eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
629 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
933 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن ا لرحیم شدن زهرامروکه باتو به جانان دلم خوش است بانوفقط به دیده ی گریان دلم خوش است زهرا،مروکه باتوعلی شادمیشود بانوی من،به حال پریشان دلم خوش است عشق است هرچه را توبخواهی برای خود زهرامرو به غربت و هجران دلم خوش است "گفتی بسوز در غم من…سوختم ولی بانوبمان به لذت درمان دلم خوش است دیگر سلام حیدر تو،مانده بی جواب باماندن توای گل ریحان دلم خوش است محتاج یک نگاه تو ام ای تمام عشق خشگم چنین، به قطره ی باران دلم خوش است در پشت در تورا وسط شعله می زدند یادم نمیرود به توای جان، دلم خوش است با دست خودبرای علی لقمه ای بگیر زهرابمان به لقمه ای از نان دلم خوش است اینجا بساط گریه برایم فراهم است بانو برای آن لب خندان دلم خوش است حیدرمیان آن درودیوارجان سپرد امابه ماندن تو، کماکان دلم خوش است آمدمغیره سوی تو،ازمن حیانکرد ازپانشستی وبه توای جان دلم خوش است وقتی دلت گرفت و فقط یاحسین بگو زهرا به روضه ی شه عطشان دلم خوش است (مجنون)برای نیزه نشین آیه ای بخوان یافاطمه به آیه ی قرآن دلم خوش است _____ برگرفته از کتاب شاعر( حضرت یاس )_بزودی منتشر میشود
بسم الله الرحمن ا لرحیم سینه وتیزی مسمار خدا رحم کند آتش واین در ودیوارخدارحم کند میکشدشعله زبانه ،زسرایم چکنم من و این شعله ی بسیارخدا رحم کند لشکری آمده درپشت دره خانه ی ما من و این لشکرکفارخدا رحم کند باز شلاق به دست آمده لشکر پی من به من زار وگرفتار، خدا رحم کند سیلی آمدوسط کوچه زپایم انداخت هر دو چشمم نشود تار خدا رحم کند نوک شلاق که بر زخم رسد میسوزد زخم زهرا شده بسیار خدا رحم کند کوچه بودو آتش و سیلی و شلاق و لگد یک تن و این همه آزار خدا رحم کند تازه فهمیدم که پهلویم شکسته ازلگد چکنم حیدر کرار خدا رحم کند لشکری دروسط کوچه پی حیدربود چه شود عاقبت کار خدا رحم کند یک زن واین همه چشمان حرامی ای وای به علی حیدرکرار خدا رحم کند آتش کینه ازاین قوم مرا آزرده شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند همه درکوچه پی کشتن ما،آمده اند بر دل غمزده ی یار خدا رحم کند پیش چشمان علی،فاطمه راقنفذ زد تادهد فاطمه آزار خدا رحم کند _____ برگرفته از کتاب شاعر( حضرت یاس) _بزودی منتشر میشود
یلدای حیدری من حیدری هستم،به کسی ربط ندارد الله پرستم ،به کسی ربط ندارد روکرده دلم سوی نجف،همچو کبوتر حالاڪه شڪستم به ڪسی ربط ندارد در راه علی پای پیاده شده طی عمر از پاے نشستم به ڪسی ربط ندارد نوشیدن می، حـال مـرا سخت ڪَرفته من باده پرستم به ڪسی ربط ندارد هشیارےد یروزه من ازجام علی بود امروزڪه مستم به ڪسی ربط ندارد شادم ڪه به دنیاے کسی غیرتوحیدر امیــد نبــستم به ڪسی ربط ندارد دیــوانه و شـــوریــد ه و( مجنون)غدیرم من هرچه‌ڪه هستم به ڪسی ربط ندارد غلامی(مجنون کرمانشاهی)
درخانه حال فاطمه ات روبراه نیست دربین بستراست وشبش غیر آه نیست می خواست جان دهد به ره تو ولی نشد حیدررفیق بی کسی ات نیمه راه نیست من میروم ولی ،توفراموش من مکن آسوده باش فاطمه ات بی پناه نیست یک دست من میانه کوچه شکسته شد در دیده گان خسته ام،اذن نگاه نیست جرم وگناه فاطمه ات دوستی توست اینجا علی محب تو بودن گناه نیست ملعون لگدبه در زد ومحسن ز بار رفت اینجامیان کوچه کسی سر به راه نیست زهرا کجا و سیلی نامردمان کجا هفتادمردجنگی ویک پهلوان کجا درکوچه زیر ضربه ی پا،دست و پا نزن کشتی مرا دگر، تو علی راصدا نزن بانوی قدخمیده من،من فدای تو زهرای من تو حرفی ازین ماجرا نزن زهرابه کوچه ها، تو شدی تازیانه خور درکوچه تازیانه به او بی حیا نزن از کوچه ای گذشت و که نامحرمان پراست قنفذ به فاطمه، سخن نابجا نزن دیدم به کوچه ؟! فاطمه ام میخورد زمین دیگرمغیره برتن اوضرب پا نزن اصلا به جان فاطمه سوگند خورده ام درکوچه تازیانه برای خدا نزن اذنم بده دمی ،که شود ریسمان جدا دربین کوچه فاطمه را بی هوا نزن زهرا کجا و سیلی آن بی حیا کجا (مجنون)علی کجاو غم کوچه ها کجا _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
ای چاره سازه خانه توبیچاره ام مکن درغربت بدون خود آواره ام مکن این بارچندم است که حالت شده وخیم بانوبه غصه های خودت کن مراسهیم باهرنفس نفس ،زدنت میروی زهوش ناقوس مرگ تو بخدامیرسدبگوش خون آیدازنفس زدنت بانوی علی تاول زده تمام تنت بانوی علی کس حامی تودروسط کوچه هانبود دیدم که بازوی توشده فاطمه کبود این بار چندم است مرامیکنی نگاه دانی که میشودعلی زار،بی پناه هنگام غسل پیکره تونازمی کنم بااشک دیده من ،کفنت باز می کنم دارم به این بهانه به تومیکنم نظر شب راکناره این تن تومیکنم سحر پلکی تبسمی نفسی یاسخن بگو دق کرده ام،توبا علی ات کن،بگو مگو بانو بخواب فاطمه هر طور راحتی یاچشم واکن و،زعلی کن شکایتی خواهی بُرو ولی ،توجواب حسن بده گردیده قلب حیدرت ازعالمی زده پُشتم شکسته‌ای کمرم راتوخم مکن بانو توسایه ات زسرخانه ،کم مکن بایک نگه،توچاره‌ی درد مرا بده بانوتو دستمالِ نبرد مرا بده ازبهره لاله زاره خزانم گریستم با آستینه بین دهانم گریستم دارم به نیمه شب سره تابوت می‌کشم بااشک دیده ،دست به پهلوت می کشم بابغض سینه ناله به دستت میکشم دستی به شانه های شکستت می‌کشم رفتی وخانه ام همه درهم شکسته شد گویاکه هفت جای تو باهم شکسته شد تو رفتی و زداغ توحیدر تمام کرد بارفتن توفاتح خیبر تمام کرد آتش میان آن درو دیوار شروع کرد مسماروخون تازه زمسمارشروع شد بارفتن تو جان من از دست می‌رود دیدم به کوچه قاتل تومست می رود پیش حسن حسین چقدر زجه میزند زینب نگر،کناره ی در زجه میزند زینب به گریه گفت که مادر تمام کرد آن مادره شکسته پر،آخر تمام کرد من میروم ،بدون من حیدر چه میکنی با چوب‌های شعله‌ورِ در چه میکنی وای از مغیره کارِ خود آخر به سر رساند باتازیانه ها به سر وپهلویت کشاند این بار چندم است میکنمت فاطمه صدا دارم به این بهانه زتو میشوم جدا _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم فاطمیه،_بستری شدن زهرا(س) اگردربسترمرگم، علی جانم، حلالم کن به سرآمددگرعمرم نمی مانم،حلالم کن تمام عمره نه ساله که باتومن نمودم سر به هرلحظه به هرجایی،زتوخوانم٬ حلالم کن اگر باران عشق توزچشمهانم شده جاری غم دوری توکرده چوویرانم، حلالم کن اگر غم سینه ی من را ‌فشارد مثل هر روزه ببین چون پیره زن گشتم،علی جانم٬ حلالم کن میان کوچه هامردم،ز دشمن طعنه ها دیدم به یادم باش یاحیدر پریشانم، حلالم کن شب آخر،کناره من،بیابنشین محبوبم بده دستان گرمت را به دستانم حلالم کن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم -اشعارناب حضرت زهرا (س)-روضه بین درمغنعه ی روی سرت میسوزد بین آتش همه ی بال وپرت میسوزد شده ای حامی حیدر وسط این همه مرد بین در،چادروروی ومعجرت میسوزد فاطمه در قفسی سوخت میان آتش پیش چشمان علی، بال و پرت میسوزد نیمه شب ،گریه مکن...بانوی کاشانه ی من دست و بازوی تو با چشم ترت میسوزد ای خانه‌ی ناروشن ِ من! زهرارفت آه ِ زهرا شده آوار و درت میسوزد
_اشعارناب وحماسی فاطمیه هستم خراب باده ی ایمان فاطمه شادم شدم گـــدای غزل خوان فاطمه روزی ما همه به سرسفره ی شماست هستم همیشه ریزه خورِ خوان فاطمه عاشق شدیم و بس به دعای تویاعلی گشتم به عاشقانه مسلمان فاطمه گشتم گدای این دره میخانه ی علی ازلطف و جودو بخشش و احسان فاطمه عمری شراب کوثری او زبـانزد است هستم خراب باده ی جوشان فاطمه بانوبه یک نگاه علی جذبمان نمود شد نسل در به در، همه سلمان فاطمه حجب و حیای خادمه هایت زبانزد است گشته دوعالمین همه حیران فاطمه هستیِ وجان خود به علی کرده اوفدا ماتم به عزم راسخ و ایمان فاطمه بودی تو یک تنه همه ی لشگرعلی درکوچه گشته رزم نمایان فاطمه مولای عاشقان جهان گرچه خانم است عشق علی میان رگت در تلاطم است نــوكـــر نـوشـــت: زهرایِ (س)اطهری وتو، عشقِ شَهِ نجف توِ خُطبه خوان حیدری وتو عَلَم به کَف ، لوح و قلم اگرچه همه بندهٔ تو اَند زهرا سَنَد، به نامِ تو شد «مُهرِ از طَرَف _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🔶 السلام علیکِ یا فاطمه الزهرا(س) مینشیند هرکبوتر روی بام فاطمه باغ جنات خدا در زیر گام فاطمه گفت خالق روز اول باتمام مردمان کل ملک عالمین باشدبه نام فاطمه گر علیِ مرتضی ساقی حوض کوثراست ساقی کوثرعلی سرمست جام فاطمه زاهدان گر چه بنازند به فردوس برین جنت خالق خودش پابست نام فاطمه صدهزاری همچو حاتم شد گدای درگهش مریم و سارا کنیزوهم غلام فاطمه # نطق حیدر در نظرها گرچه باقی مانده است جلوه خون شهیدان از قیام فاطمه وای زهرا درمیان کوچه ها افتاده است شدفدایی علی ومرام فاطمه در میان آن همه مردانه اوکرده قیام خواری آن دومی شدانتقام فاطمه غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
🎵 زهرا(س) - گوهر نایاب عشقی  فاطمه    شاه بیت باب عشقی  فاطمه نخل  طوبای  علی  مرتضا   صاحب محراب عشقی  فاطمه  مرضیه ،  زهرا ، بتولی ، فاطمه  راضیه  القاب  عشقی  فاطمه  بی قراری  بی قرار عاشقان  مضطر و  بی تاب  عشقی  فاطمه   هستی از  هستت  شده برپا ولی   مهر عالم تاب عشقی  فاطمه  اعتبار  عالمین  از هست تو   مادر اصحاب  عشقی فاطمه   سرور زنها  تویی خاتون  عشق   چلچراغ  ناب عشقی  فاطمه   هاجر و مریم ،   اسیر  محضرت   دختر ارباب عشقی  فاطمه  زینب  آن  شاگرد  دانشگاه  تو   گفته  درس  ناب  عشقی فاطمه  تو شفیع  عالمی  در روز  حشر   ماه  عالم تاب  عشقی فاطمه  💠 آرمین غلامی_(مجنون)
اشعار ناب حضرت زهرا(س)  هر که  باشد فاطمی  سرور شود    او  نمی  از حوض  کوثر می شود   هر که باشد فاطمی ، سوزد پرش    می رسد  زهرا به بالین  سرش   هر که  باشد فاطمی  تنها  شود   همنشین  حضرت  مولا  شود    هر که   باشد  فاطمی حق  سر دهد    جان  خود را  در کف حیدر دهد   هر که  باشد فاطمی  سیلی خورد    ارثیه  از حضرت  زهرا برد  هر که  باشد فاطمی  رويش  کبود    همچو حیدر می کند  در خون سجود  هر که باشد فاطمی  گیرد علم   تا که گردد  هر دو دستانش  قلم   هر که باشد  فاطمی  غوغا کند   خویش  را لب تشنه  سقا کند  💠 # آرمین غلامی_(مجنون)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرنوشت_قاتلان_امام_حسین ◾️ عاقبت شتربانی که لباس امام حسین (علیه السلام) را دزدید... یکشنبه ۲۷بهمن،۹۸_
بسم ‌الله الرحمن الرحیم غلامی_مجنون کرمانشاهی ▶️ برای مادر خود، صاحب الزمان گرید دراین عزای غم آلود،چه بی امان گرید عزانموده برایش، کسی که منتظر است... به فاطمیه دلم، سوی آسمان گرید هم آبرو و هم ایمان و هم ولازهراست که اشگ دیده براین بیت و آستان گرید نبسته دل به کسی غیر تو دلم بانو که دل سپردنِ در این جهان عیان گرید ببین که نوکری خانه ی تو سلطانی است دراین عزا ی، توخیرالنسا جهان گرید تمام صحبت دیروز من، بنام توست حکایتی شده ای بر تو، داستان گرید برای مادرپهلوشکسته ، می نالم دلم برای توبانو زعمق جان گرید از آتشی که فراگیر شدبرآن دیوار اگرکسی که شنید بی امان گرید میان آن درو دیوار مادری سوزد دودیده ی علی برقامتی کمان گرید علی ببین که چرا چهره اش کبود و شده؟! ز دود و شعله به چادر، دراین میان گرید میان کوچه زند قنفذومغیره به او رسیده و همه ی روضه زان میان گرید نگفته ام مگر ازآن حسین و دندانش برلبان حسین چوب خیزران گرید ⏹ -شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم گل ضرب پا خورد وبراو، گلزار میسوخت در زیرپاها، له شدو ، دیوار میسوخت خیلی نمی دانم چه پیش آمد درانجا گل غرقِ خون شد، برسرِ مسمار میسوخت حیدر دو دستش بسته شد با ریسمانی زهرابه پیش حیدر کرار میسوخت ناگه فشار آمد به بار شیشه ی گل دیدم رخ آن غنچه بردیوار میسوخت محسن به ضرب پا، زبارش رفت حیدر دیدم که بین شعله ها آن، یار میسوخت تا سِرّ مُستودع فداشد فضه آمد دربین آتش مَحرم اسرار میسوخت جسم حسین درکربلا، افتاد ازاسب هم پیرهن، هم شال، هم دستار میسوخت با کینه بر حلقوم او با نیزه جا کرد جسمش به زیر دستِ نیزه دار میسوخت آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉 🔹 🔹
بسم الله الرحمن الرحیم عمرلگد زد وبر سینه مانده، میخ در خدا کمک کند این روضه خوانده، میخ در میان آن درو دیوار، محسنت میسوخت ببین که بردر این خانه مانده میخ در خدا چقدر بزرگ است جرم این ملعون که باره شیشه زهراشکانده، میخ در ببین که فاطمه این سو گرفته مولا را بگو چهل نفر آن سو، کشانده، میخ در خدا تکان ندهد روزگار صبره علی غبار چادر مادر تکانده، میخ در کبوتری که فتاده میان آتش و دود به لانه با پر زخمی کشانده، میخ در ببین که موی سیاه غزل سپید شده برای فاطمه، این روضه خوانده، میخ در 🔸شاعر: (مجنون کرمانشاهی) _______________________
بسم الله الرحمن الرحیم متن شعر مناجات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🥀🍁🥀🍁🥀🍁 کجاست مهدی زهرا، عزای مادر شد صفای فاطمیه درهوای مادر شد بیاکه سائل و نوکر، رسیده بر در تو صفای ناله ز لطف و عطای مادر شد اگرکه عزت شیعه همیشگی باشد تمام زندگی ما، فدای مادر شد بخوان تو روضه ی مادر، ازآن در ودیوار توان گریه ی ما با دعای مادر شد بگوچرا وسط در، میان آتش بود که هستی ام همگی، خاک پای مادر شد بیا که مادره زارت، هنوز منتظراست که انتقام تو تنها دوای مادر شد بگومغیره وقنفذ زدند مادر را تمام دلخوشی من وفای مادر شد شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍃🌾🥀🍃🌾🥀
بسم الله الرحمن الرحیم -سبک_دشتی زخانه سروباغ آ رزو،رفت شکوه زندگی وآبرو، رفت بهارعمرزهرا، شدخزانی به عمرم عقده ای، اندرگلو، رفت به دستم کرده ام جسم تودر خاک ،، خدایا از برم آن ماه رو رفت پس ازتو زندگی را من نخواهم ،، ازاین خانه تمام آبرورفت خدا داند که درقلب منی تو ز ذهنم خاطراتت موبه مو رفت 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹
تاقیامت اهل عالم عزت من فاطمی است من علی رادوستدارم طینت من فاطمی است دست من خواهد گرفت گرچه گنهکار و بدم خار و زار هرگز نگردم عزت من فاطمی است فاطمیه از محرم جلوه اش بالاتر است پادشاهی میکنم چون قدرت من فاطمی است گر حسینی مانده ام از لطف زهرا هست و بس پادشاهی کرده ام چون قدرت من فاطمی است کاش میشد بعد مرگم قبر من مخفی شود بی نشانم کن خدایا تربت من فاطمی است روز محشر کار او باشد شفاعت از همه تازه میفهمم به عقبی قیمت من فاطمی است روزگاری که زند تکیه به کعبه مهدی اش گویم انجا اهل عالم دولت من فاطمی است در میان کوچه ها شد صورت زهرا کبود ناله ها دارد دل من قربت من فاطمی است اشک مجنون تا ابد هرگز نگردد با تو خشک سرخوشم تاروز محشر طینت من فاطمی است -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
کعبه شد تحت حریمت  فاطمه   مرتضا  دار النعیمت  فاطمه  کرده ای  وقف  علی بود و نبود   المثنای  علی ، یاس کبود   تا غبار  غم  برآن  آئینه زد   سنگ زهرا را علی  بر سینه زد  بی کسی و  غم شده  هم کیش او    مرتضا بنشسته  اندر پیش او  شاخص شخصیتت باشد  حیا   می زند زانو  به پیشت  مرتضا   کیستی  تو مادر  كل امم    همسر  شیر خدا  سلطان غم    هر زنی  را فاطمی  هرگز  مخوان   هم طراز  حضرت  زهرا مدان   حوریان  چون  بر شما دلباختند    در  عزایت  فاطمیه ساختند    گر به  دست اولی ،  زور  و زر است   پیش  زهرا  هم  ز موری کمتر است   از ازل  دنیا و عقبا ،  فاطمی است   اهل عالم مهدی ما  فاطمی است  -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ***   یا فاطمه ارباب کائناتی  تو ناخدای  کشتی نجاتی  یا فاطمه ، خورشید کاروانی   تو نوربخش ماه و آسمانی  -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
مدح نام حضرت زهرا کنم کی توان نامش به حق معنا کنم اوست در محدوده ی ملک وجود خواهم امشب این معما واکنم شرح نور از حوری ظلمت مپرس در شب دل شمس را پیدا کنم تاکه نور از سایه ی گل شد پدید روز را خواهم شب یلدا کنم گل اسیر آن نسیم بوی اوست راز عشق و عاشقی افشا کنم عشق تنها از درش معنا گرفت عاشقان را از غمش شیدا کنم آفرینش خاک پای فاطمه است بانگاهش خلقت دنیا کنم صور اسرافیل اذن از او گرفت مرده را با عشق او احیا کنتم اسم اعظم مستعار فاطمه است از حیای او خدا پرواکنم بهر مجنون نام لیلی فاطمه است در زمین و اسمان غوغا کنم -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارحضرت زهراس..۲ تو هستی ترجمان حق پرستی تو هستی جلوه جذاب هستی تو هستی شاهکار آفرینش ملک بر درگهت گردد گزینش هزاران عیسی مریم غلامت که باشد برتر از حوا مقامت همان زهرا که طاووس جنان است که نامش افتخار شیعیان است تو داری از پیمبر یادگاری جهان را بهترین آموزگاری توئی چشم و چراغ هر دو عالم تویی گنجینه ای از سر خاتم تو هستی روح حيدر، جان حیدر توئی عهد و توئی پیمان حیدر تو ای زهرا زمینی و زماني تو ای زهرا حدیث قدسياني توئي راز هزاران راز هستی توئی خود برترین اعجاز هستی تو هستی یادبود ماندنی ها توئی تنها کتاب خواندنی ها توئی علامه ساز مکتب ما توئی آموزگار کل دنیا سما هم خاکسارت گشته زهرا فقط حیدر شعارت گشته زهرا شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
❣﷽❣ 🔰 س 🔰 : خدامادرم را کجامیبرند شعر-حاج آرمین غلامی (مجنون) شراره ازاین خانه ام، قد کشید امون مراداغ، مادر برید شده پر ز درد غریبی دلم غم فاطمیه دوباره رسید -زاندوه وغربت-ز رنج و زمحنت -امان صدامان مرومادره من2مرومادرم..2 ------------- غم صحبت کوچه ها وا شده به روی لبا، یاده زهرا شده دل من دوباره شده بیقرار بازم سینه ها پر، ز آواُ شد عزای تومادر-مراکرده مضطر-امان صدامان2.. مرومادره من2.مرومادرم..2 ------------- غم فاطمیه.به دلهانشست خدایا دل شیعه زین غم شکست هوای غم واشگ وناله بپاست عدو راه زهرادر،آن کوچه بست -شکسته نگینی-الهی نبینی-بیفتد زنی الهی به زهرا2-مراکن فدا2 ---------------- دوباره دلا، خونه زهراشده ببین سینه محزونه زهراشده نشسته به بستر، گل مرتضا فدای علی جونه زهراشده مرویاس حیدر.نگاره پیمبر.مرومادرم مرومادره من2.مرومادرم..2 به قلم : ✍ -حاج آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 ★یافاطمه الزهرا س..★ وسط روضه یکی گفت که مادر افتاد آنقدرلطمه زدم چشم ترم خونی شد روضه خوان گفت که اورا وسط کوچه زدند سربه دیوار زدم تا که سرم خونی شد ...📕شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠 🌸 ■☆■☆■☆■☆■☆■☆■☆■ ■☆■☆■☆■☆■☆■☆■
🔳🔳اشعارناب فاطمیه.. بشکند دستان تو بر مادرم دیگر مزن کن حیا نامرد مادر را بر دختر مزن دست زهرا عادت از بهر کرامت کرده بود با غلاف تیغ او را در بر همسر مزن سوی زهرا لشگری با تازیانه آمددند گفت حیدر با عدو بر دخت پیغمبر مزن محسن شش ماهه را کشتند مابین دری بی حیا دیگر تو زهرا را میان در مزن نام این بانو دوای درد های عالم است خواهشی دارم دگر بر روی این مادر مزن قامت مردانه ای دارد گل سرو علی ای مغیره تازیان بر بانوی مضطر مزن گفت مجنون لیلی من دیگر از غم ها منال گر نداری الفتی دم از گل حیدر مزن 📗.شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
💠💠روضه ي حضرت زهرا(س)...محسنیه سيلي به روي حضرت خیر النساء زدند در بین کوچه فاطمه را بی هوا زدند در کوچه ها حریف علی نیست یک نفر دستش طناب بسته و از پشت. پازدند در بیشه شیر را به طنابی کشیده اند در پیش دیده ها به گل مصطفی زدند آتش فتاده بر سر و دستان فاطمه او را میان شعله ی در با دو پا زدند يك حوریه فتاده میان آتش و دود سیلی به روی حوریه ی مرتضی زدند تار است چشم مادر زینب به کوچه ها او را به پیش دیده ی شاه ولا زدند گم کرده بود فاطمه در کوچه خانه را سیلی به روی فاطمه در کوچه ها زدند با تازیانه ها تن زهرا کبود شد مجنون بدان که فاطمه را بی هوا زدند 📕شاعر.آرمين غلامي (مجنون كرمانشاهي)