eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچند که خسته از گناه آمده ام با حال بد و روی سیاه آمده ام امشب شب قدر است ،یقین می بخشی با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام محمد مهدى عبدالهى 🔹
‍ ‍⚜️🔸⚜️مناجات و توسل جانسوز _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف _ویژۀ شبهایِ احیا _سید مهدی میرداماد⚜️🔸⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼ دوباره مهمونی شده ، صاحب خونه کجایی مهمونات از راه اومدن ، پس کی میخوای بیایی *میدونم امشب کربلا هستی ولی یه سری به ما بزن ...* دوباره مهمونی شده ، صاحب خونه کجایی مهمونات از راه اومدن ، پس کی میخوای بیایی خدا رو شکر ، جا داره امشب همه دستامونو بیاریم بالا شکر کنیم ، تا سحر شکر کنیم به خدا قسم کمه ...* خدارو شکر که امسالم شبای قدر رو دیدم(شک نداشته باش خودت با پای خودت نیومدی) خدا رو شکر که امسالم شبای قدر رو دیدم دعوتمون کردی و باز به محضرت رسیدم ... خدارو شکر که امسالم کنار تو می شینم(اخ اگه بشه چی میشه ...) چه خوب میشه که این دفعه،روی تو رو ببینم ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ *ببینم قرآن رو سرت میزاری ... ببینم برا جدت گریه میکنی ... قربون شال عزای به گردنت ... قربون بابا بابا گفتنت ....* با این که توفیق شده اینجا پناه آوردم خیلی خجالت می کشم بار گناه آوردم *همه مهمونی میرن لباس نو می پوشن ... من هی به خودم نگاه کردم ، لباسم کثیف گناه ... باز خدا رو شکر یه پیرهن مشکی برام مونده ... ان شاالله آخرشم با این پیرن مشکی زیر خاک برم .... شبای آخر ماه رمضونه ... ان شاالله محرم با پیرن مشکی منو دفن کنن ... همه دارایی من همینه قربونت برم ....* یادش می یاد که سال پیش چه عهدی با تو بستم(هرکی اینجوریه خودش حدیث نفس کنه و خودش ناله بزنه ...* برای آدم شدنم قول و قرار گذاشتم ... ولی باز هم با خطاهام ، قلب تو رو شکستم عِین خیالمم نبود با تو چه عهدی بستم ... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ یه سال گذشته و هنوز همون جوری بدم من *بهتر نشدم ... بدتر شدم ... یه بار گوشمو میگرفتی آدمم میکردی ... یه بار منو محکم زمین میزدی بفهمم چه خبره ... هی من خطا کردم تو پرده انداختی ... هی من جوونی کردم تو به رو خودت نیاوردی ... هی فرشته هات اومدن گفتن خدا این بسشه دیگه پیمونه اش پر شده الان وقتشه عذابش بدیم ... هی گفتی نه ان شاالله میاد .... منتظرم شب بیست و سوم بیاد ... به جای اینکه تو ناز کنی من ناز تو بکشم ، من هی ناز کردم .... به فرشته هات گفتی عذابش نکنید .... ان شالله میاد ... دلتون میاد این بنده رو عذاب کنید نگاش کنید ببینید با همه بدیش هر وقت یکی میگه حسین .... جانم ... دنبال همین بودی نه؟ همینو میخواستی ؟!! اگه رفتی منم با تو میام ..." برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ... (چرا صدات نمیاد؟! این حسینو واسه کی نگه داشتی) بردلم ترسم بماند آرزوی کربلا ..... *بگم دیگه...* از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین(بگم یا نه ...) دست وپا می زد حسین زینب صدا می زد حسین *حالا بگو حسین .... (فکر کن نفس آخرته بگو تا نفست بند بیاد) ... حسین .... ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ ✧✾═════✾🔶✾═════✾✧ . ⚜️جهت دسترسی به صوت ها تلگرام خود را بروزرسانی نمایید⚜️ ✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌✨مناجات و دعا ویژه شب های قدر_غزل مصیبت شب نوزدهم ماه مبارک رمضان _حاج سعید حدادیان✨ 🔱"باب الحرم" اولين پایگاه متن روضه و اشعار مذهبی :ویژه ذاکرین و مادحین اهل بیت علیهم السلام🔱 ✅وبلاگ باب الحرم: ⚜⚜⚜⚜ این منم عبد گنهکار،این تویی خدای غفار ای خدا به حق حیدر،آبرومونو نگه دار خواهش بزرگ تری هست،که میگم با سر به زیری *سرتو بنداز پایین چون خواهش بزرگیه* پیش مولا روز محشر،آبرومونو نریزی دیده ها رو یا رب ندیده گیر گناهامو امشب ندیده گیر به خاطر حیدر( بگو بمیر 3) دیده ها رو یا رب ندیده گیر گناهامو امشب ندیده گیر که من به عشق تو(شدم اسیر2) *یه دفعه نگاه کردم دیدم ماه رمضونیه دلم دست توئه،چرا اینطوری شد؟!* آخه مهربونی ... دوست دارم 2 نسوزونی ... دوست دارم *چه شبای خوبی بود ..."اجرنا من النار یا مجیر" الهی العفو ... به به ... به به ...* 🌺🌺🌺🌺 یا اباصالح کجایی 2 *مگه بی امام زمان میشه بری در خونه ی خدا؟!* ای امان از این جدایی *به خودم بود اصلا روم نمیشد اینو بگم به عشق شماها میگم آخه میدونم آقا خیلی دوستون داره* یا اباصالح کجایی ؟ ای امان از این جدایی ... کی یه لحظه امشب توی جمع ما می آیی ؟ دل ما گرفته امشب جون ما رسیده بر لب به یاد افطار حیدر،به یاد اشکای زینب ... باباجون بابا دیگه نخون ... 2 *هی آسمان رو نگاه می کرد می گفت* باباجون بابا دیگه نخون ... و انا الیه راجعون جان من بابا ، پیشم بمون ... 3 🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع) -فضائل-پناه بردن حیوانات به قبر ایشان پناه آوردن حیوانات به حرم امن امیرالمومنین(ع) و محمد بن زكریا (به سندش) از عبد اللَّه بن حازم حدیث كند كه گفت: روزى با هارون الرشید براى شكار از كوفه بیرون رفتیم، پس به ناحیه غریین و ثویه (كه جایى است پشت كوفه و قبر أبو موسى اشعرى در آن جا است) رسیدیم. آهوانى را در آنجا دیدیم، پس بازها و سگ ها (ى شكارى) را به طرف آنها رها كردیم، آنها ساعتى براى شكار آهوان دست و پا كردند (ولى نتوانستند آنها را شكار كنند) پس آن آهوان به تپه (كه در آنجا بود) پناه بردند و بالاى همان تپه ایستادند، (ناگهان دیدیم) بازها در كنارى از آن تپه فرود آمدند و سگ هاى شكارى بازگشتند. هارون از این جریان در شگفت شد، سپس آهوان از تپه به زیر آمدند بازها به طرف آن ها پرواز كردند و سگ ها نیز به سوى آنها دویدند، آهوان (كه این جریان را دیدند) دوباره به آن تپه رفتند، بازها و سگ ها نیز (آنها را رها ساخته) به جاى خود بازگشتند، و تا سه مرتبه این جریان تكرار شد. هارون الرشید گفت: بشتاب بروید و هر كه (در این اطراف) یافتید او را نزد من بیاورید (زیرا چنین می نماید كه این زمین مقدسى است و اسرارى در آن نهفته است. گوید: ما به جستجو در آن اطراف پرداختیم،) پیر مردى از قبیله‏ بنى اسد یافتیم، و او را نزد هارون آوردیم، هارون به وى گفت: مرا آگاه كن كه این تپه چیست؟ پیر مرد گفت: اگر امانم دهى ترا آگاه سازم، هارون گفت: عهد و پیمان خدا براى تو است (و من با خدا عهد كنم) كه ترا از جایگاهت بیرون نكنم و آزارت ندهم؟ پیر مرد گفت: پدرم از پدرانش براى من حدیث كرده كه آنها گفته‏اند: در این تپه قبر على بن ابى طالب علیه السّلام است، و خداى تعالى آنجا را حرم امن قرار داده، و هیچ چیزى بدان جا پناه نبرد جز اینكه ایمن شود. پس هارون پیاده شد و آبى خواسته وضو گرفت و نزد آن تپه نماز خواند، و خود را به خاك آن مالید و گریست، پس برگشتیم‏. متن عربی: وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَائِشَةَ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَازِمٍ قَالَ خَرَجْنَا یَوْماً مَعَ الرَّشِیدِ مِنَ الْكُوفَةِ نَتَصَیَّدُ فَصِرْنَا إِلَى نَاحِیَةِ الْغَرِیَّیْنِ وَ الثُّوَیَّةِ فَرَأَیْنَا ظِبَاءً فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهَا الصُّقُورَ وَ الْكِلَابَ فَجَاوَلَتْهَا سَاعَةً ثُمَّ لَجَأَتِ الظِّبَاءُ إِلَى أَكَمَةٍ فَسَقَطَتْ عَلَیْهَا فَسَقَطَتِ الصُّقُورُ نَاحِیَةً وَ رَجَعَتِ الْكِلَابُ فَعَجِبَ‏ الرَّشِیدُ مِنْ ذَلِكَ ثُمَّ إِنَّ الظِّبَاءَ هَبَطَتْ مِنَ الْأَكَمَةِ فَهَبَطَتِ الصُّقُورُ وَ الْكِلَابُ فَرَجَعَتِ الظِّبَاءُ إِلَى الْأَكَمَةِ فَتَرَاجَعَتْ عَنْهَا الْكِلَابُ وَ الصُّقُورُ فَفَعَلَتْ ذَلِكَ ثَلَاثاً فَقَالَ الرَّشِیدُ ارْكُضُوا فَمَنْ لَقِیتُمُوهُ فَأْتُونِی بِهِ فَأَتَیْنَاهُ بِشَیْخٍ مِنْ بَنِی أَسَدٍ فَقَالَ لَهُ هَارُونُ أَخْبِرْنِی مَا هَذِهِ الْأَكَمَةُ قَالَ إِنْ جَعَلْتَ لِیَ الْأَمَانَ أَخْبَرْتُكَ قَالَ لَكَ عَهْدُ اللَّهِ وَ مِیثَاقُهُ أَلَّا أُهَیِّجَكَ وَ لَا أُوذِیَكَ فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ أَنَّهُمْ كَانُوا یَقُولُونَ إِنَّ فِی هَذِهِ الْأَكَمَةِ قَبْرَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع جَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً لَا یَأْوِی إِلَیْهِ شَیْ‏ءٌ إِلَّا أَمِنَ فَنَزَلَ هَارُونُ فَدَعَا بِمَاءٍ فَتَوَضَّأَ وَ صَلَّى عِنْدَ الْأَكَمَةِ وَ تَمَرَّغَ عَلَیْهَا وَ جَعَلَ یَبْكِی ثُمَّ انْصَرَفْنَا. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 26
امیرالمومنین(ع)-فضائل-مقام وی در شب معراج مقام علی (ع) در شب معراج ابن عباس می گوید که: شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله که می فرمود: چون که مرا به آسمان ها سیر شبانه دادند به هیچ ملکی از ملائکه برخورد نکردم، مگر اینکه از من درباره علی بن ابی طالب علیه السلام سؤال می کردند تا جایی که من گمان کردم اسم علی علیه السلام از اسم من مشهورتر است. پس آن گاه که به آسمان چهارم رسیدم، ملک الموت را دیدم که به من گفت: ای محمد! هیچ خلقی از خدا نیست مگر این که قبض روحش به دست من می باشد، به جز تو و حضرت علی علیه السلام، چون خداوند متعال خود قبض روح شما را خواهد کرد. پس چون به زیر عرش الهی رسیدم حضرت علی علیه السلام را دیدم که در زیر عرش الهی ایستاده بود. پس من گفتم: ای علی از من سبقت گرفتی؟ جبرئیل به من گفت: ای محمد! کیست آن کسی که با او این چنین صحبت می کنی؟ گفتم: این برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام است. جبرئیل به من گفت: ای محمد! این علی علیه السلام نیست بلکه ملکی از ملائکه خداوند متعال می باشد که خداوند متعال آن را به صورت علی علیه السلام خلق کرده است. پس ما ملائکه ای که مقرب درگاه الهی هستیم هر وقت مشتاق دیدار حضرت علی علیه السلام می شویم این ملک را زیارت می کنیم، به خاطر بزرگی و کرامتی که حضرت علی علیه السلام در پیشگاه خداوند دارد. متن عربی روایت: عن ابن عباس، قال: سمعت رسول الله(ص) یقول: لمّا أسری بی إلی السماء ما مررت بملإ من الملائکة إلا سألونی عن علی بن أبی طالب علیه السلام حتی ظننت أن اسم علی فی السماء أشهر من اسمی. فلما بلغت السماء الرابعة نظرت إلی ملک الموت، فقال لی: یا محمد؛ ما خلق الله خلقا إلا أقبض روحه بیدی ما خلا أنت و علی علیه السلام فإن الله جل جلاله یقبض أرواحکما بقدرته. فلما صرت تحت العرش نظرت فإذا أنا بعلی بن أبی طالب علیه السلام واقفا تحت عرش ربی، فقلت: یا علی سبقتنی؟ فقال لی جبرئیل علیه السلام: یا محمد؛ من هذا الذی یکلمک؟ قلت: هذا أخی علی بن أبی طالب علیه السلام. قال لی: یا محمد؛ لیس هذا علیاً و لکنه ملک من ملائکة الرحمن خلقه الله علی صورة علی بن أبی طالب علیه السلام فنحن الملائکة المقربون کلما اشتقنا إلی وجه علی بن أبی طالب علیه السلام زرنا هذا الملک لکرامة علی بن أبی طالب علیه السلام علی الله سبحانه. سند روایت: شیخ جلیل القدر، محمد بن احمد شاذان قمی در کتاب «مئة منقبة» طریق خود را نسبت به این روایت چنین بیان می کند(2) «حدثنا أبوالقاسم جعفر بن محمد بن مسرور اللحام(3)قال: حدثنی الحسین ابن محمد، قال: حدثنی أحمد بن علویه المعروف بابن الاسود الکاتب الاصبهانی(4) قال: حدثنی إبراهیم بن محمد، قال: حدثنی عبد الله بن صالح، قال: حدثنی جریر بن عبدالحمید، عن مجاهد، عن ابن عباس». علامة کراجکی رحمة الله در کتاب کنز الفوائد در مورد این روایت می فرماید: «این روایتی است که اصحاب حدیث بر نقل آن اتفاق دارند.» با توجه به این که روایت نیز از نظر سندی نیز قابل اعتماد می باشد. 1. کنز الفوائد، ج2،ص142؛ مأة منقبة، ص33؛ بحار، ج18، ص300 و ج26، ص305؛ مدینة المعاجز، ج2، ص 311،ح 574؛ الشیعه فی أحادیث الفریقین،ص 179،ح 224. 2. و طریق علامه کراجکی در کتاب «کنزالفوائد» نیز چنین می باشد. 3. او یکی از مشایخ شیخ صدوق رحمه الله است و از «حسین بن محمد بن عامر» نیز نقل روایت می کند. (نقلاً عن هامش مئة منقبة). 4. او که به یک ادیب، شاعر، کاتب و راوی حدیث مشهور بود، قصیده ای در 830 بیت به نام «الألفیة و المحبرة» در مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام سرود که وقتی این قصیده بر أبی حاتم سجستانی عرضه شد، گفت: «ای اهل بصره، به خدا قسم شاعر اصفهانی در این قصیده در احکام و زیادی فایده اش بر شما غلبه و برتری پیدا کرد». وفاتش به سال 312 یا 320 ق می باشد. (ر.ک: الکنی و الالقاب 1/212؛ الذریعه 2/298 رقم 1197).
امیرالمومنین(ع)-مقتل-پیشگویی شهادت به ابن ملجم پیشگویی شهادت امیرالمومنین(ع) به ابن ملجم و از آن جمله حسن بن محبوب (بسند خود) از اصبغ بن نباته حدیث كند كه گفت: ابن ملجم (مرادى) در زمره دیگران كه (با آن حضرت) بیعت كردند، آمد و با على علیه السّلام بیعت كرد، و رو گرداند (كه برود) أمیر المؤمنین علیه السّلام براى بار دوم او را خواند و بیعت محكمى از او گرفت و تأكید فرمود كه بیعت را نشكند، و او چنان كرد، و رو گرداند (كه برگردد) أمیر المؤمنین علیه السّلام براى سومین بار او را خواست و به محكمى از او بیعت گرفت و تأكید كرد كه بی وفائى نكند و بیعت را نشكند، (این بار) ابن ملجم گفت: اى امیر مؤمنان به خدا سوگند ندیدم با كسى این گونه كه با من رفتار می كنى رفتار كنى؟ أمیرالمؤمنین علیه السّلام (بیكى از اشعار عمر و بن معدی كرب تمثل جسته، كه ترجمه‏اش ذیلا از نظر شما میگذرد و شرحش پس از آن بیاید و) فرمود: «من زندگى یا عطاى باو را میخواهم ولى او اراده كشتن مرا دارد، عذر خود یا عذر پذیر خود را نسبت بدوست مرادى خود بیاور.» اى ابن ملجم برو كه به خدا سوگند گمان ندارم بدان چه گفتى وفا كنى؟ توضیح شعر: شعرى كه حضرت علیه السّلام بدان تمثل جست از اشعار عمر و بن معدیكرب است كه با شخصى بنام قیس بن مكشوح مرادى رفاقت داشت، و بواسطه پیش آمدى میانه آن دو بهم خورد، و قیس بن مكشوح شروع بكینه‏توزى در برابر عمرو كرد، و عمرو در برابر باو احسان و نیكى مینمود، و عمرو بن معدیكرب این شعر را در همین باره گفته است، و مصراع اول این شعر را برخى «حبائه» بباء موحده و همزه خوانده‏اند كه بمعناى عطاء است، و برخى «حیاته» بیاء و تاء خوانده‏اند كه بمعناى زندگى است، و ما در ترجمه هر دوى آن دو معنا را بنحو تردید ذكر كردیم، و مصراع دوم نیز احتمال چند معنى دارد كه ما دو تاى آنها را در ترجمه بنحو تردید بیان داشتیم. متن عربی: وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ أَتَى ابْنُ مُلْجَمٍ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَبَایَعَهُ فِیمَنْ بَایَعَ ثُمَّ أَدْبَرَ عَنْهُ فَدَعَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَتَوَثَّقَ مِنْهُ وَ تَوَكَّدَ عَلَیْهِ أَلَّا یَغْدِرَ وَ لَا یَنْكُثَ فَفَعَلَ ثُمَّ أَدْبَرَ عَنْهُ فَدَعَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الثَّانِیَةَ فَتَوَثَّقَ مِنْهُ وَ تَوَكَّدَ عَلَیْهِ أَلَّا یَغْدِرَ وَ لَا یَنْكُثَ فَفَعَلَ ثُمَّ أَدْبَرَ عَنْهُ فَدَعَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الثَّالِثَةَ فَتَوَثَّقَ مِنْهُ وَ تَوَكَّدَ عَلَیْهِ أَلَّا یَغْدِرَ وَ لَا یَنْكُثَ فَقَالَ ابْنُ مُلْجَمٍ وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا رَأَیْتُكَ فَعَلْتَ هَذَا بِأَحَدٍ غَیْرِی فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‏ أُرِیدُ حِبَاءَهُ وَ یُرِیدُ قَتْلِی عَذِیرَكَ مِنْ خَلِیلِكَ مِنْ مُرَادٍ امْضِ یَا ابْنَ مُلْجَمٍ فَوَ اللَّهِ مَا أَرَى أَنْ تَفِیَ بِمَا قُلْت‏. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد،ج‏1،ص13
امیرالمومنین(ع)-مقتل-شب آخر و ممانعت مرغابی ها شب آخر امیرالمومنین(ع) و فریاد مرغابی ها أمیر المؤمنین علیه السّلام تمامى آن شب(شب آخر) را بیدار بود و بسیار بیرون مى‏آمد و به آسمان نگاه می كرد و می فرمود: به خدا، دروغ نگفته‏ام و به من هم دروغ نگفته‏اند، این همان شبى است كه به دان و عده‏ام داده‏اند، پس به خوابگاه خود برمی گشت، چون سپیده زد كمربندش را محكم بست و بیرون رفت، و (این دو شعر را كه در فصل پیشین نیز گذشت) می خواند (و ترجمه‏اش چنین است): 1- كمرت را براى مرگ محكم ببند (و مهیاى آن باش) زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد. 2- و آنگاه كه بر تو وارد شد از مرگ جزع و بیتابى مكن. چون به میان سرا (و صحن خانه) رسید مرغابیان پیش آمدند و به روى آن حضرت فریاد می زدند، (آنان كه در خانه بودند) آن ها را از پیش رویش دور می كردند، حضرت فرمود: آنها را واگذارید زیرا كه این ها نوحه‏گران هستند، پس بیرون رفت و (همان شب) ضربت خورد. متن عربی: وَ رُوِیَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع سَهِرَ تِلْكَ اللَّیْلَةَ فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیْلَةُ الَّتِی وُعِدْتُ بِهَا ثُمَّ یُعَاوِدُ مَضْجَعَهُ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ شَدَّ إِزَارَهُ وَ خَرَجَ وَ هُوَ یَقُولُ‏ اشْدُدْ حَیَازِیمَكَ لِلْمَوْتِ فَإِنَّ الْمَوْتَ لَاقِیكَ‏ وَ لَا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ إِذَا حَلَّ بِوَادِیكَ‏ فَلَمَّا خَرَجَ إِلَى صَحْنِ الدَّارِ اسْتَقْبَلَتْهُ الْإِوَزُّ فَصِحْنَ فِی وَجْهِهِ فَجَعَلُوا یَطْرُدُونَهُنَّ فَقَالَ دَعُوهُنَّ فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ ثُمَّ خَرَجَ فَأُصِیبَ ع‏. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 15
امیرالمومنین(ع)-مقتل-شب آخر و ممانعت مرغابی ها شب آخر امیرالمومنین(ع) و فریاد مرغابی ها أمیر المؤمنین علیه السّلام تمامى آن شب(شب آخر) را بیدار بود و بسیار بیرون مى‏آمد و به آسمان نگاه می كرد و می فرمود: به خدا، دروغ نگفته‏ام و به من هم دروغ نگفته‏اند، این همان شبى است كه به دان و عده‏ام داده‏اند، پس به خوابگاه خود برمی گشت، چون سپیده زد كمربندش را محكم بست و بیرون رفت، و (این دو شعر را كه در فصل پیشین نیز گذشت) می خواند (و ترجمه‏اش چنین است): 1- كمرت را براى مرگ محكم ببند (و مهیاى آن باش) زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد. 2- و آنگاه كه بر تو وارد شد از مرگ جزع و بیتابى مكن. چون به میان سرا (و صحن خانه) رسید مرغابیان پیش آمدند و به روى آن حضرت فریاد می زدند، (آنان كه در خانه بودند) آن ها را از پیش رویش دور می كردند، حضرت فرمود: آنها را واگذارید زیرا كه این ها نوحه‏گران هستند، پس بیرون رفت و (همان شب) ضربت خورد. متن عربی: وَ رُوِیَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع سَهِرَ تِلْكَ اللَّیْلَةَ فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیْلَةُ الَّتِی وُعِدْتُ بِهَا ثُمَّ یُعَاوِدُ مَضْجَعَهُ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ شَدَّ إِزَارَهُ وَ خَرَجَ وَ هُوَ یَقُولُ‏ اشْدُدْ حَیَازِیمَكَ لِلْمَوْتِ فَإِنَّ الْمَوْتَ لَاقِیكَ‏ وَ لَا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ إِذَا حَلَّ بِوَادِیكَ‏ فَلَمَّا خَرَجَ إِلَى صَحْنِ الدَّارِ اسْتَقْبَلَتْهُ الْإِوَزُّ فَصِحْنَ فِی وَجْهِهِ فَجَعَلُوا یَطْرُدُونَهُنَّ فَقَالَ دَعُوهُنَّ فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ ثُمَّ خَرَجَ فَأُصِیبَ ع‏. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 15
(ع)-مقتل-شب آخر و گفتگو با ام کلثوم شب آخر امیرالمومنین(ع) و گفتگو با ام کلثوم 1.اسماعیل بن زیاد گوید: امّ موسى خدمتكار (و كلفت) على علیه السّلام كه در ضمن دایه دخترش نیز بود، برایم حدیث كرد و گفت: شنیدم على علیه السّلام به دخترش ام كلثوم می فرمود: دختركم، چنین مى‏بینم كه مدت كمى با شما هستم؟ عرض كرد: چگونه پدر جان؟ فرمود: من رسول خدا (ص) را در خواب دیدم و او (در آن حال) گرد و خاك از رویم پاك می كرد و می فرمود: یا على تو را چیزى نیست؛ آن چه وظیفه‏ات بود انجام داده‏اى. ام كلثوم گفت: سه شب (از این خواب) بیش نگذشت كه آن ضربت را به او زدند، ام كلثوم در آن مصیبت فریاد زد، حضرت فرمود: دختركم، فریاد نزن زیرا رسول خدا (ص) را مى‏بینم كه به دست خود به من اشاره می كند و می فرماید: یا على نزد ما بیا كه آنچه در نزد ما است براى تو بهتر است. 2- و نیز عبد اللَّه بن موسى (به یك واسطه) از حسن بصرى حدیث كند كه گفت: امیر المؤمنین على علیه السّلام آن شبى كه در صبحش كشته شد (همه شب را) بیدار بود، و بر خلاف عادتى كه داشت آن شب براى نماز شب به مسجد نرفت، پس دخترش ام كلثوم بوى عرض كرد: این چیست كه (امشب) خواب را از شما گرفته؟ فرمود:اگر امشب را به صبح برسانم كشته خواهم شد، (تا اینكه) ابن نباح (اذان گوى آن حضرت آمد) و اذان نماز (صبح را) گفت، حضرت كمى راه (به طرف مسجد) رفت و برگشت، ام كلثوم به وى عرض كرد: دستور فرما جعدة (كه خواهرزاده آن حضرت بود) با مردم نماز بخواند؟ فرمود: آرى دستور دهید (امروز) جعده با مردم نماز بخواند، سپس فرمود: از مرگ گریزى نیست و خود به مسجد رفت، و آن مرد (یعنى ابن ملجم) تمام آن شب (در مسجد) بیدار بود و چشم به راه و مترصد آن حضرت بود، و چون نسیم سحرگه وزید خوابش برد، أمیر المؤمنین علیه السّلام (وارد مسجد شد) و با پاى خود او را جنبش داده فرمود: نماز، پس بر خواست و آن حضرت را ضربت زد. متن عربی: 1. وَ رَوَى إِسْمَاعِیلُ بْنُ زِیَادٍ قَالَ حَدَّثَتْنِی أُمُّ مُوسَى خَادِمَةُ عَلِیٍ‏ ع وَ هِیَ حَاضِنَةُ فَاطِمَةَ ابْنَتِهِ ع قَالَتْ سَمِعْتُ عَلِیّاً ع یَقُولُ لِابْنَتِهِ أُمِّ كُلْثُومٍ یَا بُنَیَّةِ إِنِّی أَرَانِی قَلَّ مَا أَصْحَبُكُمْ قَالَتْ وَ كَیْفَ ذَلِكَ یَا أَبَتَاهْ قَالَ إِنِّی رَأَیْتُ نَبِیَّ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی وَ هُوَ یَمْسَحُ الْغُبَارَ عَنْ وَجْهِی وَ یَقُولُ یَا عَلِیُّ لَا عَلَیْكَ قَدْ قَضَیْتَ مَا عَلَیْكَ قَالَتْ فَمَا مَكَثْنَا إِلَّا ثَلَاثاً حَتَّى ضُرِبَ تِلْكَ الضَّرْبَةَ فَصَاحَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ فَقَالَ یَا بُنَیَّةِ لَا تَفْعَلِی فَإِنِّی أَرَى رَسُولَ اللَّهِ ص یُشِیرُ إِلَیَّ بِكَفِّهِ یَا عَلِیُّ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَإِنَّ مَا عِنْدَنَا هُوَ خَیْرٌ لَك‏ 2. وَ رَوَى عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ دِینَارٍ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ قَالَ سَهِرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع فِی اللَّیْلَةِ الَّتِی قُتِلَ فِی صَبِیحَتِهَا وَ لَمْ یَخْرُجْ إِلَى الْمَسْجِدِ لِصَلَاةِ اللَّیْلِ عَلَى عَادَتِهِ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهَا مَا هَذَا الَّذِی قَدْ أَسْهَرَكَ فَقَالَ إِنِّی مَقْتُولٌ لَوْ قَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَتَاهُ ابْنُ النَّبَّاحِ فَآذَنَهُ بِالصَّلَاةِ فَمَشَى غَیْرَ بَعِیدٍ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ مُرْ جَعْدَةَ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ قَالَ نَعَمْ مُرُوا جَعْدَةَ فَلْیُصَلِّ ثُمَّ قَالَ لَا مَفَرَّ مِنَ الْأَجَلِ فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ إِذَا هُوَ بِالرَّجُلِ قَدْ سَهِرَ لَیْلَتَهُ كُلَّهَا یَرْصُدُهُ فَلَمَّا بَرَدَ السَّحَرُ نَامَ فَحَرَّكَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِرِجْلِهِ وَ قَالَ لَهُ الصَّلَاةَ فَقَامَ إِلَیْهِ فَضَرَبَهُ‏ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 15
(ع)-مقتل-بیدار نمودن ابن ملجم امیرالمومنین(ع) ابن ملجم را از خواب بیدار نمود و نیز عبد اللَّه بن موسى (به یك واسطه) از حسن بصرى حدیث كند كه گفت: امیر المؤمنین على علیه السّلام آن شبى كه در صبحش كشته شد (همه شب را) بیدار بود، و بر خلاف عادتى كه داشت آن شب براى نماز شب به مسجد نرفت، پس دخترش ام كلثوم بوى عرض كرد: این چیست كه (امشب) خواب را از شما گرفته؟ فرمود:اگر امشب را به صبح برسانم كشته خواهم شد، (تا اینكه) ابن نباح (اذان گوى آن حضرت آمد) و اذان نماز (صبح را) گفت، حضرت كمى راه (به طرف مسجد) رفت و برگشت، ام كلثوم به وى عرض كرد: دستور فرما جعدة (كه خواهرزاده آن حضرت بود) با مردم نماز بخواند؟ فرمود: آرى دستور دهید (امروز) جعده با مردم نماز بخواند، سپس فرمود: از مرگ گریزى نیست و خود به مسجد رفت، و آن مرد (یعنى ابن ملجم) تمام آن شب (در مسجد) بیدار بود و چشم به راه و مترصد آن حضرت بود، و چون نسیم سحرگه وزید خوابش برد، أمیر المؤمنین علیه السّلام (وارد مسجد شد) و با پاى خود او را جنبش داده فرمود: نماز، پس بر خواست و آن حضرت را ضربت زد. متن عربی: وَ رَوَى عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ دِینَارٍ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ قَالَ سَهِرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع فِی اللَّیْلَةِ الَّتِی قُتِلَ فِی صَبِیحَتِهَا وَ لَمْ یَخْرُجْ إِلَى الْمَسْجِدِ لِصَلَاةِ اللَّیْلِ عَلَى عَادَتِهِ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهَا مَا هَذَا الَّذِی قَدْ أَسْهَرَكَ فَقَالَ إِنِّی مَقْتُولٌ لَوْ قَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَتَاهُ ابْنُ النَّبَّاحِ فَآذَنَهُ بِالصَّلَاةِ فَمَشَى غَیْرَ بَعِیدٍ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ مُرْ جَعْدَةَ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ قَالَ نَعَمْ مُرُوا جَعْدَةَ فَلْیُصَلِّ ثُمَّ قَالَ لَا مَفَرَّ مِنَ الْأَجَلِ فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ إِذَا هُوَ بِالرَّجُلِ قَدْ سَهِرَ لَیْلَتَهُ كُلَّهَا یَرْصُدُهُ فَلَمَّا بَرَدَ السَّحَرُ نَامَ فَحَرَّكَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِرِجْلِهِ وَ قَالَ لَهُ الصَّلَاةَ فَقَامَ إِلَیْهِ فَضَرَبَهُ‏ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 15
و اما ابن ملجم را پس مردى از قبیله همدان (دنبالش دوید و چون) به او رسید قطیفه كه در دست داشت بر سر او انداخت و او را به زمین افكند و شمشیرش را از دستش گرفته به نزد أمیر المؤمنین علیه السّلام آوردش، و آن سومى (كه وردان بن مجالد بود) فرار كرد و در انبوه جمعیت ناپدید شد، چون ابن ملجم را به نزد أمیر المؤمنین علیه السّلام آوردند حضرت به وى نگاه كرد و فرمود: «یك تن برابر یك تن» (اشاره بآیه قصاص است كه خداى تعالى در سوره مائده آیه 45 فرماید: «وَ كَتَبْنا عَلَیْهِمْ فِیها أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ ...» تا آخر آیه، سپس فرمود:) اگر من از دنیا رفتم همچنان كه مرا كشته او را بكشید و اگر زنده ماندم‏ خود دانم در باره او چه اندیشم. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 21
5033540131.mp3
1.35M
▪️🎤سینه زنی محلی سه ضرب علی(ع) __________________ آه و واویلا کمبه بابا دربوره تِوِسّه مه جان ۲ گمبه کوعه مه بابا خدا بخونه مِوِسّه قرآن ۲ __________________ بابا بمیره توسّه کیجا ته صدا بهیعه خاموش۲ چش ره دوِسّی درشونی سفر نکن اماره فراموش۳ ته عازم بعی سوی بهشت امه مارّه بووی مهمان/دربوره توسّه مه جان __________________ آه خدا مره بکته چی کار مظلومِ دنیا بمرده ۲ بمیره کیجا توِسّه بابا وه چنده صدمه بخرده ۲ بیس ساله طیّار خنه نشینی دردی بیعه نیّه درمان / دربوره توسّه مه جان __________________ آه جانِ بابا دل بیّه پاره خانی بوری ته قَوْرستون ۲ سفرهٔ یتیمون از اَمِشو دواره بهیعه بی نون ۲ مسجد سردنه صدا کوعلی بهووه اذان / دربوره توِسّه مه جان __________________ پیرِ نابینا نیشته خرابه گنه کوعه مه پرستار۲ ندونده علی بورده از دنیا بهیعه مهمونِ شه یار۲ ونگ کنده خدا مه جان ره بعیر نخامبه دهووم جهان / در بوره توسّه مه جان __________________ ای جان بابا شه کعو دل ره من توسه پاره کمبه ۲ ته جای خالی ره جانِ پی یر با برمه نظاره کمبه ۲ مره بعوتی ای جان پی یر از کربلا و شهیدان / در بوره توسّه مه جان __________________ آه و وا ویلا شام غریبون بموعه چکار هاکنم ۲ نصفه شو بیعم ته قوره کنار هنیشم زار زار هاکنم ۲ (صفا) هم گنه ای جان مولا جان ره هاکنم ته قربان / در بوره توسّه مه جان شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
5033540131 (2).mp3
1.67M
نوحه شب ۲۱ رمضان(مازندرانی) ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️🌫🌫🌫🌫⬛️⬛️⬛️⬛️ بابا دَشونی سفر خدا ته پشت و پناه ته تابوت پشت سر من دارمه آه و نوا دباره امه سره ره مرگ وا دکته دباره امه کوچه ره ونگ و وا دکته سر صدای یتیمون کوفیا دکته مثل مدینه دباره بسوته مه سینه دباره مه لب خدا خدا خدا دکته بابا مه سر چارقد دباره بیه سیاه ته دور بگردم بابا بشکسه سر درشونی ته دل دعیه داغ با خون جگر درشونی از شوق روی زهرا با چشم تر درشونی بابا تسه بمیرم غریبی بکـشـیهـی از داغ سیلی بخردن همسر درشونی از بعد زهرا بابا داشتی به دل سوز و آه نصف شوی کوفه دیگه نارنه سوز و گداز دیگه کسی ونه نخلستون نخونه نماز رو بسوی آسمون دستی نبونه دراز یتیمونه سر نزنه دیگه اون ناشناس کوفه جا پر بزو اون تکسوار حجاز کسی دیگر شه دردِ نزنه به چاه کیسهٔ نون و خرما نصف شو گیتی شه دوش دردمندون کوفه ره نکرد بیهی فراموش وشون یتیمون ره همیشه داشتی آغوش هرچی وفا هکردی کوفه جفا هکرده آخر کوفیان مره هکردنه سیاهپوش یتیمون کوفه هنوز هسنه چشم براه شــعـیــبــــــ عـــــلـــمـدار 💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠 @majmaozakerine
5033540131 (3).mp3
1.2M
▪️🎤سینه زنی محلی شب ۱۹ ماه رمضان ▪️▪️▪️▪️_____________________ علی به محرابِ دین خوانه اذان بَهووِه تا فزت رَبِّ علی با دل وجان بَهووِه یا امیرالمومنین. شاه یثار و یمین یاعلی مولا علی (2) یاعلی مولا علی(4) ▪️▪️▪️▪️_____________________ خَوِر بیارده مَلِک از آسِمون به زمین که غرق خون بَهیه علی امامِ یقین عرش حق بِمو نِدا. که علی بَیه فِدا یاعلی مولا علی(2) یاعلی مولا علی(4) ▪️▪️▪️▪️_____________________ علیه زَخم دِوا کاسه یِه شیربَهیه یافاطمه تِه بَوین علی چه پیر بَهیه وِنه همدَم بَیه چاه. کِردِه وِ ناله و آه یاعلی مولا علی (2) یاعلی مولا علی(4) ▪️▪️▪️▪️_____________________ سِفارِش هاکِن علی که موقعه سَفرِ بَهو حسن وحسین وصیِته آخرِ بَهو تِه زینبِ زار. کربِلا ره یاد بیار یاعلی مولا علی (2) یاعلی مولا علی (4) هادی _اکبری_وسطی کلایی ▪️▪️▪️▪️_____________________ @majmaozakerine
باباجانپور.محلی ۲۰ رمضان.MP3
3.02M
🥀زبانحال طبیب با فرزندان مولاامیرالمومنین.ع 🇮🇷◾️🇮🇷🇮🇷🇮🇷◾️🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷◾️ شمه بابای سر ندارنه شفا ای وای از این غم ونه سره دیگه نزمبه دوا ای وای از این غم ونه سره دیگه ور نینه درمون ای وای از این غم این بشکسه سرجا خله بورده خون ای وای از این غم حق دارنی شمه دل بزنه شور ای وای از این غم بورین بیرین ونه کفنو کافور ای وای از این غم ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ @majmaozakerine
حضرت علی (ع) - شب نوزدهم - لطیفیان از چه مهمان محاسن پیر من بابای من هرکجا که حرف هجران است با من می زنی یا مگو چیزی و یا گیسو پریشان می کنم بعد عمری آمدی و حرف رفتن می زنی * بعد عمری من فقط یکبار بر تو رو زدم کم بگو ،دست از سرم بردار زینب جان برو می روی ، باشد برو در خانه ی من هم نمان خب به جای رفتن مسجد به نخلستان برو * حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر شک ندارم راه مسجد رفتنت را می گرفت چادرش را بر کمر می بست و بین کوچه ها پا برهنه می دوید و دامنت را می گرفت * حیف جای مادرم خالی است ورنه ای پدر گیسو یش را بر زمین می ریخت پیش پای تو ناله از دل می کشید و باز مثل پشت در استخوانش را سپر می کرد امشب جای تو * مادرم زهراست من هم دختر این مادرم گر دهی اذنم فدایت دست و پهلو می کنم حرمت گیسوی من مانند موی او بود کوفه را من زیر و رو با نام گیسو می کنم * نذر کردی گوئیا رویت ببینم لاله گون رحم کن کن بر دخترت امشب بیا مسجد نرو هست در یادم هنوز آن صورت سرخ وکبود ای قتیل مادر زینب بیا مسجد نرو * ای غریب کوچه ها ،ای حیدر بی فاطمه مادرم زهرا برای تو همیشه کوه بود در بین کوچه،بین چهل نفر آن روز هم مادرم از پا نمی افتاد اگر قنفذ نبود *علی اکبر لطیفیان*
4_5978584060736309723.mp3
1.39M
@majmaozakerine ‍ . ربنا یه کاری کن برای سینه زنا بیان زیارت حسین اربعین مثه قبلاً دعا کنید که غصه ای نباشه روزی ما دوباره کربلا شه سلامتی و زندگی بهتر سهم همه امام حسینیا شه من حیدری ام روی بدیام قلم بزنم تقدیرمو با دستای علی رقم بزن یا الله یا علی یا علی علی یا علی **** یا علی غریب ترین امام دنیا علی گره زده فاطمه عشق تو رو به دلها علی تنگه دلم چقدر برای حیدر برای ایوون طلای حیدر شبای قدره و یقینم اینه پشت سره منه دعای حیدر جانم به تو و اشک سحرت ابالحسن هستی پدرم هستم پسرت ابالحسن یا حیدر یا علی یا علی علی یا علی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .
بیتی های شب ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید لطفی 🥀🥀🥀🥀