eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220902-WA0005.mp3
15.57M
آی.آی........بابا....باباااااا.. قلب تو از سنگه. دست از سرم بردار.🙏🏻😭 کشتی من و پاتو. از مجعرم بردار.🙏🏻😭 دستات چه سنگینه. تا میزنی هر بار. این غل و زنجیرو.. از گردنم بردار..🙏🏻😭 من مو سپیدم نزن. نزن🙏🏻🙏🏻 بچه شهیدم نزن نزن🙏🏻 اصلا میفهمی سه سالمه.؟ بابا ندارم نزن نزن🙏🏻🙏🏻😭 موهامو سوزوندی.. بستت نبود انگار😔😔🥹 دنبالم افتادی.. دست از سرم بردار🙏🏻🥹 چشمام نمیبینه 🥹 بس که هولم دادی🥹 گوشواره رو دیدم اون روز توی بازار🥹 عمه میبینه نزن. نزن🙏🏻 گریه اش میگیره نزن نزن🙏🏻😭 هر کی رد شد حتی. نگفت🥹 بچه میمیره نزن نزن اون شب که خوابم برد. مردم من از دوری. بابامو میخواستم .. اما نه اینجوری🥹 سر غرق خون بود و.. دندونشم خونی🥹🥹 موهاشم انگار که. سوزونده بود خولی🥹 تو رو بازار زدن زدن من رو تو انتظار زدن زدن چشمات به من بود رو نیزه ها من رو که هربار زدن زدن🥹 🎤کربلایی وحید شکری @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها بِه‌روی‌نیلی‌وَ مُوی سِفید دِقَت‌کُن بِگوشَبیه‌ِکِه‌هَستَم پِدَر،اَگر گُفتی؟ 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◦•●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦ ●خیلی، بَدَن بابا تو رفتی‌و تو خیمهٔ ما اومدن، بابا خیلی، بَدَن بابا چرا جلو عروسکم مارو، زدن بابا ■تو رفتی‌و طناب به گردنم زدن، بابا منو زدن، عروسک منم زدن، بابا ★اشکای، عروسکِ، منو ندیدن اشکای منم همینطور موهای، عروسک منو کشیدن موهای منم همینطور ●با ما، چه بد کردن تو خیمه جانمازتو بابا، لگد کردن با ما، چه بد کردن چادر نماز عمه‌مو اینا، لگد کردن ■تو زدن دختر تو کم نمی ذاشت، بابا از روی چادرم پاشو بر نمی داشت، بابا ★دستای مخدرات، می لرزیدن دستای منم همینطور خلخال از پای همه، می‌دزدیدن از پای منم همینطور ●خیلی، می ترسیدم از ناقه افتاده بودم، هیچی، نمی‌دیدم خیلی، می ترسیدم همین که زجر اومد دیگه چیزی، نفهمیدم ■هنوز صدای خنده‌هاش تو گوشمه، بابا هنوز جای تازیونه رو دوشمه، بابا ★بازوی، مادرتو شکستن بازوی منم همینطور پهلوی، مادرتو شکستن پهلوی منم همینطور ............................................ ●بابایی، نبودی پرم رو شکستن اینقدره، بد زدند سرم رو شکستن بابایی، مارو توی کوچه کشوندن تو آتیش، همه موهام رو سوزوندن ■وای از منو، این سلسله پاهای طفلت شده پُر آبله زجر لعین، هی میزنه من رو به همراهیِ با حرمله ●بابایی اومدی ولی خیلی دیره بابایی دختر تو داره میمیره بابایی زجر بی‌حیا چقدر حسوده بابایی صورتم سیاهِ و کبوده ■من رو زدن، این دشمنا خوردم زمین من، وسط کوچه‌ها با ضربِ پا، با ضربِ دست جوری به من زد سر و دستم شکست
شهادت حضرت رقیه بنت الحسین تسلیت باد زیارت نامه حضرت رقیه (س) اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْری اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّی اللهُ عَلَیْکِ وَعَلی رُوحِکِ وَبَدَنِکِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَکِ وَمَاْواکِ فِی الْجَنَّةِ مَعَ آبائِکِ وَاَجْدادِکِ، الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّارِ، وَعَلَی الْمَلائِکَةِ الْحـافّینَ حَوْلَ حَرَمِکِ الشَّریفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَسَلَّمَ تَسْلیماً برَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀
باب الحرم _مرحوم حاج حسن جمالی.mp3
6.94M
|⇦•خوش آمدی تو از سفر بابا.. و زمزمه بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس مرحوم حاج حسن جمالی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•●
|⇦•خوش آمدی تو از سفر بابا.. و زمزمه بسیار جانسوز ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس مرحوم حاج حسن جمالی •ೋ ●•┄༻↷◈↶༺┄•● 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ●•┄༻↷◈↶༺┄•● چوبی به لبت نشسته دیدم دندان تو رو شکسته دیدم چشمان تو را پر آب دیدم دورِ سرِ تو شراب دیدم .. ــــــــــــــــــ خوش آمدی تو از سفر بابا تو رو خدا منو ببر بابا کجا یهو تو بی خبر بابا گذاشتی رفتی .. دیگه تموم گریه و زاریم تموم این شبایِ بیداریم آخه نگفتی دختری داری گذاشتی رفتی .. نزار بازم بهم جسارت شه همین لباس پاره غارت شه منو ببر که عمه راحت شه بابا بابایی .. نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمه گفت مُردم به خاطرِ تو طاقت آوردم بابا بابایی .. *رقیه گفت به ما انتطار یعنی چه .. چهل منزل طوری انتظارِ امامش رو کشید که وقتی به وصالش رسید براش جون داد ..* بیابونا نمیره از یادم بابا تو راهِ کوفه جون دادم تو خواب من از رو ناقه افتادم بابا بابایی .. سه ساله تُ چقدر دادن آزار گوشایِ خونیمو دیدی انگار بزار بگم چی شد تویِ بازار بابا بابایی .. ما رو به همدیگه نشون میدن به زور گوشواره هامو دزدیدن به مجلس مِی ما رو کشیدن بابا بابایی ..
زمزمه ونوحه شها ت حضرت رقیه رؤبای من و دنیای منی من دختر وتو بابای منی مجنون توام، لیلای منی بابایم حسین، بابایم حسین 3 ______________________ دلتنگ تو و دیدار توام هستی تو طبیب ، بیمار توام پژمرده گل گلزار توام بابایم حسین.... ______________________ ای عمه بیا،آمد پدرم بی پیکر خود آمد به برم رأسش شده امشب تاج سرم بابایم حسین... _______________________ بر سینه خود دارم سر او او دلبر من، من دلبر او بوسم دو لب از خون تر او بابایم حسین... ______________________ بابای گلم، بودی تو کجا از دختر خود گشتی تو جدا وای از ستم، این قوم دغا بابایم حسین... _________________________ سیلی زده بر، من زجر لعین با عمه شدیم، ویرانه نشین هر دم ستمی، باشد به کمین بابایم حسین..... __________________________ خواهم که شوم، بهر تو فدا باشد طلبم، مرگم زخدا بر همره خود، بابا تو مرا بابایم حسین.. شعر:اسماعیل تقوایی
‍ . بند ۱ عمه بریز آب روان آهسته روی پیکرش آرام تر حرکت بده اعضای جسم لاغرش دست به بازویش نزن خرد شده از سلسله زخمی شده پایش ز بس دویده پشت قافله از کربلا تا شام و کوفه دویده منزل به منزل درد و محنت کشیده از درد یک شب هم راحت نخوابیده بند ۲ عمه بریز آب روان آهسته آهسته ولی انگار که افتاده ای یاد غریبیّ علی شب بود و حیدر مانده بود با گریه های کودکان میزد به سر میگفت که: اسما بریز آب روان حیدر بمیرد ورم کرده بازویت با چه شکسته در پشت در پهلویت با من نگفته بودی نیلی شد رویت محمدعلی انصاری✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شنیدم از توو تشت صداتو آتیش زدی دل باباتو دیگه غصه نخور عزیزم میرم امشب از اینجا با تو خرابه که جای تو نیست ، بریم از اینجا دخترم توی بهشت منتظرت ، نشسته زهرا مادرم رقیه جان رقیه جان..... شنیدم توی دشت صداتو آتیش زدی دل باباتو سرت درد می‌کنه مثه من کی از پشت کشیده موهاتو از روی نی دیدم تو رو ، زجر حرومی بد می زد مادرم و صدا زدی ، وقتی تو رو لگد می زد رقیه جان رقیه جان..... شنیدم توو کوفه صداتو آتیش زدی دل باباتو میسوختم روی نیزه وقتی با سنگ میزدن عمه هاتو از بغض توو نگاه تو ، هنوز دارم آه میکشم سنگا اجازه نمی‌داد ، که با تو همکلام بشم رقیه جان رقیه جان..... شنیدم توی شام صداتو آتیش زدی دل باباتو تا چوب خیزران بالا رفت گرفت زینب جلو چشاتو قد میکشیدی ببینی ، چوبشو کجا میزنه به عمه میگفتی داره ، رو لب بابا میزنه رقیه جان رقیه جان..... شنیدم همه جا صداتو آتیش زدی دل باباتو حلال کن منو دست ندارم درآرم خارای توو پاتو شونه های عمو میشه ، دیگه از امشب جای تو بریم از اینجا می‌زارم ، مرهم رو زخم پای تو رقیه جان رقیه جان.....