه میریزه
🔳الا زهرا زهرا زهرا
🔳یا زهرا یا زهرا…
خونی شده باز کفنت ،( بمیرم برات)۳
انگار یه لشکر زدنت ، (بمیرم برات)۳
🔳الا زهرا زهرا زهرا
🔳یا زهرا یا زهرا…
#علی_سلطانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#حضرت_زهرا_شهادت
#حضرت_زهرا_شام_غریبان
#فاطمیه #غسل #دفن
پای تن مجروح زهرا با سر افتاد
از دست این غم خون ز چشمان تر افتاد
در زیر بار این مصیبت کوه خم شد
تدفین مظلومه به دوش حیدر افتاد
می شست جای بوسه های مصطفی را
بند کفن تا بسته شد پیغمبر افتاد
درهم شده اوضاع و احوال عوالم
وقتی که حورا بین دیوار و در افتاد
فضه شهادت می دهد در این نود روز
هر جا زمین افتاد مادر دختر افتاد
این روزهای آخری از شدت درد
خیلی غریبانه میان بستر افتاد
تا آسمانها صوت الرحمن او رفت
روی زمین آیه به آیه کوثر افتاد
او بار شیشه داشت و میزد مغیره
قنفذ رسید از راه و شیشه آخر افتاد
شانه به شانه با اجل همراه می شد
سایه به سایه مرگ با زهرا در افتاد
از جنگ برگشته علی یا از سر قبر
پشت سر تابوت مرد خیبر افتاد
#ابراهیم_میرزائی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین