دختر_شاه_عالمم
🏴بند اول
دختر شاهه عالمم
خرابه خونه ی منه
به درد و غصه مبتلام
پدر بهونه ی منه
نمیشه آروم این دلم
تا که نیاد پیشم بابام
دلم خوشه یه روز میاد
میخره گوشواره برام
تو خواب دیدم از آسمون
رو دامنم نشسته ماه
تعبیرش اینه که میاد
بابای خستم از تو راه
میاد و این خرابه رو
یه شب گلستون میکنه
چشای این سه ساله رو
دوباره گریون میکنه
یا ابتا یا ابتا
🏴بند دوم
نشسته قرص ماه من
نیمه شبی رو دامنم
عمه بیا که اومده
بابا حسین به دیدنم
میخوام که درد دل کنم
براش بگم از شامیا
از سیلی و از کعب نی
از زجر پست بی حیا
تو روی نیزه بودی و
من زیر دست و پای زجر
داد می کشید سرم بابا
میترسم از صدای زجر
تا تو رو میزدم صدا
موهامو می کشید بابا
دیگه نمیشناسی منو
با این موی سفید بابا
یا ابتا یا ابتا
🏴بند سوم
سیرم از این دنیا بابا
بسکه شنیدم حرف بد
خمیده قامتم دیگه
از بسکه من خوردم لگد
کف پاهام پر آبله ست
از بس که راه رفتم رو خار
تاثیر مُشت حرمله ست
که این چشام میبینه تار
یادته اون شبی رو که
از روی ناقه افتادم
رسید به دادم مادرت
وگرنه من جون میدادم
دیدی چطوری زجر بابا
معجر من رو می کشید
مدیون عمه زینبم
که اونجا به دادم رسید
یا ابتا یا ابتا
#غریب_تراز_غریب_تری
🏴بند اول
غریب تر از غریب تری
نداری یار و یاوری
بمیره خواهرت برات
واست نمونده لشکری
بذار که نذرم و ادا
کنم برات تو کربلا
نذر من این دو تا گله
بذار برن بشن فدا
تموم هستیمو میدم
هدیه داداش به محضرت
آمادشون کردم برن
بشن فدای اصغرت
این دو تا قربونی رو از
خواهر مضطر بپذیر
ببین که میخونن رجز
امیری و نعم الامیر
اخا حسین...
🏴بند دوم
برید دلاورای من
خدا باشه یاورتون
برید کنار دایی که
دعامه پشت سرتون
برید ستاره های من
تو آسمون کربلا
برید و آسمونی شید
به زیر تیغ و نیزه ها
مادرتون تو خیمه ها
میمونه منتظر برید
رخصت میدون از دایی
بگیرید و شهید بشید
وقتشه که نشون بدید
که چقدر با غیرتید
شاگرد رزم حیدر و
شجاع و با شهامتید
دایی حسین...
🏴بند سوم
به قلب لشکر میزنن
دوتا دلیر مکتبی
از نسل پاک جعفرن
دسته گلای زینبی
کربلا غوغا میکنن
با رجز نعم الامیر
از خواهرت بیا داداش
این قربونی رو بپذیر
نذرم ادا شده داداش
تو راهه تو تو کربلا
خدارو شکر منم شدم
زینبِ ام الشهدا
اینا همش یه گوشه ای
از غم بی بی زینبه
میرسه اون غروبی که
جون بی بی روی لبه
اخا حسین...
#رهاکن_عمه_دستمو
🏴بند اول
رها کن عمه دستمو
بذار برم پیش عمو
ببین عمو شده تک و
تنها با دشمن روبرو
ببین میباره رو سرش
بارون تیغ و نیزه ها
من نگرانم که بشه
سر از تن عمو جدا
دور و بر عموم پر از
یه عده پستِ بی حیاست
میشنوی عمه نالشو
روی لبش یا ربناست
بذار برم بگیرم از
دست اینا تیر و کمون
دست و پا میزنه عمو
روی لبش رسیده جون
عمو حسین...
🏴بند دوم
دارم میبینم عمه که
جنجاله توی قتلگاه
رو خاکا افتاده عمو
بی یاوره و بی پناه
یه عده اومدن واسه
غارت کهنه پیرهنش
دیر برسم با اسباشون
رد میشن از رو بدنش
بذار برم دستم بشه
تو راهش از بدن جدا
من از خدامه عمه که
شهید بشم تو کربلا
اگه نرم بعد عمو
دنیا برام میشه سیاه
میخوام که قتلگام بشه
رو دامنش تو قتلگاه
عمو حسین...
🏴بند سوم
ای بی حیا نزن نزن
داره میبینه مادرش
بلندشو از رو سینه که
طاقت نداره خواهرش
چرا با شمشیر اومدی
واسه بریدنِ سرش
برو کنار ای بی حیا
داره میبینه مادرش
با چکمه اومدی چرا
رو سینه ی عموی من
برو کنار که میبینه
این صحنه رو بابام حسن
جای تن عمو بگیر
هدف با تیر گلوی من
برو کنار چی میخوای از
جون غریب عموی من
عمو حسین...
#داری_میری_میدون_کمی
🏴بند اول
داری میری میدون کمی
آهسته تر برو علی
بذار یه کم ببینمت
ای اشبه الناس به نبی
از زیر قرآن رد شو و
بزن به صورتت نقاب
پشت سرت میریزم از
چشام برای تو گلاب
خدا تو شاهدی که از
حرم میره جوون من
داره با رفتنش آتیش
میگیره روح و جون من
برو جهاد کربلاست
جهاد اکبرت علی
میلرزه قلب دشمن از
الله اکبرت علی
علیِ اکبرم علی...
🏴بند دوم
تا دیدمت که تشنه ای
رفت از کفم تاب و توون
تا گفتی از جوشن برام
گفتم که شد باغم خزون
تا دیدمت به روی خاک
با روی زانو اومدم
واسه یه لحظه دیدنه
تو من دشمن رو زدم
سرتو روی دامنم
میگیرم آروم شه دلم
چرا رو خاکا افتادی
پاشو تموم حاصلم
پاشو عصای دست من
من پدر پیره توام
پاشو تو دستمو بگیر
ببین زمینگیره توام
علیِ اکبرم علی...
🏴بند سوم
خم شده قامتم علی
چشاتو وا کن و ببین
چطوری جمع کنم تورو
از روی خاک این زمین
تو ارباً اربا شدی و
پیدای تو سخته برام
با کمک جوون تَرا
میذارمت توی عبام
داغ تو رو دیدم ولی
نمیشه باورم علی
کنار پیکر تو من
به یاد مادرم علی
پیکر پاره ی تو رو
به خیمه میبَرم علی
آب میشم و میشورمت
با چشمای ترم علی
علی اکبرم علی...
#داره_میسوزه_از_عطش
🏴بند اول
داره میسوزه از عطش
لبای طفل شیره خوار
کربلا قحط آب شده
ای آسمون بارون ببار
دلِ ربابِ بی قرار
شده به غصه ها دچار
با گریه میخونه همش
ای آسمون بارون ببار
دلش خوشه که میباره
بارون تواین صحرای تف
دیگه نمیشه اصغرش
از سوز تشنگی تلف
حس خطر داره ولی
میدونه میشه برطرف
نمیدونه که حنجر و
میگیره حرمله هدف
لالا لالا لالا گلم...
🏴بند دوم
میگیرمت تو آغوشم
شاید یکم آروم بشی
من که ندارم شیر چرا
به سینم ناخن میکِشی
لالا تموم دلخوشیم
جز تو ندارم دلخوشی
ناله نزن با ناله هات
آخر منو تو میکُشی
لالایی طفل بی گنام
گریه نکن یکم بخواب
من میدونم که مشکلت
حل میشه با یه قطره آب
با لرزش صدات داری
قلبم و میکُنی کباب
با خشکیه لبات آتیش
میزنی به دل رباب
لالا لالا لالا گلم...
🏴بند سوم
حال تو خوب میشد اگه
میدادنت یه قطره آب
واسه سوال تشنگیت
تیر سه شعبه شد جواب
تیر سه شعبه میکُنه
برا تو کار خنجر و
تا توی حنجرت نشست
از گوش تا گوش برید سر و
با بدن بی جون تو
چیکار کنه بابات علی
میره به پشت خیمه و
میکَنه قبر برات علی
چجور بگه به مادرت
که نقشه هاش شده برآب
گهواره ی خالی میشه
دلخوشیه بی بی رباب
لالا لالا لالا گلم...
#بده_به_من_اذن_جهاد
🏴بند اول
بده به من اذن جهاد
عمو ببین بی طاقتم
که بعد اکبرت شده
حالا دیگه من نوبتم
بذار برم فدات بشم
که در پی سعادتم
نگو که یادگاری ام
من عاشق شهادتم
برات آوردم نامه ای
من از شیر جمل عمو
مرگ تو راهه تو برام
احلی من العسل عمو
سفارشه بابام اینه
به قلب لشکر بزنم
اِن تُنکِرونی رجزم
من قاسم ابن الحسنم
عمو حسین...
🏴بند دوم
قاسم سواره مرکبه
نقابه روی صورتش
زنده میشه برا حسین
یاد حسن با هیبتش
همه میگن که اومده
انگاری باز شیر جمل
این قاسمه که اومده
بشه واسه ازرق اجل
این قاسمه که میکنه
برپا با رزمش گردوخاک
یه عده پهلوون میشن
با ضربه ی تیغش هلاک
این قاسمه که رزمشه
ضرب المثل تو کربلا
یقیناً این رو برده ارث
از پدری چون مجتبی
عمو حسین...
🏴بند سوم
میریزه از لبات عسل
رو لب رسیده جون تو
به زیر سم مرکبا
شکسته استخون تو
تو جون میدی رو دامنم
داره میخنده دشمنم
چشاتو واکن قاسمم
ای یادگار حسنم
نمیشه باورم گلم
از نیزه ها پرپر شدی
قد کشیدی و روبروم
هم قد با اکبر شدی
نمیشه باورم چه زود
خزون شده بهار تو
چشاتو وا کن و ببین
که جون میدم کنار تو
عمو حسین...
#میره_به_نهر_علقمه
🏴بند اول
میره به نهر علقمه
از خیمه سقای حرم
میکِشه مشکشو به دوش
میگیره تو دستاش علم
میخونه با جوش و خروش
رجز انا ابن المرتضی
زمین میلرزه پا به پاش
با این رجز با این نوا
اِنّی اُحامی ابداً
اَن دینی...مولا یا حسین
وَاللهِ اِن قَطَعتُموا
یَمینی...مولا یا حسین
میشکافه قلب لشکرو
وقتی که میکِشه نهیب
با فنون جنگیش میده
دشمن مکارو فریب
عباس ابوفاضل مدد...
🏴بند دوم
تا به شریعه میرسه
میشه تو قلبش انقلاب
یاد لب خشک حسین
میُفته و طفل رباب
همه امیدش اینه که
میرسونه به خیمه آب
ولی امیدش ناامید
میشه یل ابوتراب
دستای سقای حرم
میشه قلم تو این مسیر
علم میُفته رو زمین
مشکشو میزنن با تیر
چشم علمدار حرم
با تیر میشه دریای خون
عمود به فرقش میزنن
میشه از مرکب واژگون
آه ای علمدار حرم...
🏴بند سوم
میرسه خیمه این ندا
ادرک اخا ادرک اخا
نرو که بی تو میشکَنه
پشت حسین ای با وفا
نرو که بی تو میبَره
به این حرم دشمن هجوم
نرو که بعد تو میشه
کار حسین دیگه تموم
سر شکسته تو رو
گرفته در بر مادرم
چجور با تو کنم وداع
پاشو بریم برادرم
پاشو بریم تنهام نذار
تویی برام پشت و پناه
گره زدم به معجرا
ناامنه بی تو خیمه گاه
آه ای علمدار حرم...
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#غزل
چقدر خیر دیدهایم از محبت حسین
به روی شانههای ماست دست رحمت حسین
زیانزد تمام عالم است مهربانیاش
دل مرا که برده است؟ این عطوفت حسین!
روایت است این که هر سحر فرشته میبرد
سلام صبحگاهی مرا به خدمت حسین
شفیع روز محشر است آجر حسینیه
به این بهانه که درآن شدهست صحبت حسین
چه بهتر است با وضو میان روضه گریه کرد
عبادت است گریههای بر مصیبت حسین
رفیق! روضهخانه سنگر ولایت علیست
هزینه داده است شیعه پای هیئت حسین
رضایت حسین باطناً رضایت خداست
رضایت خداست باطناً رضایت حسین
به یک نظر دل خراب را درست میکند
خدا کند شویم شامل عنایت حسین
نترس! ظرفیت برای حر شدن هنوز هست
رسول ترک حر شدهست با هدایت حسین
گناهکار دوتا قطره اشک بین روضه ریخت
خدا هم از گناه او گذشت بابت حسین
حسین بانیِ قبولِ توبههای آدم است
همین هزار و چند ساله نیست قدمت حسین
به گرد و خاک معجر سه ساله دخترش قسم
برای دردهای ما دواست تربت حسین
به حشر هم قدم که مینهد هنوز بی سر است
قیامتیست لحظهی ورود حضرت حسین
#علی_محمدی
دل با نگاه تو به خدا میرسدحسین
این راه ما بــه کربُبَلا میرسدحسین
درگاه تــوست عرش خداوند متعال
ازدرگه تو لطف وعطا میرسدحسین
این خیر اعظم ست به هرکس نمیدهند
عنوان نوکری که به ما میرسدحسین
هرشب به محضرتوهمه صف کشیده اند
شکر خدا که شاه وگدا میرسدحسین
وقتی که ازغم تو شدیم مبتلا به غم
از دست ساقی تو دوا میرسد حسین
دیدیم در میان شهیدان سر جدا
از حنجره بریده صدا میرسدحسین
نام تو اسم اعظم و احسان تو قدیم
آدم به نام تو به نوا میرسدحسین
روئیده میشود زرهت لاله ها هنوز
این انقلاب تو به کجا میرسدحسین
عشق تو بوده لایتناهی زین سبب
عشق بدون تو به فنا میرسد حسین
از دست با کفایت و گرم تو بوده است
درسفره ای که نان و غذامیرسدحسین
ظالم بدست خویش گرفته ست خنجری
بر روی سینه ات زجفا میرسد حسین
علی اصغر احمدی
به مناسبت ۲۴ ذی الحجه #روز_مباهله
ناگهان صومعه لرزید از آن دقّ الباب
اهل آبادی تثلیث پریدند از خواب
رجز مأذنهها لرزه به ناقوس انداخت
راهبان را همه در ورطۀ کابوس انداخت
قصۀ فتنه و نیرنگ و دغل پیوستهست
نان یک عده به گمراهی مردم بستهست
ننوشتند که باران نمی از این دریاست
یکی از خیل مریدان محمد، عیسی است
لاجرم چارهای انگار به جز جنگ نماند
قل تعالَوا... به رخ هیچ کسی رنگ نماند
به رجز نیست در این عرصه یقین شمشیر است
بر حذر باش که زنّار، گریبان گیر است
کارزارش تهی از نیزه و تیر و سپر است
بهراسید که این معرکه خونریزتر است
بانگ طوفانیِ القارعه طوفان آورد
آنچه در چنتۀ خود داشت به میدان آورد
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صف آرایی آن چند نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم علی روح محمد باشد
یک تنه لشکر انبوهِ محمد باشد
دیگر اصلا چه نیازیست به طوفان، به عذاب
زهرۀ معرکه را اخم علی میکند آب
الغرض مهر رسولانۀ او طوفان کرد
راهبان را به سر سفرۀ خود مهمان کرد
مست از رایحۀ زلف رهایش گشتند
بادها گوش به فرمان عبایش گشتند
میرود قصۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
سید حمیدرضا برقعی