eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
◾️زمانیکه کاروان اُسرا را می‌خواستند به سمت کوفه حرکت بدهند، آنها را از کنار گودی قتلگاه عبور دادند: «فلما نظرت النسوة الی القتلی صحن وضربن وجوههن. قال الراوی فو الله لا انسی زینب بنت علی و هی تندب الحسین و تنادی بصوت حزین و امحمدا صلی علیک ملیک السماء هذا حسين مرمل بالدماء مقطع الاعضا و هذا حسين مجزوز الرأس من القفا مسلوب العمامة والرداء» ✍ زمانی که نگاه بانوان به بدن کشتگان افتاد فریاد می‌زدند و بصورت‌ها لطمه می‌زدند. راوی گفت به خدا سوگند فراموش نمی‌کنم را در حالیکه گریه و ندبه می‌کرد و با صدای محزون فریاد می‌زد:  یا رسول الله، این حسین تست که در خون خودش غلطان است و سرش با زجر از قفا جدا شده و عبا و‌ عمامه اش به غارت رفته است»😭 📚 منبع: بحارالانوار ۴۵/۵۸
. زن يزيد كه سالهاى پيش در خانه عبدالله بن جعفر زير دست عليا مخدره زينب (س ) كاملا تربيت شده بود، روزگار او را به شام خراب انداخته و از جايى خبر ندارد. يك وقت بر سر زبانها افتاد كه جماعتى از اسيران خارجى به شام آمده اند. اين زن از يزيد درخواست كرد به ديدار آنها برود يزيد گفت شب برو. چون شب فرا رسيد، فرمان كرد تا كرسيى در خانه نصب كردند. بر كرسى قرار گرفت و حال رقت بار آن اسيران او را كاملا متاءثر گردانيد سؤال كرد: بزرگ شما كيست ؟ عليا مخدره را نشان دادند. گفت : اى زن اسير، شما از اهل كدام دياريد؟ فرمود: از اهل مدينه .  آن زد گفت عرب همه شهرها را مدينه گويد؛ شما از كدام مدينه هستيد؟  فرمود: از مدينه رسول خدا (ص ) آن زن از كرسى فرود آمد و به روى خاك نشست . علیا مخدره سبب را سؤال كرد، گفت : به پاس احترام مدينه رسول خدا (ص ) اى زن اسير، تو را به خدا قسم مى دهم آيا هيچ در محله بنى هاشم آمد و شد داشته اى ؟  عليا مخدره فرمود: من در محله بنى هاشم بزرگ شده ام . آن زن گفت : اى زن اسير، قلب مرا مضطرب كردى . تو را به خدا قسم مى دهم ، آيا هيچ در خانه آقايم اميرالمؤ منين (ع ) عبور نموده و هيچ بى بى من عليا مخدره زينب را زيارت كرده اى ؟  حضرت زينب (س ) ديگر نتوانست خوددارى بنمايد، صداى شيون او بلند شد فرمود: حق دارى زينب را نمى شناسى ، من زينبم ! زينب بزرگ (س ) پرسید از زن ، از حسين پرسش مى كنى ؟! اين سر كه در خانه يزيد منصوب است از آن حسين است . آن زن از استماع اين كلمات دنيا در نظرش تيره و تار گرديد و آتش در دلش ‍ افتاد. مانند شخص ديوانه ، نعره زنان ، بى حجاب ، با گيسوان پريشان ، سر و پاى برهنه به بارگاه يزيد دويد. فرياد زد: اى پسر معاويه ((راءس ابن بنت رسول الله منصوب على باب دارى ))؛ سر پسر دختر پيغمبر (ص ) را در خانه من نصب كرده اى با اينكه وديعه رسول خداست ، ((واحسيناه ، واغريباه ، وامظلوماه ، واقتيل اولاد الادعياء، والله يعز على رسول الله و على اميرالمؤ منين )) 1 1-رياحين الشريعة ، ج 3 ص 191. .
⁩‌‌◾ زیارتنامه حضرت زینب ڪبری(صلوات الله علیها) ◾ 🍃 اَلسَّلامُ عَلَیْڪِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْڪِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَخَدیجَةَ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪِ یا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪِ یا اُخْتَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْڪِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَڪاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْڪِ عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا و َبَیْنَڪُمْفِی الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنا فی زُمْرَتِڪُمْ، وَاَوْرَدَنا حَوْضَ نَبیِّڪُمْ، وَسَقانا بِڪَاْسِ جَدِّڪُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِب، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْڪُمْ،اَسْئَلُ اللهَ اَنْ یُرِیَنا فیڪُمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَاَنْ یَجْمَعَنا وَاِیّاڪُمْ فی زُمْرَةِ جَدِّڪُمْ مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، وَاَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْرِفَتَڪُمْ، اِنَّهُ وَلِیٌّ قَدیرٌ،اَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِحُبِّڪُمْ، وَالْبَرائَةِ مِن اَعْدائِڪُمْ، وَالتَّسْلیمِ اِلَی اللهِ راضِیاًبِهِ غَیْرَ مُنْڪِروَلا مُسْتَڪْبِروَ عَلی یَقینِ ما اَتی بِهِ مُحَمَّدٌ، وَ بِهِ راض نَطْلُبُ بِذلِڪَ وَجْهَڪَ یا سَیِّدی، اَللّهُمَّ وَ رِضاڪَ وَالدّارَ الآخِرَةَ،یا سَیِّدَتی یا زَیْنَبُ، اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ،فَاِنَّ لَڪِ عِنْدَ اللهِ شَاْناً مِنَ الشَّاْنِ، اَللّهمَّ اِنّی اَسْئَلُڪَ اَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَةِ، فَلاتَسْلُبْ مِنّی ما اَنَا فیهِ،وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ، اَللّهمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَ تَقَبَّلْهُ بِڪَرَمِڪَ وَ عِزَّتِڪَ،و َبِرَحْمَتِڪَ وَ عافِیَتِڪَ، وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَآلِهِ اَجْمَعینَ،و سَلَّمَ تَسْلیماً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.🌹 ◾ چو ماه نو خمیدی، مصیببت ها ڪشیدی ◾ به عمرت ای عقیله، چه غمها ڪه ندیدی ◾▪◾▪ 🍃 اَللّهُـــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــڪَ الفَـــرَج
⚫️زینبم کوه وقارم من بلا آماجیم ⚫️دردمندم یا حسین درمانیون محتاجیم ⚫️آشنای عشقم و غربت نشین بی کسم ⚫️کربلا ده یئدی قارداشی ئولن بیر باجیم ____🍃⚫️🍃____ جان زینب😭😭😭
4_5974034135591692035.mp3
2.14M
😍🍇 بند اول: قبله ی حاجاتی شور مناجاتی منشأ خیرات و کعبه ی احسانی عمه ی ساداتی روحِ عباداتی تجلّی دین و معنی ایمانی عالمِ بی معلمه زینب که عصمت زهراییت مسلّمه زینب زن فقیه و مرجع تقلید تویی آیت اللهِ معظمه زینب ولایی زینب، مقتدایی زینب شرف آلِ مصطفایی زینب خدایی زینب، با حیایی زینب ملیکه ی ارض و سمایی زینب یا زینب اسد الحیدر بند دوم: ثانی زهرایی زینت بابایی کوه صبر و آروم قلبِ اربابی نورٌ علی نوری گوهر مستوری تو کل تاریخ بی بدیل و نایابی طاهره و محدَّثه زینب صفات (لاهو) در تو مُشَخّصه زینب* همین بسه برای تعریفت که خاکِ چادرت هم مقدّسه زینب مُعَلّا زینب، بنت مولا زینب با تو کربلا میشه معنا زینب تو دنیا زینب، کردی غوغا زینب با ما رَأیتْ، اِلاّ جمیلا زینب یا زینب اسد الحیدر بند سوم: زینب کراری خیلی جنم داری روح علی در حجب فاطمه هستی معدن احساسی الگوی عباسی خطبه خوندی و کام دشمنو بستی علم خدای ناظره زینب یه عالَمی پای درسِت حاضره زینب همه میدونن تو مثه حیدر همیشه پیروزی در مناظره زینب مسیحا زینب، ذکر طاها زینب میباره از نطقت فَتَحنا زینب عقیله زینب، ای جلیله زینب به والله دشمنت ذلیله زینب یا زینب اسد الحیدر *: = 🎵📝: (طاها تحقیقی) @majmaozakerine
4_5893190610424180475.mp3
1.33M
🏴بند اول: بانوی حجب و حیا زینتِ آل عبا من فدای غربتت خواهرِ خونِ خدا چه مصیبت ها کشیدی در زمینِ کربلا پیشِ چشمت سر بریدند از حسین در قتلگا آه و واویلا تشنه و بی حال کشتنش او را در تَهِ گودال آه و واویلا 🏴بند دوم: بردنت بازار شام غصه ها دیدی مُدام بر تو و آلِ حسین میزدند سنگ ها زِ بام شادی و بزمِ شراب و خیزران و تشتِ زر قلبِ خونت را شکست و بر وجودت زد شرر آه و واویلا از اهانت ها شد سفید مویت از جسارت ها آه و واویلا 📝: (طاها تحقیقی) @majmaozakerine
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین ....... لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین .........
مداحی آنلاین - یکسال و نیمه که داداش - نریمانی.mp3
8.37M
🔳 (س) یه‌سال و نیمه که داداش نه یاری و نه یاوری سخته چقدر جون کندنم این لحظه‌های آخری قامت خمیده از غمت مثل غم بی‌مادری این درد و دل‌های منه حرف برادر خواهری غروب بود و پیش چشمام سرت رو ز تن میبریدن غروب بود و پیش چشمام موهای سرت رو کشیدن غروب بود و پیش چشمام دیدم پیرهن از تنت می‌دریدن غروب بود و پر از غم بود غروبی به‌رنگ غروب عذاب غروب بود و پر از غم بود تو رفتی و آزاد شد آب غروب بود و پر از غم بود وای از لالایی گفتنای رباب “هذا فِراقُ بَینی وَ بَینِکَ” یه‌سال و نیمه که داداش شدم جوون مرگ غمت میمرم و زنده میشم با خاطرات ماتمت من خم شدم تا خم نشه این بیرق و این پرچمت خوردم زمین صد بار داداش تا که نیفته علمت زمین خوردم کجا بودی نمونده برام دیگه بال و پری زمین خوردم کجا بودی نمونده برام معجر و روسری زمین خوردم کجا بودی بیا دیدنم این دم آخری کجا رفتی ببینی تا یه دریا توی چشمای خستمه کجا رفتی ببینی تا هنوز رد شلاق روی دستمه کجا رفتی ببینی تا فقط کهنه پیراهنت هستمه “هذا فِراقُ بَینی وَ بَینِکَ” 🎤