🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه_اربعین
#اجراشده درهییت #انصارابالفضل(ع)کرمانشاه
#بانوای حاج آرمین غلامی
خسته و دیوانه گشتم از فراق کربلا
حال من خیلی خراب است از فراق کربلا
دوری از صحن و سرا آتش به جانم میزند
مست و حیرانم دلا من از فراق کربلا
اربعین است ودلم پرحسرت وغرقِ غم است
با که گویم غصه و سوز فراق کربلا
هر غمی را من تحمل کرده ام با عشقِ یار
مانده ام ، درمانده اینک از فراق کربلا
قدرنعمت چون ندانستم چنین شدقسمتم
تا شوم مجنون و نالان در فراق کربلا
گرچه باشد در دلم جای حسین ابن علی
طاقتم طاق است اینک در فراق کربلا
اربعینِ سال قبل در کربلا بودم ولی
حال ، دور از حرم وای از فراق کربلا
در طریق یا حسین یارب چه حالی داشتیم
میگرفتیم از همه آنجا سراغ کربلا
خیمه گاه و قتله گاه شاه دین یادش بخیر
سوزم و سازم از این غم از فراق کربلا
برگشته خواهر با چشم خونبار
خبر داری بردن منو به کوچه بازار
تا خوندی قرآن نفس گرفتم
از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم
از اسارت
میگم برادر اما با اشاره
حجاب ما شد آستینای پاره
نمونده با من غیر چند ستاره
ای همسفر
تو که تمام راه رو نیزه بودی
چی بگم از محله ی یهودی
سوغاتی ما شد تن کبودی
ای وای حسینم،،۲
...........................
منزل به منزل خون گریه کردم
دعا بکن مدینه زنده بر نگردم
از دیده اشک حسرت ببارم
میون این قافله یک جا مونده دارم
از من مپرس
نگم چی اومد به سر رقیه
شکسته شد بال و پر رقیه
ویرانسرا شد بستر رقیه
شد دیدنی
وقتی بغل گرفته بود سرت رو
بوسه میزد لبای پرپرت رو
یادم نمیره مرگ دخترت رو
ای وای حسینم...۴
تو میروی امامن زارومحزونم
ازماتم دوری عمریست دلخونم
زمزمه در فراق فوت شدگان اربعین در کربلا
خوش بحال زائری که کربلایی شد و رفت
زائری که یا حسین گفت و خدایی شد و رفت
خوش بحال زائری که رفته بین الحرمین
زائر شیش گوشه و علی اکبر حسین
ای وای حسینم....
در سفر میزدند ما ها را
هر گذر میزدند ما ها را
یک نفر "یا حسین" اگر میگفت
صد نفر میزدند ما ها را
سیلی و تازیانهها کم بود...!
با سپر میزدند ما ها را
نه به لبهای تو فقط، پای
طشت زر میزدند ما ها را
وای اگر یک نفر "علی" میگفت
آن قدر میزدند ما ها را
پشت دروازههای شام ای وای
یادِ در میزدند ما ها را
دخترت تا تو را صدا میزد
بیشتر میزدند ما ها را
وسط کوچهی یهودیها...
در به در میزدند ما ها را
توی خواب و به وقت بیداری
بی خبر میزدند ما ها را
در خرابه به سیلی و شلاق
تا سحر میزدند ما ها را
ای فدای سرت، هر چند...
مستمر میزدند ما ها را
وقتی رسیدن پشت دروازه مدینه حضرت فرمود: ما نمیایم، بشیر تو برو اعلام کن، حضرت همون بیرون دروازۀ مدینه خیمه هاشون رو دستور داد زدن، مجلس عزا درست کردن، غذا طبخ کردن، اهل مدینه زار میزدن، حضرت بالای منبر رفت حمد وثنای خدارو گفت، خوب که حمد وثنای خدارو فرمود، فرمود: بابای من رو شهید کردن، بین دو نهر آب...
یهو خودش هم به گریه افتاد، صدا زد: مردم به خدا به دَرنده ها آب دادن، ولی به بابای من آب ندادن ...*
متن روضه اربعین
#بامداحی حاج آرمین غلامی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاطمیه_۱۴۰۳
#انصارابالفضل کرمانشاه
#حاج آرمین غلامی