eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
نگو دلیل ندارد به سینه کوبیدن دلیل، سینه مجروح سید الشهداست به یاد حاجی شش ماهه شور باید داشت چنانکه هروله از واجبات سعی و صفاست
مفاخره کعبه و کربلا گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام و درم کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند تو کجا و من کجا!؟ تو دیگری من دیگرم کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم کعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار حجر اسماعیل دارم من مزار هاجرم کربلا گفتا که من در خیمه گاه و قتلگاه سعیِ هفتاد و دو ثارالله را یاد آورم کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرن ها جوشد ز دامان کوثرم کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم کعبه گفتا بوده دَحوُ الارض در دامان من من همانا بر تمامِ آفرینش محورم ناگهان از حقّ ندا آمد، حرم خاموش باش تو کجا و کربلا!؟ هر چند هستی محترم هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست چند می گویی که من از کربلا بالاترم!؟ کربلا دارد به کلّ آفرینش افتخار کربلا گوید که من عرش خدا را زیورم من مزار پاک هفتاد و دو ثاراللّهی ام من هم آغوش اباالفضل و علیِّ اکبرم مضجع العشّاق فرموده علی نام مرا شاهدم این دامن سرخ شهادت پرورم اشک زهرا ریخته در دامن گلزار من عطر جنّت می دمد از لاله های پرپرم ذره ای از خاک من، درد خلایق را دواست خون ثارالله می جوشد ز هر نخل ترم اینکه می بوسند با هم انبیا و اولیا دست عبّاس است کافتاده به خاک معبرم گر چه در قلبم فرات و دجله می جوشد مدام آب آب تشنگان افکنده بر جان آذرم در بغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین از رباب و حنجر خشک علیِّ اصغرم نخل «میثم» نخله ای باشد ز نخلستان من بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم @majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
📒 زمینه و شور امام حسین علیه السلام کربلا و دلبریاش برامن از یه زائر اشک چشماش براتو از زیارت خاطره هاش برامن از یه جامونده گله هاش براتو دق میکنم کربلا نرفته ها بغض میکنن دق میکنم تا میگی امام رضا بغض میکنن دق میکنم توی روضه بی هوا بغض میکنن از حال مجنون سخته شنیدن مجنون همیشه کارش حسرت کشیدن سالار زینب کربلا عطر سیبش برامن حر و عابس و حبیبش براتو حرم و حال عجیبیش برامن ماکو مثلک الغریبش براتو آرزومه زیر قبه الکرم گریه کنم آرزومه دم شش گوشه برم گریه کنم آرزومه شب جمعه تو حرم گریه کنم آخر رقیت حاجت روام کرد ممنونم از اینکه منو آقا صدام کرد سالار زینب اربعین پیاده راهش برامن زینب و بغض نگاهش براتو کربلا و سوز و آهش برامن جون دادن تو قتلگاهش براتو میزدنت جلو چشم مادرت میزدنت میزدنت یه دفعه ریختن سرت میزدنت میزدنت وای به حال خواهرت میزدنت خیمه به خیمه رفته به غارت بهد تو میره زینب کوفه اسارت سالار زینب @majmaozakerine 📁سبک و شعر علیرضا شهرابی
sazvar-shab-shahadat-emam-javad-90-02.mp3
3.36M
‍ شهادت امام جواد علیه السلام سبک سینه زنی زمینه بانوحه سرایی 🎤🎤 حاج حسین سازور متن مداحی⬇️⬇️ غریبونه خسته یکی می گه جگرم می سوزه۲ با قلب شکسته یکی میگه جگرم میسوزه بالبهای بسته یکی می گه جگرم می‌سوزه برگشت به اول متن (آقا از نفس افتاده صید دام یه صیاده)۲ وای وای وای🔁🔁🔁 برگشت به اول متن (لبی رو روضه خونه یکی میگه جگرم‌میسوزه صدای جوونه یکی میگه جگرم میسوزم لباش غرق خونه یکی میگه جگرم میسوزه )۲ آقا خسته وغمگینه چشماش جایی رو نمیبینه آهه غم کشد از سینه وای وای وای🔁🔁🔁🔁🔁 غریبونه خسته یکی میگه جگرم میسوزه باقلب شکسته یکی میگه جگرم میسوزه (آقا از نفس افتاده ۲ صید دام یه صیاده ۲)۲ وای وای وای وای🔁🔁🔁🔁 میخونه زیر لب بیا بابا جون بالاسرم۲ از این زهر کینه میلرزه تموم پیکرم از این حال روزم بده خبری به مادرم باغی سردم وبی برگم ۲ چون او زار و‌جوان مرگم ۲ وای وای وای وای وای🔁🔁🔁 ➖💠➖💠➖💠➖💠➖💠➖💠➖ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 🌼 آبها نام تو را زمزمه می كنند درختها به احترام تو سبز میشوند نسیم دعای عهد را در گوش سروها میخواند شكفتن گل رویت بهترین هدیه برای منتظران است
🌺 دعای روز جمعه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ  الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ الْإِنْشَاءِ وَ الْإِحْيَاءِ وَ الْآخِرِ بَعْدَ فَنَاءِ الْأَشْيَاءِ الْعَلِيمِ الَّذِي لا يَنْسَىٰ مَنْ ذَكَرَهُ وَ لا يَنْقُصُ مَنْ شَكَرَهُ وَ لا يَخِيبُ مَنْ دَعَاهُ وَ لا يَقْطَعُ رَجَاءَ مَنْ رَجَاهُ . اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ وَ كَفَىٰ بِكَ شَهِيداً وَ أُشْهِدُ جَمِيعَ مَلائِكَتِكَ وَ سُكَّانَ سَمَاوَاتِكَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِكَ وَ مَنْ بَعَثْتَ مِنْ أَنْبِيَائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ أَنْشَأْتَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ أَنِّي أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ، وَحْدَكَ لا شَرِيكَ لَكَ وَ لا عَدِيلَ وَ لا خُلْفَ لِقَوْلِكَ وَ لا تَبْدِيلَ وَ أَنَّ مُحَمَّدا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ أَدَّىٰ مَا حَمَّلْتَهُ إِلَى الْعِبَادِ وَ جَاهَدَ فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّ الْجِهَادِ وَ أَنَّهُ بَشَّرَ بِمَا هُوَ حَقٌّ مِنَ الثَّوَابِ وَ أَنْذَرَ بِمَا هُوَ صِدْقٌ مِنَ الْعِقَابِ . اللَّهُمَّ ثَبِّتْنِي عَلَىٰ دِينِكَ مَا أَحْيَيْتَنِي ،وَ لا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَىٰ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَتْبَاعِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ احْشُرْنِي فِي زُمْرَتِهِ وَ وَفِّقْنِي لِأَدَاءِ فَرْضِ الْجُمُعَاتِ وَ مَا أَوْجَبْتَ عَلَيَّ فِيهَا مِنَ الطَّاعَاتِ وَ قَسَمْتَ لِأَهْلِهَا مِنَ الْعَطَاءِ فِي يَوْمِ الْجَزَاءِ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ .
🌸🌸🌸 کلامکم نور ✅ قال الإمام المهدي عليه السلام: أمّا وَجـهُ الانْتِفاعِ بي في غَيبَتي فكالانْتِفاعِ بالشَّمسِ إذا غَيَّبها عَنِ الأبصارِ السَّحابُ ، وإنّي لَأمانٌ لأهلِ الأرضِ كما أنّ النُّجومَ أمانٌ لأهلِ السَّماءِ . امام زمان عجل الله تعالی فرجه می فرمایند: چگونگى بهره مند شدن از من در روزگار غيبتم همچون بهره مند شدن از خورشيد است، آنگاه كه در پس ابر از ديدگان پنهان مى شود. من مايه امان زمينيانم همچنان كه ستارگانْ مايه امان آسمانيان هستند. بحار الأنوار : 52 / 92 / 7 . ✅ قال الإمام المهدي عليه السلام: إنَّ اللّه َ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً ولا أهْمَلَهُمْ سُدىً، بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أسْماعاً وَ أبْصاراً وَ قُلُوباً وَ ألْباباً، ثُمَّ بَعَثَ اِلَيْهِمُ النَبيّينَ عليهم السلام مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرينَ ،يأمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ، وَ يَنهُونَهُمْ عَنْ مَعْصيَتِهِ، وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أمْرِ خالِقِهِمْ وَ دِينِهِمْ. امام زمان عجل الله تعالی فرجه می فرمایند: خداوند بزرگ مخلوقات را بيهوده نيافريده و آنان را پوچ و بيهوده رها نكرده، بلكه آنان را با قدرت خود آفريد و براى آنان چشم و گوش و قلب و عقل قرار داد و سپس انبيائى كه بشارت دهنده و هشدار دهنده هستند به سوى آنان فرستاد كه آنان را به اطاعت از او فرمان مى دهند و از معصيت او نهى مى كنند و چيزهايى را كه در مورد پروردگارشان و دينشان نمى دانستند به آنان شناساندند. بحارالانوار، 53، 194.
4_5920332793690194335.mp3
13.28M
باز داره عوض میشه رو گنبد-رنگ پرچمت وا میشه میون اهل دنیا-سفره غمت آقا چقدر خاطره دارم-با محرمت کاش تو قلب-مادر تو جاشم وای از اون روز-که ازت جداشم مادر من-گفته تا ابد حسینی باشم (سلم لمن سالمکم-حرب لمن حاربکم سیدنا-یا لیتنا-کنا معکم) راه و رسم نوکریتون اقا-افتادگیه شرط اول حسینی بودن-دلدادگیه پرچم رو گنبدت لوای-آزادگیه روبه رومه-راه داعی الله تو مسیرم-تا فناء فی الله عمر و جونم-نذر پرچم-بقیة الله (سلم لمن سالمکم-حرب لمن حاربکم سیدنا-یالیتنا-کنا معکم) می‌باره دوباره بین روضه-چشمای ترم من زیر علم نشستم و دل-زائر حرم باز ورد زبون ذاکراته-شعر محتشم اعتبارم-پیرهن عزاته افتخارم-نوکری براته وعده ما-هرسال اربعین-کرب و بلاته (سلم لمن سالمکم-حرب لمن حاربکم سیدنا یا لیتنا-کنا معکم) ـــــــــــــــــــ به قلم : حاج مهدی رسولی @majmaozakerine
❣✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🍃مقام روضه خوانی🍃 🍀مرحوم شیخ رمضان علی قوچانی از علمای معروف و ائمه جماعت مسجد گوهرشاد بودند ایشان مریض و مشرف به مرگ شدند. جمعی از اقوام و دوستان و آشنایان برای تشییع جنازه ایشان آمدند. 🍀ناگهان می بینند که ایشان حرکت کرده و چشم ها را باز می کند و با صدای ضعیف همه را فرا می خواند و می گوید می خواهم برایتان روضه بخوانم همه تعجب کردند چون ایشان منبریِ روضه خوان نبودند. 🍁فرمودند همین الان صحرای محشر را دیدم و هاتفی با صدای بلند اعلام کردند که حاج رمضان علی قوچانی اهل بهشت است، به سوی بهشت برود، من دیدم دری به سوی بهشت باز است و جماعتی بسیار در صف طولانی ایستاده که به نوبت بروند. 🍁 گفتند صف علما می باشد و در اواخر صف بودم دیدم تا نوبت به من برسد، هلاک می شوم، به عقب نگاه کردم دیدم درِ دیگر به سوی بهشت باز است، ولی این در خلوت است به خود گفتم من که اهل بهشتم از این در نشد از آن در می روم، سپس سوی آن در رفتم دیدم دربان جلوی من را گرفت و گفت: ❤️ نمی شود این در مخصوص اهل منبر و روضه خوان های امام حسین (علیه السّلام) است. تو که روضه خوان نیستی،❤️ 🍀متحیر بودم دیدم حاجی میرزا عربی خوان معروف به ناظم سوار بر اسب از بهشت بیرون آمد جلوی در سلام کردم و گفتم مرا کمک کن و به بهشت ببر گفت نمی توانم چون این در مخصوص روضه خوان های حسین است اصرار کردم 🌸گفت یک راه دارد، تو روضه بخوانی و من مستمع شوم شاید بتوانم به این وسیله تو را ببرم، آن گاه پیاده شد و نشست و من برای او روضه خواندم، پس برای شما هم روضه می خوانم چند کلمه ای روضه خواند و از دنیا رفت.🌸 🍃گنجینه دانشمندان ج 9 ص 263 / معجزات و کرامات امام حسین (علیه السّلام) ص 309🍃 🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
4_6041696247213982543.mp3
2.74M
📚روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله ┏━━━🔴😭😭😭🔴━━┓ @majmaozakerine
‍ 🏴‌روضه و مناجات جانسوز_ حضرت رقیه سلام الله علیها_ شب سوم محرم قسمت پایانی_ حجت الاسلام میرزامحمدی ┏━━━🔴😭😭😭🔴━━┓ @majmaozakerine تا قافله اتراق کرد،یه نازدانه،که تو این نقل نوشتن فاطمه بنت الحسین،که بعضی هام گفتند که این همون رقیه بود،از سایه ی بوته ی خاری استفاده کرد؛رفت زیر سایه ی این خار،آنقده خسته بود،تشنه بود،گرسنه بود ،خوابش برد ...." اگه اینجوری بخوای بیقراری کنی،من خودم بیقراره روضه ی این نازدانه ام ...." اجازه بدین امروز همه گریه کنن " عقبی ها ،بیرونی ها ،شهدا گریه کنن ..." خوابش برد ، قافله حرکت کرد ، این دختر جاموند ..." گوش بده !قافله که حرکت کرد،،،عقیله ی بنی هاشم خبردار شد این ناز دانه جامونده ،صدا زد "یا قوم ! بالله !*شمارا به خدا قدری صبرکنید*افتقدت ابنت الاخ الحسین" جگرگوشه ی حسینم جامونده ..." حواست اینجاست یا نه ؟ چنان ناله ای زد ، راوی میگه من شنیدم ؛ دستور دادن قافله توقف کنه ،گفتم الان از ناله ی زینب آسمون و زمین به هم میریزه ...." دونفر مامورشدن این بچه رو برگردونن ؛یکی من بودم و یکی زجربن قیس .... *آروم باش .....* من با زجر،یا زحربن قیس ،برگشتم عقب قافله،ازدور داشتم میدیدم حالت این دختر رو ؛ دیدم دست روی سر گذاشته ، هی تو بیابونا به سمت راست و چپ نگاه میکنه ، (بچه ی گم شده دیدی یا نه؟) بشنو" میدونی کیارو صدا میزد ؟! اولین کسی که صدا میزد عموجانش بود ، هی میگفت : یا عماه ... ! یا عمتاه ... ! یا اماه ..." ازدور داشتم میدیدم ؛ هی به سمت چپ و راست فرار میکرد ، هی مینشست رو زمین پاهاشو نگاه میکرد ..." چقدر خار تو این پاها رفته بود،نمیدونم!!! تا زجربن قیس بهش رسید چنان با تازیانه ...... آی حسین ...... اینم مال شهیدامون ،انشاالله تو حرم این نازدونه بریم عرض ادب کنیم ؛ اولین سوالی که من دارم اینه :بگم خانوم پاهات خوب شده یا نه ؟ این دختر حسینه ، از کربلا تا اینجا دایم کتک خورده ،طعنه و ناسزا شنیده ، یه جمله ای گفت،من واسطه شدم،گفتم صبر کن ،ملاحظه کن ،یتیمه ...." اجازه ندادم دیگه بیش ازاین اذیتش کنه . این دختر به من اعتماد کرد ،فرمود :من دختر پیغمبرم ،بهش بگو :اگه میخوای منم بکشی بکش ؛اما فقط یه بار دیگه بذار عمه مو ببینم .... آی حسین بابا آتیش زدن به خیمه هامون تار میبینه دیگه نگامون نمونده گوشواره برامون بابا باباجون کجایی بابا ؟ سرتو روی نیزه دیدم .... دنبال نیزه میدویدم .... اما به تو من نرسیدم .... کجایی بابا ؟ بابا داری با خود هزار نشونه لبت به رنگ آغوونه نگو که کار خیزرونه کجایی بابا ؟ بابا امون ازاین زخمای کاری خون از لب تو شده جاری کی سنگ زده بر لب قاری ؟ بابای خوبم .... سرت رو نیزه رو به روم بود اما یه بغضی تو گلوم بود گلوتو نیزه ها بوسیدن اما یه بوسه آرزوم بود *ناله بزن اگه میخوای دلت آروم بگیره ،هر چی تو این مسیر کتکشون میزدن،طعنه و ناسزا بهشون میگفتن ،این نازدانه ها فقط سر بریده رو میدیدن ، فقط میگفتن حسین ........ 📚روضه جانسوز حضرت رقیه سلام الله ┏━━━🔴😭😭😭🔴━━ @majmaozakerine
☘🌾روضه و توسل شب🌿🌴 تاسوعا سید مهدی میرداماد↯👇👇👇👇👇👇 🌿➖🌿➖🌿➖🌿➖🌿➖🌿➖ به غیر نام ابالفضل هیچ نامی نیست كه اینچنین ز دلم اضطراب بردارد كسی كه نقش نگینش حسین شد، بی شك ز خاكِ علقمه باید ركاب بردارد به سنگفرشِ حریمش، هر آنكه معتقد است اگر كه آب بریزد،گلاب بردارد اگر كه قطره ای از آب مَشك او برسد خدا ز اهل جهنم عذاب بردارد *کاش یه قطره اش هم نمی ریخت،وقتی مَشکِ آبشو زدن،انگار دنیا رو سرش خراب شد،التماس می کرد،می گفت:آبروم رو نبر،من به رباب قول دادم... زمان قدیم تو سختی و مَشِقَّتِ رسیدن به کربلا،یه روستایی یه کوزه ای درست کرد،به زحمت از دهات خودشون رو دوشش سوار کرد،رفت کربلا به زحمت و مَشِقَّت، رسید کنار علقمه،همه مونده بودن نهر علقمه پُر از آبِ،این آب از ایران آوُرده،آب واسه چی آوُردی؟میگن:رسید کنار علقمه،این کوزه رو آوُرد پایین،نشست کنار آب شروع کرد با آب حرف زدن،گفت:نهرعلقمه! آب ِ فرات! به خاطر یه مشک آب دستای آقای منو قطع کردن، اومدم آبت رو پس بدم،دستای آقامو بهم برگردونی،ما آب نمی خواهیم،اومدم آب رو برگردونم،دستای عباس رو به من بده...* قلم شده است دو بازوی او كه در محشر بیاید و ز محبان حساب بردارد *معلوم نیست این دنیا این دستا چیکارن،قیامت معلوم میشه،کِی؟ او وقتی که می بینن بی بی دو عالم فاطمه با پهلویِ شکسته میاد،دو تا دستای بریده رو گرفته" کفانا لِلشفاعه، یدان مقطوعتانِ وَلَدِیَ العباس" قیامت،فاطمه با این دستا شفاعت میکنه،ان شاءالله دستِ من و تو هم به اون دستا برسه...* زمان زیاد نمانده برای شش ماهه خدا كند بتواند كه آب بردارد شاعر : محسن عرب خالقی *رباب هی از این خیمه به اون خیمه،ان شاءالله عموت میاد،قول داده،زیر قولش نمیزنه... عباس،اومد تو خیمه یه صحنه ای دید،عباس،با اون عظمت،با اون شجاعت،عباسی که ذخیره ی کربلاست،عباسی که اصلاً به دنیا اومده کربلا فدای حسین بشه،اومد تو خیمه یه صحنه ای دید،من میگم:عباس همون جا یه بارکشته شد،یه بارشهید شد،با چشماش دید باور نمی کرد،دید بچه ها پیراهناشون رو بالا زدن،شکم هاشون رو روی این خاک گذاشتن،هی مشکارو بغل می کنن،یه قطره آب پیدا کنن،لبها خشکِ،تا عمو اومد تو خیمه دویدن دورِ عمو، عمو! آب....عمو!العطش.... دیگه:طاقت نیاورد،مشک رو گرفت،اومد مؤدب محضر اربابش ایستاد،"سیدی و مولای!، قَدْ ضاقَ صَدْری" دیگه حسین طاقت ندارم..می خوای چه کنی عباس!؟ تو که دیدی بچه هام تنشنه اند،میخوای بری برو،اما برا آب برو... عباس اگه عباس شد به خاطر اطاعتِ از امامش شد،نه به خاطر شجاعتش"اَلسّلامُ عَلیکَ أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ اَلْمُطِیعُ لِلّه"گفتی برا آب برم،چشم،شما بخوای برا آب میرم.. تا حالا از خودتون پرسیدید چرا عباس با زن و بچه نیومده کربلا؟ میخواد به همه ی عالم بگه: من حواسم به یه نفرِ،همه توجه ام،همه آرزوم،همه حسینِ...* ➖☘➖➖➖➖➖➖➖☘
🌾🍃روضه جانسوز ویژه☘🌾 شب هفتم محرم 🔴حضرت علی اصغر علیه السلام استاد حجت الاسلام میرزامحمدی⏺↘️ ┏━━━⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️️━━┓ @majmaozakerine کاری کردید که زبان حال بابام اینه: کاش چشمم مثل دستم بسته بود *یا زهرا...* شماکه تلافیش رو سر بابام علی درآوردین ،با او کاری کردید که وقتی از دنیارفت یه دونه موی سیاه تو محاسنش نبود؛بیست و پنج سال بعد از مادرم تو جمل ابن عباس به علی عطر تعارف کرد؛حضرت فرمود:ما استعمال نمیکنیم،من هنوز داغدارم "نحن قوم فی المصیبه" بریم کربلا،از امروز که آب رو به روی ابی عبدالله و بچه ها بستند،دیگه باید آب جیره بندی بشه،مثل امشبی شب هشتم بریر میگه من مامور شدم با بیست نفر برم شریعه،بیست تا مشک رو پر از آب کنم؛اونم نه برا اصحاب،برا هشتادو چهار زن و بچه.مشکارو پر از آب کردم جنگیدیم،هر طوری بود آب آوردیم،آوردم تو خیمه ها؛یه دونه مشکا که مخصوص خیمه ی بچه ها بود،آوردم آویزون کردم،هنوز مشک رو به ستون خیمه آویزون نکرده بودم،بچه ها اونقدر تشنه بودند،از مشک آب آویزون شدند،آب رو زمین ریخت،زمین خیمه نمناک شد،بچه ها این لباس هاشون رو بالازدند،این گرمی و حرارت بدن رو با نمناکی خاک خیمه جبران کنند،روز باب الحوائجه! حسین جان خیلیا یک سال منتظر روز هفتم بودند،گفتند این آقازاده کارساز عالمه،بزرگان ما خیلی ارادت داشتندبه روضه ی ایشون" مرحوم میرزای قمی ده روز خونشون روضه میگرفت هر روز به روضه خون میگفت روضه ی علی اصغر بخون،آقا روضه های دیگه هم بلدم بخونم؛چرا فقط میگید این روضه رو بخون؟فرمود:هر شهیدی که آمد میدون،زبون داشت،رجز خوند،خودشو معرفی کرد،از خودشم دفاع کرد،اما شیرخواره زبون نداشت،تا تیر سه شعبه آمد آنقده سریع این تیر از کمان حرمله خارج شد که حتی ابی عبدالله هم یه لحظه جا خورد،هموز حرفاش تموم نشده بود دید علی داره لبخند میزنه..." یه تیر آمد اما دو تا نشون رو زد...با نشون اول گوش تا گوش علی رو پاره کرد،همونجا سر رو شونه ی بابا افتاد؛با نشون دوم خود حسین رو زد دیگه دیدند ابی عبدالله نمیدونه چکار کنه! یه قدم به سمت خیمه ها میره؛یه قدم به سمت میدان میاد... حسین... کجایی عباس بچمو دریاب سوخته صورتش زیر آفِتاب مادر بیتاب،بچه ی بیخواب کاشکی بیارن،یه جرعه ای آب آی حسین... 🌾🍃روضه جانسوز ویژه☘🌾 شب هفتم محرم 🔴حضرت علی اصغر علیه السلام 🔴 @majmaozakerine
4_5810138205051159297.mp3
1.91M
📚روضه جانسوز ویژه📚 شب هفتم محرم 🔴حضرت علی اصغر علیه السلام 🔴 ➖➖➖➖➖➖➖➖ @majmaozakerine
روضه و توسل حضرت علی اکبر علیه السلام شب هشتم محرم _سید مهدی میرداماد↯ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ ابی عبدالله چند جا تو کربلا یادِ مادرش افتاد،یکیش اونجایی بود که سینه ی شکسته ی قاسم رو به سینه چسبوند،امشب روضه ام روضه ی امیرالمؤمنینِ،آخ دلم برا حرمت یه ذره شده،یه نجف برا ما امضا کن.... چند جا روضه ی امیرالمؤمنین به یادِ ابی عبدالله افتاد،یاد باباش افتاد،چند تا روضه عجیب غربت امیرالمؤمنین بیداد میکنه... یه جا که علی اصغر رو روی دست گرفت،فقط گناه این بچه این بود که اسمش علی بود.... خود ابی عبدالله،روز عاشورا،جلو سنگ باران و تیرباران دشمن،گفت: مگه من حرامی رو حلال کردم؟حلالی رو حرام کردم؟ از من دروغی،فسقی،فجوری؟ چیِ جلو من سی هزار نفر لشکر کشیدید؟ یه نانجیب بلند شد،گفت:حسین هیچ گناهی نداری،میدونی چرا میخواهیم بُکُشیمِت ؟ "بُغضً لِاَبیک" تو بابات علیِ، گناه از این بالاتر...شروع کرد به امیرالمؤمنین دشنام دادن،جلو حسین به باباش ناسزا می گفت.... دیگه کجا یاد امیرالمؤمنین افتاد؟ وقتی علی اکبر رفت میدان....اسمش علیِ،شهادتش هم مثل امیرالمؤمنینِ،فرقش مثل پدر بزرگش شکافته شد، رفت میدان بار آخر،مرحوم مفید در ارشاد میگه:آخرین بار که رفت،ابی عبدالله دیگه رو پاش بند نبود.....ابی عبدالله خودش اجازه داد،زودم اجازه داد،عبارت میگه: "فَاسْتَاذَنَ اَباهُ فِی الْقِتالِ فَاذِنَ لَه" گفت:برم؟ گفت:برو...بار آخر نوشتن حسین هی می رفت رو بلندی نگاه می کرد،از قول خانوم سکینه نقل می کنن،میگه من کنار بابام تو خیمه نشسته بودم،بابام گوشش تو میدون بود،یه مرتبه شنید یکی میگه:" یا اَبَ عَلَیكَ مِنّى السَّلامَ" سکینه میگه دیدم چشای بابام سیاهی رفت،می خواست سوار اسب بشه،رکاب اسب رو گم کرد،دست و پاش رو گم کرد،پسرمِ،عزیزمِ،داره صدام میکنه...* صدای اکبرِ انگار،می شنوی صداش رو عباس نکنه افتاده از اسب،آخه بچه ام تک و تنهاست عصای پیریِ بابا،پاشو قلبِ منو نشکن *یه موقع یه پدر شهید گریه میکنه،بقیه باهاش گریه میکنن،صدای گریه تو گریه ها گم میشه،اما کسی با حسین گریه نکرد،همه هلهله کرد......* عصای پیریِ بابا،پاشو قلبِ منو نشکن گم شده تو خنده هاشون،صدایِ گریه های من واویلا،چیزی نمونده ازتنت واویلا،گوچه وا کردن زدنت *اونایی که توی کوچه های مدینه نبودن،گفتن:بیان.....* مثه خزون ریخت،بال و پر تو تموم لشکر ریختن سر تو *از بالای اسب نگاه کرد،دید وسط میدون گرد و خاکِ،همه دور یه سوار حلقه زدن،هی شمشیرا بالا میره،پایین میاد،خودش رو رسوند،مرحوم سید بن طاووس تو لهوف میگه:هر شهیدی رو که ابی عبدالله رفت بالا سرش،با اسب تا کنار بدن رفت، بعد از اسب پیاده شد،اما برا علی اکبر فرق داشت،نوشتن:هنوز به علی نرسیده طاقت نیاورد، "فَسَقَطَ مِنَ الفَرَس" از رو اسب افتاد،شیخ حُر عاملی میگه: دیدن دیگه نمیتونه بلند شه،داره رو زانوهاش راه میره،رسید بالا سر علی،پسرم! عزیزم!* می برم تو رو تا خیمه،اگه هلهله بذاره بغض شون رو خالی کردن،کینه هم اندازه داره دشمنا حیا ندارن،حتی از موی سفیدم می بینی انگار نه انگار من یه بابای شهیدم واویلا،میذارمت بینِ عبا واویلا،توان نداره دست و پام انگار بعد تو شکستم،بابات دیگه پا نمیشه وقتی پیکر رشیدت،قد این عبا نمیشه *بذار مثل قدیمیا روضه بخونم،مثل پیر غلاما،بعضی حرفا،یه عمری تازه است،قدیمی ها اینجوری روضه میخوندن: سر رو گذاشت رو زانو آروم نشد،سر رو چسبوند به سینه آروم نشد،سینه رو چسبوند به سینه آروم نشد،صورتش رو گذاشت رو صورت علی"وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ" همه گفتن حسین جون داد،مرحوم شوشتری میگه:روضه علی اکبر،روضه ی جون دادنِ حسینِ...حسین تکون نمیخوره،همه گفتن:کار پسر و پدر تموم شد،راست گفتن: حسین داشت آروم آروم جون میداد،یه مرتبه شنید یه صدایی داره میاد،برادر! پاشو خواهرت اومده،غیرت الله! پاشو.... این روضه یه جمله گریز میخواد،اینجا دید خواهر وسط نامحرماس،پا شد،علی رو رها کرد،زیر بغل های زینب رو گرفت،جوان های بنی هاشم رو صدا زد،اما ساعتی بعد،همین حسین دید دارن به زینب حمله می کنن،به خیمه ها حمله می کنن،به نیزه تکیه زد، صدا زد: من زنده ام...یه ناله بزن:حسین.... ________ 🌾🍃روضه جانسوز ویژه☘🌾 شب هشتم محرم 🔴حضرت علی اکبرعلیه السلام 🔴
🔴روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم _ حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام _حجت الاسلام استاد میرباقری ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ یابن شبیب! إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذنَبتَه،صَغیرا کانَ اَوْ کَبیراً قَلیلا کانَ اَوْ کثیراً ... السَّلَامُ عَلَى قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ و اَسیرَ الکُرُبات،السَّلَامُ عَلَى ساکِن کَربلا،السَّلَامُ عَلَى مَن بَکَته ملائکةُ السماء، السَّلَامُ عَلَى المرمَّلِ بالدماء،السَّلَامُ عَلَى المغسل بِدَمِ الجِراح، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماح ،ِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباح، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ..." شنیده اید هر شهیدی رو زمین می آمد،خودش رو میرساند بالای سرش دشمن رو دورمی کرد بعد که دشمن از این معرکه دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد . نوشتند بالا سر بسیاری از شهدا شاید تک تک شهدا آمد ، هیچ بدنی تو میدان باقی نماند . حتی بدن علی اکبر با اینکه ارباً ارباً شده بود ، قطعه قطعه شده بود ... خودش شاید نمی توانست فرمود : جوانان بنی هاشم شما منو کمک کنید بدن رو بیاورید ... از جمله شنیده اید وقتی قاسم از اسب رو زمین آمد این آقازادۀ بزرگوارِ امام حسن مجتبی اون کسی که به امام حسین ، وقتی شب عاشورا بهشون فرمود : مرگ در ذائقه تو چطوره ؟ عرض کرد "اَحلی مِنَ العَسل ..." وقتی از اسب به زمین آمد امام حسین رو صدا زد حضرت به سرعت خودش رو رسانید ، می خواست دشمن رو از معرکه دور کند جنگ بالا گرفت صدایِ آقای زاده امام مجتبی از زیر سم اسب ها به گوش می رسید ، حضرت دشمنُ دور کرد وقتی غبار جنگ فرونشست ، نشست بالین آقازاده ... دید کار از کار گذشته فرمود : چقد برا عموت سخته اورو صدا بزنی وقتی بالین تو بیاد که کار ازکارگذشته باشد ... به هر کیفیتی بود این بدن روبه خیمه برگردانید ، فقط دو تابدن تو کربلا تو میدان مانده یکی بدن قمربنی هاشمِ تو علقمه باقی ماند ، من نمیدونم دشمن با این بدن چه کرد ، یکی هم بدن مطهر خودشِ کسی نبود ازحضرت دفاع کنه ... بالین همه می آمد ، دشمنُ دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد،کسی نبود دشمنُ از او دور کنه ، هرچه توانستن درحق او ظلم کردن ، کوتاهی نکردن ، هنوز زنده بود آقایِ شما ، نفس می کشید ... ای کاش به همینجا اکتفا می کردن ... دستورداد «من یَنطَلِبُ الحسین؟!» ای کاش به همین قدر اکتفا می کردن ، بدن روغارت کردن ... کاری کردن که وقتی خواهرش آمد تو گودیِ قتلگاه ، با تعجب صدازد : «أأنت أخی ؟! أ أنتَ ابنُ والِدَتی؟!» ... صلی اللهُ علیکَ یااباعبدالله و رَحمَةُ الله و برکاته .. 🌾🍃روضه جانسوز ویژه شب ششم محرم @majmaozakerine
‍ 🌿🍃ذکر توسل و روضه☘🌾 _ شب پنجم محرم _کربلایی حسین سیب سرخی↯ ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ شکر خدا که لطفِ تو دست مرا گرفت مِهرت میان این دلِ ویرانه جا گرفت امروز نه،که روز اَلستِ بِرَبِّکُم باتو دلم بهانه ی کرب و بلا گرفت ما فکر میکنیم هنر کرده ایم، نَه روضه برای بی کسیِ تو خدا گرفت از من سیاه تر به خدا نیست مانده ام چشمت چگونه راه منِ بی حیا گرفت اعجاز میکند به خداوندی خدا شور غمت به سینه ی هر کس که پا گرفت پس می توان ز دست غلام سیاه تو در روضه ها حواله ی کرب و بلا گرفت یادِ تمام پیر غلامان به خیر باد سینه زدن ز گریه ی آنان بقا گرفت امشب برایِ روز دهم گریه میکنم این روضه را چگونه توان، بی صدا گرفت هنگام سربریدن تو، آسمان بُرید رفتی به روی نیزه به بالا، هوا گرفت *حسین......با همین ناله بریم کربلا...* پا برهنه شد و به میدان زد داد میزد عمو رسیدم من دست من هست، پس نبُر دیگر تیغِ زیر گلو ....رسیدم من تا بیایم غریبِ لب تشنه با خدا دردِ دل مُفصَّل کن با مناجاتِ گوشه ی گودال نیزه ها را کمی معطّل کن چه قدر دیر آمدم تیغی بوسه بر دستِ مهربانت زد قاری خوش صدایِ آل الله چه کسی نیزه بر دهانت زد چند خط شکسته ی مُمتَدّ شکل زخم عمیق پیشانی بی علمدار بودن خیمه علت اصلیِ پریشانی نیزه های شکسته می بینم لب ِ گودال و داخل ِ گودال چادر زینب تو خاکی شد روی ِ تل مقابل گودال برق یک شیء ِ آهنین دیدم کاسه ای آب شاید آوردند!؟ نه عموجان! خیال خامی بود تازه یک خنجرِ بد آوردند دشنه ای کُند می رسد از راه نیت کشتن تو را دارد چقدر زخم خورده ای! ای وای خواهرت خیمه بوریا دارد !؟ سایه ی چکمه ای مرا ترساند حق بده، خصلت یتیم این است صحنه ی غارت عبای شما دیدن و باورش چه سنگین است حول و حوش هزار و نهصد بود زخمهای تو را شمردم من احتیاجی به تیر حرمله نیست ای عموی ِغریب، مُردم من ✍️شاعر:وحید قاسمی *حالا عمه اش زینب داره میگه:* صدا زد عقیله در آن های و هو خجالت بکش شمر بی چشم و رو ببین گریه ی دخترش را برو ببین ضجه ی مادرش را برو چه میخواهی از این شهید غریب بریدی تو دیگر سرش را برو حسینم بزرگ بنی هاشم است برهنه نکن پیکرش را برو النگوی منرا بگیر و دگر رها کن تو انگشترش را برو اجازه بده تا ببوسم کمی گلو و رگ و حنجرش را برو خیام حرم را که آتش زدی ببین ترس نیلوفرش را برو رباب آمده نبش قبرش نکن نزن روی نی، سرش 🌾🍃روضه جانسوز ویژه☘🌾 شب پنجم محرم 🔴حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام 🔴 @majmaozakerine