#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#ابوحمزه_ثمالی
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
حَسبُنَا الله و نِعمَ الوَکیل
نِعمَ المَولا و نِعمَ النَّصیر
کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ و اَنتَ نِعمَ الرَّب
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِك فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِک
أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هو الْحَیُّ الْقَیُّومُ ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ، بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ ، مِنْ جِمیعِ ظُلْمی وَ جُرْمی و إِسْرافی عَلی نَفْسی وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى كُلِّ عامٍ وَ اغْفِرْ لى تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ
امام رضا فرمود :
حاملان عرش، برکسانی که ولایت
ما اهلبیت رو قبول کردند دائما استغفار میکنند.
دست گدایی مونو میبریم بالا
بالحجه الهی العفو....
باز هم دارد به من، مولا سخاوت می کند
بین خوبان، از منِ بد هم حمایت می کند
توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان
گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند
من فراریم، ولی دائم خودش دنبالم است
در بزرگی و کرم ، دارد قیامت می کند
می شود محبوب مولا، نور چشمی می شود
از گناهش هر که اظهار ندامت می کند
هرکسی یکجور در این راه خالص می شود
شیعیان را آزمایش با ولایت می کند
هر که در پای ولایت مثل زهرا ایستاد
اجر و مزدش را خود حیدر ضمانت می کند
ما دعای دست مجروحیم،زینب شاهد است
مادرش برا تک تکمون دعا میکرده که اینجاییم
ما دعای دست مجروحیم،زینب شاهد است
هر چه بر ما می رسد زهرا عنایت می کند
همیشه،، مادره که همه را دور هم جمع میکنه
حتی اولاد ناصالح و ناشایسته شو مادر دور سفره جمع میکنه
کدوم مادر؟
در میان کوچه تنها بود، بی بی را زدند....
یا صاحب الزمان ....تنها رفت برا پس گرفتن نامه استرداد فدک
باچه عزتی داره برمیگرده
تو کوچه تنگ یه نانجیب سد راه بی بی شد
بردم پناه هرچه به دیوار بیشتر
او پیشتر رسیدو رهم بیشتر گرفت
بگرفت نامه فدکم را و پاره کرد
با شدتی که جان مرا در خطر گرفت
تا نامه رو پاره کرد بی بی فرمود خدا شکمتو پاره کنه .کاش به همین بی ادبی اکتفا میکرد.
فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ....
ازمحضر امام زمان عذر میخوام
روضه را مکشوفه میخوانم
عرب وقتی ضربه به سینه اصابت کنه میگه رَفَسَه...
بی بی دوعالم زمینگیر شد....
مرحوم مفید قائلند همینجا محسنش سقط شد.
باور نمیکرد اون نانجیب دوباره برگرده.باردوم که برگشت یه جوری سیلی به فاطمه زد، که امام صادق فرمود گوئیادارم میبینم
گوشواره ها تو گوش مادرم شکست....
این فقط اولین جایی نبود که بی بی رو سیلی زدند.
همین نانجیب وقتی هجوم آورد به خانه حضرت زهرا ،
اونجا هم با سیلی به صورت خانوم جسارتی کرد خودش گفته
" و َصَفَقتُ صَفقَةً مِن ظاهِرِ الخِمار"
سیلی با صدای بلند و عرب میگه صَفقَة
آخ بمیرم.
فقط به این سیلی اکتفا نشد
"و رَكَلَ الْبَاب بِرِجْلِهِ"
به در نیم سوخته با لگد زد
"فَرَدَّهُ عَلَيَّ"
من پشت در بودم
وَ "أَنَا حَامِلٌ"
در نیم سوخته را به سمت من زهرا با فشار هل دادند منم پشت در بودم
هرچه تلاش کردم مانع ورود مهاجمین بشم حریف نشدم.
همین که با لگد درو زدند
" فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي"
با صورت زمین خوردم.
اینجا بود صدا زد
" يَا فِضَّةُ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي"
فضه بیا محسنمو کشتند
همه روضه ها به روضه ابی عبدالله باید ختم بشه...
خود بی بی هم به امیرالمؤمنین وصیت کرد
"وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ"
اینجا هرطوری بود،فضه بانوی خانه رو کمک کرد
در ورود مهاجمین زیر دست و پا نمونه بی بی..
چی میخوام بگم.
کاش یه نفرم پسرشو کربلا کمک میکرد
آن ساعتی که
"فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ"
با صورت خورد زمین
کمکشون چه بود
"وحَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ"
از چهار طرف محاصرش کردند
ناحیه مقدسه میگه همینجا بودزنده زنده بر بدنش اسب تازاندند
حسین...
====================
حجتالاسلام استاد میرزامحمدی-723181824_1146224879.mp3
زمان:
حجم:
29.85M
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#ابوحمزه_ثمالی
باز هم دارد به من، مولا سخاوت می کند
بین خوبان، از منِ بد هم حمایت می کند
توبه کن، آغوش وا کرده خدای مهربان
گوش کن تا بشنوی دارد صدایت می کند
====================
#روضه_امام_علی_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیک یا اَوّل مظلوم
و یا أوّل مَن غُصِبَ حَقُّه
خواستم خنده کنم ماتم طاها نگذاشت
خواستم گریه کنم طعنه ی اعداء نگذاشت
آن زمانی که در خانه عدو آتش زد
خواستم من بروم ، أم أبیها نگذاشت
دیدن میخ در خانه مرا آتش زد
خواستم جان بدهم زینب کبری نگذاشت
مگه چه اتفاقی افتاده بود
گفتم و رفتم
وَ نَبَتَ المِسمار فی صَدرِها
نه اینکه مسمار به سینه اصابت کرد
مقتل میگه یه جوری خورد
کأنّ مسمار از سینه بیرون آمد
و نَبعَ الدَّم مِن ثَدیِها
خون داره از سینه فواره میزنه
نیمه شب دیگه
کجا بریم
۵۰ سال بعد توی گودال همین اتفاق افتاد
وقتی نانجیب تیر سه شعبه رو زد
ارباب ما نتونست از جلو در بیاره
خم شد و این تیر رو از پشت سر درآورد
فَانبَعثَ الدَّم کـَالمِیزاب
دیدن خون مثل ناودان داره فواره میزنه
حسین.....
====================
حجت الاسلام استادمیرزامحمدی2_1152921504609581456.mp3
زمان:
حجم:
4.27M
#روضه_امام_علی_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیک یا اَوّل مظلوم
و یا أوّل مَن غُصِبَ حَقُّه
====================
#شب_قدر
#ماه_رمضان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
شب بیست و سوم ماه رمضان
آقا موسی بن جعفر
یه روایتی رو از پیغمبر اکرم نقل کردند
فرمودند
پیغمبر اکرم اینطور فرمودند
ألا إنَّ فاطِمَه بَيتُها بَيتي وَ بابُها بابی
فَمَن هَتَکـَه فَقَد هَتَک َ حِجابَ الله
سالها پای منبر و روضه بزرگ شدید
نیازی به ترجمه ندارید
آی مردم
خونه ی زهرا خونه ی منه
در خونهاش هم در خونه ی منه
چرا اینجوری فرمود
چون در سوره ی احزاب فرمود
يَآ أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ
إِلَّآ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ
اگه خونه ی زهرا خونه ی پیغمبره
ما یه سوال داریم
چرا بدون اجازه صاحبخانه وارد شدند....
بعد راوی میگه
موسی بن جعفر به اینجا که رسید
فَبَکیٰ ابوالحسن بُکاءاً طویلاً
شروع کرد گریه کردن
مدت مدیدی گریه کرد
دیدم وسط گریه ها ، سه مرتبه میگه
هُتِک َ وَ اللهِ حِجاباً
هُتِک َ وَ اللهِ حِجاباً
هُتِک َ وَ اللهِ حِجاباً
یعنی حُرمت مادر ما رو نگه نداشتند
شب معراج که پیغمبر
به معراج رفتند
وقتی نوبت رسید به مصائب اهل بیت،
مصائب حضرت زهرا رو اینجوری بیان کردند
وَ امّا إبنَتُک فَتُظلَم
و تُحرَم و یُؤخَذُ حَقُّها
به دخترت ظلم میشه
حقش رو میبرند
اونا از ارثش محرومش میکنند
وَ یُدخَلُ علیٰ حَریمِها بِغَیرِ إذنٍ
بدون اجازه وارد خونهاش میشند
الله اکبر
ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ
یعنی وقتی وارد خانه میشوند
فاطمه مانع میشه
اجازه نمیده اینها وارد شند
چه میکنند
تَمُوتُ مِنْ ذَلِكَ الضَّرْب
تُضْرَبُ وَ هِيَ حَامِلٌ
الله اکبر
از همون شب معراج
به پیغمبر اکرم خبر دادند
دخترت وقتی بارداره
کتکش میزنند
این ضربه کاری میکنه
که دخترت با همین ضربه از دنیا میره
الله اکبر
آخ بمیرم
شب جمعه است
همه روضهها باید به کربلا منتهی بشه
فاطمه رو هم مهمان کنیم
یاری کن فاطمه رو با گریه بر ابی عبدالله ...
ابوبصیر رسید خدمت امام صادق علیه السلام
حضرت فرمود
أمٰا تُحِب أَن تَکونَ مِمَّن یُسعِدُ أُمِّی فَاطِمة
آیا دوست نداری مادرم زهرا رو یاری کنی...
آمادهای یا نه
ابوبصیر میگه من گریه کردم
با خودم تعجب که من زمان مادر شما نبودم
چه جوری میتونم مادرت رو یاری کنم
فرمود ابا بصیر
از روز عاشورا تا قیامت مادرم بر حسینش گریه میکنه
هان
شب بیست و سوم
می خواهی فاطمه رو یاری کنی یا نه
گریه ی من و تو ، یاری فاطمه است...
السلام علیک یا اباعبدالله
شب زیارتی ارباب بی کفنه
آمادهای بریم کربلا یا نه
مادرت گفت بُنَیَّ دل ما ریخت به هم...
آی حسین...
مادرت گفت بُنَیَّ دل ما ریخت به هم
چقدر نام تو غوغاست ابا عبدالله
دیگه چی
جمله آخر و نشستمها
مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
سر چی دعوا میکردند
أخنس میگفت عمامه اش مال منه
بَجدل میگفت انگشتر و انگشتش مال منه
خولی میگفت سر بریده اش مال منه...
آی حسین....
====================
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
داره نماز شب میخونه
یه مرتبه دید از دیوار خونه
ریختند داخل خانه
چقدر زن و بچه ی آقا ترسیدند...
اصلاً انگار توی این مدینه اجازه گرفتن رسم نیست....
در زدن و اذن دخول گرفتن رسم نیست
اون روز بدون اجازه وارد خانه مادرش شدند
هرچه مادر سعی کرد ، مانع ورود مهاجمین بشه ...
یُدخَلُ عَلیِ حَریمِها بِغَیرِ إذنٍ
ثُمَّ یَمَسُّها ....
اینو دیگه ترجمه نمیکنم
ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ...
و تُضرَبُ و هِیَ حامِلٌ
مادر
مادر
بی بی جان ای کاش ما بین در و دیوار بودیم...
همین قدر بگم
با این مادر کاری کردند
که فرزندش امام صادق علیه السلام
حال مادرش رو این گونه بیان میکنه
نَحَلَ جِسْمُهَا
ذَابَ لَحْمُهَا
باکِیَةَ العَین
یُغشیٰ عَلیها ساعَةً بَعدَ ساعَة
حَتّیٰ صَارَتْ كَالْخَيَال
یعنی از مادر ما فقط یه شبحی باقی مانده بود
علی چی رو کفن کرد ؟!
نمیدونم...
بگذریم
مشغول نماز شب بود
بی اجازه وارد خانه شدند
حتی اجازه ندادند عبا به دوش بیندازه...
عمامه به سر ببنده ...
آقا رو با این کیفیت از خونه بردند بیرون...
ابن ربیع ملعون سواره و
آقا امام صادق پیاده
دنبال مرکب داره میره
اگه یه جوونی رو دنبال مرکب بکشونند
توانایی جوانیش اقتضا میکنه تحمل کنه
اما اگه یه پیرمردی مثل امام صادق رو دنبال مرکب بدوانند...
یا طفل سه چهار ساله ای رو...
اینجا دیگه ...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..
لذا وقتی رسید به مجلس منصور،
دیدند آقا خیس عرقه
داره نفس نفس میزنه
پیرترین ائمه ی ماست
دیگه نفسی باقی نمانده
سه مرتبه شمشیر کشید
از قبل به حاجبانش گفته بود
جعفر رو که آوردید، احضار کردید ، گردنش رو میزنم...
همه دارند میبینند
سه مرتبه شمشیر کشید
بلافاصله غلاف کرد
بعد از آقا عذرخواهی کرد
آقا رو با احترام به منزل برگردوندند
از منصور دوانیقی پرسیدند
امیر ، چرا پشیمون شدی
گفت هر باری که شمشیر میکشیدم ،
پیغمبر رو دیدم...
به من فرمود منصور
اگه آسیبی به فرزندم برسه
نابودت میکنم
آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله
حسین....
من میخوام بگم یا رسول الله
یه شمشیر برهنه بالا سر فرزندت نتونستی ببینی
پس کجا بودی آن ساعتی که
فِرقَةٌ بِالسُّیوف
فِرقَةٌ بِالرّماح
فِرقَةٌ بِالحِجارة و الخَشَبِ و العصاء....
حسین....
====================
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#مناجات_و_روضه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
تو هم خوب میدونی
دیگه این استغفار
شده لقلقه ی زبانمون
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
باران رحمت الهی ، به ما نازل شده
هنگام وزیدن باد سحرگاهیه
همه ی علائمِ استجابت دعا
شب جمعه است
شب زیارتی ابی عبدالله
▪️بی سبب نیست شب جمعه شب رحمت شد
▪️مادری گفت حسین جان ، همه را بخشیدی
بِالحُسَین الهی العفو
▪️میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
امام صادق علیه السلام فرمود
تعداد اونایی که به خاطر گناهانشون می میرند ، از اونایی که به اَجَل معقولی و حتمی می میرند ، به مراتب بیشتره
▪️میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
▪️هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
▪️بس که تن دادم به عصیان و خطا این روزها
▪️دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
▪️احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
▪️میکِشَد آتش مرا ، این سوز و آهم بیشتر
▪️معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی
خدا رحمت کنه آیت الله العظمی بهجت رو
می فرمود
اینقدر نافرمانیش رو میکنیم و در عوض اینقدر به ما احسان می کنه
اگه بندگیش رو کنی چه میکنه با بنده اش
▪️معصیت می آورم، آب و غذایم میدهی
▪️میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
▪️کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
بابا یه مسافری که بارش سنگینه
میگند وقتی باهاش برخورد کردی ،
اول بارش رو سبک کن
نیمه شب بازم من بار آوردم در خونه ات
مگه نفرمودی
پیغمبر من
يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ
این رحمتٌ لِلعٰالَمین ، بار ما رو سبک می کنه
نیمه شب
بار گناهانت رو آوردی
حضرت سبک کنه
▪️کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
▪️باز هم این بار ، از تو عذرخواهم بیشتر
▪️زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
▪️یک نگاه فاطمه شد تکیه گاهم بیشتر
▪️دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
▪️شرمسار از روی تو ،رویِ سیاهم بیشتر
▪️چند وقتی میشود آواره بودم...
از کِی
از ماه صفر
▪️چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
▪️چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
کدوم چادر
همونی که تا سلمان نگاهش افتاد ، گریه کرد
گفت ، دختر پادشاهان قیصر روم ، چجوری لباس می پوشیدند...
دختر پیغمبر اکرم ، عجب چادری داره که فقط دوازده وصله داشت...
همین چادری که امیرالمومنین گذاشت نزد زِید یهودی
به عنوان رهن و گِرو
گذاشت نزد زِید
مقداری ازش جُو گرفت
بیاره خونه، خانمش نان درست کنه
شب که شد دید در می زنند
اومد دید زِید با هشتاد یهودی اومده در خونه ی علی
با نور چادر فاطمه ، هشتاد یهودی مسلمان شدند
اون وقت این چادر میدونی این روزا چه بلایی سرش اومد....
▪️آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف
▪️چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف
مادر...
▪️هر چه این جا هست چشمان ما را خون کرده است
▪️رنگ این دیوار خانه یک طرف، در یک طرف
ها
زبانِ حال زینب کبراست
▪️گاه دل خون توایم و گاه دل خون پدر
▪️«وای بابا» یک طرف«ای وای مادر» یک طرف
مادر ...
این روزا رفت و آمد بابا رو من رصد می کنم
▪️از کنار تو که می آید به خانه ناگهان
▪️بر سر زانو می افتد مرد خیبر یک طرف
حالا ببین چجوری داره با مادر درد دل میکنه
▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم...
دیگه روزاییِ که داره وصیت هاش رو میکنه
▪️من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم
▪️غُصه ی تو یک طرف داغِ برادر یک طرف
ساکتی ها....
▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین...
رفت کربلا
▪️مثل آن روزی که افتادی ، می افتد بر زمین
▪️پیکر من یک طرف، او یک طرف، سر یک طرف
مادر...
▪️من دو بوسه می زنم،جای تو و جای خودم۲
▪️زیر گردن یک طرف، رگهای حنجر یک طرف
حسین....
▪️وای از آن لحظه که باید بنگرم
▪️سر ز روی نیزه افتاده ، پیکر یک طرف
بدا به حال اونایی که حُرمت روضه رو نگه ندارند
خودت ضرر کردی
الآن مادرش داره می بینه مجالس ما رو
هیشکی هم نبینه
ارباب ما داره از یمین عرش به ما نظر می کنه
این یه بیت هم مالِ خود ابی عبدالله
▪️وای از آن لحظه که می ریزند بین خیمه ها
▪️گوشواره یک طرف، خلخال و معجر یک طرف
حسین.....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
پرپر شده یاس علی
لگد شد احساس علی
گلایه خیلی داره حیدر
از کوچه، از دیوار و از در
زهرا می خورد زمین
پرپر می شد علی
زهرا می خورد لگد
حیدر می مرد ولی
فاطمه جان، از حرف رفتن دست بکش
نفس بکش، نفس بکش، نفس بکش
بی کس میشه علی
برگرد پیش علی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#حاج_مهدی_سلحشور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️