#ااشعار حساسی_اسارت
#سبک.شمرجلوتربود
#شعر_آرمین غلامی_مجنون
مگه یادم میره،کناره توبودم
توبودی وزینب،من زاره توبودم
آوردنت کوفه،بایه سره،پرخون
تورو همش کردن،باسنگاشون مهمون
آوردنت کوفه،جلوچشای ما
به صورتت میخورد،سنگ ازلب، یوما
سره توبازیچه،بدست کوفه بود
ببین تن خواهر،دربین کوچه بود
سره تو رودیدم،برقصر ابن زیاد
که میکشیدملعون ،برسرمافریاد
سره تورودیدم ،به زیرپاهابود
به دست شمرپلید،میون راهابو د
گاهی سرت برنی،گاهی به روی درخت
خوابیده در بزمی،گاهی کناره تخت
گاهی به بزم شراب،گاهی به کوچه سرت
گهی شکسته تراست،شکسته تر زپرت
مگه یادم میره،رفتی توی گودال
به سینه شمرلعین،تورفته ای ازحال
مگه یادم میره،اون لحظه های عجیب
دروسط گودال،تنهاشپی وغریب
مگه یادم میره،زمین تومیخوردی
توشیبا این گودال،توکوهی ازدردی
فتنه بپاکرده،شمرلعین اینجا
باچکمه هاش کرده،روسینت آقا پا
مگه یادم میره،چن ضربه زدملعون
سروجداکردو،تن توشد،بی جون
مگه یادم میره،این کوفه وبازار
نامحرما دادن،به خواهرت آزار
روی سرزینب،جای کبودی بود
به پیشونیت داداش ،سنگ یهودی بود
مگه یادم میره،بزم شراب وسر
دربزم نامحرم،مواظب معجر
#اسارت
ای سر خونین! شدم گرم تمنایت حسین
آفتابا میکنم امشب تماشا یت حسین
بازهم! با نوحهای طوفان دل را آب کن
رگ رگ از هر چشمه ای خون است دریایت حسین
میبرم درهر کجایی، نام زیبای تورا
این دل گمگشته ام، خود کرده پیدایت حسین
مصحف عشق است رگهای بریده تاابد
خوش تلاوت میشود قرآنِ گویایت حسین
در بساط عیش، بزم ماتم است و جبرئیل
کرده بر پا محشری از واحسینایت حسین
✍#آرمین _غلامی_(مجنون)
اسارت_سربریده
#شعر_آرمین غلامی_مجنون
#دهه دوم محرم_۱۴۰۳
ماندنت در همه ی راه معما ست حسین
تو کجا نیزه کجا وای چه بر ما ست حسین
آمدی سخت ولی سخت تر از آن این است
باز هم حرمله سرگرم تماشا ست حسین
باورم نیست که از،روی سنان می افتی
دل من سوخته تر از دل لیلاست حسین
ساربانی که نگین از سرانگشت ربود
چند روزیست در این قافله پیدا ست حسین
حجم تیری که ابالفضل از آن ،خورد زمین
باورم نیست که در سینه ی تو، جا ست حسین
کاش برناقه عریان نشوم هیچ سوار
بعد من نوبت اشک وغم زهراست حسین
کاش ای هستی زینب تو نیفتی از نی
لیک افسوس سر رأس تو دعوا ست حسین
نیزه داری که سرت برد سوی قصریزید
گفت زخم گلویت،وه که چه پیداست حسین
#اسارت_لطمه
#شعر_آرمین غلامی_مجنون
"تن زینب به کوفه میکشیدند
پی آن ناقه زینب دویدند"
سرت بالای نی،بود،ای برادر
صدای خواندن قرآن شنیدند
هزاران مستِ هرزه چشمِ نامرد
به نزد ناقه ی زنها رسیدند
سنان واخنس وشمر سیه رو
بپای راس تو ، شادی بدیدند
به کوفه، بعد تقسیم غنائم
همه، پیراهن و معجر خریدند
#شعر_آرمین غلامی_مجنون
430.5K
❣﷽❣
♨️#اسارت
#سبک : همه جا کربلا.
❤️اسارت _حضرت زینب❤️
#شعر_آرمین غلامی_مجنون.
سوی شام وکوفه ،دلشکسته برند
زینب غریبت ،زاروخسته برند
نازنین دلبرا، صبر وکن در زمین
سوی شام وکوفه،دست بسته برند
یاحسین،یاحسین،،،،
من زیارت تو ،آمدم نبودی
کوفه دراسارت،زاروکبودی
تن من برای،توبه کوفه آمد
شام و کوفه دل از،جانم ربودی
یاحسین،یاحسین،،،،
از سرای کوفه ، میرسد این پیام
کشته شدکربلا، سبط خیرالانام
این ندا میرسد ازسر بریده
زینب خسته دل السلام السلام
♨️یاحسین یاحسین
بر اسیرکوفه،بر سر و سینه زن
آمده به کوفه آن سر بی کفن
اوفتـاده به خاک لاله و یاسمن
از سرای کوفه، میرسد این پیام
زینب خسته دل السلام السلام
♨️یاحسین یاحسین
کاروان چنین، میکند زمزمه
ساقی افتاده است، تشنه درعلقمه
گرده او از جنان ،حضرت فاطمه
گرده زهراچنین،برلبش این پیام
زینب خسته دل السلام السلام
♨️یاحسین یاحسین
ای خدا حاجت عمه را کن روا
اشک و آهی بده، بر همین نوحه ها
سوی شام وکوفه،راهی کربلا
بر سر ما بود، روز و شب این کلام
زینب خسته دل، السلام السلام
♨️یاحسین یاحسین
#شعر/آرمین غلامی-مجنون
#_اسارت_
دیدنت بردر دروازه، چقدر تسکین است
حال درکوفه ای و،حال بدم تأمین است
هر دو عالم مانده مبهوت سر ه برنیزه ات
ای حسین جان، عزت تو لایق تحسین است
دارم این باور که زینب باتو،صبرش کم نشد
کاروان بابودنت،امنیتش تضمین است
آنقَدَر بر روی نیزه،قاری قرآن مخوان
بس کن این بالانشینی،کوفیت مسکین است
از همان بچّگیم بوده ام ازاهل غمت
عشق بازی باسرت،کارمن از ، دیرین است
بوده ذکرت راه حلّ مشکلم پاره بدن
بُردن نامت برادرهر زمان شیرین است
کمترای،سالار زینب ،برسرنیزه بمان
در سرای کوفیان،سنگ زدن آیین است
این چه سرّیست که کوفه ز غمت می نالد
همه ی،عرشُ زمین در غم تو غمگین است
ننگ بر کوفی واین قوم پلیدونامرد
کربلا پیکرت از ضربت پا رنگین است
خواهرت مانده میان کوفیان وسرتو
دوریت وای برای، زینبت سنگین است
#شعر_آرمین غلامی_مجنون
#با_رقیه_علیهاالسلام
#اشعار_اسارت
#محرم۱۴۰۳
#ماه_محرم_دهه دوم
عمه از ناز و ادایم خبری ،امابعد
نیست از موی بلندم اثری ،امابعد
موی من بافته بودی همهاش سوخت چرا
موی من سوخت، بهجز مختصری ،امابعد
این همه سنگ ،مراکشت به راه کوفه
نتوان پر بکشم، نیست پری ،امابعد
کمک از شانهی دیوار گرفتم،که نشد
پا شوم، راه روم، بی کمری ،امابعد
بازهم دست بکش…برسردخترعمه
مانده ام چشم بهراه پدری ،امابعد
#شعر_آرمین_ غلامی_ مجنون
بسم رب الحسین(۱۰)
#نوحه_زمزمه
#اسارت_محرم
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
سرتوبرنیزه ناله کشیدم من
اسارت کوفه،به جان خریدم من
(به پای مرکب تا کوفه دویدم من)
وقتی که خولی رو ، دورِ تو دیدم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
سرتوبرنیزه،بردره دروازه
ازسر نی اه،تــو رو شنیــــدم من
نــوای قرآنت ، آتیــش به جـــونــم زد
تومجلس کوفه ، ناله کشیـــدم من
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
زینب وزندان و،بی احترامی ها
زینب وچشمان،هرزه ی کوفی
ها
زینب ودیواره ،کوچه واین مردان
نظاره گربودن،توکوفه بر زنها
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نالـه زدم داداش ، تومسیرکوفه
شمــرلعین پای ، سرتو دیدم من
به ســـر زنان آمد خواهرتوزینب
برای دیدار تــو پر کشیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســــری به دروازه، برابرم دیدم
امـــان از ایـن کوفه، دیر رسیدم من
مصیبتــی اعظــم بر ســـرم اومد چون
پای سرت کوفه، سنــــان و دیـــدم مــن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میون این کوفه، خــون به دلم کردند
بــه روی زخمـــایِ سرت چکیـــدم من
بوســــه زدم وقتــــی ،سرتورا ،ازنی
میان این کوفه ، نالــه کشیـــدم مـن
غریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
دیدی به غارت رفت النگوای ما
خیمه به غارت رفت دیگـــه بریــدم من
یادته آتیش زد خیمه ی ماهارا
به سمــت بیمــــارِ خیمـــه دویــدم من
غــریب خــواهر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کاش علمت هرگز، نیفتـــد از شــــونه م
مقــــاومـت کــردم ،چون نخَـمیــــدم من
پیــام این نهــضــت،زیبایی وعشق است
رختِ اسـارت رو به جون خـریدم من
وای از دل زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر_آرمین غلامی(مجنون)
#دهه دوم محرم۱۴۰۳
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─
اشعاراسارت
#شاعر_ارمین غلامی_مجنون
#سبک..خدا مادرم را کجا میبرن 🔷🔷🔷🔷
🔷🔷🔷🔷🔷
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
اسارت رودکوفه، مردی غریب
به هشتادوچندین زن بی حبیب
یه زینب که باور نداره هنوز
هنوزداره می خونه ام یجیب
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
واویلا ازاین غم کبابه ،دلم
واویلا که بی صبر وتابه ،دلم
واویلا شدکه کوفه بی توحسین
واویلا که خونه خرابه دلم
واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین..
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
واویلا که من بی حسین بی کسم
واویلاکه تا اوج غم می رسم
واویلا که بی جونم و بی رمق
واویلا به اشک حسینی قسم
واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین..
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
شب آخری گفتی تو گوش من
میبینی منو،اخرش بیکفن
سرم رو،توکوفه،میبینی شبی
به دروازه کوفه،سری بی بدن
میبینی تو،عصر عطش کربلا
میبینی که غوغا میشه قتلگاه
میبینی که زینب داره ازروتل
میبینی که سر میره رو نیزها
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
✍#شاعر_آرمین غلامی_مجنون
#اشعاردهه دوم محرم/۱۴۰۳/
اشعاراسارت
#شاعر_ارمین غلامی_مجنون
#سبک..خدا مادرم را کجا میبرن 🔷🔷🔷🔷
🔷🔷🔷🔷🔷
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
اسارت رودکوفه، مردی غریب
به هشتادوچندین زن بی حبیب
یه زینب که باور نداره هنوز
هنوزداره می خونه ام یجیب
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
واویلا ازاین غم کبابه ،دلم
واویلا که بی صبر وتابه ،دلم
واویلا که شدکوفه بی توحسین
واویلا که خونه خرابه دلم
واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین..
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
واویلا که من بی حسین بی کسم
واویلاکه تا اوج غم می رسم
واویلا که بی جونم و بی رمق
واویلا به اشک حسینی قسم
واویلاحسینم،،،۲واویلاحسین..
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
شب آخری گفتی تو گوش من
میبینی منو،اخرش بیکفن
سرم رو،توکوفه،میبینی شبی
به دروازه کوفه،سری بی بدن
میبینی تو،عصر عطش کربلا
میبینی که غوغا میشه قتلگاه
میبینی که زینب داره ازروتل
میبینی که سر میره رو نیزها
سرت رابرادرکجا می برن
به شام وبه کوفه چرامیبرن
کجا میبرندوکجا میبرن
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
✍#شاعر_آرمین غلامی_مجنون
#اشعاردهه دوم محرم/۱۴۰۳/
🍃🌷﷽🌷🍃
#زمینه_شور_شهادت_اسارت_
#سبک_خداحافظ
#سلام_یاحضرت_زینب_ع
🌷🌷🌷🌷
✅بنداول مدحی
سلام عمه سلام یا حضرت زینب (ع)
سلام عمه سلام ای عشق روهرلب
سلام عمه سلام ای برهمه رهبر
سلام عمه سلام یا ایُّهاَ الدلبر(ع)
بزرگ خانم تو استاد همه بودی
مثل مادر تو همچون فاطمه بودی
غریب عمه غریب عمه
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم مدحی
هزارهنده، شاگرد منبرت بانو
روایتها رسید از محضرت بانو
دراین کوفه، هوای. دردو غم داری
چشات ابری، داری از غصه می باری
بمیرم من برای غربتت زینب
درآن کوفه ،رسیده جان توبرلب
غریب زینب غریب زینب
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندسوم زبانحال حضرت
منم زینب دراین کوفه غریبم من
سرت برنی، امام غم نصیبم من
غریب مادرم زهرا
ببین بستن دوتا دستا مو از کینه
کشیدم آه من از عمق دل و سینه
من و بردن با دشنام و هزار آزار
بی حرمتها دراین کوفه به هرتکرار
به زندان بدکوفه،من و بردن
علی وپا برهنه خیلی آزردن
تا که میزد من و خولی وشمر سیلی
می افتادم به یاد صورت نیلی
😭
غریبم من غریبم من غریبم من
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بندچهارم گریز به مدینه و کربلا
تا که آتیش زبونه میکشید اینجا
من افتادم به یاد مادرم،تنها
می سوختم بین کوفه با چش خونبار
بیادمادر و مسمار وآن دیوار
تا افتادم رو خاکا خسته و بی حال
می افتادم به یاد ت بین آن گودال
زدم ناله همان وقتی که از رو تل
بریدن سر، ز داداشم تو ی مقتل
😭😭😭
حسین جانم حسین جانم
💠💠4⃣2⃣1⃣💠💠
#آرمین غلامی_مجنون
#دهه -دوم_ محرم_۱۴۰۳
.❣﷽❣
🔘 #سینه_زنی #زنجیرزنی #واحد
🔘 #اسارت
🔘 #سبک زیر بار ستم نمی کنیم زندگی
شددل شیعه از ماتم کوفه کباب
کرده ابن زیاد خانه ی دنیا خراب
دل پر از خون شده
شیعه محزون شده
🔘وامصیبت
دراسارت بود عمه غمپرور م
واردبزم کوفه شده صاحب حرم
مهدی فاطمه
درعزا زمزمه
🔘وامصیبت
ابن مرجانه را،رسوانموده زینب
یا بگو لا اقل ،زکوفه از روی لب
تا شوم با خبر
بگو از چشم تر
🔘وامصیبت
(#آرمین غلامی_مجنون)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈