۲۰۲۳_۰۶_روضه امام جواد.ع.معتمد.mp3
5.56M
يكشنبه ماه ذىالقعده بود؛
رسول خدا (ص) فرمود:
كداميك از شما مىخواهيد توبه كنيد؟
گفتيم: همه ما مىخواهيم توبه كنيم!
حضرت فرمودند: بندهاى از امت من چنين عملى را انجام نمىدهد، مگر اينكه از آسمان به او ندا مىرسد:
بنده خدا! عمل را از نو شروع كن كه توبه تو قبول شد...
- غسل بجا آورد و وضو بگیرد
- چهار رکعت به صورت دو نماز دو رکعتی بخواند، در هر رکعت بعد از سوره «حمد»، 3مرتبه سوره «توحید» و 1مرتبه سوره «فلق» و سوره «ناس» بخواند.
- پس از نماز «هفتاد مرتبه» استغفار کند و استغفار را با «لَاحَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ؛ ختم نماید
- در پایان بگوید: یَا عَزِیزُ یَا غَفَّارُ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَذُنُوبَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ فَإِنَّهُ لَایَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلّا أَنْتَ.
+ میرزا جوادآقای ملکی تبریزی - المراقبات - صفحه ۳۶۷ تا ۳۷۰
▫️
#امام_جواد_علیه_السلام
◼️ العیاذ باللّه، از تهمتهایی که به امام جواد علیهالسلام زدند...
روزی شخص نانجیبی به نام "عمر" از خاندان "فرَج" که فرماندار مدینه بود، به امام جواد علیه السلام گفت:
أَظُنُّکَ سَکْرَانَ!
🔹به گمانم تو مست هستی!
امام جواد علیه السلام در مقابل این گستاخی تنها به درگاه الهی پناه برد و فرمود:
اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ الْحَرْبِ وَ ذُلَّ الْأَسْرِ
🔹خدایا! چنانچه تو میدانی امروز برای رضای تو روزه بودهام، پس طعم غارت شدن و خواری اسارت را به او بچشان.
طولی نکشید که در سال ۲۳۳ ه.ق متوکل بر او غضب کرد و دستور داد ۱۲۰ هزار دینار به عنوان مالیات و ۱۵۰ هزار دینار از برادرش بگیرند. او بار دیگر به عمر غضب کرد و دستور داد هر چه میتوانند بر گردنش ضربه بزنند و ۶ هزار ضربه زدند و بار سوم کشان کشان به بغداد بردند و همان جا در اسارت مُرد.
🔻واقعه توهین به امام جواد علیهالسلام چنان سنگین بود و دل امام هادی علیهالسلام را به درد آورده بود که وقتی خبر مرگ عُمَر را برای امام هادی علیهالسلام آوردند،راوی گوید:
شمردم که آن حضرت ۲۴ مرتبه فرمود:
«الحمد للّه»
📚المناقب، ج۴ ص۳۹۷
✍آه یا جوادالائمه...
همینکه تهمت نوشیدن شراب (العیاذ بالله) به شما می زنند، قلب ما آتش میگیرد...
امّا آقاجان! چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
إنّ يَزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ مِنها عَلَى الرّأسِ الشّريف
▪️يزيد ملعون شراب میخورد و تَهمانده آن را بر سر مطهر سیدالشهداء عليهالسّلام میريخت.
📚نفس المهموم، ص۴۳۹
📚معالي السّبطين، ج۲ص۵۸
#امام_جواد_علیه_السلام
🔘 حسادت و کینه، کار را به کجا میکشاند...
در تواریخ آمده است:
از آن زمان که کنیز امام جواد علیهالسلام، (حضرت «سمانه» علیهاالسلام) امام هادی علیهالسلام را به دنیا آورد و از آن طرف هم «امّالفضل» ملعونه، از امام جواد علیهالسلام باردار نشد، کینهها و حسادتهای او روز به روز نسبت به امام جواد علیهالسلام و حضرت سمانه علیهاالسلام، شعلهور تر میشد.
🔻تا اینکه با نقشه معتصم عباسی ملعون، دست به مسموم کردن امام جواد علیهالسلام زد. وقتی که زهر را به إمام علیهالسلام خوراند و مطمئن شد که دیگر حضرت به شهادت میرسد، در را بر روی امام علیهالسلام بست و او را تنها در حجره قرار داد و خود پشت در نشست.
و هو یُنادِی وا عَطَشَاه اُسقینی ماءً فَتَقولُ لَهُ نادِ اُمّ عَلِیّ إبنِکَ تَسقیکَ ماءً
▪️در حالی که امام علیهالسلام ندای «واعطشاه» سر میداد و آب طلب مینمود،
آن زن ملعونه از پشت در به إمام علیهالسلام میگفت: مادر پسرت علی (مادر إمام هادی علیهالسلام) را صدا بزن تا به تو آب برساند!
📚ناعی الطفّ ص۵۶۸
✍ از آنجا که تاریخ هیچ فرزندی را برای اهلبیت علیهمالسلام از همسرانی چون عایشه،حفصه،جعده و امّالفضل گزارش نکرده است، میتوان گفت چه بسا خدای متعال اینگونه اراده کرده بود که مادر فرزندان اهلبیت علیهمالسلام، دشمن و قاتل آنان نباشند و از صُلبی پاک و مطهر، فرزندی در رحم آن زنان ملعونه، به ثمر ننشیند.
#امام_جواد_علیه_السلام
#مصیبت_عطش
◾لعنت به شمر و امّالفضل که نگذاشتند جرعه آبی به یک لبتشنه در گودالِ قتلگاه و یک لبتشنه در کنج حجرهٔ بغداد، برسد...
در نَقلی آمده است:
وقتی که زهر در بدن شریف امام جواد علیهالسلام، تشنگیِ فراوانی را به بار آورد و حضرت تقاضای آب نمود، امّالفضل در را به روی امام علیهالسلام بست تا صدای «العطش» آن حضرت به گوش احدی نرسد.
🔻در خانه کنیزکی صدای نالههای تشنگیِ إمام علیهالسلام را شنید و دلش سوخت.
ظرفی را آب کرد و به سمت حجره امام علیهالسلام راه افتاد؛ اما امّالفضل ملعونه در بین راه ظرف آب را از دستش گرفت و بر زمین ریخت.
📚منهاج البيان، ص١٨٢.
✍ یا جواد الائمه...
مثل جدّت لحظهٔ آخر تنت بیتاب شد
تشنه بودی و لبت محتاج قدری آب شد...
▪️این مصیبت، دل را به همان ساعتی میکشاند که هلال بن نافع گوید:
رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیهالسلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم.
متوجه شدم لبهای او تکان میخورَد؛ گوش فرادادم تا بشنوم چه میگوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود.
نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که میگوید:
مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ
▪️با جرعهای آب بر پسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله منّت گذارید!
اُسقونی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشَفَت کَبِدی مِنَ الظَماءِ
▪️مرا جرعهای آب دهید که جگرم از تشنگی، آتش گرفته است.
هلال گوید:
این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم.
وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال قتلگاه بیرون میآید اما لباسش را جمع کرده است.
گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که میبری؟
گفتم: برای فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله.
گفت: ایهلال! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیهالسلام بیرون آورد و جلوی من گرفت...
📚الوقایع والحوادث، ج۳ ص۲۱۲
هدایت شده از [﷽عَٰٰٖٖٖمَّٰٰٰٖٖٖٖٖاٰٖرِٰٰٰٖٖٖیْٰٰٰٰٖٖٖٖٖوٰٰٖٖٖنْٰٰٰٖٖؒ🌕]
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایی اشکم دراومد🥺
نگید برا پول میرن🚶♂💔
📋 #روضه_امام_جواد (ع)
#متن_روضه
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
#گریز_به_روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
#_شهادت_امام_جواد_ع
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاده زهرامیکند دلبندودلدار ه رضا
آقا امام جواد هی دست به زمین میزد، امام رضا هم نشسته.
میفرمود: بیچارهشون میکنم، میکشمشون، میسوزونمشون، خاکسترشونو به باد میدم...
امام رضا فرمود چی داری میگی پسرم؟! کیا رو میگی؟
گفت: آخه من جوونم، مادرم هم جوون بوده...
اونایی که جلوی مادرمو تو کوچه گرفتنو میگم، آخه مادرم باردار بوده...
یازهرا....
بر زمین ای زاده ی زهرا چرا افتاده ای
روی خاک هجره از زهره جفا افتاده ای
آن زن قاتل به اشک دیدگانت خنده کرد
بس که نالیدی تو از صوت ونوا افتاده ای
دست وپا درپیش قاتل میزدی .اوخنده کرد
درمیان هجره ات بی کس زپا افتاده ای
ماند جسم تو سه روزی زیر نور آفتاب
بر روی خاشاک وخاک بام ها افتاد ه ای
همچوجدت استخوانهایت همه بشکسته شد
نیمه شب از پشت بام خانه ها. افتاده ای
مردم این شهر گویابی خبر ازتوشدند
درمیان کوچه ها ابن الرضا افتاد ه ای
بهر دیدار پسر چشم انتظاری میکند
تابیاید هادی از در.ازنوا افتاده ای
یکی از کنیزا تا صدای مظلومیت آقارو شنید، ظرف آبی برداشت، گفت براش آب ببرم، این که داره میمیره، بذار حداقل راحتتر جون بکَنه.
تو راه که داشت میرفت، اون نانجیبه امالفضل بی حیا جلوشو گرفت، گفت کجا داری میری؟
_مگه نمیشنوی صدای العطش آقارو.
گف: به توچه!؟ اصلا ظرف آبو بده من. ظرف آبو زد زمین آبها رو زمین ریخت
یهو صدا زد کنیزا و همه رو جمع کرد گفت: کف بزنید، هلهله کنید، کسی صدای این آقارو نشنوه....
تصور کن آقای من و تو کف حجره افتاده هی داره میگه جگرم، بیرون حجره یه عده دورتادور هی دارن کف میزنن، هلهله میکنن...
(یاد چی افتادی؟!)
اینجا یه جوون بود داشت جون میداد بعضیا هلهله میکردن...
یه جوونم کربلا من سراغ دارم...
تا ارباب من و تو اومد، دید یه عده دارن کف میزنن، یه عده دارن هلهله میکنن...
حسین.....
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
گوییاچندکنیز دور و برت رقصیدند
برتمسخرکردنت دوره سرت رقصیدند
یک نفرنیست که آید بره دلداری تو
این کنیزان جلوی چشم ترت رقصیدند
اثر زهر چنان است که آبت کرده
زنده بودی زچه بر گرده سرت رقصیدند
این جماعت که تورا اذیت وآزار دهند
باز شرمی ننمودند وبرت رقصیدند
مثل جدت زچه رو بی کس وتنها شده ای
همگی جمع شدند ومحضرت رقصیدند
سرت افتاده وکس زیر پرت رانگرفت
گرده گفتاره بدون اثرت رقصیدند
رنگ رخساره ی تو زردشد از زهرجفا
شب تاریک به گرده قمرت رقصیدند
کنج این هجره مزن بال وپر .ای مرغک عشق
که اسیری و همه گرده سرت رقصیدند
پاره های جگرت پخش شده درخانه
لشگری دور تن مختصرت رقصیدند
گفت (مجنون )دم آخر که به لب داشت حسین
آن کنیزان همگی دور و برت رقصیدند
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
بسم الله الرحمن الرحیم
سالروز #ازدواج #امام_علی (ع) و #حضرت_فاطمه زهرا (س)
زمین به شوق شکوفاشدن مهیاشد
چه اتفاق قشنگی میان دنیاشد
دو دست فاطمه در دست مرتضی باشد.
غدیر دوم خم گوییا که بر پاشد
شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)...
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار_شهادت_امام_جواد
اشک غربت زسر،چشم ترت ریخته است
وقت پرواز شده بال و پرت ریخته است
زهرکینه بخداوند امانت ندهد
یک نفر نیست کمی آب به دستت بدهد
همسرت بود ولی برسرتو کف میزد
اوبرخص آمده وگرده شما دف میزد...
بین آن هجره . زنت بود که سویت ندوید
دست و پا میزدی و کسی بدادت نرسید
پیش قاتل سر خود رابه دره هجره مکوب
اکه بدادت نرسدهیچ کسی دلبر خوب
درمیان هجره ای وجگرت می ریزد
نیشخنداست که ظالم به سرت می ریزد
چقدر آب شدی ظرف دوساعت آقا
نای رفتن تونداری ازچه افتادی ز پا
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی