※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۸
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز هشتم | عَمرو بن حَجّاج
※ عمرو بن حجاج هم مثل دیگر کوفیان نامه نوشته بود و از امام دعوت کرده بود. اما در فتنهای که پس از شهادت هانی، به فریب کوفیان انجامید او نیز، فریب خورد و از طرف طایفه مذحج، به ابن زیاد اعلام وفاداری کرد.
و ماجرا از همان جا شروع شد.
۱• سپاهیان تحت فرماندهی او، مسلم بن عوسجه را به شهادت رساندند.
۲• عمرو در ۷ محرم با پانصد سوار بر شریعه فرات مأمور ش. و این جمله وحشتناک و درّنده، از اوست:
«ای حسین! این آب فرات است که از آن سگها، الاغها و خوکها مینوشند. سوگند به خدا تو از آن جرعهای هم نمینوشی تا این که در آتش دوزخ از حمیم آن بنوشی.»
۳• در روز عاشورا فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت.
۴• وی در قیام مختار از مخالفان وی بود و پس از شکست از کوفه ناپدید شد.
ـــــــــــــــــــــ پ. ن :
※ فتنه، الک است!
الک خدا، برای وعدهی حقش در قرآن: "حتیٰ یمیز الخبیث من الطّیب"
فتنه الک است تا اهل یقین،
آنان که بدبینی عادتشان نیست،
آنان که دم به ساعت شک نمیکنند،
آنان که وقتی نمک معرفت از جان کسی خوردند، آن را تف نمیکنند،
آنان که وقتی جنس حق را یکبار برای همیشه شناختند دیگر سنگ هم از آسمان ببارد باز خاضع و آرام میایستند تا خدا جریان را به پیش برد،
آنان که اگر جایی دیده نشدند و حمایت نشدند و مورد جفایی قرار گرفتند، لگد نمیزنند به امام و زیر دندانِ خشم، او را لِه نمیکنند،
از آنان که اَمنند برای امام ... جدا شوند.
✘ فتنه الک است!
و ابزار فتنه فقط یک چیز است: #شک
آنجاست که حقانیت لبیک کسی مشخص میشود.
※ پناه بر خدا که مرضهای نهفته در قلبمان، در طوفان فتنهها کورمان کند، آنوقت:
ـ یا امام را تنها میگذاریم!
ـ یا روبرویش میایستیم!
ـ یا علاوه بر ایستادن روبروی امام، خود فتنهگر میشویم و سعی میکنیم دیگران را نیز با خود همراه کنیم.
مینویسم و دوباره میخوانم: از من و عمروهای درون من، هیچ کدامِ آنها بعید نیست.
#محرم
#استاد_محمد_شجاعی
@ostad_shojae_ir
※مجموعه داستان #همه_نمیرسند ۷
| ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما |
روز ششم | قبیله بنی اسد
※ حبیب بن مظاهر به حضور امام آمد و گفت: در نزدیکی ما قبیلهای از بنی اسد هست، آیا به من اجازه میدهید آنان را برای یاریتان دعوت کنم، ✘شاید خدا بوسیله ایشان از شما دفاع کرد.✘
امام علیهالسلام فرمودند: مانعی ندارد.
• حبیب شبانه بطور ناشناس نزد آنان رفت و گفت: من بهترین چیزی را برای شما آوردهام که مهمانی برای گروهی بیاورد. آمدهام تا شما را برای یاری امام دعوت کنم. عمر بن سعد امام را محاصره کرده است. شما خویشاوندان من هستید، پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت امام بشنوید تا بدین وسیله به شرافت دنیا و آخرت نائل شوید.
• نود مرد دعوتش را اجابت کردند و متوجه امام حسین علیهالسلام شدند!
• در همین موقع مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای عمر سعد شرح داد.
عمر سعد کسی بنام «ازرق» را بهمراه چهارصد سوار راهی قبیله بنی اسد نمود.
• زمانی که بنی اسد میخواستند شبانه بسوی امام حرکت کنند، لشکر عمر سعد در کنار فرات راهشان را بست. درحالیکه فقط کمی فاصله تا امام مانده بود.
• جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد وبنی اسد تاب مقاومت نداشتند، شکست خوردند و بازگشتند.
• هنگامی که حبیب بن مظاهر به سوی امام برگشت و جریان را شرح داد.
امام فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله».
ــــــــــــــــــــــــ پ. ن :
«لا حول و لا قوة الا بالله»
یعنی حبیب، بدان که یار فقط خداست و لا غیر!
در راه خدا، باید یاری طلبید/
باید لشگر ساخت /
باید همه را یکی یکی صدا کرد/
امّا دلخوش به هیچ کس نبود جز یک نفر!
همان الله که "حول" و "قوه"ای نیست مگر از او!
✘ امان از لحظهای که فرماندهای به خطا میافتد و تصور میکند کسی برایش منشأ اثر است!
این خداست که دست از آستین او یا دیگری بیرون آورده و دینش را یاری میکند، و این ممکن است یادت برود.
• و امان از روزی که سربازی فداکاریهایش برای فرماندهای را به یاد داشته باشد و بشمرد و بسبب آنان برای خود جایگاه ویژهای توقع داشته باشد!
و امان از همین لحظه که فرمانده در میان لشگری تنها میشود!
※ هر دو حالت فراموش کردنِ "لا حول و لا قوه الا بالله" است ...
و شروع سقوط انسان، از توحید !
از مسیر توحید !
از مسیر یاری آیین توحید!
و انسانی که یکدل و موحد نیست جا میماند از معیّت امام، حتی اگر او را به چشم سر ببیند! پناه بر خدا.
#محرم
#امام_حسین
#استاد_محمد_شجاعی
@ostad_shojae_ir