غزل امام زمان(عج) _ شهادت امام صادق(ع)
کاش میشد به دل غمزده سامان بدهم
به دو چشمان کویرم نمِ باران بدهم
پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من
نگرانم که ندیده رُخ تو جان بدهم
گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت
چقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم ؟
خبط من یوسف من باعث این غیبت شد
حقم اینست که من تن سوی زندان بدهم
خویِ حیوانی من بُرد ز تو دورم کرد
حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم
بزن امّا تو بیا چشم مرا خُشک نکن
که فقط فخر به این دیدهء گریان بدهم
با همه بی سر و پایی تو رهایم نکنی
ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم
حال که آمده ام گر که برانی ز درت
چه جوابی به دل زار و پریشان بدهم
جان مادر دل ما را به مدینه برسان
عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم
با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم
تا که شاید به دلِ سوخته درمان بدهم
تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید
تا که جان پای غم ناطق قرآن بدهم
جدّ تو روی زمین خورد همه خندیدند
باید از دیدهء خود اشکِ فراوان بدهم
#شهادت_امام_صادق
#اثر_جدید
#مجتبی_صمدی_شهاب
۲۳ شوال ۹۸ه.ش
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🏴 اشعار #شب_چهارم_محرم
___________________
#طفلان_حضرت_زینب
باید که راه بر دل تو واکنم حسین
تا کِی به غربت تو مُدارا کنم حسین
یک گوشه مینشینم و هِی گریه میکنم
شاید میان قلب تو غوغا کنم حسین
حالا که از غم علیاکبر تو تا شدی
باید به محضر تو کمر تا کنم حسین
موی سفید بعد علی در سرت نماند
هر غصّه تو را به دلم جا کنم حسین
پیش زنان و اهل حرم خجلتم نده
پیش تو من چقدر تقلّا کنم حسین
من حاضرم به جای تلافی خنده ها
با خون دوای غربتت امضا کنم حسین
طفلان خانه زاد مرا هم قبول کن
خواهم که سر به پیش تو بالا کنم حسین
*" وقتی قسم به معجر زینب قبول نیست"
مجبورم اینکه صحبت زهرا کنم حسین
راضی مشو که همره طفلان بیایم و...
در زیر سنگ جسم تو پیدا کنم حسین
راضی مشو که ببینند بر سرت
با قاتلان مست تو دعوا کنم حسین
راضی به مو کشیدن من پیش شان مشو
دیگر چگونه درد خود افشا کنم حسین
پیش پسر کشیده به مادر زدن رواست؟
آیا دوباره فاشِ مُعمّا کنم حسین
*مصرعی از محمد سهرابی
🔸شاعر:
#مجتبی_صمدی_شهاب
______________________________
❣﷽❣
⬛️#سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
◼️#آقای_میرداماد
◾️#پیشنهادم 👌👌
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
⬛️انا لله و انا الیه راجعون
◼️کبوتر زخمی علی
◾️پر زده تا آسمون
شب مادره ، شب آخره
تازه اول ، غم حیدره
شب ماتمه ، دلا پر غمه
چشای علی ، پر شبنمه
تو مدینه ای که شب و روزش
خاموشه 2
از شرار غم سینه ی علی
میجوشه2
مرتضی دیگه پیرهن سیاه
میپوشه2
⬛️انا لله و انا الیه راجعون
◼️کبوتر زخمی علی
◾️پر زده تا آسمون
دل آسمون ، شده رنگ خون
اشک بی صدا شده روضه خون
مرد بی رقیب شده بی شکیب
تو مدینه شده بی کس و غریب
حیدری که زلفش به یک جهان
می ارزه2
بعد فاطمه غربت و غمش
بی مرزه2
پیش قبر فاطمه همش داره
2می لرزه
⬛️انا لله و انا الیه راجعون
◼️کبوتر زخمی علی
◾️پر زده تا آسمون
شده دلشکن نگاه حسن
دست زینب بقچه ی کفن
با دل پرآه زیر نور ماه
وعده میزارن تو قتلگاه
بار هجر زهرا واسه همه
سنگینه 2
چشم فاطمه با علی یه روز
میبینه 2
تیر و نیزه رو تن حسین
میشینه2
⬛️انا لله و انا الیه راجعون
◼️کبوتر زخمی علی
◾️پر زده تا آسمون
(#مجتبی_صمدی_شهاب)
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
خانه ای که مادرش زخمی شده غم خانه است
باغ اگر باشد شبیه کلبه ای ویرانه است
مادر در بستر اُفتاده که حالش ناخوش است
با نگاهش، دور طفلان مثل یک پروانه است
بهر مرغِ بین آتش لطمه دیده زیرِ پا
بهترین جا، گوشهء عُزلت میان لانه است
فاطمه حالش وخیم است و طبیبی هم که نیست
مونس روز و شب ش هم اشک دانه دانه است
صورت ودست وسرش بدجورضربه خورده است
این جنایت، کارِ یک طُغیانگر دیوانه است
نامرتب مانده موی زینب و موی حسین
موی بی شانه دلیلش درد دست و شانه است
قُنفُذ از هر مالیاتی بعد کوچه شد مُعاف
بعد زهرا این برایش بهترین کارآنه است
خانه دارِ پا به ماهِ شیر خیبر را زدند
ننگ بر تاریخ، این غم فوق ظالمانه است
فاطمه در زیرِ در بود و ز رویش رَد شدند
ماندن حوریه با این وصف یک افسانه است
🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐🥀💐
❣﷽❣
⚫️#زمزمه_حضرت_خدیجه س
مادر مرو که فاطمه ات زار و مضطر است
هجر تو قاتل من غمدیده دختر است
غصه مخور به حال پدر چونکه بعد تو
زهرای کوچک توبرایش چو مادر است
در سرزمین شعب ابی طالب از محن
اکنون ز اوج داغ و عزای تو محشر است
گویا که سال حزن برای پدر بود
این سال غم که با غم دنیا برابر است
بار سفر تو بستی و رفتی ولی بدان
کوتاه عمر دختر مثل کوثر است
وای از دمی که فاطمه ات را تو از بهشت
بینی میان شعله و در پشت یک در است
( #مجتبی_صمدی_شهاب)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@majmaozakerine
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#مجتبی_صمدی_شهاب
▶️
آهسته تر قدم بزن و پشت سر ببین
صدها هزار دل زپی ات دربه در ببین
ای خانه زاد کعبه ز مسجد گذر نما
دنبال خویش کعبه ز جان محتضر ببین
خانه نشین غم مرو در خانه ات نشین
امشب درون خانه هوای سحر ببین
خیره به آسمان مشو ای بام آسمان
راهی دگر برای عروج و سفر ببین
دریای التماس شده چشم دخترت
ای چشم حق به سینه دلِ خونجگر ببین
لاقل برای ماندن خود استخاره کن
کم کن شتاب را نفسی بیشتر ببین
دور وبر خودت که پُر از منع رفتن است
این التماس را ز دل میخ در ببین
گفتم ز میخ و خاطرت آزرده شد چرا؟
در این سؤال پرسش من بیخبر ببین
حرف بدی زدم که چنین ریختی بهم؟
مانند چشم خویش مرا دیده تر ببین
آقا گمان کنم که دلت رفت پشت در
حالا بیا و محنت این دردسر ببین
یادم نبود شهر مدینه تورا شکست
آقا جسارت است زمن درگذر ببین
من پا به پای تو بخدا گریه میکنم
من را شبیه خویش زغم شعله ور ببین
با چشم خودتودیده ای و من به چشم دل
آندم که غم شکست تورا از کمر ببین
من هم کمر شکستهء پهلو شکسته ام
حال و هوای روضهء ما پر شرر ببین
وای از دمی که فضه بیا گفت فاطمه
گفتا بیا و فاطمه را بی پسر ببین
محسن نیامده نفسش در گلو برید
آثار ضربه را به تن بی سِپَر ببین
آتش دوام لنگهءدر را از او گرفت
حالا بیا به پیکر زهرا اثر ببین
سر تا به پا همه آتش گرفته بود
آن سو میان بند بیا شیر نر ببین
با این همه بلند شد و گفت یاعلی
یعنی مدینه دین خدا در خطر ببین
در آن سیاه روز میان حرامیان
چندین ستاره همره شمس و قمر ببین
در آن کشان کشان کمر یار را گرفت
فریاد زد خدا ستم اهلِ شر ببین
ضرب غلاف آمد و آرنج شد دوتا
بی غیرتیِ محض صف کور و کَر ببین
ای کاش میشکست دهان و قلم خدا
تا خون نمی نمود دل زارِ مرتضا
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام
با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند
با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند
از پشت بام خانه به خانه نمیروند
وقتی که نیمه شب شده غوغا نمیکنند
بر خانهء امام که حمله نمیبرند
اینگونه با بزرگ حرم تا نمیکنند
در خانه ای که هست زن و بچه بین آن
آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند
وقتی هنوز نالهء زهرا رسد بگوش
تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند
شاید زنی به پشت درِ خانه آمده
در را که با فشار لگد وا نمیکنند
شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند
با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند
هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند
یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند
پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد
این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند
بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت
یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند
با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت
یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند
دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد
خجلت ز جای بوسهء طاها نمیکنند
تَه ماندهء شراب خودش را به طشت ریخت
فکری به حال زینب کبری نمیکنند
#شهادت_امام_صادق
#اثر_جدید
#مجتبی_صمدی_شهاب
غزل امام زمان(عج) _ شهادت امام صادق(ع)
کاش میشد به دل غمزده سامان بدهم
به دو چشمان کویرم نمِ باران بدهم
پیِ تو روضه به روضه همه جا رفتم من
نگرانم که ندیده رُخ تو جان بدهم
گُنهم حال تو را سخت به زحمت انداخت
چقدر هدیه به درگاه تو عُصیان بدهم ؟
خبط من یوسف من باعث این غیبت شد
حقم اینست که من تن سوی زندان بدهم
خویِ حیوانی من بُرد ز تو دورم کرد
حیف باشد به خودم منصب انسان بدهم
بزن امّا تو بیا چشم مرا خُشک نکن
که فقط فخر به این دیدهء گریان بدهم
با همه بی سر و پایی تو رهایم نکنی
ولی افسوس که من عشق تو ارزان بدهم
حال که آمده ام گر که برانی ز درت
چه جوابی به دل زار و پریشان بدهم
جان مادر دل ما را به مدینه برسان
عوضش هر چه بخواهی بخدا، آن بدهم
با تو خواهم به بقیع و غم آن گریه کنم
تا که شاید به دلِ سوخته درمان بدهم
تو بیا روضه بخوان حضرت صادق چه کشید
تا که جان پای غم ناطق قرآن بدهم
جدّ تو روی زمین خورد همه خندیدند
باید از دیدهء خود اشکِ فراوان بدهم
#شهادت_امام_صادق
#اثر_جدید
#مجتبی_صمدی_شهاب
۲۳ شوال ۹۸ه.ش