✅ نوحه سنتی فرزندان حضرت زینب (س)
🔻 شاعر: مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی
1️⃣ بند اول
این دوزیبا پسر که عزمشان مرکب است
دخت شیرخدا، مادرشان زینب است
هر دو را زیب تن/ کرده مادر کفن
واغریبا واغریبا
2️⃣ بند دوم
شانه مادر زده به زلف و گیسویشان
میکشد سُرمه بر نرگس جادویشان
هردو قربانیاند/ بهر حق فانیاند
واغریبا واغریبا
3️⃣ بند سوم
هر دو گرم رَجَز، گریهکنان از دوعین
که سروجان ما بود فدای حسین (ع)
او بود شاه ما/ راه او راه ما
واغریبا واغریبا
4️⃣ بند چهارم
هر دو شهزاده تا زکینه گشتند شهید
شه به بالینشان با غم و محنت رسید
زد دو گل را به بر/ به حرم رهسپر
واغریبا واغریبا
#علی_اکبر_خوشدل_تهرانی
#طفلان_حضرت_زینب
#نوحه
#محرم_1401
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#زمینه
#شب_چهارم
#طفلان_حضرت_زینب.س
#پرچمدارنهضتکرببلاتم
شعر و آهنگ: #محمدجعفر_درخشان
اجرا: #مصطفی_صالحنیا
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
پرچم دار نهضت کرببلاتم /علمدار لشکر تو خیمه هاتم
نبینم که صورتت رو غم گرفته/خودم فداتم
تو غریبی حیدرتم
واسه مرهم مادرتم
اگه هیچکس پیش تونیست
یه تنه یک لشکرتم
تموم زندگیم فدائیه سرت ای جانا
علی اکبرام فدای اصغرت ای جانا
#بند_دوم
می مونم پای غمت تابه قیامت/ تموم هستیم فدا راه امامت
به فکر پیشینیو محمل نباشی /سرت سلامت
سِپرت تو کرببلام
به فدای تو پسرام
تویِ این چند ساله فقط
واسه یک بار از تو میخوام
بذار منم بشم یه مادر شهید ای جانا
پیش تو هیچکسی نمیشه نا امید اب جانا
#بند_سوم
شبیه حیدر گُلام مرد نبردن/از داغ تو کوچه ها لبریز دردن
باذکر یا فاطمه میرن تومیدون/که برنگردن
یه تنه یک لشکریَن
پَهلونِ خیبریَن
دوتایشون مثل خودت
آره خیلی مادریَن
رفته به آسمون نوای فاطمه ای جانا
میون خیمه ها پیچیده زمزمه ای ج
#حلقه_ادبی_ریان
✅ مقتل طفلان حضرت زينب (س)
🔶 عون بن عبدالله بن جعفر
🔶 محمدبن عبدالله بن جعفر
برخی گفتهاند هر دو فرزندان حضرت زینب سلامالله علیها بودهاند؛ اما بنا بر نقل مشهور و صحیحتر، مادر عون، حضرت زينب عليها سلام و مادر محمد، خوصاء بنت حفص از بني بكر بن وائل است.
روزی که امام حسین (ع) از مکّه عازم عراق شد، عبدالله بن جعفر، شوهر حضرت زینب (س) فرزندان خود، محمد و عون را همراه امام حسین (ع) روانه ساخت تا در رکاب حضرت باشند و به ایشان وصیت کرد که هرگز از جانبازی در راه امام کوتاهی نکنند.
روز عاشورا حضرت زینب (س) لباس نو بر تن عون و محمد پوشاند و آنها را آماده شهادت ساخت.
سپس هر دو را نزد ابی عبدالله (ع) آورد و برای ایشان اجازه جهاد خواست. امام نخست اجازه نمیداد. سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: شاید همسرت عبدالله راضی نباشد. حضرت زینب (س) عرض کرد: همسرم به من سفارش کرد که اگر کار به جنگ کشید، پسرانم جلوتر از پسران برادرت به میدان بروند.
سرانجام امام با اصرار خواهر اجازه داد.
عون اینگونه رجز میخواند:
ان تنكروني فانا ابن جعفر
شهيد صدق فيالجنان ازهر
يطير فيها بجناح اخضر
كفي بهذا شرفا فيالمحشر
و محمد نیز چنین رجز خواند:
اشكو الي الله من العدوان
فعال قوم في الردي عميان
قد بدلوا معالم القرآن
و محكم التنزيل و التبيان
و اظهروا الكفر مع الطغيان
ابتدا محمد پس از نبردی دلاورانه که ده نفر را كشت، توسط عامر بن نهشل تيمي ملعون به شهادت رسید. عون کنار بدن غرق خون محمد آمد و گفت: برادرم! شتاب مکن که به زودی من نیز به تو میپیوندم. عون نیز پس از به درک واصل کردن سه سوار و هجده پياده توسط عبدالله بن قطبه طايي شهید شد.
امام حسین علیهالسلام، پیکر پاک آن دو نوجوان را بغل گرفت و در حالی که پاهایشان به زمین کشیده میشد، آنها را به سوی خیمه آورد. برخی گفتهاند زنان به استقبال جنازههای آنها آمدند. اما حضرت زینب (س) که همیشه پیشتاز بود دیده نمیشد. او از خیمه بیرون نیامده بود تا مبادا چشمش به پیکرهای به خون تپیده پسرانش نیفتد و بیتابی نکند. شاید هم از این رو که مبادا برادرش، امام حسین علیهالسلام در این حال بنگرد و در برابر خواهر شرمنده یا بیجواب بماند.
👈 منابع:
نفسالمهموم/ حاج شیخ عباس قمی
الوقایع و الحوادث ج 3/ محمدباقر ملبوبی
تذکرهالشهدا/ ملاحبیب کاشانی
#مقتل
#طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
#محرم_1401
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
کاش نگاهی سوی این چشمای دریایی کنی تو
خواهر مُرده مگه احساس تنهایی کنی تو
من همه دار و ندارم رو به پای تو میریزم
تا زمانی که منو داری نخور غصه عزیزم
منم زینب که دختر حیدر کرارم
تا آخرش تنهات نمیذارم
تا پای جون هستم کنارت
حسینِ من غمِ تو چشمتو نبینم کاش
فقط اشاره کن ببین داداش
خودم میشم سرباز و یارت
نمیترسم از این دشمن
حسینِ من حسینِ من
****
دختر اون مادرم که جونشو داد پای حیدر
بر همون مادر قسم پای تو میمونم تا آخر
یادته مادر تو کوچه شد طرفدار بابامون
یک اشاره کن فقط تا که منم واست بدم جون
بدون تو درسته که لبریز غم میشم
میشکنم از جدایی خم میشم
ولی علمدارت میمونم
نخور غصه الهی خواهرت به قربونت
نمیذارم هدر بشه خونت
پای تو ام تا پای جونم
نبین هستم به ظاهر زن
حسینِ من حسینِ من
****
مطمئن باش که فدات میکردم هرچی رو که داشتم
من تموم زندگیمو واسه تو کنار گذاشتم
سربلندم کن که فردا پیش زهرا رو سپید شم
تنها آرزوم اینه که مادر دو تا شهید شم
حسینِ من ببین دو چشم پر تمنامو
ازم قبول کن قربانی هام رو
نگاهی کن به حال زارم
دلم خونِ این لحظه ها فکری به حالم کن
قسم به مادرم حلالم کن
بیشتر از این اگر ندارم
تو از دستم نکش دامن
حسینِ من حسینِ من
🔻واحد
#طفلان_حضرت_زینب
#کربلایی_نریمان_پناهی
شب چهارم ماه محرم 1402
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5996959459836955873.mp3
زمان:
حجم:
427.9K
✅زمینه شب چهارم محرم
🔻بهمن عظیمی
1️⃣بنداول
حسین مظلوم برادر من
فدای تو جون و پیکر من
جان فاطمه رخصتی بده نه نیاری امروز ای کاش
بچه هام فدای تو و علی اصغر تو باشن داداش
2️⃣ بند دوم
ببین دو چشمای زاره زینب
ببخش که بیشتر نداره زینب
گرچه قلب من غرق خونه و کار من فغان و آهه
آرزوم همین بود که مادر دو شهید بشم واللهه
#طفلان_حضرت_زینب سلام الله علیها
#بهمن_عظیمی
#زمینه
#محرم
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مادر به خیمه و دو جوانش به قتلگاه
پا می كشند راه نفس باز وا كنند
در آخرین نفس كه نفس بر لب آمده
می خواستند مادر خود را صدا كنند
اما ز خیمه گاه نیامد به جای او
زود آمدند تا سرشان را جدا كنند
عباس اگر نبود كه چیزی نمانده بود
می خواستند هر چه كه تیغ است جا كنند
#طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
سلام حضرت دارالسلامها زینب
سلام جامع جمع امامها زینب
شکوه صبر و سکوت و صلابت و فریاد
حماسهی ابدی و سَّلامها زینب
سلام ای جگرِ فاطمه جهادِ علی
سلام خواهر صلح و قیامها زینب
تمامِ پاسخِ پرسش برای خلقتِ زن
جواب کاملِ این احترامها زینب
چه کس رسیده به نور نَوافِلت بانو
چه کس رسیده به شانت کدامها زینب
حسین ملتمس یک قنوتِ تو تا که...
تمام با تو شود ناتمامها زینب
سلام زمزمه هفت مرتبه سوگند
برای دیدن ختم کلامها زینب
فقط نه روضه که باید کلام تو برسد
پیام داری و باید پیام تو برسد
برای خاکِ ترک خورده آب آوردی
هزار چشمه به جای سراب آوردی
تو از بهشت تو از نور از کنار خدا
تو با نهایت عزت حجاب آوردی
فقط تویی که در این روزگارِ پُر تشویش
برای عاطفهی زن جواب آوردی
که جمع عاطفه و عقل و عشق و احساس است
و در کمال شرف انتخاب آوردی
تو نقطه چینی و باید ادامهی تو شوند
تو خواهرانِ مرا در حساب آوردی
فقط خداست که آرامش تو را فهمید
که ایستادی و فصلالخطاب آوردی
تو روی دست هرآنچه که داشتی دادی
برای عشق دو عالیجناب آوردی
وداع نکردی و دیدی به شوقِ غم رفتند
خدای من دو جگرگوشهی حرم رفتند
خدا کند نرسد نالههای آخرشان
خدا کند نرسد دادشان به مادرشان
میان خیمه نشسته چسان؟ نمیدانم
دعا کنید نبیند وداعِ آخرشان
نشسته فاطمه اینسو علی هم آنطرفش
نشستهاند بگِریند پیش دخترشان
سوارِ نیزه به دستی بقیه را میخواند:
زمانش آمده بازی کنیم با سرشان
سوارهای حرامی چقدر میچرخند
که حلقه تنگ شود دورِ حلقِ حنجرشان
که نیامده عباس کار خود بکنند
که تا گلاب کشند از تمام پیکرشان
جگرخراش بوَد نالههای وا اُمّا
سپاه ساخت خدایا علیِ اکبرشان
حسین آمد و در بِینشان زمین اُفتاد
بلندمرتبه شاهی زِ صدرِ زین اُفتاد
حسن لطفی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
❏السَّلامُ عَلَیٰ صَفِیِّ اللّٰهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ❏
✦در بـرابـر چشمـــــان مادرے تنـــــها
سر دو تازه جوان را بہ نیزه ها نزنید
#طفلان_زینب🥀 #حرابنریاحی🥀
#شب_چهارم_محرم
تار میبیند دوچشمم بس که میبارم حسین
بی قرارم بی قرار غصه ی یارم حسین
تکیه گاه شانه ام بودی در این پنجاه سال
مرهم دردم! به تو خیلی بدهکارم حسین
پیش چشمم لشگرت هرلحظه کمتر میشود
آنقدر که میشود با دست بشمارم حسین
بچه چیزی نیست آقا!پای تو سر میدهم.
زینبم!مثل علی در درعشق کرارم حسین
هرکسی اینجاست ناز یوسفم را میخرد.
من ولی با چشم تر راهی بازارم حسین
چه کنم؟از نجمه و لیلا خجالت میکشم!
من عقب افتادم از آنها گرفتارم حسین
جان زینب لطف کن این بچه هارا رد مکن
هرچه باشد من زدنیا این دورا دارم حسین.
چندبار از پیش تو باچشم تر برگشته اند
درپی سوگند بر پهلو و مسمارم حسین
هرچه آمد بر سر این دو فدای اکبرت
حرفی از آنها نگو در وقت دیدارم حسین
وسع زینب پای تو کم بود من شرمنده ام
مانده ام در خیمه ام از شرم سرشارم حسین.
کاش میشد من خودم عازم به میدان میشدم
بین صحرا نیمه جان در پای جانان میشدم
#طفلان_حضرت_زینب
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین