eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
616 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
اشعار شهادت موسی بن جعفر(ع) :آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) از جسر بغداد گوییا آوای زهرا می رسد گویا شهادت نامه موسی به امضا می رسد موسی بن جعفر ای خدا، شد کشته از زهر جفا *آه و فغان شیعیان تا عرش اعلا می رسد باشد به زندان بلا موسی بن جعفر شد کشته از زهر جفا موسی بن جعفر از بس ستم ها دیده از سندی شاهک پر زد از این دار فنا موسی بن جعفر * سائل کوی توام موسی بن جعفر عاشق روی تو ام موسی بن جعفر تویی سلطان و منم بنده ی تو مست از آن بوی تو ام موسی بن جعفر * ای هفتمین مولای دین موسی بن جعفر پور امیر المومنین موسی بن جعفر ای آنکه شد بهرت لقب باب الحوائج باشی شه اهل یقین موسی بن جعفر * دل را ز کاظم و عشق او شیدا کن خشنود تو با اشک، دل زهرا کن خواهی که روی به بارگاهش ای دل با سینه زنی قیامتی بر پا کن * آنکس که ره عاشقی آغاز نمود با یاد و خیال دوست پرواز نمود بر خانه کاظم چو زند دست توسل مولا ز کرم در به رویش باز نمود * به رخسارم نشسته تازیانه ز سیلی بر رُخم مانده نشانه کسی هرگز ملاقاتم نیامد ولی آید عدو با تازیانه * از زندگانی گردیده ام سیر از ظلم ظالم گردیده ام پیر یا رب کن خلاص مرا ز زندان که باشد تنم در غل و زنجیر * ای غریب کاظمین موسای کاظم ای امیر عالمین موسای کاظم سالها در حبس هارون بوده ای وارث خون حسین موسای کاظم * شب دل واپسی لاله باشد دل معصومه غرق ناله باشد بگو آید رضا تشییع پیکر که شد پاره جگر موسی بن جعفر * در کُند و زنجیر موسی بن جعفر گردیده اسیر موسی بن جعفر از ظلم اعدا در جسر بغداد گشته زمین گیر موسی بن جعفر * اگر نیایی رضا به وقت مردن من دگر نبینی طرز جان کندن من بیا تو این دم آخر به بالین سرم بیا ببین همچو گل فسردن من * بلبل به چمن غزل سرایت کاظم مستانه از آن عشق و ولایت کاظم با شور و فغان چنین به آوا کوید من سینه زنم بهر عزایت کاظم * کاظمین ای گلشن موسی بن جعفر جامه حق بر تن موسی بن جعفر غرق دریای گناهم ای حرم دست ما ودامن موسی بن جعفر * یوسف زندانی زهرا امام کاظم است سرو ناز گلشن طاها امام کاظم است زیر زنجیر گران جان را فدا بنموده ای بر حسین بن علی تو اقتدا بنوده ای * زند سندی به رویش وحشیانه به جسمش مانده جای تازیانه تن موسی بن جعفر جای خون است به پا و گردنش زنجیر دون است * رضا جسم پدر دارد در آغوش شده معصومه از بهرش سیه پوش به یاد غربت موسی بن جعفر زند شیعه به روی سینه و سر
اشعار شهادت موسی بن جعفر(ع) شاعر:آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) سبک(دشتی...) سبک(نوایی...) مسلمانان لباس غم بپوشید می جام عزا بر لب بنوشید جهانی می زند بر سینه و سر برای حضرت موسی بن جعفر امام هفتمین جان داده مظلوم از آن زهر جفا گردیده مسموم خزانی شد گل باغ پیمبر جگر پاره شده موسی بن جعفر الهی کاظمین گشته سیه پوش رضا جسم پدر دارد در آغوش به یاد غربتش ماتم بگیرید بیایید و نوای غم بگیرید چو یوسف بین زندان بلا بود جگر پاره از آن زهر جفا بود به یاد غربتش ماتم بگیرید بیایید و نوای غم بگیرید جگر صد پاره از آن زهر کین شد امام شیعیان نقش زمین شد *
اشعار شهادت موسی بن جعفر(ع) شاعر:آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) سبک( دشتی...) میان کُند و زنجیرم رضا جان چه باشد جرم و تقصیرم رضا جان به زندان بلا عمری اسیرم ببین این آه شبگیرم رضا جان چه زندانی که روزش مثل شبهاست عدو بنموده تحقیرم رضا جان کجایی ای رضا داد از جدایی همی گویم که دلگیرم رضا جان منم موسی بن جعفر باب پیرت به آه و ناله درگیرم رضا جان زند سیلی به رویم آن یهودی من از این زندگی سیرم رضا جان نمانده از تنم جز استخوانی نباشد هیچ تدبیرم رضا جان هوای دخترم معصومه دارم سراغش را ز تو گیرم رضا جان من (مجنون) عزادارم همیشه نباشد حال تغییرم رضا جان ***
اشعار شهادت موسی بن جعفر(ع) شاعر:آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) سبک (سنگین... حضرت کاظم به درگاهت پناه آورده ام من به همراهم دلی پر سوز و آه آورده ام تا ابد دیوانه و سرگشته در کوی توام در عزایت چشم گریان را گواه آورده ام کاظمینت آرزوی این دل بی تاب من با دو صد حسرت به سویت، من پناه آورده ام شد مزارت قبله ام موسی بن جعفر تا ابد من امید خویش بر این جایگاه آورده ام من که عمری در خیالت روز و شب بودم شها لیک بهرت نامه ای تار و سیاه آورده ام در بساطم نیست از نیکی نشانی ای دریغ از خطا و معصیت بار گناه آورده ام قطره ی اشک غمم ریزد به بحر رحمتت کوه عصیانم به همره پرّ کاه آورده ام کاظمینت ملجاء درماندگان بی پناه من پناه خود سوی این بارگاه آورده ام حضرت موسی بن جعفر ای امام هفتمین من ز تاریکی و ظلمت رو به ماه آورده ام رحمتی بنما تو بر(مجنون)کویت ای صنم من گدایم حاجت خود سوی شاه آورده ام *
اشعار شهادت موسی بن جعفر(ع) شاعر:آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) سبک( عجب رسمیه... (کبوترمن.مپر زلانه... سبک(می آیدیا رم منزل به منزل..) موسی بن جعفر بین زندان است شیعه برایش دیده گریان است در غل و زنجیر جان می سپارد امام شیعه یاری ندارد باب الحوائج... چشم انتظارم، رضا بیایی معصومه ی من، بابا کجایی بیقرارم از، دیدار طفلان منتظرم من ،آیی رضا جان باب الحوائج... شد خاک زندان ،قتلگاه من الهی بشنو، سوز و آه من در کُند و زنجیر، به نیمه شب گریم به یادِ عمه ام زینب زندان گواه، مناجات من ای رضا بیا، ملاقات من باب الحوائج... *
اشعار شهادت موسی بن جعفر(ع) شاعر:آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) سبک(مدینه شهر پیغمبر... سبک.به دردخانمانسوزی...سیدذاکر از این زهر جفا یا رب، به لب آمد دگر جانم میان کُند و زنجیرم ،الهی بین زندانم خدایا خود گوه هستی، به حال بی گناه من ببین زندان سندی شد، الهی قتلگاه من به حال زار من رحمی، ندارد ای خدا دشمن ببین سندی شاهک را، زند سیلی به روی من شب آخر در این زندان ،به خاکش جان سپارم من به پای مادرم زهرا، به فردا سر گذارم من الا ای شیعیانی که، به پشت درب زندانید مرا با زهر کین کشتند ،شهیدم کرده اند دانید غریبم وا غریبم... ***
اشعارمقتل حضرت ابالفضل (ع) شاعر ،،حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) پا برزمین نکش که سرت را دریده اند یاری رسان من کمرت را دریده اند پشت و پناه من زه چه نقش زمین شدی ای نور دیده پلک ترت را دریده اند پاشیده شد سرت زه هم از ضربه ی عمود درپیش دیده بال و پرت را دریده اند در پیش دیده ام تو دگر دست و پا مزن گویا تمامی جگرت را دریده اند جسمت به درست گرگ بیابان دریده شد برخیز یوسف پدرت را دردیده اند ساقی علقمه چقدرپاره پاره ای ناله مکش که بال و پرت را دریده اند ==
حضرت اباعبدالله شاعر ،،حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) یک عده بر سرو بدنت سنگ می زدند برکام خشک خنده زنت سنگ می زدند برگیسوان خونی تو چنگ دشمن است برزخم های دل شکنت سنگ می زدند بوی تو آید از دم این دشنه ها حسین برحفره های زخم تنت سنگ می زدند هرسو به جسم اطهرتو نیزه خورده بود دیدم خود م که بردهنت سنگ می زدند نایی نمانده تاکه کنم جمع پیکرت برتکه تکه های تنت سنگ می زدند دیدم به روی خاک زمین جسم اطهرت گویا به بوریا کفنت سنگ می زدند مجنون ببین به سینه و سر می زند ملک زهرا ببین به یاسمنت سنگ می زدند ==
اشعارمجنون6.موسی ابن جعفر.ع..amr
94.9K
🔴🔴شورلطمه زني.. بسیار زیبا..٦. ⬛⬛شهادت باب الحوائج . آقاموسی ابن جعفر..عليه السلام.. _______________ عمري باب الحوائج عشقت توي خونمه. كاظمين قشنگت.بلاي اين جونمه اسم زيباي تورو.ميگم تويِ هرنفس غيركاظمين تو.دلم نداره هوس ....باب الحوائج موسي..٤.… ==================== دوتاگنبده طلا.داری عزیز زهرا یکیش مال جواده.یکیش مال توموسی بعده خدا یه یاری.دارم توی عالمین اون موسی ابن جعفره.که شدشاه عالمین باب الحوائج موسی...۴…… ==================== خداروشکرکه عمری.عشقت سرنوشتمه حرم کاظمینت.یه عمره بهشتمه (مجنونه)روی توام.تولیلای دلمی به کی بگم که آقا.فقط توحاصلمی باب الحوائج موسی..۴…… شعروسبک..📕 آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ==================== بروزترین کانال شعر و سبک📢 مداحی🎤 @majnon1396 جدیدترین اشعار وسبک عزای موسی ابن جعفر (ع) 👆👆👆👆👆👆👆 کانال اشعار حاج آرمین غلامی (مجنون..ازکرمانشاه) ⛔⛔کانال شعروسبک...باحضور مداحان معروف کشور.. ⛔انتشاربدون لینک کانال مشکل شرعی دارد⛔
اشعارمجنون5.موسی ابن جعفر.ع..amr
100.1K
شور لطمه زنی بسیار زیبا..5 شهادت .آقاموسی ابن جعفر.. _______________ گوش کنیدیاایهاالناس.اومده عزای دلبر دل آسمون گرفته.برای موسی ابن جعفر پرچم سیاهت آقا.واسه ماشکوه عشقه مصیبتهای توآقا.مثل سلطان دمشقه سیدی موسی ابن جعفر..ع..3 ==================== سره سفره ی توآقا.چه شبایی که نشستیم به ضریح کاظمینت.عمریه دلا روبستیم تا ابدقبله ی عالم.ضریته موسی ابن جعفر همه ی دنیابدونه.قبله ام تویی تو دلبر سیدی موسی ابن جعفر..3.. ==================== امشبی بیاتو ایدل.به عزاخانه ی حیدر به سروسینه بزن تو.برای موسی ابن جعفر.ع اسم زیبای توآقا .روی هرلبی نشسته دل (مجنون)بخداوند.دل چشمای تو بسته سیدی موسی ابن جعفر..3.. شعروسبک..📕 آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) ==================== بروزترین کانال شعر و سبک📢 مداحی🎤 در تلگرام: @majnon1396 👆👆👆👆👆👆👆 کانال اشعار حاج آرمین غلامی (مجنون..ازکرمانشاه) ⛔⛔کانال شعروسبک...باحضور مداحان معروف کشور.. ⛔انتشاربدون لینک کانال مشکل شرعی دارد⛔
(ع) یک روز در این کنج قفس بال وپری بود ازمُشتِ پری گوشه ی زندان اثری بود ازشادی وامید وشعف نیست خبرها یک روزازاین شاخه ی امّید ثمری بود ای بادصبا دردِ دلم راتوشنیدی زیرابه سیه چال ، صبا را گذری بود ای باد صبا گر گذر ت بود، به زندان دیدی ز من و دردِ دل من خبری بود یک روز رهابودم ودر گوشه گلزار آن روز بجز مرگ، نجاتِ دگری بود باضرب لگد بود به دیدار من آمد در سینه دگر یک نفس مختصری بود شدبال و پرم در قفس اینگونه شکسته زیرا به قفس بودم وبشکسته پری بود شاعر:آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب