eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. حضرت زهرا(س) سبک .... خدا مادرم را کجا میبرند علی جان دل شب کفن کن مرا کفن با دو دستت به تن کن مرا الامحرم من تو وماتم من غریبم غریبم (2)غریبم غریب امام غریبم بیا یا علی طبیب و حبیبم بیا یا علی دم ارتحالم تو بنما حلالم غریبم غریبم (2)غریبم غریب دم آخر است و به لب زمزمه خداحافظی می کنم با همه تو و نور عینم به جان حسینم غریبم غریبم(2)غریبم غریب الا ای مدینه شکسته پرم شکایت به سوی پدر می برم امان از سقیفه ز دست خلیفه غریبم غریبم (2)غریبم غریب بیا زینبم ای به غم مبتلا قرار من و تو بود کربلا من وخون مقتل تو بر روی آن تل غریبم غریبم (2)غریبم غریب یوسف حق پرست(غریب) @majmaozakerine
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها - ... از کاشانه می‌روی روی شانه می‌روی چرا از خانه‌یِ من شبانه می‌روی جسمِ تو شسته‌ام از روی پیرهن چرا شکفته می‌شود آلاله به رویِ این کفن خدا کند دمی بگیرد آرام خدایِ من حسن دارد جان می‌دهد از داغت اباالحسن زهرا مظلومه‌یِ من (۴) یاسِ ارغوانی‌ام جوانِ کمانی‌ام وقتِ تشییعِ تنت صاحب زمانی‌ام بیا که روزگار گلِ مرا گرفت بیا بهارِ فاطمه از این غم علی عزا گرفت صدای ناله‌اش درآمد دستِ شکسته را گرفت در روضه دلِ شَهِ کرب و بلا گرفت زهرا مظلومه‌یِ من (۴) دارم بر لبم نوا رخصت یا امام رضا دلتنگم بِدِه آقا براتِ کربلا ولی نعمتِ ما علی موسی الرضا بده به نوکرِ حرم آقاجان براتِ کربلا که در حرم بخوانم از ساقیِ تشنه و باوفا ... رفتی و برادرِ تو بیچاره شده... مشکت صد پاره شده قلبم آواره شده رفتی و برادرِ تو بیچاره شده گلِ وفای من شِنو صدای من زمین و آسمان ببین می‌لرزد به ناله‌های من شدم غریب و قاتلت می‌خندد به گریه‌های من رفتی و برادرِ تو بیچاره شده... .👇
. 📋 ⬛️ | ⬛️ ⬛️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دردای من، بی درمونه حیدر امشب، سرگردونه چرا به من، نگفته بودی که پیکر،ِ مثل خزونه رو این کفن گل زخمت، زده جوونه باز دوباره/ چشات و وا کن عزیزم من و نگاه کن که دارم رو لحدت خاک میریزم جانم زهرا، جانم زهرا چشم ها سرخِ، دل ها مُضطر با نجوای، مادر مادر... ببین دارن، آتیش میگیرن ببین گلات، دارن میمین تو این سکوت حتی نمیشه، زبون بگیرن کاشکی می شد/ پیشِ مزارت بمونم علی رو هم خاک بکنم تا که کنارت بمونم سیل خونه، اشکای من از دستم رفت، دنیای من به کی بگم، چه حالی دارم با بُغضی که، توی گلومه تو رفتی و منم مثلِ تو، کارم تمومه قاتل من/ آتیش این صبر منه دیگه از امشب خونمون بدون تو قبر من دینا پُر شد، از بوی یاس تا از مرکب، افتاد عباس یه تشنه لب، کنارِ دریا رو دامنِ، یه قد خمیده رها شده رو خاک صحرا، دسته بریده فاطمه شد/ مادرِ سردار حسین مادرِ سقای حرم عباس علمدار حسین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. 📋 ⬛️ | ⬛️ ⬛️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دردای من، بی درمونه حیدر امشب، سرگردونه چرا به من، نگفته بودی که پیکر،ِ مثل خزونه رو این کفن گل زخمت، زده جوونه باز دوباره/ چشات و وا کن عزیزم من و نگاه کن که دارم رو لحدت خاک میریزم جانم زهرا، جانم زهرا چشم ها سرخِ، دل ها مُضطر با نجوای، مادر مادر... ببین دارن، آتیش میگیرن ببین گلات، دارن میمین تو این سکوت حتی نمیشه، زبون بگیرن کاشکی می شد/ پیشِ مزارت بمونم علی رو هم خاک بکنم تا که کنارت بمونم سیل خونه، اشکای من از دستم رفت، دنیای من به کی بگم، چه حالی دارم با بُغضی که، توی گلومه تو رفتی و منم مثلِ تو، کارم تمومه قاتل من/ آتیش این صبر منه دیگه از امشب خونمون بدون تو قبر من دینا پُر شد، از بوی یاس تا از مرکب، افتاد عباس یه تشنه لب، کنارِ دریا رو دامنِ، یه قد خمیده رها شده رو خاک صحرا، دسته بریده فاطمه شد/ مادرِ سردار حسین مادرِ سقای حرم عباس علمدار حسین ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
. روزي كه رُكـنِ دوّم حـيدر شكسـته شد از شَرمْ، ذوالفقارِ علي سرشكسته شد در اين سه ماه،چهره اش،اندازه ي سه قرن از بـس كه ديـد داغِ مُكـرّر شكسته شد آن شب كه ديد داغ شب قدرِ خويش را مـولاي مـا ، هزار بـرابـر شكسته شد مردي كه بود عُصاره ي قرآن ، كـلام او هنگام دفنِ سوره ي كوثر شكسته شد آن شب كه كُلّ هستي او زيرِ خاك رفت سرمايه دار هر دوجهان وَرشكسته شد وقتي كه از علي"لَقَدْ اِسْتُرجِعَت"شنيد از حجمِ درد ، قلبِ پيمبر شكسته شد شد پـير در طفوليتش "گوشوارِ عرش"* چون ديد گوشواره ي مادر شكسته شد اي خاك بر سـرم سرِ مادر شـكسته بود از ضربه اي كه در پي آن در شكسته شد از ضربه اي كه در پي آن در شكسته بود در كربلا سـرِ دو برادر شكسته شد در كربلا سرِ دو برادر شكست و بعد از سنگِ شاميان سرِ اصغر شكسته شد يك عمر صبر كرد ولي زينب آخـرش از روضه ي سه ساله و يك سر شكسته شد محمّد قاسمي✍ امیرالمومنین دو رکن داشت، یکی رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلم و رکن دوم حضرت زهرا سلام الله علیها بود. .......___________________________ .
  همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند چند تن جای همه دلهره و غم دارند داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است خانه از بوی گل یاس معطر مانده روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است وای بر بازوی او رد غلافی سخت است حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید دست از غسل کشید و ولی الله نشست همه دیدند قد حیدر کرار شکست سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود داشت کل بدن شیر خدا می لرزید پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند آستین بین دهان، گریه فقط می کردند بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا...
نیمه شب تابوت را برداشتند بار غم بر شانه‌ها بگذاشتند هفت تن، دنبال یک پیکر، روان وز پی‌ آن هفت تن، هفت آسمان این طرف، خیل رُسُل دنبال او آن طرف احمد به استقبال او ظاهراً تشییع یک پیکر، ولی باطناً تشییع زهرا و علی چشم، نور از دست داده، پا، رمق اشک، بر مهتاب رویش، چون شفق دل، همه فریاد و لب، خاموش داشت مُرده‌ای تابوت، روی دوش داشت آه، سرد و بغض، پنهان در گلوی بود با آن عدّه، گرم گفت و گوی آه آه، ای همرهان!، آهسته‌تر می‌برید اسرار را، سر بسته‌تر این تنِ آزرده باشد جان من جان فدایش، او شده قربان من همرهان، این لیلۀ قدر من است من هلال از داغ و این بدر من است اشک من زین گل، شده گلفام‌تر هستی‌ام را می‌برید، آرام‌تر زین گل من باغ رضوان نفحه داشت مصحف من بود و هجده صفحه داشت مرهمی خرج دل چاکم کنید همرهان، همراه او خاکم کنید
🏴🏴 😭 ◼️◼️◼️◼️ صبری که علی داشت مگر سر آمد ! فریاد به داد دل حیدر آمد از بهر گرفتن گل یاس کبود از دست خدا ، دست پیمبر‌ آمد ای مرگ بیا علی ز جان‌سیر شده از چه پی من آمدنت دیر شده زهرای مرا بردی و تنها ماندم این خانه بی فاطمه دلگیر شده تا تربت تو قبله گه راز شده زینب چو حسن، به ناله دم ساز شده با رفتن تو فاطمه ای آب حیات لب تشنگی حسین آغاز شده خواهم چو گل از شبنم غم تر گردم مانند تو پژمرده و پرپر گردم بی روی تو ای بهار گلشن؛ زهرا بر سوخته باغ خود نشد برگردم محسن غلامحسینی
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج مهدی سماواتی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ "اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ" شب بود وچشم خفتگان در خواب خوش بود بيدار مردي اشک چشمش آب خوش بود در بي کَسي تنها امیدش را داده از دست نخل و نهالِ نارسش را داده از دست در خاک پنهان کرده خونين لاله اش را آزرده جسمِ يار هجده ساله اش را اشکش به رُخ چون اَنجم از افلاک ميريخت بر پيکر تنها عزیزش خاک ميرخت گويي که مرگِ يار را باور نمي داشت از خاکِ قبر همسرش سر بر نمي داشت می رفت کم کم گُم شود در آسمان ماه چون عُمر يارش عُمر شب را ديد کوتاه بوسيد در دريايِ اشکِ ديده گِل را برداشت صورت از زمين بگذاشت دل را *دید شب داره به آخر میرسه، به زحمت از کنارِ قبر فاطمه برخواست، دست و دامنش رو از خاکِ قبرِ فاطمه تکان داد، صدا زد: زهرا جان! "فَإِنْ أَنْصَرِف فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ" یعنی زهرا اگه دارم میرم از روی خستگی نیست، قبرت باید مخفی بمانه* بگذاشت جانش را در آن صحرا شبانه با پيکرِ بي جان روان شد سوي خانه آن خانه اي کز دود آهش بُد سيه پوش در آن چراغ عُمر يارش گشت خاموش آنجا که خاکش را به خون آغشته بودند هم آرزو هم شاديش را کُشته بودند آنجا که جز غمهاي عالم را نميديد در هر طرف ميگشت زهرا را نميديد صبح آمد وشب خفتگان جَستند از جا آماده بعد از دفن بر تشييع زهرا در بین ره مقداد آن پیر جوانمرد همچون علی در غیرت و مردانگی مَرد فریاد زد کی چشم دلهاتان همه کور در ظلمت شب دفن شد آن آیت نور *دیشب علی بدنِ فاطمه اش رو غریبانه برداشت، دفن کرد...* او بود از جمع شما بیزار بیزار او دید از خیلِ شما آزار آزار *آی نانجیبا! تا تونستید زهرا رو اذیتش کردید، جسارت کردید، حالا برا تشییعِ جنازه اش اومدید؟* ثانی دوباره زخم مولا را نمک زد مقداد را چون بانویش زهرا کتک زد *مقداد روی زمین افتاد، شروع کرد گریه کردن، گفتن: مقداد! تو مردِ جنگی، پهلوانی، چرا با یک سیلی خوردن گریه میکنی؟ مقداد فرمود: برا خودم گریه نمی کنم، برا اون خانومی گریه می کنم که از این نانجیب سیلی خورده، عجب دستِ سنگینی داره...* خون بر دلِ زار امیرالمؤمنین شد زیرا غلامِ پیر او نقش زمین شد حاج غلامرضا سازگار *امیرالمومنین تو خونه نشسته، اومدن گفتن: یاعلی! چرا نشسته ای؟ میخوان قبر فاطمه رو نبش کنند، به بدنِ فاطمه ات نماز بخونن، خدا میدونه این خبر با دلِ علیِ مرتضی چه کرد، پارچه ای که توی جنگ به سر می بست، به سرِ مبارکش بست، شمشیرِ برهنه برداشت، مثل شیرِ غضبناک اومد، گریبانِ دومی رو گرفت زمین زد، نوشتن چیزی نمونده بود جان از بدنِ نحسش بیرون بیاد، علی فرمود: چه کنم مأمورِ به صبرم، رهاش کرد، فرمود: اگه دست به یکی از این صورتِ قبرها بزنید، زمین رو از خونِ شما رنگین میکنم، دیدن این علی، علیِ میدانِ بدرِ، علیِ میدانِ اُحُدِ، علیِ امروز، علیِ خیبر گشاست، دیگه اون آقایی نیست که مقابل چشمش فاطمه اش رو بزنن، دستش بسته باشه چیزی نگه... همه برگشتن و رفتن، علی از دور یه نگاه به قبرِ فاطمه اش انداخت، فاطمه جان! علی زنده باشِ و به قبرت هم جسارت کنند؟ نه! آی حسینیا! امروز شماها بگید: علی جان! نتونستید ببینی یه عده جسارت کنند به قبرِ فاطمه ات، حق هم همین بود آقا! اما کجا بودی کربلا؟ حُسینت رو کُشتن، بعد از شهادتش به بدنش هم جسارت کردن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" با سُمِ اسبان بدنش رو پایمال کردند. ای حسین!... @majmaozakerine