eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
614 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه🤞🤞 علی اکبر(ع) ..حاج آرمین غلامی گفتم علی اکبرو/ دیدم جدا شدن حروف روضه همین یه مصرعه/ فَقَطَّعوهُ بِالسُّیوف اربا اربا [با هر ضربه باباش میگفت آی پسرم ، با هر ضربه عمه‌اش میگفت ای وای برادرم...] حسین تماشا میکنه [باباهای که جوون از دست دادن می‌فهمن...] حسین تماشا میکنه / زدن زمین امیدشو داره می‌بینه روی خاک / اون قامت رشیدشو اربا اربا این همه شمشیر به تنش خوردن چی به سر این بدن آوردن [آی غیرتیا...] اشک آقامونو درآوردن حسین تنِ علی رو جمع کرده قدش خمه چشاش پر از درده حیرونه که چجوری برگرده [آآآآآی ، بعضی از روضه خونا میگن اینجا زینب از خیمه ها بیرون دوید درسته ، اما میگن اومد به داد امام حسین رسید ، نه نه ، راوی میگه زینب از خیمه ها بیرون آمد ، وَ هیَ تُنَادِي وا أُخَيَّاهْ وَ ابْنَ أُخَيَّاهْ ، ای وای برادرم ای وای پسر برادرم ، وا ثَمَرَةَ فُؤادی ، ای میوه‌ی دلم ، وَ جَاءَتْ حَتَّى أَكَبَّتْ عَلَيْهِ ، اومد روی بدن پاره پاره افتاد ، این آقا خودش داغ جوون دیده ، چکرد؟ ، فَأَخَذَ الْحُسَيْنُ ، زیر بازوهای خواهر رو گرفت ، فَرَدَّهَا إِلَى الْفُسْطَاطِ ، زینب رو روانه‌ی خیمه ها کرد ، یه نگاه کرد دید توان نداره ، و برگشت سمت خیمه ها صدا زد جوانان بنی هاشم بیایید... اینجا زینب از خیمه ها بیرون آمد راوی میگه من دید هی به سر می‌زد ساعتی نگذشت همون راوی میگه من میدیدم و می‌نوشتم ، یه اتفاقی گودی قتلگاه افتاد ، دیدم زینب از خیمه ها بیرون آمد وَ هیَ ت میگه یادم نمیره زینب با یه قلب سوخته‌ای با یه صدای محزون و خسته‌ای شرو دست از بدنش کشیدن همه ایستادن زینب چی گفتگ ، میگه صدا زد وا مُحَمَّدا ه پنج شنبه سوم خردادماه /مسجدمعتمد _آرمین _غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزای آیت الله رییسی پنج شنبه سوم خردادماه ،حسینیه شاملو _آرمین _غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح امام زمان.عج.۲.mp3
3.04M
مناجات با امام زمان (عج) ..حاج آرمین غلامی دلم را آب کرده سوز هجران گل نرگس نمی خواهی بیایی؟ به دنبال تو می گردم شب و روز ولی آقا نمی دانم کجایی شها یا بن الحسن آقا کجایی عزیزم نازنیم مهربانم همه دارایی من یابن زهرا فقیرم مستمندم دردمندم نظر دارم به دستان تو مولا شها یا بن الحسن آقا کجایی قناری های باغ خانه ما نمی خوانند عصر جمعه ها را کبوترهای پشت بام، جمعه پریدن یادشان رفته، نگارا شها یا بن الحسن آقا کجایی همه درگیر تو هر کسی به نوعی یکی مجنون یکی شیدا یکی هم.... شبیه من که عصر جمعه دارد دلم داغی فزون از عرض عالم شها یا بن الحسن آقا کجایی غریب آشنا آقای خوبم گل زهرا گل نرگس گل یاس بیا و این شب هجران سحر کن قسم بر مشک و دست و چشم عباس شها یا بن الحسن آقا کجایی به جان تو که جان شیعه هایی رسیده بی تو جان شیعه بر لب دعا کن تا فرج آغاز گردد به حق عمه سادات، زینب شها یا بن الحسن آقا کجایی دعا کن باقی این غیبتت را خدا بر بیکسی ما ببخشد شنیدم لحظه موعود نام علی بر سینه تو میدرخشد شها یا بن الحسن آقا کجایی بیا مهدی بیا مهدی همیشه تپش های دل آشوب من شد زمانی که سر ندبه نشستم قسم هایم به تو جانم حسن شد شها یا بن الحسن آقا کجایی اباصالح، اجل رحمی ندارد اگر قبل از ظهورت خاک گشتم بدان از بسکه مجنون تو بودم به قربان تو رفتم برنگشتم شها یا بن الحسن آقا کجایی عجب با این فراغ و این جدایی مرا از زندگانی سیر کردی جوانِ پیرِ تاریخِ دل من مرا قبل از جوانی پیر کردی امام عصر(عج) امام عصر ..حاج آرمین غلامی شاملو،کرمانشاه /خرداد۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا