eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
360 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من ⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️ 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari
هدایت شده از روضه دفتری
🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من ⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️ 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari
هدایت شده از روضه دفتری
زهرا خرمی: 🕊﷽🕊 🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من ⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️ 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 کانال روضه دفتری👇 @roze_daftari
‍ ❣﷽❣ 🔳 ⚫️ 💫پسر فاطمه سلام سلام 💫خواهرت زینب آمده از شام 💫من که بی تو سفر نمیکردم 💫بی تو یک‌لحظه سرنمیکردم 💫مانده زخم فِراغ بر جگرم 💫سر پاک تو گشت همسفرم 💫بود بهر تَسلیِ دل من 💫سرِتو سایه بانِ محمل من 💫لشگر اشکِ من سپاه توبود 💫نفسم شعله هایِ آه توبود 💫صوت قرآن تو دلم را بُرد 💫چشم‌هایِ تو محملم را بُرد 💫چتر من سایۀ سر تو 💫مونسم بود اشکِ دختر تو 💫ای سرت بر سنان تماشایی 💫ای لبت‌خشک ودیده دریایی 💫تا کنی اشک چشم مارا پاک 💫دست بیرون بیار ازدل خاک 💫غم ایام را بپرس از من 💫قصۀ شام رابپرس از من.. 💫کوه اندوه ریخت برسر ما 💫شام شد کربلایِ دیگر ما 💫صوت قرآن کجا؟شراب کجا؟ 💫دستِ زینب کجا؟طناب کجا!؟ 💫یا اَخا شامیان بدند ، بدند 💫دختران تو را زدند ، زدند 💫من که‌خودبوده‌ام شریک غمت 💫من که‌بودم مدافع حرمت 💫حامی نازدانه ها بودم 💫سپر تازیانه ها بودم 💫هرچه توزخم دیدی ازدشمن 💫جای کعبه نی‌است برتن من 💫به تو و باغ لاله ات سوگند 💫به‌سفیرسه ساله‌ات سوگند 💫به‌لبت‌کزعطش ترک خورده ۲به تن کودک کتک خورده 💫به همه زخم‌هایِ سلسله‌ام 💫به قنوت نماز نافِله ام 💫به‌سِرشک دودیده‌ات سوگند 💫به گلوی بریده ات سوگند 💫نه‌فقط زینب‌است خواهرتو 💫تو امامی و من پیمبر تو ⬅️داداش اگه نامحرم نبود .. بدنمُ نشون میدادم .. میدیدی تازیانه ها با خواهرت چه کردن .. بدنم از بدنِ مادرمون کبودتر شده .. اما داداش اینا درد نداشت بالاترین دردمُ بزار برات بگم.... 🔷تو رو میون قتل گاه 🔷غریب گیر آوردنت 🔷رقیتُ تو کوچه ها 🔷یتیم گیر آوردنش 🔷از جای تازیونه ها 🔷نشونه بود روی تنش 🔷بچه ها هم میزدنش 🔷یتیم گیر آوردنش حسین .. ☑️چه خبره الان کربلا .. امسال مارو نبردی آقا ... اصلا امروز روضه خوان نداریم .. فقط همینُ بگم : همه از بالا شترها خودشونُ به زمین انداختن ... 🔘ای حسین ... 🔳رأس توکه روبرویِ خواهربوده 🔳خورشیدِ امید چند دختر بوده 🔳با دیدنِ حنجر تو میشد فهمید 🔳خنجرکه‌سرت بُریده لب پَربوده 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈
در حیرتم که بی تو چه سان زنده مانده ام عهدي كه با تو بستم از اول، چنين نبود ده روزه ي فراق تو ، عمري به ما گذشت يك عمر بود هجر تو ، يك اربعين نبود حسین باخ بیر ربابه سینه سینه سود گلوب گزر دشت بلانی آختارار ئوز شیر خوارینی . ویر سود امر بالاسینی آلسون قوجاقینه بوش گورمه سینله اهل حرم تا کنارینی معذوریدی رقیّه قیزون قالدی شامده ویرسن اجازه شرح ایدرم اعتذارینی سولدی حجاز گلشنینون تازه غنچه سی شامین هواسی ائتدی خزان نوبهارینی ئوز قاره کوینگین ئوزونه ایلدیم کفن تا تیره شام ، شامین ایدم روزگارینی قبره قویاندا آلنینی ئوپدوم دیدیم بالا یات چک بو شهریده بی بیوون انتظارینی کوینگون الدن آلمشام من بو قبرون اوسته سالمشام من دور گور نجه قوجالمشام من یانیرام من غسلون ویرنده صبر و طاقت اندازه دن گچدی جنایت غساله یاندی بی نهایت یانیرام من سویلوب چراغ عمرون ظلمیله سوندوروبلر معلوم اولان بو طفلی الرده اولدوروبلر لای لای رقیه لای لای
از من به غیر این تن تیره نمانده است شمع دلم ز هجر تو شد قطره قطره آب هرکس بقدر آه دلش داغ دیده است اما قسم به جان تو وای از دل رباب کارم تمام شد همه جا شد حسینیه با دستهای بسته خواهر تو کرده انقلاب یر یوزونده هانسی بیر یر بیله قارداش دلربادی روضه رضوانیدن بالادی آدی کربلادی قلبیلر گر کاه فرض اولسا مزارون کهربادی کربلانی گورمین یتمز جهاندا کامه قارداش قبریوه چوخلار گلر اولسون قسم ذات خدایه بیر بئله زوار قارداش بیرده گلمز کربلایه خادمین من زائرین ئوز قیزلارون دور باخ صفایه بوینی چینینده اوخور اوغلون زیارتنامه قارداش
گلنده کرببلایه زیارته زینب باخوب یانوبدی صداسیز ولایته زینب علیُّ اکبرینون قانینه باتان یری سن نجه باخوم سنه باغلاندی سو یولی سنده سو اوسته دوشدی ابوالفضلمون قولی سنده مدینه دن سنه جاه وجلالیلن گلدیم تعجبم نیه محنتدن ئولمدیم سنده تمام عالمی آهیله یاندیروب زینب گوزین صاقا صولا بیر آز دولاندیروب زینب بلا چولونده کی انصار و یارین آختاردی ئورک گوزیله حسینون مزارین آختاردی دیدی حسین چوخ اولان دلده صبریوه قربان یاتوبسان هاردا باجون توزلی قبریوه قربان عزالی زائریوم ای شه جهان گلورم مزاریوی آلام آغوشه باغریقان گلورم شرار آه دلیم عرش طاقته چیخلوب قباقه چیخ باجوام یورقونام ایویم یخلوب (باخدی بیر قارداش قبرینه حسین) گرچه مقام عشق و ، وفاده اوجالمشام دنیا غمیله ئولمه میشم زنده قالمشام سن گوردوقون باجی دیرم چوخ قوجالمشام (خانم سوزلرین دیدی حسین هامینی گتیرمیشم اما حسین بیر رقیه نن شرمندیم حسین علتی وار بالامی گتیره بولمدیم) مریضیدور بالامون بولمدیم ندور مرضی نه بیر طبیب تاپلوب نه بیر دوا بالاما ساربانلار ئولدوردی یاتمیردی بیر گجه اونی آلدیم قوجاقیمه سینمده بستر آچدیم او یورقون قوناقیمه آهسته گتدی آغزنی قویدی قولاقیمه عمه غذا هاچان دیجاخ پس دوداقیمه
هدایت شده از روضه دفتری
🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 @roze_daftari ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من 👇 @roze_daftari
در حیرتم که بی تو چه سان زنده مانده ام عهدي كه با تو بستم از اول، چنين نبود ده روزه ي فراق تو ، عمري به ما گذشت يك عمر بود هجر تو ، يك اربعين نبود حسین باخ بیر ربابه سینه سینه سود گلوب گزر دشت بلانی آختارار ئوز شیر خوارینی . ویر سود امر بالاسینی آلسون قوجاقینه بوش گورمه سینله اهل حرم تا کنارینی معذوریدی رقیّه قیزون قالدی شامده ویرسن اجازه شرح ایدرم اعتذارینی سولدی حجاز گلشنینون تازه غنچه سی شامین هواسی ائتدی خزان نوبهارینی ئوز قاره کوینگین ئوزونه ایلدیم کفن تا تیره شام ، شامین ایدم روزگارینی قبره قویاندا آلنینی ئوپدوم دیدیم بالا یات چک بو شهریده بی بیوون انتظارینی کوینگون الدن آلمشام من بو قبرون اوسته سالمشام من دور گور نجه قوجالمشام من یانیرام من غسلون ویرنده صبر و طاقت اندازه دن گچدی جنایت غساله یاندی بی نهایت یانیرام من سویلوب چراغ عمرون ظلمیله سوندوروبلر معلوم اولان بو طفلی الرده اولدوروبلر لای لای رقیه لای لای
متن روضه اربعین امام حسین علیه السلام ـ مهدی اکبری نازنین یار،مرا باز ندیدی، باشد به گمانم دل ازمن تو بریدی، باشد بود همواره گمانم که مرا می بینی من همانم که نشستم به امیدی، باشد … بعضی ها خداحافظی کردند که برند کربلا اما نتونستند برن کربلا،بازم توی روضه ارباب نشستند،عیبی نداره،یه روز ماهم میریم کربلا،عیبی نداره… بین بازار غلامان نظر انداخته ای جنس مرغوب نبودم نخریدی،باشد دست عشاق گرفتی و حرم بردی طبق معمول ز من دست کشیدی،باشد این همه داد زدم،زار زدم،کرب و بلا این حرم گفتن من را نشنیدی باشد مهربانی ِ تو مال دگران است چرا باز ای یار به دادم نرسیدی،باشد نوبتم نبوده،اربابی و صاحب خونه ای،اختیار خونه ات رو داری کی بیاد کی نیآد،خوشبحال اونایی که اومدن و بدا به حال اونایی که مثل من قرعه ی نیومدن به فالشون خورد. حسین….. این شب و روزها خیلی زائر داره کربلا،اما بمیرم برا اون خانمی که،خیلی ها اقتدا می کنند بهش، یه جورای خاصی میرن سمت حرم،اما کاروان تا رسید صورت ها قبر از دور پیدا شد،راوی میگه:دیدم این زن و بچه مثل برگ خزان از روی مرکب ها خودشون رو روی خاک می اندازند،همه ناله ی واحسینا دارند،اومدند تا رسیدند به قبله ی عشقشون،خانم حضرت زینب اومد قبر ابی عبدالله رو بغل گرفت. اما نه بذار از شام شروع کنم،همه سوار بر مرکب ها شدند،آقا زین العابدین فرمود عمه جان زینب،یه سرشماری کن کسی جا نمونه،زینب با اشک چشم،سرشماری کرد،متوجه شد سکینه نیست،تا برگشتند تو خرابه رو نگاه کردند،دیدن قبر رقیه رو بغل گرفته،خواهر پاشو دیگه کسی مارو نمی زنه،خواهر پاشو داریم می ریم پیش بابا،پاشو دیگه کسی دست هامون رو نمی بنده،زن های شام اومدند خدمت بی بی جان زینب،گفتند:خانم ما نشناختیم، اگر سنگی زدیم نشناختیم، اگر هلهله کردیم نشناختیم،اگه خاک و خاکستر رو سرتون ریختیم نشناختیم، خانم فرمود:از ما که گذشت ما داریم از شهرتون میریم، اما آی زن های شام یه شیرین زبون،کنج خرابتون جا گذاشتیم، گاهی بیایید بهش سر بزنید،تنهاش نگذارید. آمدم اینجا دوباره،لشکرت یادش بخیر قاسم و عون و زهیر و جعفرت یادش بخیر اولین باری که اینجا آمدم یادت که هست شد رکابم ساقی ِ آب آورت یادش بخیر اولین باری که اینجا پهن شد سجاده ام با اذان دل رُبای اکبرت یادش بخیر حال من برگشتم اما نه مثل بار قبل قامت مانند سرو خواهرت یادش بخیر از امانت داری ام دارم خجالت می کشم بچه های من فدای دخترت یادش بخیر روضه ی دیروز ما این بود با بی بی رباب ای عروس مادر من اصغرت یادش خیر من خودم اینجا به جسمت پیروهن پوشانده ام دست باف یادگار ِ مادرت یادش خیر رفتی و با اشک هایم بدرقه کردم تو را ای برادر این وداع آخرت یادش بخیر ساربان در پیش چشمان خودم حراج کرد گوشواره ها نه،انگشترت یادش بخیر *** من زینب ِ سر گشته ام از شهر غم برگشته ام دنبال یک گم گشته ام که نور عین ِ با قلب پر آه آمدم با درد جانکاه آمدم زیارت ِ شاه آمدم شاهم حسین ِ از وقتی که بوسیدمش،یک اربعین گذشته من که چشام نمی بینه،قبرش کجای ِ دشته حالا که بهت رسیدم می خوام درد و دل کنم داداش،این حرفارو زینبت داره می زنه داداش وقتی سرت به نیزه شد تموم چشم ها هرزه شد چیزی که بی اندازه شد مشت و لگد بود غریب نوازی شون باسنگ یتیم نوازی شون با جنگ مهمون نوازی شون چه ننگ یا حرف بد بود دیگه نماز خوندن برام سخته حتی نشسته داغ رقیه ات بدجوری کمرم رو شکسته رد رَسَن بر گردنم نشون ِ شلاق رو تنم والله با جون کندنم،اینجا رسیدم دورم همه مردای مست حرمت ِ زینبت شکست ببین شدم عصا به دست دیگه بریدم از بس تو صورتم زدند،چشام سیاهی میره داداش تو هم دعا بکن،که زینبت بمیره عشقت نذاشت، نه همسری نه مادری بفهمم تو هم دعا کن بمیرم،تا برسم به سهمم حسین غریب مادر،حسین غریب مادر همه ی این صحنه ها جلوی این زن و بچه زنده شد،هر وقت به گودال نگاه می کردند،آه از نهادشون بلند می شد،رباب اومده پشت آثار خیمه ها،اون گودال کوچلو و پر از خون رو داره نگاه میکنه،هر کی یه حالی داره ،یه وقت زینب دید دوباره سکینه نیست،تا از دور نگاه کردن دیدن اومده دم علقمه،یه ظرف آب دستش گرفته،عمو پاشو،عمو پاشو خجالت ِ سکینه رو ببین،عمو ببین سیراب برگشتم،عمو ببین برات ظرف آب آوردم،هر جا نشستی ناله بزن حسین……. متن روضه های اربعین.
. به نفس حاج حسین سازور ●•┄༻↷◈↶༺┄•● "السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبا عَبْدِاللّٰهِ،  اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" هر کس که خاکِ تو نشد عزت ندارد بی روضه دنیا ذره ای لذت ندارد بیچاره آنکه حسرتِ تربت ندارد عُمرِ بدونِ نوکری برکت ندارد *اي حسين! جامونده هاي اربعين رو يه نگاهي كن...* نوکر پُر از حرف است اشکِ روضه هایش شیعه به قنبرهاش هست و فضه هایش دینِ خدا، دین نیست وقتی حوزه هایش قاضی و شاه آبادی و بهجت ندارد اسلام ما مدیون اسلام حسین است مرغ دلم عُمری ست در دام حسین است ذکر شب قبرم فقط نام حسین است نوکر میان قبر خود وحشت ندارد جامانده های کاروانِ کربلاییم دلتنگِ شبهای قشنگ نینواییم ما روز و شب دربدرِ این روضه هاییم دیوانگی روز و شب و ساعت ندارد یادش بخیر این روزها مَشایه بودیم با دوستانِ تو رفیقِ پایه بودیم بالاتر از این، با خودت همسایه بودیم امسال انگار این گدا قیمت ندارد آموختیم از لشکرِ در قِلَّتِ تو باشیم با هیهات منا الذلت تو تو رهبر ما هستی و ما ملت تو مثل تو آقا کشوری ملت ندارد این درد جز با گریه راهِ حل ندارد غم مرهمی جز خواندن مقتل ندارد پایِ رقیه طاقت تاول ندارد اما به غیر از دیدنت حاجت ندارد یادم می آید سمت تو لشکر کشیدند کاری ندارم هر چه دیدند و شنیدند اما خودم دیدم سرت را می بریدند داغی شبیه داغ تو وسعت ندارد مظاهر کثیری نژاد *حالا گريه كن ها گريه كنن، از زبانِ زينب سلام الله عليها ميخونم...* یادت که نرفته پَرِ من سالم بود هنگام وداع سَرِ من سالم بود تا رفتن تو پیکر من سالم بود هم چادر و هم معجر من سالم بود گودال که رفتی جگرم ریخت به هم در آتش خیمه ها سرم ریخت به هم در کوفه عقیله ات چه ها دید حسین یک شهر، نگاه بی حیا دید حسین هر کوچه که رفت آشنا دید حسین همسایه ی سابقم مرا دید حسین با خونِ سرم وضو گرفتم فهمید از اُمِ حبیبه رو گرفتم فهمید هرچند به اقتدار،گریان رفتم هر سمت که شد بی سرو سامان رفتم در شهرِ علی به کنج زندان رفتم با چرخشِ شلاقِ نگهبان رفتم خم بود سرم ولی دلیری کردم با رخت اسیریم امیری کردم از درد شدید جان به سر بودم من معطل به میان هرگذر بودم من زخمی هجومِ صد نفر بودم من آزرده ی قوم بد نظر بودم من یک ظهر به سوی مقصدی رفت حرم با سیلی و فحش بی حدی رفت حرم قصری که خودت هم آمدی رفت حرم دیدی چقدر جای بدی رفت حرم شد در دلت آشوب بمیرد زینب دندان تو و چوب بمیرد زینب از شام نگو نپرس اوقاتش را بهتر که تو نشنوی حکایاتش را دلشوره دروازه ي ساعاتش را باید برسی حسابِ الواتش را در پیشِ نگاه اشکبارِ تو زدند هر طورکه شد مرا کنار تو زدند.. سید پوریا هاشمی *عمه ي سادات، افتاد رويِ قبرِ ابي عبدالله، ديدن هي خاك بر ميداره به سر ميريزه، از اين خيلِ زن و بچه، دو تا خانوم كنار كشيدن، اولين كسي كه كنار رفت بود، يه نگاه كرد گفت: رباب كجاست؟ من رباب رو نمي بينم، ديدن صدايِ گريه اش از دور مياد، اومد ديد صورت رويِ خاك گذاشته، هي ميگه: علي لاي لاي...خانوم! همين جا بود ديدم دفنش كردن...يه خانوم هم سكينه، ديدن يه ظرف آبي رو برداشته، داره ميره علقمه، كنارِ قبرِ عباس..عموجانم!...* حتماً خبر داري مرا بازار بردن ما را ميانِ مجلسِ اغيار بردن.... حسين.... ــــــــــــــــــ
❣﷽❣ 🍃 💥 ❣باز آمدم ای همسفر ، ای تشنه کامم ❣ من زینبم ، پیروز بر گشته ز شامم ❣با کودکان خسته ات باز آمدم من ❣ با یک دل پر غصه و زار آمدم من ❣خواهم عزای روز عاشورا بگیرم ❣شاید خدا لطفی کند اینجا بمیرم ❣اینجاتنت رااستخوان بشکسته دیدم ❣برسینه‌ات شمر لعین بنشسته دیدم ❣دیدم نهاده خنجرش زیر گلویت ❣آن لحظه دیدی من آمدم روبرویت ⏹⏹روز اربعین اهل بیت وارد کربلا شدند ، مثل برگ خزان زده ، از بالای شترها روی زمین افتادند ، یکی می گوید: حسینم ، یکی می گوید: برادرم ، یکی می گوید : پسرم ، عمه سادات زینب روضه می خواند گفت : 🍃هُنا ذُ بِحَ الحسینَ بِسَیفِ شمرٍ 🍃 هُنا قَد تَرَّبُوا مِنُُهُ الجَبینا گفت : اینجا همان جائی است که شمر سر حسینم را جدا کرد ، اینجا همان جایی بود که پیشانی او را بر خاک زمین نهادند . 🍃هُنا العَباسُ فی یومٍ عَبوسٍ 🍃 حِیالَ الماءِ قَد اَمسی رَهِینا ً (آمد کنار نهر علقمه ، زنها بیایید ، بنی اسد بیایید ، اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباسم را جدا کردند )اینجا همان جایی است که روز عاشورا عباس کنار فرات نگه داشته شد نگذاشتند به خیمه بیاید . 🍃هُنا ذَبَحوا لرَّضِیعَ بِسَهمٍ حِقدِ فَما رَحِمُوا الصّغارَ المُرضَعِینا همین جا بود با تیر کینه ، سر علی اصغر شیر خوار را بریدند ، حتی به کودکان شیر خوار رحم نکردند . 🍃هُنا مَزَقوا الخِیامَ و حَرِّ قُوها 🍃و َ قُسِّمَ فَیثُنا فِی الخائِنِینا همین جا بود که خیمه ها را آتش زدند ،اموال ما را به غارت بردند۱ 🏴۱. مقتل الحسین ابو مخنف ، ص ۲۰۱ ، سوگنامه آل محمد ، ص ۵۰ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
. برای دسترسی به روضه و نوحه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید . . . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. . https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
🕊﷽🕊 🌹 🌾 🍁 اول به نبی حضرت خاتم صلوات 🍁دوم به علی شیر دو عالم صلوات 🍁سوم به گل وجودِ پاک زهرا 🍁چهارم به حسن خونجگر غم صلوات 🍁از بهر حسین آن شه کرب و بلا 🍁وآن تشنه‌ی در مقتلِ ماتم صلوات 🖤💔🖤💔🖤💔🖤 @roze_daftari ✨چهل روز است حسینم را ندیدم ✨ بلایش را به جان و دل خریدم ✨چهل روز چهل منزل اسیرم   ✨دعا کن در کنار تو بمیرم ✨چهل روز غم چهل ساله دیدم ✨ غم و اندوه دیدم ناله دیدم ✨سر پر خون تو همراه من بود   به هر جا چلچراغ راه من بود ✨همین جاغرق درغم شد وجودم ✨تن پاک ترا گم کرده بودم ✨میان نیزه ها دل با ختم من ✨ ترا دیدم ولی نشناختم من ✨اگر امروز برداری سرت را ✨ تو هم نشناسی ای گل خواهرت را ✨ز جا برخیز ای نور دو دیده  ✨ببین مویم سپید و قد خمیده ⬅️قافله رسید سر دو راهی. بشیر اومد خدمت امام سجاد ع ـ یابن رسول الله .... یه راه میره مدینه .... یه راه میره کربلا... کدوم راهُ بریم؟؟ امام فرمود بشیرقافله سالار ما عمه ام زینبه، برید از عمه جانم زینب سوال کنید..... ـ ⏪بشیر میگه اومدم خدمت دختر علی زینب.... بی بی جان مدینه بریم یا کربلا.... میگه بی بی تا نام کربلا رو شنید، اشک از چشماش جاری شد... فرمود بشیر ما رو ببر کربلا.... چهل روزه عزیزانمونو ندیدیم... چهل روزه حسینمو ندیدم.... نگذاشتن ما مجلس عزا براشون بگیریم .... ⬅️آی کربلا زینب داره میاد اون یه عالمه خاطره داره فرصت گریه کردن نداشته.... ⬅️روز اربعین قافله ای که چهل روزه بود عزیزانشونُ ندیده بودن اومدن کربلا ... 🔘آخ کاروان رسید کربلا.... ☑️این زن و بچه برا دومین بار از این ناقه ها پایین اومدن .... اما اولین بار روز دوم محرم بود... وقتی میخواستن از ناقه ها پایین بیان،،،، جوونای بنی هاشم اومدن.... هر کدوم این زن و بچه ها رو پیاده کردند.... با احترام وارد زمین کربلا شدن.... وقتی زینب میخواست از ناقه پیاده بشه ،علی اکبر اومد.، ،،،، عمه جان دستتو بده به من پیاده شو ..... عباس اومد ، زانو زمین زد ... خواهرم زینب پاتو رو زانوی عباست بزار پیاده شو ..... با چه عزت و احترامی همه رو پیاده کردن 💔اما اما اما آی کربلائیا..... 💔 روز اربعین وقتی خواستن از ناقه ها پایین بیان دیگه بچه ها کسی رو ندیدن ..... نه عباسی هست.... نه علی اکبری هست.... از بالای ناقه ها خودشونو زمین می انداختن .... هر کدوم کنار قبری رفتن... ◾️هر یکی سوی مزاری میدوید ▪️هر یکی قبری در آغوش میکشید ◾️ناگهان بانوی قد خمیده ای ▪️قد خمیده مو پریشان خسته ای ◾️گفت یارب چه سازم یا کریم ▪️رو سوی قبر که باشم یا رحیم ◾️ناگهان آمد به خود با شور و شین ▪️دید بنشسته سر قبر حسین ⬅️زینب اومد کنار قبر برادر.... 🔸(شاید درد دلش این بوده باشه) حسین جان یادته تو کربلا هر کشته ای رو می آوردی من اولین نفر بودم که از خیمه بیرون می اومدم حسین جان...... یه جا نیومدم.... (یادته داداش) اونم اون وقتی بود که دیدم بدن عزیزانم عون و جعفر رو آوردی..... حسین جان میدونی چرا نیومدم... ترسیدم چشات به چشام بیفته از من خجالت بکشی داداش.... داداش حالا بیا تلافی کن .... سراغ رقیه تو از من نگیر حسین جان .... وقتی سرتو وارد خرابه کردن .... 🔹(گریز به روضه حضرت رقیه س)..... حسین جان سراغ سه ساله تو از من نگیر داداش ⚫️آورده ام تمام عزیزانت ای حسین 🔴جز دختر سه ساله ات ای مهربان من ⚫️از من مپرس حال دل آن سه ساله را 🔴در گوشه خرابه برفت از کنار من ⬅️((صلوات فراموش نشه و حذف هم نشه لطفا ))➡️ 🌹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•
4_6050974909876668602.mp3
9.79M
‍ . 💥سبک: 🎤مداح: 🏴 شوق زیارت است مرا اربعین رسید دیگر چه طاقت است مرا؟ اربعین رسید یک سالِ آزگار دلم بود و این سوال: آیا لیاقت است مرا؟ اربعین رسید گفتم که لااقل ز علامات مومنین این یک علامت است مرا اربعین رسید شور قیامت است به پا گِرد مضجعت آه است و حسرت است مرا اربعین رسید داغ است و غربت است به دل، رفت کاروان اشک است و خجلت است مرا اربعین رسید جا مانده ام ز قافله کربلاییان شوق شهادت است مرا اربعین رسید من هم یکی ز چله نشینان ماتمت اجر مصیبت است مرا اربعین رسید از دور هم سلام مرا میدهی جواب لطف تو عادت است مرا اربعین رسید احسانِ بی حد است تو را ایها العزیز اشکم بضاعت است مرا اربعین رسید شاعر: میلاد عرفان پور✍ راهی شده ست سوی تو بسیار کاروان با احترام, آمده اینبار کاروان این کاروان نه سنگ, نه دشنام دیده است اکرام دیده, سفره ی اطعام دیده است این بار تازیانه نخورده است کودکی بی یار و سر پناه، نمرده است کودکی اینجا کسی ندیده به مقتل, تن حسین سیلی کسی نخورده پس از خواندن حسین بر نی ندیده, آیه ی کهف و رقیم را بر دست, جان سپردن ذبح عظیم را این بار هیچ کس به اسارت نرفته است پیراهن عزیز به غارت نرفته است هرچند دور, در حرمت حاضریم ما از هوش رفته ایم چنان جابریم ما در جستجوی دشت جنونیم یا حسین یک کاروان دلیم که خونیم یا حسین شاعر: محمد مهدی سیار✍ ═┄⊰༻↭༺⊱┄═ @majmaozakerine
هدایت شده از روضه دفتری
متن روضه اربعین امام حسین علیه السلام ـ ن @roze_daftari کاروان اربعین سه روز کنار قبر ابی عبدالله عزاداری کردند ، امام سجاد دید اگر این زن و بچه بیشتر بمانند  هلاک می شوند. دستور داد بار شتران را ببندند از کربلا به طرف مدینه حرکت کنند وقتی بارها را بستند ، آماده حرکت شدند همه با ناله و فریاد جهت وداع کنار قبر امام حسین (ع) جمع شدند ، سکینه قبر  بابا را در آغوش گرفت ، گریه  می کند صدا زد: اَلا یا کربلا نُودِعکِ جِسماً                 بَلا کَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِینا ای زمین کربلا ! بدنی را در تو به ودیعه گذاردیم ، که بدون غسل و کفن مدفون شد. اَلا یا کربلا نُودِعکِ رُوحاً                لِاَحمَدَ وَ الوصِیِّ مَعَ الاَمِینا ای کربلا کسی را در تو به یادگار نهادیم که او روح احمد و وصی اوست. نقل می کنند : حضرت رباب آمد خدمت امام سجاد ، گفت : آقا من خواهش از شما دارم آقا به من اجازه بده کربلا بمانم آخر نمی توانم قبر حسین را تنها بگذارم ،حسین زهرا کسی را ندارد ، آنهایی که می گویند : رباب یک سال ماند شب و روز برای مصائب حسین گریه می کرد  روزها می آمد در برابر آفتاب می نشست، زیر سایه نمی رفت هر چه می گفتند : اجازه بدهید سایبان درست کنیم زیر سایبان گریه کنید . می گفت : آخر من دیدم بدن حسین زیر آفتاب بود ۲ نظری منفرد ، قصه کربلا ، ص ۵۳۱ . سوگنامه آل محمد ، ص ۵۰۰ ، قصه کربلا ، ص۵۴۷ ، کامل بن اثیر ۴/۸۸ . **** متن روضه های اربعین. @roze_daftari
. برای دسترسی به روضه و نوحه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. . https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
14000705-karimi-roze.mp3
2.77M
|⇦•اي به برج عفاف بَدرِ تمام... حسینی اجرا شده شب اربعین ۱۴۰۰ به نفس حاج محمود کریمی ●━━━━━━─────── 🚩السَّلاَمُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُبَات وَ قَتِیلِ الْعَبَرَات باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و دیارِ تو یک گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم تو 🚩السَّلاَمُ عَلَى قَلبِ زَینَبِ الصَّبور @majmaozakerine
12_mirzamohamadi arbain1396_roze_(www.rasekhoon.net).mp3
9.23M
📝روضه اربعین حسینی علیه السلام 🎤حجت الاسلام حضرت علیه السلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@majmaozakerine
. برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇 . . . . . . . . . . ____ . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. . https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
4_5926914715107202883.ogg
2.35M
زینب ای آیینه ی مادرسلام بانوای:کربلایی علی اکبر اسفندیار مکان:کربلاموکب شهدای فیروزکوه سال اجرا: 1403
السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّهِ،بمُوالاتِکُمْ تُقْبَلُ الطّاعَهُ الْمُفْتَرَضَهُ ، وَ لَکُمُ الْمَوَدَّهُ الْواجِبَهُ وَ الدَّرَجاتُ الرَّفیعَهُ وَ الْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَ الْمَکانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللّهِ عز و جل وَ الْجاهُ الْعَظیمُ وَ الشَّأْنُ الکَبیرُ وَ الشَّفاعَهُ الْمَقْبُولَه آن گونه که در عالم نام خدا بماند نام حسین رویِ لب‎های ما بماند از ابتدایِ دنیا تا انتهای دنیا عشق حسین تنها در قلب ما بماند ما نذر گریه داریم در روضۀ محرم یا ربّ مباد حتی یک قطره جا بماند دل کو به کو به هر دشت تا پا گذاشت برگشت اما همیشه می‎خواست در کربلا بماند این اربعین برات وصل است یا که هجران؟ سخت است دل میان خوف و رجا بماند این عمر می‎شود طی آخر غروب تا کی؟ ما می‎رویم و تنها این روضه‎ها بماند نوکر به سر هوایِ سلطان شدن ندارد اینجا گدا همیشه باید گدا بماند هر سی شبِ محرم «نوحوا علی الرقیه» باید برایِ داغش دل در عزا بماند آخر چه گویم از او ناگاه در هیاهو لکنت گرفت با تو ، اینکه چرا؟ بماند ________ به غارت برده دشمن دودمانم، دیده ای یا نه؟! غروب عمر را در آسمانم دیده ای یا نه؟! همان دُ دختر شیرین زبا بان تُ تو هستم گرفته آبرویم را زبانم دیده ای یا نه؟! پدر مویِ سرم شانه زدن دیگر نمی خواهد شرر را در میانِ گیسوانم دیده ای یا نه؟! شدم سرگرمی خندیدن طفلان این کوچه دلیلِ خنده های این و آنم، دیده ای یا نه؟! هر آن که رد شد از ویرانه با حیرت نشانم داد ورم کرده سر و چشم و دهانم دیده ای یا نه؟! دوتایی سنگ ها خوردیم، بابا من تو را دیدم تو هم من را، بگو تا که بدانم دیده ای یا نه؟! بیا تا زجر خوابیده بگیرم بین آغوشت به لب آمد ز هجرانِ تو جانم، دیده ای یا نه؟! اگر من را پذیرفتی، شهادت را نصیبم کن صلاحم را به ترکِ آشیانم دیده ای یا نه؟! شاعر : محمد جواد شیرازی *دیگه نفسش بالا نمیومد .. یه وقت دیدن داره با اشاره رو لبایِ بابا دست میکشه .. دیدن اشک میریزه لب هارو دست میکشه .. آروم بغل کرد سرُ .. لبها رو گذاشت رو لب هایِ بریده بریده شدۀ بابا .. بابا از مدینه تا حالا منو بوسیدی؟ نه والله .. بابا من کارمُ تموم کردم .. دعاکن من پیش تو برگردم .. یه سوال دارم از خانم؟ خانم چرا میگه منو برگردون پیش خودت بابا؟ بابادیگه خیلی ناراحتِ عمه ام زینبم .. از وقتی که از ناقه افتادم دیگه نمیتونم راه برم عمه منو بغل میگرفت آروم میزاشت زمین دوباره بغل میکرد .. انقدر محبت کرده .. * از ضرب کعب نی بدنم درد می کند از مشت استخوانِ سرم درد می کند اوباش ناز کردنشان جورِ دیگر است دارد هنوز مویِ سرم درد می کند .. ________ در ویرانه ، مهمان دارم امشب ماهِ تابان دارم میگردم دورِ تو تا جان دارم کنج خرابم با سرت آمدی برای بردن دخترت آمدی یا ابتا حسین .. ای از آبِ دریا محروم بینِ روضه میگم آروم صل الله علیک یا مظلوم کنج خرابم با سرت آمدی برای بردن دخترت آمدی یا ابتا حسین .. سیلی خوردم با بی رحمی هستم زخمی هستی زخمی درد مرا تنها تو می فهمی مثل تو پهلویم مثل تو ابرویم مثل عبای تو رفته النگویم یا ابتا حسین .. جا ماندم از عمه آن شب جانم آمد بابا بر لب زجر آمد دنبالم جای زینب رقیه تاکنون چکمه نخورده بود عمه اگر نبود رقیه مرده بود یا ابتا حسین ..
هدایت شده از روضه دفتری
. 🎙 #⃣ #⃣ #⃣ "اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن" وَ عَلى اَنصارِ الْحُسَیْن وَ عَلى زَوَّارِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ     مرگ من بود دمي کز تو جدايم کردند درهمان گوشه ي گودال فدايم کردند   دوستانم که نبودند بگِريند به من دشمنانم همگي گريه برايم کردند   *داداش! فقط امروزِ بچه هات سيلي نخوردن، هر وقت بچه هات گفتن: بابا! سيلي و تازيانه خوردن...*   من که خود راهنماي همه عالم بودم سَـِر خونين تو را راهـنمايم کردند  *حسين جانم! خيلي جاها آرزوي مرگ كردم...* هر کجا خواستم از پاي دراُفتم ديدم کودکان دست گشودند و دعايم کردند *خدا نياره آدم يه امانتي بهش بدن، اون وقت اين امانتي خداي نكرده عيبي پيدا كنه...* خجلم از تو كه گم گشته امانت هايت بر سر خار دويدند و صدايم کردند  *خدا هيچ كسي رو دشمن شاد نكنه...* گريه ها داشتم از دوري روي تو ولي خنده ها بود که بر اشکِ عزايم کردند *هر چه من گريه كردم اونا خنديدن، هر چه من ناله زدم اونا خنديدن... چقدر گريه براي سَرِ بريده ي توكردم، حتي زن خولي هم مي گفت: چقدر سرت رو ناشيانه بريدن...  وقتي حضرت زينب سلام الله عليها روز اربعين از ناقه پايين اومد، يه نگاهي به دور و برش كرد، صدا زد: كجاست علي اكبر؟ كجاست قاسم؟...* همرهانم که گرفتند غبار از محمل همه در خاک فتادند و رهایم کردند تا دم مرگ طرفدار تو بودم ای دوست دشمنان یکسره تحسین به وفایم کردند این اسارت همه جا عزّت من بود حسین که پیام آورِ خون شهدایم کردند   👇