eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
شهادت حضرت زهرا -(بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را) بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را با گریه می بینم غروب آخرت را من التماس لحظه های درد هستم آیا نگاهی می کنی دور و برت را؟ دست مرا بستند و پشتم را شکستند می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟ حالا که روی پای من از حال رفتی فهمیده ام اوضاع و احوال سرت را! پروانه حرف عشق را هرگز نمی زد می دید اگر یک مشت از خاکسترت را افتاده ام پشت درِ قفل نگاهت واکن دوباره چشمهای نوبرت را بر زانوی تنهایی خود سر گذارم وقتی ندارم بر سر زانو سرت را شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراسم عزاداری شب چهارم فاطمیه اوّل یکشنبه ۷ دی‌ماه ۱۳۹۹ هیأت عبدالله‌ بن الحسن (علیه السلام) با مداحى:
Shabe01_Fatemieh1_1394_f_eheyat.com_.mp3
5.61M
🌴 من یار حیدرم، غمخوار حیدرم 🌴 زهرای مرضیه، ذوالفقار حیدرم
4_5879615314018174377.mp3
14.08M
یازهرا🌺: زمینه | جوونیمون نذر راه حیدر مراسم عزاداری عصر شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) چهارشنبه ۹بهمن ۱۴۴۱/۱۳۹۸ هیئت ثارالله زنجان بامداحی: حاج مهدی رسولی @majmaozakerine
🌾🌷🍃 🌷🍃 ▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ دستم از شانه شکسته به تنم می اُفتد۲ نفس از سینه به هر خم شدنم می اُفتد نمی دونم چی جوری زده بودن .... گاه یک دست ورم که ز بس سنگین است وسط ذکر قنوت از بدنم می اُفتد ..... مادر .... مادر ... درد هر بار که در پهلوی من می پیچد ناله ی ناد علی در دهنم می اُفتد انقدر علی رو دوست داشت .... هر زمان یاد غریبی علی می اُفتم ناگهان لرزه به این جان و تنم می اُفتد چادر از صورت من تا به کناری برود ذهنم ای وای به یاد حسنم می اُفت اخه تو کوچه بود . دانی ای دختَرکَم این گل بستر از چیست؟ لاله هایی است که از پیروهنم می اُفتد هر زمانی که سخن از کفن آید به میان دیده ام بر پسر بی کفنم می اُفتد .... پسرکم ..... بنی ..... از روز اول که شنید و دید کفن ها مخصوص هر کسی هست ... اولین کفن رو که برا مادرش خرج کردن ، پیغمبر فرمود این کفن هم مال منه .... این کفن هم مال تو و علی و اینم کفن از اون روز به یادش بود .... یه پیراهنی ببافه . الله اکبر ..... گریه کرد گفت عزیزم گریه نکن ، دخترم ، بعد از من خانه دار این خانه ای .... اول مواظب بابات باش .... بچه ها رو به تو می سپارم .... به بابات علی ام سپردم .... بعضی ها این طوری فرمودن ، فرمود دخترم ، حسینم شب ها از خواب بیدار میشه .... تشنه ش میشه .... آب براش ببر .... راوی میگه سراسیمه خودش رو به قتلگاه رساند ..... شاید اومده بود ببینه برادر آب خورده یا نه ..... دید داره سر و می بره ... حسین .. ▫️استاد حاج منصورارضی ▪️روضه حضرت زهراسلام الله علیها ▪️روضه امیرالمومنین علیه السلام ▪️روضه سیدالشهداعلیه السلام ▪️روضه حضرت زینب سلام الله علیها
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم غزل مدح و مرثیه فاطمیه پروازمان دهید در این روضه‌هایِ عشق ما را کِشان‌کِشان بکشانید پایِ عشق اینجا مُقدّر است که با شالِ نوکری .... خدمت کنیم در حرمِ باصفایِ عشق ما مفتخر به نوکریِ آلِ حیدریم باید نفس نفس بزنیم از برایِ عشق این قالَ صادق است اگر گریه می‌کنیم... فرزندِ مادریم و سپاهِ وِلایِ عشق این روزها چه‌ها به سرِ مادر آمده قدِّ جوان کمان شده در تنگنایِ عشق سیلی رسید و صورتِ مادر کبود شد پوشانده رویِ زخمی‌اش از آشنایِ عشق شد شانه‌هایِ کودکِ کم سنُّ و سالِ او تا خانه‌یِ امیرِ مصائب عصایِ عشق پشتِ دری که نیمی از آن سوخته گرفت ذکری برای وصلِ دل و دلربایِ عشق
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع - فاطمیه - ولایی و شهدایی لهجه و اصل و نَسَب طایفه و ایل و تبار عرب و کرد و لر و ترک و بلوچیِ دیار شیعه و سنّی و هر فرقه‌یِ دیگر بیدار باشد ایرانی و ایرانِ من و ما هُشیار همگی پایِ همین پرچم و از یک وطنیم از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم روی این پرچم و این خاک تعصّب داریم ترس را در دلِ هر توطئه‌ای می‌کاریم مثلِ اَبریم ببین با دو روش می باریم رحمةُالله و اَشِدّاءِ عَلَی‌الکفّاریم تا ابد سنگِ ولی بر روی سینه بزنیم از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم غرّشِ ما زده پس داعشی وُ آلِ سعود می‌کند وحدتِ ما دشمنِ دین را نابود می‌رسد عاقبت این پرچمِ ما به موعود می‌دهد ریشه‌یِ هر توطئه را آقا دود همگی منتظرِ منجیِ هر اَنجمنیم از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم ما به یادِ شهدائیم و شهیدان با ما باکری و حججی... همّت و تهرانی‌ها باقری... باهنر و کشوری و چمران را می برد شاه سرِ سفره‌یِ بی‌بی زهرا ما عزادارِ غمِ فاطمه مثلِ حَسنیم از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم بسترِ مادرمان پهن شده... آه... علی کوچه‌ای تنگ و دلی سنگ... چه شد ماه... علی گلِ یاسِ تو که افتاد سرِ راه‌... علی روضه‌خوانش تو شدی گریه‌کنش چاه... علی سینه‌زن‌های گلِ لاله‌یِ سرخِ کفنیم از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم مادر افتاد و در افتاد و علی را بردند پهلوی یاسِ زمین‌گیرِ حرم آزردند گلِ ما آه کشید و غنچه‌ها پژمردند آن غروبی که فَواطِم همه سیلی خوردند ندبه خواندند که ما روضه‌یِ صدپاره‌تنیم از رگ و ریشه نپرسید که از یک بدنیم
004 Baghalam Kon.mp3
13.44M
یازهرا🌺: یازهرا🌺: چه برو بیایی داشتیم کجاست اون روزا فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزا . سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم چه محرمایی داشتیم کجاست اون روزا . فکرشم نمی کردم ببینم یه روزی روضه ها اینجوری باشه میشه بگی چکار کنم برای این که همه چیز باز مثل گذشته باشه . بغلم کن بیشتر از همیشه آغوشتو می خوام بغلم کن من الان یه ساله دلتنگ قدیمام بغلم کن بغلم کن . چه برو بیایی داشتیم کجاست اون روزا فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزا . سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم چه محرمایی داشتیم کجاست اون روزا . خیلی پیرغلاما بودن که از دست رفتن چه بزرگترایی داشتیم کجاست اون روزا . تو حرم رفتم و دیدم که سوت و کوره چه امام رضایی داشتیم کجاست اون روزا . فکرشم نمی کردم یه روز بیاد که از دور ضریحت رو ببینم فکرشم نمی کردم نتونم با رفیقام بیام پیشت بشینم . بغلم کن سرمو می خوام رو شونه هات بذارم بغلم کن من که هیچ کسی رو جز خودت ندارم بغلم کن بغلم کن . بغلم کن بیشتر از همیشه آغوشتو می خوام بغلم کن من الان یه ساله دلتنگ قدیمام بغلم کن بغلم کن . این تقاص کدوم گناهه میدونی چند وقته چشم به راهه . این تقاص کدوم گناهه هم شبم سیاهه هم روزم سیاهه . بغلم کن بیشتر از همیشه آغوشتو می خوام بغلم کن من الان یه ساله دلتنگ قدیمام بغلم کن بغلم کن . میگم کربلا میگن که راها بسته است میگم امام رضا میگن رواقا بسته است . در به درم جایی رو دیگه ندارم که برم در به درم کسی نیست دست بکشه روی سرم . چـه برو بیایی داشتیم کجاست اون روزا فاطمیه هایی داشتیم کجاست اون روزا . سابقه نداشته انقدر ازت دور باشم چه محرمایی داشتیم
روضه سنگین و جانسوز_ویژه فاطمیه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها استاد حاج مهدی توکلی بلند بلند برا حضرت زهرا گریه کنید ، مجلس جوان هست ، یکی اومد خدمت پیغمبر گفت آقا من خواب دیدم سقف خونم رو سرم خراب شده" پیغمبر فرمود خدا خیر کنه ، رفت . اصحاب گفتن آقا تعبیرش چیه ؟ گفت این زنش میمیره " داغ همسر آقا از داغ مادر هم سخت تره ..."مخصوصا اگه یکی بچه های قد و نیم قد داشته باشه " امیر المومنین چهارتا ،پنج تا بچه داشت" بزرگه هشت سالش بود کوچیکه دو سالش بود " خونه نشین میشه آدم ... حالا از فردا علی واقعا آقا خونه نشین شد ... مدت ها بیرون نیمد" آخر این سلمان و دیگر اصحاب دلشون تنگ شد ... سلمان پیرمرد بود، گفتن تو برو علی رو راضی کن عمامه بزار سرش ، عبا بزار دوشش بیارش مسجد ، هم هواش عوض میشه هم ما یه زیارت می کنیم ... بابا دلمون یه ریزه شده براش ... سلمان اومد" خیلی تلاش کرد اول گفت علی جان چرا بیرون نمیای؟؟ همین که گفت چرا بیرون نمیای،علی یتیمای فاطمه رو نشون داد ... گفت دیدم حسن یه گوشه کز کرده ... حسین یه گوشه ... یه جمله بگم ناله بزنی ... همه ی بچه های فاطمه گریه می کردن،اما حسن یه جور دیگه گریه می کرد .... امروز فاطمه بستر بیماریشو تو خونه جمع کرد ، امروز صبح بلند شد " مریض داشتی؟؟ همین بسترش رو جمع می کنه همه بچه ها خوشحال میشن ... امام حسن یه نگا به امام حسین می کرد یه لبخندی میزد میگفت الحمدالله مادرمون حالش بهتره ... زینبین به هم نگاه میکردن ... بلند شد اومد به اسماء گفت فضه ، اسماء برین کنار امروز کارای خونه رو همه رو خودم انجام میدم ....تمام خونه رو مرتب کرد ... امروز بچه هاشو حمام کرد ... مادر دیدین آقا چه جور قربون صدقه بچه ش میره ؟؟وقتی امام حسین رو میشست ، هی صورتش رو می بوسید ... سینه ش رو می بوسید ... شکمش رو می بوسید ... دستش رو می بوسید ... هی قربون صدقه امام حسین می رفت .... هر جا رو که می بوسید مجروح شد ..... زینب رو غسل داد ، بچه ها رو شستشو داد موهای زینب رو شونه کرد .... موهای امام حسین رو شونه کرد .... حیف است از آن زلف که زهرا زده شانه سر پنجه ی دشمن عوض شانه ... نون پخت حضرت زهرا ، من نمی دونم این نون ها تا چند رو تو خونه ی فاطمه بود ؟؟ اما بچه ها هر وقت می خوردن میدیدن بوی مادر میده ... تمام خونه رو مرتب کرد ... بعد خونه رو خالی کرد ...   سخته یه مادر جوان جوون بده ، بچه های قد و نیم قد تماشا کنن ... به حسنین گفت حالم بهتره ولی برید شفای کامل من رو از پیغمبر بگیرید " حسنین هم ذوق زده رفتن ، گفتن بریم شفای مادرمونو بگیریم ... زینبین هم خونه ی فامیلا فرستاد ... خونه خالی شد .... گفت حالا اسما، بیا کمک کن  خودمو میخوام بشورم ... تمام این خون هارو شست امروز ... گفت شب که علی می خواد غسل بده ، خیلی اذیت نشه.... علی داغ دیده ست .... علی دلشکسته ست ، علی طاقت نداره بدن خونی فاطمه رو ببینه ... بعد فرمودن اسماء : بیا بستر منو وسط اطاق رو به قبله بنداز ... حاج اصغر زنجانی میگفت آقا بستر رو کنار میندازن ، شما هر جا بری آقا وسط کسی بستر نمی ندازه .... می دونی چرا ؟؟؟ می گفت آخه چشمای فاطمه دیگه از در و دیوار می ترسه .... مار گزیده آقا دیگه از ریسمان سیاه و سفیدم می ترسه ... گفت یه بار بین در رو دیوار قرار گرفتم .... وسط اتاق رو به قبله ، بعد گفت مدتی اسماء منو صدا نزن ، بعد مدتی اگه دیدی جوابت نمی دم علی رو خبر کن ... بدون من جان به جان .... اسماء میگه بعد مدتی آمدم دیدم بی بی رو به قبله خوابیده ، یه ملافه ی سفید روش کشیده ، هی صدا زدم : السَّلامُ عَلَیْكِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ... یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ ... می گه هی صدا زدم ... میگه همین که روپوش رو زدم کنار دیدم بی بی دستش رو صورتش گذاشته خوابیده .... وای......شاید هفتاد و پنج روز هست اسماء میخواد صورت فاطمه رو ببوسه پیش نمیاد ... گفت خوابیدم ... صورتم رو گذاشتم رو صورت بی بی ... هی میگفتم دختر پیغمبر، سلام من رو به پیغمبر برسون ... یه وقت دیدم حسنین سراسیمه اومدن خونه ... اسماء ، مادرمون کجاست؟ گفتم مادرتون خسته ست ، رفته ، خوابه ... گفتن نه، مادر ما هیچ وقت این موقع روز نمی خوابید ... گفتم من حالا یه خورده غذا برا شما گذاشتم ، گفتن کی دید ما بدون مادر غذا خورده باشیم.... اسماء خیال کردی ما بچه های معمولی هستیم؟ به خدا قسم از کنار قبر پیغمبر فاصله نگرفته بودیم مگر اینکه دیدیم هاتفی هی صدا میزند : مردم کنار برید اینا یتیم های فاطمه هستن .... یه وقت سراسیمه اومدن ... خودشونو انداختن رو بدن فاطمه .... هی میگن مادر ...
یتیمی برا ما زوده ... نه این مادر ازین بچه ها سیر شده ، نه این بچه ها از این مادر سیر شدن...هی صدا میزنن : کلمینی یا اماه ....مادر با ما حرف بزن ... یه کلمه بگو....یه جمله بگم و نشستم ، اینجا هیچ کسی ننوشته تازیانه زده باشن ... اینجا ننوشتن فجتمعت عده من الاعراب ... عربا اومدن ... اما تو گودال همینکه سکینه آمد .... گفت این دختره میخواد گریه کنه ...کاری کردن ، یه وقت صدا زد بابا : پاشو ... عمه مو دارن تازیانه میزنن ..... ✅
PTT-20201229-WA0035.opus
2.51M
مداحی حسین طاهری و علیرضا طاهری دقایقی پیش
داغ سلیمانی هوای چشم همه، ابری است وبارانی است که روز ما همه از دود آه ، ظلمانی است گرفته بهت عجیبی فضای دل ها را نفس به سینه ی سنگین خلق، زندانی است چراغ گریه ی ما روشن است در این داغ شرار سینه ،غم قاسم سلیمانی است کسی که عمر خودش را نثار دین کرده است کسی که شیوه ی او شیوه ی مسلمانی است کسی که دشمن از او مثل بید می لرزید کسی که هم نفس رهبری خراسانی است کسی که ملک عراق و عجم به او نازد چراغ و جلوه ی نامش ، همیشه نورانی است شهادت است نصیب دل سلیمانی نصیب جمع دل ما همه پریشانی است کسی که مثل ابالفضل پیکرش پاشید کسی که در ره محبوب خویش،قربانی است مدافعان حرم را خبر کنید اکنون میان بزم شهیدان دوباره مهمانی است اگر که اشک کمی فرصت و امان می داد نوشته بود «وفایی« فراق ، طولانی است
هر چند اجرِ کارِ تو غیر از شهادت نیست اما ز داغت جانِ ما را صبر و طاقت نیست تلخ است اگر چه درد هجرانت به کام دل می دانم اما سینه ات را تابِ ذلت نیست رفتی طنینِ گامهایت در جهان باقیست در سینه ات عشقی بجز عشق ولایت نیست دشمن نمی‌فهمد ولی میداند از این پس در چشم او تا روز محشر خواب راحت نیست آسوده باش ای شیرمرد عشق و آزادی هر قطره خونت جز نماد عزم و وحدت نیست دستت پر است از خاطرات کربلا ای وای در قلب ما دست بریده بی حکایت نیست بعد از تو یارانت کنار رهبرت هستند کور است آنکه در دلش نورِ بصیرت نیست بی شک که راهت امتدادِ راهِ عاشوراست راهی که پایانش بجز خون و شهادت نیست لعنت به امریکا و اسرائیل و عمالش کز ظلمشان جایی در این عالم فراغت نیست چون مالک اشتر اطاعت از علی کردی دست تو بر دست ولی جز دست بیعت نیست حقا ز نقشِ بی بدیل و ماندگارِ تو در منطقه دیگر بساطِ ظلم و قدرت نیست آن صادق الوعدی که بر چیده بساط کفر بر حق ستیزان جهان گو درسِ عبرت نیست؟ هر قطره خون قاسم ما بذر پیروزی است دشمن بداند تا شکست آنقدر فرصت نیست دیدیم اشک زینبت را در عزای تو شکر خدا بر گردنش بند اسارت نیست در پیشگاهِ حضرتِ حق روسفیدی تو پس انتظارِ ما ز تو غیر از شفاعت نیست وصف تو بود این شعر، سردارِ سلیمانی! البته وصف پهلوانی چون تو راحت نیست
🔉 🔴 مراسم عزاداری (س) فاطمیه اول ۱۴۴۲ | ۷ دی ۱۳۹۹ ⁦▪️⁩سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسین آقامیری ⁦▪️⁩با نوای : حاج ابوذر بیوکافی👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🌹🕊 هر دری بسته شود جز درِ پر فیضِ حسین این در خانه ی عشق است که باز است هنوز.. "اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اباعَبدِالله"❤️ سلام، ☀️صبحتون