eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
634 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
958 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم روضه حضرت رقیه حاج آرمین غلامی یادگار   کربلا   باشی  و   سلطان    غمی دست کوچک داری ومشکل گشای عالمی یا   رقیه  جانِ  زهرا   مادرت  بِنما   نظر دختر  طاها  تو  بر  زخم  دل ما مرحمی زدشت کربلا گندم فقط یک خوشه میخواهم زگوشه گوشه دنیا فقط شش گوشه میخواهم حسین جان بس گنهکارم شفاعت کن مرا مولا بدست راست در محشر هماناپوشه میخواهم 🏴 ◾️ وقتی حضرت زینب (س) با همراهان به مدینه بازگشتند زن های مدینه برای عرض تسلیت، به حضور زینب (س) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آن ها بیان می کرد و آن ها گریه می کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (س) افتاد و فرمود: «اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.» زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقیه (س) بسیار گریستند.[1] ◾️هنگامی که زن غساله، بدن رقیه (س) را غسل می داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟ حضرت زینب (س) فرمود: چه می خواهی؟ غساله گفت: این دخترک به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟ حضرت زینب (س) در پاسخ فرمود: ای زن! او بیمار نبود؛ و این کبودی ها آثار تازیانه ها و ضربه های دشمنان است.[2] 1.ناسخ التواریخ، ص ۵۰۷ 2.الوقایع والحوادث، ج ۵، ص ۸۱ کسی که غیر مصیبت ندیدرقیه بود کسی که عشق از او شد پدید رقیه بود کسی که حسین او را به دامن از اول برای کرب و بلا پرورید رقیه بود بابایی! چقـــد منتــظر بودم امشب بابایی بــرا خـــاطـــر عمـــه زینــب بیایی بپــــا کردی اینــجا عجب کربلایی بابایی! از اون وقتــی که بودی بالای نیزه تو می دیدی اشــکامو در پای نیزه چه زخم عمیـــقی شده جای نیزه بابایی! ببین صورت نیلی دخترت رو بابایی ببین غنچــهٔ زخمیِ پرپرت رو بابایی دل سوختهٔ کوثــر دیگرت رو بابایی بابایی! روضه حضرت رقیه حاج آرمین غلامی
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم سلام الله علیها روضه حضرت رقیه حاج آرمین غلامی چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را جدا کم سرت از روی شانه ای که نداری چگونه تن بسپارم به دامنی که نداری چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت نخست نخل تناور سپس تنی که نداری چگونه عمه بگوید به مادری که نداری غم اسارت خود بر برادری که نداری نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری به مادری که نداری برادری که نداری به جان آن همه یاور به لشکری که نداری ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال ببر به روضه آخر به دختری که نداری السلام علیک یا بنت الحسین(ع) پیرزنهای شام را دیدم خیره خیره مرا نظر کردند گفته بودند بچه هاشان را که همه سمت خانه برگردند کودکان نیز تا ورم های گونه های کبود من دیدند با تمسخر مثال مادرشان جلویم کف زدند و رقصیدند آن زمانی که نام تو بردم کنج ویرانه با دلی پر درد دختری که شبیه حرمله بود رو به رویم دهان کجی میکرد تو خودت بیشتر ز حال بد و دردهای دلم خبر داری جان بابا  چه میشود امشب دخترت را به همرهت ببری از روزگار بدم میاد از نیزه دار بدم میاد از کافرو یهودیِ مردم آزار بدم میاد از ازدحام بدم میاد از پشت بام بدم میاد از زن و مردای خبیث تو شهرشام بدم میاد از اسارت بدم میاد ازجسارت بدم میاد ازون که پیرهن تورو برد به غارت بدم میاد از اسم جنگ بدم میاد از تار و چنگ بدم میاد ازون که دایما ما رو میزدبا سنگ بدم میاد از اسم آب بدم میاد از بدحجاب بدم میاد ازون که آب میخورد جلو چشم رباب بدم میاد ازضجر مست بدم میاد از شمرپست بدم میاد ازپیرمردی که داره عصا به دست بدم میاد 🔸منم آن گنج الهی که به ویرانه نهانم 🔸گر چه طفلم به خدا بانوی ملک دو جهانم امشب دلها رو روانه کنیم... کنار حرم با صفای بی بی رقیه سلام الله علیها... امشب به یاد غربت نازدانه ابی عبدالله اشک بریزیم... 🔸ابر سیلی است نقاب رخ همچون قمر من 🔸چادر عصمت زهراست همانا به سر من نميدونم دختر سه ساله دارید یا نه... حتما همتون دیدید... دخترها علاقه خاصی به بابا دارن... اصلا معروفه... میگن دخترها بابایی هستند... آنهایی که دختر دارند بهتر میفهمن چی ميگم... خدا نکنه کسی این دختر بچه رو اذیت کنه... میگه بزار بابام بیاد... شکایتت رو به بابام میکنم... خدا نکنه زخمی رو بدن دختر بچه باشه... میگه بزار بابام بیاد... بهش نشون میدم... بهش ميگم... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته حالا میخواهی درد دل نازدانه حسین رو گوش بدی بسم الله... 🔸دم به دم بر جگرم زخم روی زخم نشسته 🔸دلم از داغ کباب و سرم از سنگ شکسته چقدر بهش سنگ زدند... چقدر بهش تازیانه زدند... چقدر سیلی زدند... یاصاحب الزمان... 🔸رخ نیلی، لب عطشان، دل خونین، تن خسته اما... 🔸گره از خلق گشایم به همین بازوی بسته امشب اگه با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن... 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا... چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم... 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم... 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا روضه حضرت رقیه حاج آرمین غلامی -
🤞🤞 روضه_امام_حسن_مجتبی السلام علیک یا حسن بن علی علیهماالسلام ،،حاج آرمین غلامی او خلق گردیده که الگوی کرم باشد ایمان به یُمن بودن او محترم باشد در سطر اول از ستایش های او مانده هر کس به راه مدح او صاحب قلم باشد در شرح یک خط از فضیلت های ناب او باید به تعداد خلایق محتشم باشد کردم من استنباط از حرف رسول الله: شد دشمنش ملعون اگرچه همسرم باشد ثابت نموده در جمل او می شود حیدر وقتی که یک لحظه به دوش او علم باشد دیگر دم شیران ندارد بازدم وقتی یک دم میان دست او تیغ دو دم باشد شد دشمن او دشمن ما،دوست دارش دوست فرقی ندارد از عرب یا از عجم باشد او بارگاهی هم ندارد حکمتی دارد باید برایش در دل شیعه حرم باشد آن کس که از تابوت او بیرون کشیده تیر حق داشته گر قامتش از غصه خم باشد السلام علیک یاحسین این علی... گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم ! از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟ گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...! اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ... اِاای ی ی زینب زینب زینب ... السلام علیک یا حسن بن علی یامجتبی علیه السلام از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و باز او فهمید و در داغت گریبان را درید پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود در کنار عضو عضو جسم سقای رشید‌ موی من در کربلا گردد سپید و موی تو وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا : مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم ! مادر : دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت قدم نمی رسید که خود را سپر کنم اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ... به جانِ مادرت زهرا ، پدرجان از تو ممنونم که من با پا تو را خواندم ، تو با سر آمدی پیشم ... ! بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت (آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند ! یوسفِ آلِ پیمبر، شهِ لاهوت مقام ‌نجلِ شاه مدنی ، قافله‌سالارِ انام اولین سبطِ نبی ، فخرِ نبیینِ عظام‌ دومین حجتِ برحق و امام اِبنِ امام گوهرِ بحرِ جلالت ، دُرِ فرخنده صدف ‌پور زهرا و نخستین پسرِ شاهِ نجف میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( پیغمبر امام حسن و امام حسین را روی دوشش سوار میکرد) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( حضرت نماز میخوند ، امام حسن و امام حسین روی دوشش می آمدند ، آهسته از سجده بلند میشد ، عزیزانش را از روی شانه برمیداشت ، دوباره به سجده میرفت ، امام حسن و امام حسین به دوش پیغمبر، ص ) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار می‌ربود از دلِ هر رهگذری
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج): ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ نوحه اربعین_حسینی حاج آرمین غلامی رکاب آهسته‌آهسته ترک خورد و نگین افتاد پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد پس از بی‌مهری دریا، قسی القلب شد آتش به جان دودمان رحمة‌للعالمین افتاد خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی‌ها نیست که چشمش سوی خیمه، لحظه‌های واپسین افتاد ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎═‎‌‌┅ آسمان! خون گریه کن، دل بی قرار زینب است کاروان آمد، ولی در خاک یارِ زینب است گفت با قبرِ برادر، قافله ســــــــــــالارِ صبر مدفنِ خـــــون خدا، جانا مزار زینب است عمرِ من کم شد، قدم خم شد، همه مویم سپید لیک اینها خود نشان اقتدار زینب است هر چه در کف بود، تقدیمِ خدا کردم حسین! شاهدم قلبِ صبور و داغدارِ زینب است این چهل روز،ازچهل سال است بر من سخت تر از چهل منزل گذشتن شاهکار زینب است هر که بود آورده ام، غیر از سه ساله دخترت از تو شرمنده نگاهِ شرمسار زینب است من نمی‌گویم چه شد در کوفه و شام بلا خود ببین زهرا چگونه سوگوار زینب است این بدنهای کبود و چهره‌های زخم زخم از اسارت، خود گواهِ آشکار زینب است چشمهای هرزه و هیزِ اَراذل کُشتِمان رازدارِ این مصیبت شامِ تار زینب است ################# السلام علیک یاذبیح العطشان،یااباعبدالله اگرچه پایِ فراقِ تو پیرتر گشتم مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم شبیه شعله‌یِ شمعی اسیر سوسویم رسیده‌ام سرِ خاکت؛ ولی به زانویم بیا که هر دو بگِرییم جایِ یکدیگر برای روضه‌ی‌مان در عزای یکدیگر من از گلوی تو نالم...؛ تو هم زِ چشم ترم من از جبین تو گِریم...؛ تو هم به زخم سرم من از اصابت آن سنگ‌های بی احساس و از نگاه یتیمت به نیزه‌یِ عباس بر آن صدایِ ضعیفت بر این نفَس زدنم برای چاکِ لبانت به جای جایِ تنم من از شکستن آن اَبروی جدا از هم تو از جسارتِ آن دست‌های نامحرم به زخمِ کاری نیزه که بازی‌ات میداد به نقش‌های کبودی که بر تنم اُفتاد چهل شب است که با کودکان نخوابیدم چهل شب است که از خیزران نخوابیدم چهل شب است نه انگار چهار‌صد سال است... ...هنوز پیکرِ تو در میانِ گودال است هنوز گِردِ تنت ازدحام می‌بینم به سمتِ خیمه نگاهِ حرام می‌بینم هر آن چه بود کشیده زِ پیکرت بُردند مرا ببخش که دیر آمدم سرت بُردند مرا ببخش نبودم سرِ تو غارت شد کنارِ مادرم انگشتر تو غارت شد بانوای،،حاج آرمین غلامی روضه ونوحه اربعین حسینی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم روضه_اربعین درهییت (ع)کرمانشاه حاج آرمین غلامی خسته و دیوانه گشتم از فراق کربلا حال من خیلی خراب است از فراق کربلا دوری از صحن و سرا آتش به جانم میزند مست و حیرانم دلا من از فراق کربلا اربعین است ودلم پرحسرت وغرقِ غم است با که گویم غصه و سوز فراق کربلا هر غمی را من تحمل کرده ام با عشقِ یار مانده ام‌ ، درمانده اینک از فراق کربلا قدرنعمت چون ندانستم چنین شدقسمتم تا شوم مجنون و نالان در فراق کربلا گرچه باشد در دلم جای حسین ابن علی طاقتم طاق است اینک در فراق کربلا اربعینِ سال قبل در کربلا بودم ولی حال ، دور از حرم وای از فراق کربلا در طریق یا حسین یارب چه حالی داشتیم میگرفتیم از همه آنجا سراغ کربلا خیمه گاه و قتله گاه شاه دین یادش بخیر سوزم و سازم از این غم از فراق کربلا برگشته خواهر با چشم خونبار خبر داری بردن منو به کوچه بازار تا خوندی قرآن نفس گرفتم از خولی و سنان سرت رو پس گرفتم از اسارت میگم برادر اما با اشاره حجاب ما شد آستینای پاره نمونده با من غیر چند ستاره ای همسفر تو که تمام راه رو نیزه بودی چی بگم از محله ی یهودی سوغاتی ما شد تن کبودی ای وای حسینم،،۲ ........................... منزل به منزل خون گریه کردم دعا بکن مدینه زنده بر نگردم از دیده اشک حسرت ببارم میون این قافله یک جا مونده دارم از من مپرس نگم چی اومد به سر رقیه شکسته شد بال و پر رقیه ویرانسرا شد بستر رقیه شد دیدنی وقتی بغل گرفته بود سرت رو بوسه میزد لبای پرپرت رو یادم نمیره مرگ دخترت رو ای وای حسینم...۴ تو میروی امامن زارومحزونم ازماتم دوری عمریست دلخونم زمزمه در فراق فوت شدگان اربعین در کربلا خوش بحال زائری که کربلایی شد و رفت زائری که یا حسین گفت و خدایی شد و رفت خوش بحال زائری که رفته بین الحرمین زائر شیش گوشه و علی اکبر حسین ای وای حسینم.... در سفر می‌زدند ما ها را هر گذر می‌زدند ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می‌گفت صد نفر می‌زدند ما ها را سیلی و تازیانه‌ها کم بود...! با سپر می‌زدند ما ها را نه به لب‌های تو فقط، پای طشت زر می‌زدند ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می‌گفت آن قدر می‌زدند ما ها را پشت دروازه‌های شام ای وای یادِ در می‌زدند ما ها را دخترت تا تو را صدا می‌زد بیشتر می‌زدند ما ها را وسط کوچه‌ی یهودی‌ها... در به در می‌زدند ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می‌زدند ما ها را در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می‌زدند ما ها را ای فدای سرت، هر چند... مستمر می‌زدند ما ها را وقتی رسیدن پشت دروازه مدینه حضرت فرمود: ما نمیایم، بشیر تو برو اعلام کن، حضرت همون بیرون دروازۀ مدینه خیمه هاشون رو‌ دستور داد زدن، مجلس عزا درست کردن، غذا طبخ کردن، اهل مدینه زار میزدن، حضرت بالای منبر رفت حمد وثنای خدارو‌ گفت، خوب که حمد وثنای خدارو فرمود، فرمود: بابای من رو شهید کردن، بین دو نهر آب... یهو‌ خودش هم به گریه افتاد، صدا زد: مردم به خدا به دَرنده ها آب دادن، ولی به بابای من آب ندادن ...* متن روضه اربعین حاج آرمین غلامی ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🤞🤞 روضه_امام_حسن_مجتبی السلام علیک یا حسن بن علی علیهماالسلام ،،حاج آرمین غلامی او خلق گردیده که الگوی کرم باشد ایمان به یُمن بودن او محترم باشد در سطر اول از ستایش های او مانده هر کس به راه مدح او صاحب قلم باشد در شرح یک خط از فضیلت های ناب او باید به تعداد خلایق محتشم باشد کردم من استنباط از حرف رسول الله: شد دشمنش ملعون اگرچه همسرم باشد ثابت نموده در جمل او می شود حیدر وقتی که یک لحظه به دوش او علم باشد دیگر دم شیران ندارد بازدم وقتی یک دم میان دست او تیغ دو دم باشد شد دشمن او دشمن ما،دوست دارش دوست فرقی ندارد از عرب یا از عجم باشد او بارگاهی هم ندارد حکمتی دارد باید برایش در دل شیعه حرم باشد آن کس که از تابوت او بیرون کشیده تیر حق داشته گر قامتش از غصه خم باشد السلام علیک یاحسین این علی... گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم ! از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟ گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...! اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ... اِاای ی ی زینب زینب زینب ... السلام علیک یا حسن بن علی یامجتبی علیه السلام از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و باز او فهمید و در داغت گریبان را درید پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود در کنار عضو عضو جسم سقای رشید‌ موی من در کربلا گردد سپید و موی تو وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا : مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم ! مادر : دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت قدم نمی رسید که خود را سپر کنم اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ... به جانِ مادرت زهرا ، پدرجان از تو ممنونم که من با پا تو را خواندم ، تو با سر آمدی پیشم ... ! بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت (آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند ! یوسفِ آلِ پیمبر، شهِ لاهوت مقام ‌نجلِ شاه مدنی ، قافله‌سالارِ انام اولین سبطِ نبی ، فخرِ نبیینِ عظام‌ دومین حجتِ برحق و امام اِبنِ امام گوهرِ بحرِ جلالت ، دُرِ فرخنده صدف ‌پور زهرا و نخستین پسرِ شاهِ نجف میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( پیغمبر امام حسن و امام حسین را روی دوشش سوار میکرد) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار ( حضرت نماز میخوند ، امام حسن و امام حسین روی دوشش می آمدند ، آهسته از سجده بلند میشد ، عزیزانش را از روی شانه برمیداشت ، دوباره به سجده میرفت ، امام حسن و امام حسین به دوش پیغمبر، ص ) میشدی چونکه به‌دوشِ شهِ لُولاک سوار میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار می‌ربود از دلِ هر رهگذری
نوحه امام رضا.ع....mp3
زمان: حجم: 1.16M
بسم الله الرحمن الرحیم سینه_زنی_امام_رضا_ع حاج آرمین غلامی امام رضا(ع) یا انیس النفوس حضرت سلطان رضا ساکن ارض طوس شاه خراسان رضا می کنند عرشیان بر سر قبرت جلوس گشته ام زائرت حضرت شمس الشموس ای امام رئوف منشاء خیر و کرم دست خالی کسی نرفته از این حرم گرچه مولا بدم کی نمایی ردّم؟ ☑️یا رضا جان، یا رضا جان با هزاران امید آمده این نوکرت/کنیزت قسمت می دهم به غربت مادرت جان خیر النساء حاجتم کن روا ☑️یا رضا جان, یا رضا جان حاج آرمین غلامی امام رضا(ع)
نوحه امام حسن.ع.....mp3
زمان: حجم: 2.48M
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ امام_حسن_مجتبی_ع ..حاج آرمین غلامی السـَّــلامُ علیــکَ ،  اَیُّهـَــا المجــتبــیٰ سبـــط پاک نبــی ای پســر مرتضــیٰ یا امــام حـــسن ، غـریب خـاک بقیع جـان ، فـدای تـو و تـربت پــاک بقیع ای  امیـــر کـــرم/ سایه ات بر سرم/ ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای غــریب وطـن ، کشتـــهٔ زهـر جفـا شد نصیبــت جفا ز همســری بی وفـا شــــده از داغ تــو مدینــــه ماتمـسرا در بقیــع ، فاطمــه گرفتــه بـزم عــزا دارد این زمــزمه/ مـادرت  فاطـمـه / ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پاره پاره جـگــــر ، بنــد دل فاطمـــه زینب خسـته دل ، غـرقِ در این ماتمه ناله سر داده از غـربـت تو خواهـــرت تیر باران شـد از کین عدو ، پیکـــرت پـاره های جگـــر/ بر دلــم زد شــرر/ ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یه روزی شیعیان برات می سازن حرم همگی جمـع میشــن به دورِ خوانِ کرم یه روزی ما میـشیـــم زائــر کـوی شما میشــه خاک بقیــــع شبیـهِ کـرب و بلا هـمـــهٔ  زائـــــرا / میخونن یکصدا / ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امام_حسن_مجتبی_ع ..حاج آرمین غلامی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نوحه امام رضا.ع....mp3
زمان: حجم: 1.16M
بسم الله الرحمن الرحیم سینه_زنی_امام_رضا_ع حاج آرمین غلامی امام رضا(ع) یا انیس النفوس حضرت سلطان رضا ساکن ارض طوس شاه خراسان رضا می کنند عرشیان بر سر قبرت جلوس گشته ام زائرت حضرت شمس الشموس ای امام رئوف منشاء خیر و کرم دست خالی کسی نرفته از این حرم گرچه مولا بدم کی نمایی ردّم؟ ☑️یا رضا جان، یا رضا جان با هزاران امید آمده این نوکرت/کنیزت قسمت می دهم به غربت مادرت جان خیر النساء حاجتم کن روا ☑️یا رضا جان, یا رضا جان حاج آرمین غلامی امام رضا(ع)
نوحه امام حسن.ع.....mp3
زمان: حجم: 2.48M
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ امام_حسن_مجتبی_ع ..حاج آرمین غلامی السـَّــلامُ علیــکَ ،  اَیُّهـَــا المجــتبــیٰ سبـــط پاک نبــی ای پســر مرتضــیٰ یا امــام حـــسن ، غـریب خـاک بقیع جـان ، فـدای تـو و تـربت پــاک بقیع ای  امیـــر کـــرم/ سایه ات بر سرم/ ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ای غــریب وطـن ، کشتـــهٔ زهـر جفـا شد نصیبــت جفا ز همســری بی وفـا شــــده از داغ تــو مدینــــه ماتمـسرا در بقیــع ، فاطمــه گرفتــه بـزم عــزا دارد این زمــزمه/ مـادرت  فاطـمـه / ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ پاره پاره جـگــــر ، بنــد دل فاطمـــه زینب خسـته دل ، غـرقِ در این ماتمه ناله سر داده از غـربـت تو خواهـــرت تیر باران شـد از کین عدو ، پیکـــرت پـاره های جگـــر/ بر دلــم زد شــرر/ ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ یه روزی شیعیان برات می سازن حرم همگی جمـع میشــن به دورِ خوانِ کرم یه روزی ما میـشیـــم زائــر کـوی شما میشــه خاک بقیــــع شبیـهِ کـرب و بلا هـمـــهٔ  زائـــــرا / میخونن یکصدا / ای حسن جان(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امام_حسن_مجتبی_ع ..حاج آرمین غلامی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم حاج آرمین غلامی حضرت محمد(ص) عایشه و حفصه قاتلان پیامبر: ابن سعد میگوید در روایتی آمده است: پیامبر ص مسموم درگذشت و شصت و سه ساله بود. این قول ابن عبده است. (المجدد فی الانساب. محمد بن محمد علوی ص6) شیخ مفید میگوید: او در مدینه روز دوشنبه دوشب باقیمانده از ماه صفر در سال هم هجری درگذشت درحالیکه شصت و سه سال داشت. (المقنعه شیخ مفید ص456 و منتهی المطلب حلی ج2ص887) علامه حلی شهادت رسول خدا را به وسیله سم ذکر میکند. (منتهی المطلب حلی ج2 ص887) در کتاب جامع الرواه آمده است: پیامبر ص در مدینه مسموم درگذشت. (جامع الرواه محمد علی اردبیلی ج2ص463) شیخ طوسی میگوید: رسول خدا دو شب باقیمانده از ماه صفر در سال دهم هجری مسموم درگذشت. (تهذیب الاحکام ج6ص1 و بحار الانوار ج22ص514)  عایشه و اطرافیان او قاتل حضرت رسول صلی الله علیه و اله روایت شده است: پس بیهوش شد و چون به هوش آمد زنها به او دارو خوراندند در حالی که او روزه دار بود. (الطبقات الکبری ج2ص235) در دو روایت بخاری و مسلم از عایشه آمده است: ما به رسول خدا در هنگام بیماری اش دارو دادیم پس شروع کرد به اشاره کردن به ما که به من دارو ندهید. گفتیم: (مسئله ای نیست) هر بیماری از دارو متنفر است. در بعضی روایات اینچنین آمده: (اهمیتی ندهید) کراهیت مریض از دواست! اندکی بعد پیامبر فرمود: هرکس در خانه است در برابر چشم من باید دارو بخورد بجز عمویم عباس که در کنار شما حضور نداشت. (سنن البخاری ج7ص17 و ج8ص40 و سنن مسلم ج7ص 24و194 - تاریخ طبری ج2ص438 – بخاری گفته است: این روایت را همچنین ابن ابی زناد از هشام از پدرش از عایشه روایت کرده است: السیرة النبویة ابن کثیر دمشقی 4/449 – مسند احمد 6/35) اولا: مگر اطاعت حضرت رسول در هر حالی طبق نص قرآن واجب نشده است ؟ مگر قرآن نفرموده: که پیامبر ص از روی هوی و هوس سخن نمیگوید ؟ پس چرا وقتی حضرت خواستند که به او دارو (سم) را ندهند عایشه اطاعت نکرد و بلکه خلاف دستور حضرت عمل کرد ؟ انگار عایشه نیز مانند عمر خیال کرده بود که پیامبر ص نعوذبالله هذیان میگوید !!! آیا رسول خدا ص فایده دارو را نمی دانست و آنها میدانستند ؟ و آیا پیامبر مصلحت خود را تشخیص نمیداد و آنها تشخیص میدادند ؟ ثانیا: جمله آخر حضرت (همه اهل خانه در برابر چشم من از این دارو بخورند) اشاره به این دارد حضرت میدانستند که آن دارو نبوده است بلکه سم بوده است که میخواستند توسط آن حضرت را بکشند. لهذا منظور حضرت اینچنین بوده است: اگر دارو بوده است از آن بخورید!!! ولی خودشان میدانستند که دارو نبود و از آن نخوردند. در الطب النبوی ابن جوزی ج1ص66 میگوید: به او دوا خوراندند در حالیکه بیهوش بود و چون به هوش آمد فرمود: چه کسی با من چنین کرد. این کار زنهائی است که از آنجا آمده اند و با دست به سوی حبشه اشاره کرد. و در روایات صحیح آمده که عایشه و حفصه حبشی بودند. این یک افشاگری از سوی رسول خداست که او را به روشی که زنان حبشیه به شوهرانشان سم میخوراندند مسموم کرده اند. سم حبشه نیز معروف و مشهور بوده است و بعضی از حبشیها متخصص در سحر و شعبده و انواع سم بوده اند. عبدالصمد بن بشیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آنحضرت فرمود: میدانید پیامبر ص درگذشت یا کشته شد همانطور که خدا میفرماید: (اگر او درگذرد یا کشته شود به جاهلیت باز میگردید.) او قبل از مرگ مسموم شد. آن دو زن (عایشه و حفصه) به او سم نوشاندند. (تفسیرالعیاشی ج1ص200 و بحارالانوار ج22ص516 وج28ص21) و در روایت دیگر آمده است: عایشه و حفصه به او سم نوشاندند. (بحارالانوار ج22ص516) در روایت بحارالانوار آمده است که هر چهار نفر (ابوبکر، عمر، عایشه و حفصه) بر مسموم نمودن آن حضرت همدست شده بودند. (بحارالانوار 22/239 و 246) و علامه مجلسی میگوید: احتمال داردکه هر دو سم در شهادت پیامبر مؤثر بوده اند.( بحارالانوار ج22ص516 ) حاج آرمین غلامی حضرت محمد(ص)