eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.9هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
366 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
خورشیدِ زمین، گنبد زیبای تو باشد خلدم به جهان، منزل و ماوای تو باشد هرگز نروم جای دگر بهر گدایی تا کوی تو و درگه والای تو باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۱۷ خرداد ۱۴۰۲ میلادی: Wednesday - 07 June 2023 قمری: الأربعاء، 18 ذو القعدة 1444 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسی بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علی بن موسی الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علی التقی عليهما السّلام 🔸امام هادی حضرت علی بن محمد النقی عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️12 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام ▪️19 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام ▪️21 روز تا روز عرفه ▪️22 روز تا عید سعید قربان ▪️27 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ‍
عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟ چقدر ناله زنم آه ،کجایی آقا رمضان که نشد و این عرفه هم نشد و پس قرارا من و تو کی و کجا ای جانا منتظرهات همه منتظر ماه حسین انتظاری که گره خوده به این عاشورا حاجیان در عرفات اند ولی من اینجا بین این روضه ام و در حرم کرببلا عرفه آمده یعنی که مهیا باشید تا که همراه شوید با غم و اشک زهرا سینه زن ها چقدر فرصتمان محدود است پرچم و پیرهن آماده کنید بهر عزا دوش دیدم که کسی در عرفاتم می گفت هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله هرکه مجنون حسین است بگو برخیزد هرکه دیدار خدا خواست بیاید با ما یاسر مسافر
عرفه روضه ی زینب چقَدَر می چسبد عرفه دیده ی بارانی و تر می چسبد عرفه بال بگیرم ز دم روضه ی تو بزنم تا حرم پاک تو پر می چسبد عرفه گریه کنان خاک بریزم بر سر گر بماند ز غمت در دل اثر می چسبد خواندن خطبه و رسوا شدن اهل عرب نام این کار گذارید هنر، می چسبد سر ارباب جدا شد جلوی نهر فرات روضه خوان روضه بخوان روضه ی سر می چسبد قتلگه بودم و دیدم که کسی می گوید سر بریدن جلوی چشم پدر می چسبد نیزه در دست کسی گفت به صد خوشحالی زدن نیزه به بالای جگر می چسبد ناگهان گفت رقیه به یکی از اعراب زدن عمه ی ما بین گذر می چسبد ؟ یک حرامی به خودش گفت که این زینب هم گر بگیرد ز لگد درد کمر می چسبد جعفر ابوالفتحی
چون خدا طالب گدا شد باز در رحمت به روی ما شد باز بنده، شرمنده ی خدا شد باز او خریدار اشک ما شد باز خبر آمد گناه می بخشم کوه عصیان به کاه می بخشم روز الطاف کبریا عرفه مژده بخشش و عطا عرفه روز مهمانی خدا عرفه السلام علیک یا عرفه من از ماه تو به جا ماندم بنده ای دور از خدا ماندم به سرم آمده بلا چه کنم گشته ام سخت مبتلا چه کنم به خودم کرده ام جفا چه کنم نپذیری اگر مرا چه کنم هیچ کس همچو من نمی خواهد عبد توبه شکن نمی خواهد من زمین خورده ام مرا نزنید عبد افسرده ام مرا نزنید در گنه مرده ام مرا نزنید پی به خود برده ام مرا نزنید تو ببین عذر اشتباه مرا به رویم نزن گناه مرا  نشود تا که بنده ات رسوا خوب و بد را ز هم مساز جدا درهم اینبار هم بخر ما را تو و رد کردن گدا هیهات ورنه من از خجالت آب شوم مپسند پیش کس خراب شوم گر ندارم بها، نگهدارم گوشه این سرا نگهدارم تو بیا از خطا نگهدارم تا رَوَم کربلا نگهدارم جبل الرحمة کوه عشق و صفا عرفات از حضور تو زیبا  کاروانی که لاله ها دارد ای خدا عزم کربلا دارد کوفه در سر چه نقشه ها دارد شهر مکر است و ماجرا دارد…
عاشقان مدارج عالى در عروجند با سبکبالى از خداوند پر شدم دیشب تا مرا کرد از خودم خالی دل دنیا گریز باید داشت معرفت نیست جنس بقالی ذبح کردم تعلقاتم را جای آن گوسفند هر سالی تا که یکبار هم شده راحت بزنم دور تو پر و بالی بار اگر بار عشق معشوق است راضیم من به شغل حمالى خاک پاى تو را به من دادند نیست مانند من خوش اقبالى پوزه ام را به پات می مالم دست خود را سرم که می مالى جبرییل تو می شویم اگر برسد از تو غوره کالى ما فقیران اگر غذا نرسد بیشتر می کنیم خوشحالى گریه های جوانیم حتماً می دهد بار در کهنسالی عرفه آمد و همه رفتند سمت گودال "جاى ما خالى" همه رفتند ساربان هم رفت تو هنوزم میان گودالى به تو دستم نمیرسد، اصلاً... تو برایم همیشه آمالى علی اکبر لطیفیان
اي امير عرفه دست من و دامانت جان به قربان تو و گردش آن چشمانت اي امير عرفه ذكر لبت را قربان حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان اي امير عرفه روح مناجات توئي مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي اي امير عرفه حالِ مناجات بده بر گداي حرمت وقت ملاقات بده اي امير عرفه گرچه سراپا دردم گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم اي امير عرفه ديدۀ پر آب بده دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده اي امير عرفه فيض دمت را قربان دل دريايي لبريز غمت را قربان اي امير عرفه تنگ غروب است بيا سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد جان زهرا دگر از خيمۀ صحرا برگرد اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من جان زينب بده روز عرفه پاسخ من اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا اي امير عرفه ديدن رويت عشق است مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است اي امير عرفه جان گل ياس بيا آخر مجلس ما روضۀ عباس بيا اي امير عرفه در عرفاتي امروز يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز اي امير عرفه شرح بده خود بر من سر عباس كجا ضرب عمود آهن!! مجتبی روشن روان
📖 🔊 درد و دل با امام حسین علیه السلام 🔘 برات کربلا در روز 🔻 ** از آسمان هفتم اگر سر بر آورم اعلام می کنم که فقط خاکِ این درم مهر تو بود شیرۀ جان در وجودِ من از لحظه ای که شیر به من داد مادرم *حرف برا امروز،دیروز نیست،همه ی کَسُ کارم دم خونت پیر شدن ، ما افتخارِ خانوادگی مون اینه مثلاً میگه من بابا بزرگم خادمِ سیدُالکریم بوده ، من فلان کَسم تو حرم بی بی حضرت معصومه سلام الله نوکری کرده،جد ما فلان رواق خاکه،ما به اینا مینازیم آقا ... هوامو داشته باش ... شبِ شهادتیِ اومدم بگم اگر بدردت نمی خورم،خرابم نکن،مادرِ شما اینو یادِ ما داده ... اول بدرد نخورا رو خریده* با دشمنِ تو تا ابدُ الدهر دشمنم *آقا،مردم میدونن خطِ قرمزِ من تویی، من سرِ شما با هیچ کسی شوخی ندارم،انقدِ سرِ شما دعوا کردم،انقدر بهم ریختم ... بالاخره یه جا به کارت میام ... منم بردار ... به هیچ درد که نخورم ، مدافع که میتونم بشم ... برم حرم عمه جانِ امامِ زمان* با دشمنِ تو تا ابدُ الدهر دشمنم حتی اگر بود پدرم یا برادرم من از درِ سرایِ تو جایی نمی روم حتی اگر جواب کنی ، باز نوکرم *عرضم رو جمع کنم و التماسِ دعا،دیدی یه جا یه بزرگی،صاحب منصبی بره همه جا می پیچه ... حالا اگه صاحبِ مجلس بیاد چه غوغایی بشه ... یعنی میشه یه روز بیای قدم رو چشمام بزاری ... دلم برات تنگ شده،آقا ... محرم داره میاد ... ما کربلا نریم،می میریم ... حسین ... بزار شعر بخونم ...*| گیرم که خاکِ پایِ مرا کیمیا کنن (یعنی چی ؟...) *عصرِ تاسوعا داشت حرف میزد قمربنی هاشم با ابی عبدالله ، یهو اون حرامی تا نزدیکایِ خیمه ها اومد ، کجان بچه هایِ خواهرم ؟؟ .. عباس بیا ببینم ، یه نگاه بهش کرد برگشت رو به ابی عبدالله ، گفت به جانِ تو من با اینا کاری ندارم ... آقا فرمود عباس جان میدونم ، برو ببین چی میگه " با غضب اومد جلوش چیه ؟(نامرد طعنه زد ...) گفت شنیدم آب آور شدی ... منصبی نبود آب آوری ... بعدِ عباس این منصب آقا شد،لذا هرکی توانِ جنگ نداشت می گفتن یه آبی به این خلق الله بده،عباس بیا این طرف،فرماندهی لشکرُ بهت میدم،عباس بیا اینطرف تا رکابِ اسبتو طلا میگیرم،وسط حرفش اومد،گفت برو تو هنوز عباس رو نشناختی ... من مادرم ام البنینِ ... من پسرِ اون خانمی ام که گفت نشنوم بچه هایِ زهرا نشستن تو هم بشینی ... لذا شبِ عاشورا عمۀ سادات اومد دستِشو گرفت گفت بشین،گفت اصلا،مادر بشنوه ، واویلا ... گفت برو خدا تو و اون امان نامه ت رو لعنت کنه* گیرم که خاکِ پایِ مرا کیمیا کنن خاکِ درت اگر نشوم،خاک بر سرم *ان شالله کربلا همدیگه رو ببینیم،یا نه ان شاالله مدینه،رواقِ امام حسن،ان شالله یه روز حرم برا مادرت بسازیم، ان شاالله یه روز برا امام حسن حرم بسازیم ... ایوانِ حسین ...* بگو امشب اگر قرار شده چیزی به ما بدن،بچه ها ، رفیقا کاراشونم کردن،عرفه کربلا ... فلانی عرفه کجایی؟ما که کربلاییم ... جیگرِ ما رو سوزوندن ... ان شالله عرفه کربلا با شما گریه کنا،بگی یادته اون شب آرزو کردیم دستِ جمعمون رو آقا خرید عرفه* آدم مگر نه نامِ تو را بردُ گریه کرد *گفت جبرائیل هر کاری می کنم،خدا نمی بخشتم،گفت میخوای ببخشتِت؟؟ گفت آره،گفت هرچی من می گم تو هم بگو(کیا رفتن مسجدِ کوفه؟) یه مقام داره،مقامِ حضرتِ آدم ... یه مقام هم هست مقامِ بخشیده شدنِ حضرتِ آدم ...گفت بشین اینجا مودب هرچی من می گم تو هم بگو، گفت باشه ... الهی یا حمیدُ بحقِ محمد (آدم گفت ...) الهی یا عالیُ به حقِ علی(آدم گفت ...) الهی با فاطرُ یحقِ فاطمه(آدم گفت ...) یا محسنُ بحقِ الحسن (آدم گفت ...) یاقدیمَ الاحسان بحقِ الحسین ... تا اینو گفت،گفت جبرائیل این آخریِ کی بود؟ جبرائیل تا اسمشُ آوردم کمرم لرزید ... جبرائیل این آخریه کی بود ؟؟تا اسمشُ آوردم عالم جلوم تیره شد،ندا اومد جبرائیل براش روضه بخوان،صدا زد آدم حسین از اولادِ توست،یه روز میاد کربلا ... بینِ دو نهرِ آب ... جلویِ چشمِ دخترا ... خواهرا ... مادرا .... میشینن رو سینه ش ... یک ضربه ؟ نه والله ... دو ضربه ؟ نه والله ... (بگم ...) دوازده ... حسین .. 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره دلم هوایی می شه و بونۀ آقا می گیره این روزایی كه دم به دم غریبی رو حس می كنم با گریه یاد غربت عزیز نرگس می كنم تا كه بیای تو از سفر تا كه ببینی حالمو نذر نگاهت می كنم این اشكای زلالمو میون طوفان غمت شكسته بال و پر من كاشكی بیای پا بذاری به روی چشم تر من كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوی گلاب با مژه جارو می زنیم با اشكامون می پاشیم آب كاشكی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب یا كه یه مهر و تسبیح از تربت ارباب غریب كاشكی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی بیای رو منبر بشینی روضۀ ارباب بخونی مسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا بیای و با هم بخونیم "حسین من كوفه نیا" كوفه نیا كه اینجاها قحطی آبه به خدا حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا اینجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند با كعب نی منتظر رقیۀ سه ساله اند همه با فكر انتقام روز می كنن شباشونو نعلای تازه می زنن تموم مركباشونو رو خاك گرم كربلا سه روز می مونه پیكرت خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت شاعر : یوسف رحیمی ردیفعنوان فایلحجمپخش آنلایندانلود۱ تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره (نجوا با امام زمان "عج") ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
طاهری ای عشق شیرین دادی به بادم ای شور شیرین دادی به بادم امشب دخیل باب المرادم من ریزه خوار حضرت جوادم سینه زن گریه کن گوشه کاظمین ذکر دل یا جواد یا رضا یا حسین من دخیل دست ابن الرضایم بی قرارم عاشق کربلایم یا حبیبی یا جواد الائمه لب تشنه ماندی محزون وخسته قاتل به رویت در را که بسته چشم انتظار مرگ تو نشسته دم به دم اشک غم میچکد در رخت ناله ها داری هلهله است پاسخت در کنارت مادر و خواهری نیست یک نفر هم تا کند نوکری نیست یا حبیبی یا جواد الائمه ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روي دوشا شالِ عزا ، آه آه آه ميريزه اشك امام رضا ، آه آه آه ميان ، زائرا توي صحن حضرت ميگن ، امام رضا سرت سلامت امون ، كشتن جَوونتو تو غربت كُـنج دخـمـه بي رمــق... غريب گير آوردنش يه گوشه اي از عطش ميسوخت تموم تنش يا امام رضا ،  آجرك الله ٣ داره ميسوزه جگرم ، آب آب آب داره ميسوزه پيكرم ، آب آب آب نخند ، به اشك چشماي تره من نخند ، به سوختن بال و پره من نخند ، جلو چشاي مادره من مادره قامـت خمـم.... اومده بالا سرم داره ضجه ميزنه با اشك چشم ترم يا امام رضا ،  آجرك الله ٣ تا با گريه ميگفتم آب ، آه آه آه يادم اومد غمِ رباب ، آه آه آه ميخوند ، پايين نيزه هِي لالايي لالا ، چرا بالاي نيزه هايي ميگفت ، بيا شيرت بدم كجايي لااقــل از روي نِــى... بيا پايين پيش من يه بار يه مادر بگو علي يه حرفي بزن يا امام رضا ،  آجرك الله ٣ ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بحق‌فاطمه‌عجل‌لولیک‌الفرج 🌸دل شود امروز شکوفا در زمین می زند لبخند شادی بر زمین... 🌸ای خوش آن روزی فرج برپا شود با دو دست فاطمه امضا شود... تعجیل در فرج مولایمان صلوات صبحتان مهدوی ان شاءالله 🤲🏻 اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم