eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.8هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من ⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️ 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari
هدایت شده از روضه دفتری
🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من ⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️ 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari
هدایت شده از روضه دفتری
زهرا خرمی: 🕊﷽🕊 🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من ⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️ 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 کانال روضه دفتری👇 @roze_daftari
‍ ❣﷽❣ 🔳 ⚫️ 💫پسر فاطمه سلام سلام 💫خواهرت زینب آمده از شام 💫من که بی تو سفر نمیکردم 💫بی تو یک‌لحظه سرنمیکردم 💫مانده زخم فِراغ بر جگرم 💫سر پاک تو گشت همسفرم 💫بود بهر تَسلیِ دل من 💫سرِتو سایه بانِ محمل من 💫لشگر اشکِ من سپاه توبود 💫نفسم شعله هایِ آه توبود 💫صوت قرآن تو دلم را بُرد 💫چشم‌هایِ تو محملم را بُرد 💫چتر من سایۀ سر تو 💫مونسم بود اشکِ دختر تو 💫ای سرت بر سنان تماشایی 💫ای لبت‌خشک ودیده دریایی 💫تا کنی اشک چشم مارا پاک 💫دست بیرون بیار ازدل خاک 💫غم ایام را بپرس از من 💫قصۀ شام رابپرس از من.. 💫کوه اندوه ریخت برسر ما 💫شام شد کربلایِ دیگر ما 💫صوت قرآن کجا؟شراب کجا؟ 💫دستِ زینب کجا؟طناب کجا!؟ 💫یا اَخا شامیان بدند ، بدند 💫دختران تو را زدند ، زدند 💫من که‌خودبوده‌ام شریک غمت 💫من که‌بودم مدافع حرمت 💫حامی نازدانه ها بودم 💫سپر تازیانه ها بودم 💫هرچه توزخم دیدی ازدشمن 💫جای کعبه نی‌است برتن من 💫به تو و باغ لاله ات سوگند 💫به‌سفیرسه ساله‌ات سوگند 💫به‌لبت‌کزعطش ترک خورده ۲به تن کودک کتک خورده 💫به همه زخم‌هایِ سلسله‌ام 💫به قنوت نماز نافِله ام 💫به‌سِرشک دودیده‌ات سوگند 💫به گلوی بریده ات سوگند 💫نه‌فقط زینب‌است خواهرتو 💫تو امامی و من پیمبر تو ⬅️داداش اگه نامحرم نبود .. بدنمُ نشون میدادم .. میدیدی تازیانه ها با خواهرت چه کردن .. بدنم از بدنِ مادرمون کبودتر شده .. اما داداش اینا درد نداشت بالاترین دردمُ بزار برات بگم.... 🔷تو رو میون قتل گاه 🔷غریب گیر آوردنت 🔷رقیتُ تو کوچه ها 🔷یتیم گیر آوردنش 🔷از جای تازیونه ها 🔷نشونه بود روی تنش 🔷بچه ها هم میزدنش 🔷یتیم گیر آوردنش حسین .. ☑️چه خبره الان کربلا .. امسال مارو نبردی آقا ... اصلا امروز روضه خوان نداریم .. فقط همینُ بگم : همه از بالا شترها خودشونُ به زمین انداختن ... 🔘ای حسین ... 🔳رأس توکه روبرویِ خواهربوده 🔳خورشیدِ امید چند دختر بوده 🔳با دیدنِ حنجر تو میشد فهمید 🔳خنجرکه‌سرت بُریده لب پَربوده 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈
در حیرتم که بی تو چه سان زنده مانده ام عهدي كه با تو بستم از اول، چنين نبود ده روزه ي فراق تو ، عمري به ما گذشت يك عمر بود هجر تو ، يك اربعين نبود حسین باخ بیر ربابه سینه سینه سود گلوب گزر دشت بلانی آختارار ئوز شیر خوارینی . ویر سود امر بالاسینی آلسون قوجاقینه بوش گورمه سینله اهل حرم تا کنارینی معذوریدی رقیّه قیزون قالدی شامده ویرسن اجازه شرح ایدرم اعتذارینی سولدی حجاز گلشنینون تازه غنچه سی شامین هواسی ائتدی خزان نوبهارینی ئوز قاره کوینگین ئوزونه ایلدیم کفن تا تیره شام ، شامین ایدم روزگارینی قبره قویاندا آلنینی ئوپدوم دیدیم بالا یات چک بو شهریده بی بیوون انتظارینی کوینگون الدن آلمشام من بو قبرون اوسته سالمشام من دور گور نجه قوجالمشام من یانیرام من غسلون ویرنده صبر و طاقت اندازه دن گچدی جنایت غساله یاندی بی نهایت یانیرام من سویلوب چراغ عمرون ظلمیله سوندوروبلر معلوم اولان بو طفلی الرده اولدوروبلر لای لای رقیه لای لای
از من به غیر این تن تیره نمانده است شمع دلم ز هجر تو شد قطره قطره آب هرکس بقدر آه دلش داغ دیده است اما قسم به جان تو وای از دل رباب کارم تمام شد همه جا شد حسینیه با دستهای بسته خواهر تو کرده انقلاب یر یوزونده هانسی بیر یر بیله قارداش دلربادی روضه رضوانیدن بالادی آدی کربلادی قلبیلر گر کاه فرض اولسا مزارون کهربادی کربلانی گورمین یتمز جهاندا کامه قارداش قبریوه چوخلار گلر اولسون قسم ذات خدایه بیر بئله زوار قارداش بیرده گلمز کربلایه خادمین من زائرین ئوز قیزلارون دور باخ صفایه بوینی چینینده اوخور اوغلون زیارتنامه قارداش
گلنده کرببلایه زیارته زینب باخوب یانوبدی صداسیز ولایته زینب علیُّ اکبرینون قانینه باتان یری سن نجه باخوم سنه باغلاندی سو یولی سنده سو اوسته دوشدی ابوالفضلمون قولی سنده مدینه دن سنه جاه وجلالیلن گلدیم تعجبم نیه محنتدن ئولمدیم سنده تمام عالمی آهیله یاندیروب زینب گوزین صاقا صولا بیر آز دولاندیروب زینب بلا چولونده کی انصار و یارین آختاردی ئورک گوزیله حسینون مزارین آختاردی دیدی حسین چوخ اولان دلده صبریوه قربان یاتوبسان هاردا باجون توزلی قبریوه قربان عزالی زائریوم ای شه جهان گلورم مزاریوی آلام آغوشه باغریقان گلورم شرار آه دلیم عرش طاقته چیخلوب قباقه چیخ باجوام یورقونام ایویم یخلوب (باخدی بیر قارداش قبرینه حسین) گرچه مقام عشق و ، وفاده اوجالمشام دنیا غمیله ئولمه میشم زنده قالمشام سن گوردوقون باجی دیرم چوخ قوجالمشام (خانم سوزلرین دیدی حسین هامینی گتیرمیشم اما حسین بیر رقیه نن شرمندیم حسین علتی وار بالامی گتیره بولمدیم) مریضیدور بالامون بولمدیم ندور مرضی نه بیر طبیب تاپلوب نه بیر دوا بالاما ساربانلار ئولدوردی یاتمیردی بیر گجه اونی آلدیم قوجاقیمه سینمده بستر آچدیم او یورقون قوناقیمه آهسته گتدی آغزنی قویدی قولاقیمه عمه غذا هاچان دیجاخ پس دوداقیمه
هدایت شده از روضه دفتری
🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 @roze_daftari ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من 👇 @roze_daftari
در حیرتم که بی تو چه سان زنده مانده ام عهدي كه با تو بستم از اول، چنين نبود ده روزه ي فراق تو ، عمري به ما گذشت يك عمر بود هجر تو ، يك اربعين نبود حسین باخ بیر ربابه سینه سینه سود گلوب گزر دشت بلانی آختارار ئوز شیر خوارینی . ویر سود امر بالاسینی آلسون قوجاقینه بوش گورمه سینله اهل حرم تا کنارینی معذوریدی رقیّه قیزون قالدی شامده ویرسن اجازه شرح ایدرم اعتذارینی سولدی حجاز گلشنینون تازه غنچه سی شامین هواسی ائتدی خزان نوبهارینی ئوز قاره کوینگین ئوزونه ایلدیم کفن تا تیره شام ، شامین ایدم روزگارینی قبره قویاندا آلنینی ئوپدوم دیدیم بالا یات چک بو شهریده بی بیوون انتظارینی کوینگون الدن آلمشام من بو قبرون اوسته سالمشام من دور گور نجه قوجالمشام من یانیرام من غسلون ویرنده صبر و طاقت اندازه دن گچدی جنایت غساله یاندی بی نهایت یانیرام من سویلوب چراغ عمرون ظلمیله سوندوروبلر معلوم اولان بو طفلی الرده اولدوروبلر لای لای رقیه لای لای
متن روضه اربعین امام حسین علیه السلام ـ مهدی اکبری نازنین یار،مرا باز ندیدی، باشد به گمانم دل ازمن تو بریدی، باشد بود همواره گمانم که مرا می بینی من همانم که نشستم به امیدی، باشد … بعضی ها خداحافظی کردند که برند کربلا اما نتونستند برن کربلا،بازم توی روضه ارباب نشستند،عیبی نداره،یه روز ماهم میریم کربلا،عیبی نداره… بین بازار غلامان نظر انداخته ای جنس مرغوب نبودم نخریدی،باشد دست عشاق گرفتی و حرم بردی طبق معمول ز من دست کشیدی،باشد این همه داد زدم،زار زدم،کرب و بلا این حرم گفتن من را نشنیدی باشد مهربانی ِ تو مال دگران است چرا باز ای یار به دادم نرسیدی،باشد نوبتم نبوده،اربابی و صاحب خونه ای،اختیار خونه ات رو داری کی بیاد کی نیآد،خوشبحال اونایی که اومدن و بدا به حال اونایی که مثل من قرعه ی نیومدن به فالشون خورد. حسین….. این شب و روزها خیلی زائر داره کربلا،اما بمیرم برا اون خانمی که،خیلی ها اقتدا می کنند بهش، یه جورای خاصی میرن سمت حرم،اما کاروان تا رسید صورت ها قبر از دور پیدا شد،راوی میگه:دیدم این زن و بچه مثل برگ خزان از روی مرکب ها خودشون رو روی خاک می اندازند،همه ناله ی واحسینا دارند،اومدند تا رسیدند به قبله ی عشقشون،خانم حضرت زینب اومد قبر ابی عبدالله رو بغل گرفت. اما نه بذار از شام شروع کنم،همه سوار بر مرکب ها شدند،آقا زین العابدین فرمود عمه جان زینب،یه سرشماری کن کسی جا نمونه،زینب با اشک چشم،سرشماری کرد،متوجه شد سکینه نیست،تا برگشتند تو خرابه رو نگاه کردند،دیدن قبر رقیه رو بغل گرفته،خواهر پاشو دیگه کسی مارو نمی زنه،خواهر پاشو داریم می ریم پیش بابا،پاشو دیگه کسی دست هامون رو نمی بنده،زن های شام اومدند خدمت بی بی جان زینب،گفتند:خانم ما نشناختیم، اگر سنگی زدیم نشناختیم، اگر هلهله کردیم نشناختیم،اگه خاک و خاکستر رو سرتون ریختیم نشناختیم، خانم فرمود:از ما که گذشت ما داریم از شهرتون میریم، اما آی زن های شام یه شیرین زبون،کنج خرابتون جا گذاشتیم، گاهی بیایید بهش سر بزنید،تنهاش نگذارید. آمدم اینجا دوباره،لشکرت یادش بخیر قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست شد رکابم ساقی ِ آب آورت یادش بخیر اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام با اذان دل رُبای اکبرت یادش بخیر حال من برگشتم اما نه مثل بار قبل قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر از امانت داری ام دارم خجالت می کشم بچه های من فدای دخترت یادش بخیر روضه ی دیروز ما این بود با بی بی رباب ای عروس مادر من اصغرت یادش خیر من خودم اینجا به جسمت پیروهن پوشانده ام دست باف یادگار ِ مادرت یادش خیر رفتی و با اشک هایم بدرقه کردم تو را ای برادر این وداع آخرت یادش بخیر ساربان در پیش چشمان خودم حراج کرد گوشواره ها نه،انگشترت یادش بخیر *** من زینب ِ سر گشته ام از شهر غم برگشته ام دنبال یک گم گشته ام که نور عین ِ با قلب پر آه آمدم با درد جانکاه آمدم زیارت ِ شاه آمدم شاهم حسین ِ از وقتی که بوسیدمش،یک اربعین گذشته من که چشام نمی بینه،قبرش کجای ِ دشته حالا که بهت رسیدم می خوام درد و دل کنم داداش،این حرفارو زینبت داره می زنه داداش وقتی سرت به نیزه شد تموم چشم ها هرزه شد چیزی که بی اندازه شد مشت و لگد بود غریب نوازی شون باسنگ یتیم نوازی شون با جنگ مهمون نوازی شون چه ننگ یا حرف بد بود دیگه نماز خوندن برام سخته حتی نشسته داغ رقیه ات بدجوری کمرم رو شکسته رد رَسَن بر گردنم نشون ِ شلاق رو تنم والله با جون کندنم،اینجا رسیدم دورم همه مردای مست حرمت ِ زینبت شکست ببین شدم عصا به دست دیگه بریدم از بس تو صورتم زدند،چشام سیاهی میره داداش تو هم دعا بکن،که زینبت بمیره عشقت نذاشت، نه همسری نه مادری بفهمم تو هم دعا کن بمیرم،تا برسم به سهمم حسین غریب مادر،حسین غریب مادر همه ی این صحنه ها جلوی این زن و بچه زنده شد،هر وقت به گودال نگاه می کردند،آه از نهادشون بلند می شد،رباب اومده پشت آثار خیمه ها،اون گودال کوچلو و پر از خون رو داره نگاه میکنه،هر کی یه حالی داره ،یه وقت زینب دید دوباره سکینه نیست،تا از دور نگاه کردن دیدن اومده دم علقمه،یه ظرف آب دستش گرفته،عمو پاشو،عمو پاشو خجالت ِ سکینه رو ببین،عمو ببین سیراب برگشتم،عمو ببین برات ظرف آب آوردم،هر جا نشستی ناله بزن حسین……. متن روضه های اربعین.