◦•🤞🤞●◉✿ اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُِ ✿◉●•◦
متن زمینه روضه
#مداح..حاج آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
●قلبه تو از سنگه دستم از سرم بردار
کُشتی منو پاتو از معجرم بردار
دستات چه سنگینه تا می زنی هربار
این غل وزنجیر و از گردنم بردار
■من مو سپیدم نزن نزن
بچه شهیدم نزن نزن
اصلا میفهمی سه سالمه
دیگه بریدم نزن نزن
♢بابا ندارم نزن نزن..
●موهامو سوزوندی بستت نبود انگار
دنبالم افتادی دست از سرم بردار
چشمام نمی بینه بس که هولم دادی
گوشوارم رو دیدم اونروز توی بازار
■عمه میبینه نزن نزن
گریه اش میگیره نزن نزن
هرکی که رد شد بهت میگفت
بچه میمیره نزن نزن
♢بابا ندارم نزن نزن...
●اون شب که خوابم برد مردم من از دوری
بابامو میخواستم اما نه اینجوری
سر غرق خون بود و دندوناش هم خونی
مو هاش هم انگار که سوزونده بود خولی
■تو رو تو بازار زدن زدن
من رو تو انظار زدن زدن
چشمات به من بود رو نیزه ها
من رو که هر بار زدن زدن
♢بابا ندارم نزن نزن...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدا شاهده اگه عمه نبود میمردم
هرکی از راه میرسید ازش کتک میخوردم
النگوهامو بردن
گوشواره هامو بردن
جلو چشمای عمه
عروسک هامو بردن
خدا شاهده اگه عمه نبود میمردم
هرکی از راه میرسید ازش کتک میخوردم
کس نگفت یه دختر سه ساله
چقدر مگه تحملش زیاده
کسی نگفت که دختر امامو
نمیکشن با پاهای پیاده
خدا شاهده اگه عمه نبود میمردم
هرکی از راه میرسید ازش کتک میخوردم
ــــــــــــــــــــــــــــ
#لطمه_زنی_رقیه
*مداح..حاج آرمین غلامی