eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
628 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.3هزار ویدیو
946 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم، مناجات امام زمان _متصل به روضه رقیه،_اشعار. آخرکوشیدم له فراخت یار، باورو کی بو ،که لایق بوم وه دیدار ، باورو هر دفعه قلب تو،وه یه شیوه شکانم اما تو بخشیده دلم هربار، باورو راضی تو نو، لاغرتره یه بوم، له داغ لاغر تره ،یه سوزن پرگار، باورو گر خود ارام روضه وه پا هرگزنکیده ن بشنو حدیثه مسلم گچکار، باورو نزدیک دروازه سری وه نیزه چیه چیه ژیره پای، سه ساله خار، باورو وقتی سره کفتیه،له نی دویتگی وت عمه … برس ،هزبیه سر،دلدار ، باورو راحت نیوشده ن سخن گرده توعمه لکنت زوان دیره،له ای گفتار ، باورو هر شو کنار عمه خفتیمه ولی باز وه کعب نیزه بیمسه بیدار ، باورو جوره اسیریل بردنه، ای کاروانه جوره کنیزی وه سر بازار ، باورو م، قصد آزار دو چاویله تونیرم کی بوم، م،لایق وه،ای دیدار ،باورو شاعر، آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
_بنت الحسین_علیها_السلام 🌹 دختره کوچک بابا چقَدَر پیرشدی نیم روزی نشده ازچه دگرپیرشدی پروبالت زچه اینقدر شده آویزان به گمانم که شکسته بال وپر پیرشدی دره گوشم توچه گفتی که دگرصبرنماند ناله ات بود درآنجا بی اثر پیرشدی درخرابه خطبه ات کارمسیحامیکرد دختر خوب وقشنگ وبا هنر، پیرشدی سر من راکه جدا شد جلوی نهر فرات دیده ای وبه عزاداری سر پیرشدی قتلگه آمدی و دید کسی می گوید دخترم حوصله کن. جان پدر پیرشدی نیزه داری که سرم بر .سره سرنیزه زده به تومیگفت رقیه چقدر پیرشدی میزندبربدنت نیزه وسرنیزه چه بد خورده ای ضرب لگدبین گذر پیرشدی گفت (مجنون ) نفس دختره. ارباب گرفت ازچه ازضرب لگد درد کمر پیرشدی 🎆🎆روضه ی رقیه .س.🎑🎑 مردک شامی پدرمهمان نوازی میکند با ته چوبش پدرجان بالبت بازی کند گرده ایتامت پدر خندیدن شامی چرا دارمت باباسوال. رخصیدن شامی چرا ماعزادار وسنان .باشمر گردم کف زدند گرده ما اینان برخصند وببین دف میزنند. ای پدر ازشامیان دیدم بسی آزارها میبرد دشمن عیالت را سر بازارها باتمسخرشامیان مارا تسلامیدهند بهر خواری گوشه ی ویرانسرا جامیدهند دخترت را ای پدر گشتند باضرب لگد ابن قیس بی حیا میزدمرا باباچه بد اینکه میبینی شده(مجنون )برایم شعرگو ای پدر دیده که میسوزد تمام تاره مو 📝.شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏..