🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#روضه_حضرت_اباالفضل
( علیه السلام )
#بامداحی..حاج آرمین_غلامی
کیست نامش حضرت ام البنین
اسم او شد زینت عرش برین
کیست این بانو مه ارض وسما
مادر سقای دشت کربلا
ثبت بنموده کلامش برهمه
خوانده خود را او کنیز فاطمه
با نوی ملک سماوات و زمین
کیست این بانو بود ام البنین
بانوی بیت امیر المومنین
نقش کرده نام حیدر برجبین
با ادب بود وبه روی دامنش
پرورانده چارفرزند ازتنش
من کنیز خانه ی پیغمبرم
من به اولاد علی یک مادرم
درسرای عشق زیبا گوهرم
همسر وتنها کنیز ه حیدرم
حضرت عباس عشق مرتضاست
بچه شیر سوم شیر خداست
بزل لطف وعاطفه مرهون کیست
جود والطاف خدادر خون کیست
از ازل عشق و وفا مدیون کیست
عاشق وعاشق کشی مجنون کیست
همسرحیدر توزیبا گوهری
بر علی مرتضا توهمسری
روزاول آمدی باچشم تر
باعلی گفتی چنین در پشت در
من کنیزم برتو ای خیرالبشر
فاطمه هرگز نخوانم تاج سر
بعده زهراهمسرت هستم ولی
بهره طفلانت کنیزم یا علی
خاک راه زینبت هستم علی
ازمی زهرای تومستم علی
بر در کوی توبنشستم علی
ازهمه غیرتوبگسستم علی
همسرم من برتو شاه عالمین
من کنیزم بر تو ای باب حسین
جنس ایمان تواز احساس بود
عطر ناب حرف تو از یاس بود
آن ابر فرزند خیر الناس بود
هستی تو حضرت عباس بود
حک شده بر قلب (مجنون )تا ابد
حضرت ام البنین مادر مدد
از اون موقعی که این کاروان از مدینه بیرون آمد ، اُم البنین ( سلام الله علیها ) ، می آمد کنار قبرستان بقیع صدا میزد دیگه به من اُم البنین نگویید
دیگر مرا اُم البنین نخوانید
دیگر مرا به این سِمَت ندانید
من نبودم کربلا ، ببینم با عباسم چکار کردند ؟ ولی برام خبر آوردن ، دست هاشو از بدنش جدا کردند ... واویلا ... چه موقعی رو این بی بیِ مُجلّله ، در نظر داشت ؟ همان موقعی که « «لَمّا قُتِلَ الْعَبّاسُ بانَ الْانْکِسارُ فى وَجْهِ الْحُسَیْنِ » در زیارت نامه اش بخوانیم : « أَشْهَدُ أَنَّكَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً » مظلوم شهید شدی آقاجان ، ... چون در میدان شجاعت ، اگه از یک طرف دشمن بیاد ، دفاع برای شجاع خیلی آسانه ، اما درباره اباالفضل داره : « وَ حَمَلُوا عَلَیْهِ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ » ... از همه طرف حمله شد به اباالفضل ، ... یاالله ...
عرض کنم یا نکنم ، برادرها ، دیده اید آدم از بالای بلندی ، بخواد رو زمین بیاید ، باید این دستها رو جلوی صورت بگیره ، با صورت نیاد به روی زمین ، ... یاالله ... ابالفضل که دست در بدن نداشت ، بمیرم ، یه وقت دیدند آقا با صورت ، به روی زمین ..
ای اهل حرم
میرو علمدار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد
« حسین ... »
سقای حسین سید و سالار نیامد
علمدار نیامد ، علمدار نیامد
« حسین ... »
وَ قَتَلْ عَبَّاسْ ، وَ سَقَطَ الْعَبَّاسْ ، وَ سَقَطَ الْعَبَّاسْ ...
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
@majnon1396
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه شب جمعه🥀
متن روضه امام حسین (ع)
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
شب جمعه شب زیارتی عزیز فاطمه است هرمادری که داغ فرزند ببیند شب جمعه ان مادرداغ دیده می یاد کنارقبر عزیزش رسم روزگار (رسم دنیا ) همین است لذا میگن شب جمعه مادر پهلو شکسته کربلاست
نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد
به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد
به گمانم نرسد مرگ جوان آسان است
هرکه خون گریه کند بهرجوان جادارد
انشالا دعا کنید هیچ خانواده ای هیچ پدری هیچ مادری مبتلا نشه
چون شب جمعه شود مادر هر مرده جوان
برسرقبر جوان ناله وغوقا دارد
شب جمعه بی بی دو عالم این مادر غم دیده کربلاست مهمان ابا عبدالله است مگر چه کردند کربلا با عزیزفاطمه ای عزاداران )شعیان امیرالمو منین کاری کردند کربلا با عزیز فاطمه که آه وناله وفریادشان بلند شد اجرو مزد همه شما عزاداران بامادر پهلو شکسته
)راوی میگه)روزعاشورا شمر لنت الله علیه از گودی قتلگاه امد بیرون اما لرزه براندامش افتاده تمام این دست وپاه تمام این بدن می لرزه میگه رفتم سوال کردم چرا لرزه به اندامت افتاد درجواب گفت آن لحظه ای که من بر روی سینه ای عزیزفاطمه بودم
وای حسین وای حسین😭😭😭
گفت آن لحظه ای که من داشتم سر از بدن جدا می کردم در ان لحظات از گوشه گودال قتلگاه صدای ناله ای شنیده می شد از ان وقتی که ان صدا به گوشم رسید لرزه به اندام افتاد
مگر چه صدای بود چه ناله ای بود چه فریادی بود 😭😭
ناله مادری بودکه فریاد می زد غریب مادر حسین مظلوم مادر حسین شهید مادر حسین😭😭
شب جمعه است شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
ایا ای تشنه لب مادر حسین جان
به خون اغشته ای مادرحسین جان
انشالا یک شب جمعه ای من وشما کربلا باشیم
آه کربلا رفته ها ای کسانی که دل تنگ کربلا شدید شب جمعه مادر کربلاست کنار ضریح شش گوشه
یاحسین یا حسین😭
ایا ای تشنه لب مادر حسین جان 😭
به خون اغشته ای مادر حسین جان
چرا بی سرفتاده پیکر تو مادر
به روی نیزه ها بینم سر تو
حسین آرام جانم حسین روح روانم
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
#بامداحی..حاج آرمین غلامی(مجنون)
🥀🥀🥀🌹🌹🌹
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
🍂🍁متن روضه و وفاتِ حضرتِ ام البنین سلام الله علیها
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
عالیه ی عرش معلاست این
آینه ی عصمت زهراست این
فاطمه ی دوم مولاست این
خادمه ی زینب کبری است این
جمله ملائک به رهت خاک بوس
فاطمه ی بنت اسد را عروس
خادمه ات آسیه و هاجر است
حرمتت از کعبه فراوانتر است
تاج سرت فاطمه ی اطهر است
ای صدف عباس تو را گوهر است
من که از نسل دلیر عربم
اُمّ العبّاسم و اُمّ الادبم
مادر چهار یَلِ رعنایم
من کنیز حرم زهرایم
آسمان، خاکنشین حرمم
عرش در تحت لوای کَرَمم
معرفت مسئله آموز من است
عاشقی سائل هر روز من است
دل من محو تولّای ولیست
سِمتم خادمی بیتِ علیست
من سفارش شدهی زهرایم
آبرو یافته از مولایم
وَه ازآن روز که قابل گشتم
با در بیت مقابل گشتم
آمد آن لحظه چه خوش اقبالم
دختر شاه به استقبالم
قبلهی نور به کاشانهی من
حَرَمَ الله کجا خانهی من
دست بانوی حرم بوسیدم
خاک پایش به بَصَر مالیدم
گفتم این بیت حریمِ لاهوت
من کنیزم به دیارِ ملکوت
آمدم خادمِ این در باشم
خادمِ دختر حیدر باشم
لیک آن روز زغم رنجیدم
وای دل، صحنهی سختی دیدم
هر دو ریحانهی حق تب دارند
بین خانه حَسَنین بیمارند
گفت زینب به دو چشمانیتر
نذر روزه بنما ای مادر
عرق از صورتشان تا شد جمع
سوختم در غمشان همچون شمع
آنقدر خرج ولایت گشتم
مورد لطف و عنایت گشتم
تا خدا مزد ولایم را داد
که به من گلپسری زیبا داد
صاحب جَنَّتُ الِاحساس شدم
مادر حضرت عباس شدم
در وفا یار بِلا فصل شدم
مادر فضل و اباالفضل شدم
شوری افتاد ز عشقش به دلم
دید از فاطمه بودن خجلم
حق نمود این شرفم نقش جَبین
حضرت فاطمه شد اُمُّ بنین
گفتم عباس گل ریحانی
به امیرت تو بلا گردانی
نه برادر و نه من مادرشان
من کنیز و تو غلامِ دَرِشان
روزی آید که به همراه حسین
از مدینه بروی نورِ دو عِین
چون حسینم تو خدایی گردی
عاقبت کرب و بلایی گردی
یک وصیت کنم این لحظه تو را
جانِ تو جانِ عزیز زهرا
رفتی و هَمره تو شادی رفت
از مدینه دگر آزادی رفت
وای زان روز که غمها برگشت
کاروان گل زهرا برگشت
جانِ هر دلشده بر لب آمد
بیحسین حضرت زینب آمد
گفت با من همه اَسرارِ مگو
ماجرا های تو و آنبغض گلو
گفت لبتشنه سوی آب شدی
از خجالت به خدا آب شدی
گفت با قدّ کمان جان دادی
من شنیدم نگران جان دادی
تا که مَشک و عَلمت را دیدم
دست پاک تو ز دور بوسیدم
باورم نیست سر زینِ وسجود
فرق عباس من و ضرب عمود
یاد تو روضه به پا میسازم
تا ابد بر پسرم مینازم
نزد زهرا تو وَجیهُ اللّهی
فانیِ حضرت ثار اللّهی
اُم البنین تازه عروسِ،تازه عروس رو با رسم و رسوم میارن،وقتی هم قبیله ای هاش،طایفه کلابیه،با سر و صدا داشتن عروس رو میآورن،نزدیکا که رسیدن گفت:دیگه برید،از این جا به بعد نمیخوام کسی بیاد...چی شده فاطمه؟ گفت:این کوچه حرمت داره،این همون کوچه ای است که فاطمه رو زدن...لحظه ی وارد شدنش به خونه ی امیرالمؤمنین چارچوب خونه رو بوسه زد...
رسید دم در خانه،چرا تو نمیای؟ گفت: بگید خانوم خونه بیاد...خانم خونه کیه؟ بگید زینب بیاد... دوبار با زینب اینجور رو برو شد،یه بار اینجا روبرو شد،منتظر شد زینب رسید،یه بار دیگه هم دم دروازه ی مدینه،هی دنبال حسین می گشت،چرا مرد تو این کاروان نیست،پس جوونا کوشن؟
یکی اومد گفت:ام البنین! پسرات رو کشتن...حسین کجاست؟ یه وقت دید یه پیرتر ازخودش.. مگه پیر زن میدوه؟دید یه پیرتر از خودش داره میدوه،نزدیک شد،ای وای زینبِ،بغلش رو باز کرد،افتاد تو بغل ام البنین،مادر!مادر!...کتکم زدن...گفت:مادر امونم رو بریدن،بغض کرده بود،ام البنین می زد به کمرش،گریه کن دخترم، چی شده؟ گفت: نامحرم.....پرده ی محملم رو....
ام البنین یه فریادی زد،مگه بچه ام مرده بود؟ صدا زد نه اتفاقاً داشت می دید،رباب دوید صدا زد:خوب شد نبودی اُم البنین،آره نگاه می کرد،اما از رو نیزه...
صدا زد رباب:ام البنین! دوتا سر رو نیزه وانمی ایستاد،یکی شیر خوار.....یکی سر علمدار... گفت: رباب!سر شیرخوار،سر علمدار.... گفت: مگه خبر نداری؟ عباس عمود تو سرش اومد،سر واشد شد،هر کار کردن سر رو نیزه وانمی ایستادبا روسری سر رو.... سر بچه ی من هم که از نوک نی کوچک تر بود، با هر سنگ می افتاد.حسین....
👆👆👆
بانوای گرم حاج آرمین غلامی (مجنون)
🖤🍃💦🥀🍃💦🥀🍃
🍃💦🍃🥀
💦🍃🥀 ﷽
#بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه
#حضرت_ام_البنین(س)
#متن_روضه
💦#بامداحی..حاج آرمین غلامی
کاشانه ی مادیگر از رونق می افتد
عباس بی تومادر از رونق می افتد
من مادرعباسم ومن داغدارم
چون سرنباشد پیکراز رونق می افتد
ام البنینم، دیده ام داغ پسرها
بزم صفایم آخر از رونق می افتد
هم خانه ی حیدر نباشد بی تو لطفی
دنیا بدون مادراز رونق می افتد
ام البنین کمتر نواکن درمدینه
با ناله هایت منبر از رونق می افتد
بعد از حسین ام البنین گریان وزار است
رهبر نباشد لشکر از رونق می افتد
درد عجیبی نیست بی اولاد بودن
این مرغ بی بال و پر از رونق می افتد
بازهرکشتند آخراین مام شهیدان
بی تو جهانی آخر از رونق می افتد
ام البنین شدکشته از زهر هلاهل
دیگر نوای مادر از رونق می افتد
بیمار بودی ، وکسی بالاسرت نیست
رفتی ودنیا دیگر از رونق می افتد ...
ایام وفات خانم ام البنینه، مادر آقامون ابالفضل العباس...
خیلی احترام داره ...آخه مادر چهار شهیده... خیلی آبرو داره این خانم...
آی کسی که گفتی حاجت دارم ...گرفتارم ..مریضدارم...مواظب باش امشب از در خانه این خانم دست خالی نری...
💦
بــاغ گــل یــاس سـلام علیک
مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
وقتی واردخانه امیرالمومنین شد، خودش رو کنیز بچه های زهرا میدونست ...خیلی مواظب بچه ها بود
فـــاطمه دوم حیــدر شــدی
مادر یک ماه و سه اختر شدی
💦
یه روز آمد خدمت امیرالمومنین صدا زد علی جان.. ديگه منو فاطمه صدام نزن...
هر وقت به من میگی فاطمه ..میبینم این بچه ها یاد مادرشون زهرا میافتند دلشون میگیره...
💦
علی جان ديگه منو فاطمه صدام نزن...هروقت به من میگی فاطمه حسنین، اشکشون جاری ميشه.. یاد خاطرات مادر میافتند...
علی جان ...آقا...این بچه ها مادر از دست دادند... من طاقت اشک ریختن بچه ها رو ندارم... من اومدم کنیزی بچه هات رو کنم... من اومدم کنیزی حسینت رو کنم... دیگه منو فاطمه صدام نزن...
💦
خیلی مواظب بچه های زهرای مرضیه بود .. خیلی نگرانشون بود .. لذا مدینه هم وقتی بشیر اومد ميخواست خبر شهادت شهدای کربلا رو بده اومد کنار ام البنین صدا زد خانم جان بچه هات رو شهید کردند ... صدا زد بشیر ... همه بچه های من فدای آقام حسین...بشیر به من بگو آقام حسین کجاست...
( اَوْلادِی وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیه السلام )
💦
خانم جان ام البنین دستها عباست رو قطع کردند... صدا زد بشیر... عباسم فدای حسین
بگو آقام حسین چی شد...
صدا زد بی بی جان ...
حسینت رو.. با لب تشنه سر از تنش جدا کردند ..
یدفعه دیدند صدای ناله ام البنین بلند شد واحسینا. ..
(شعر پایان)
قدم اگر خمید فدای سر حسین
جانم به لب رسید فدای سر حسین
ام البنین سابق این شهر عاقبت
شد مادر چهار شهید فدای سر حسین
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
#متن روضه
حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
شورابالفضلی.....mp3
زمان:
حجم:
2.76M
❣﷽❣
بسم الله الرحمن الرحیم
◾️#سینه_زنی_حضرت_عباس_ع
◼️#شور #ژمینه
◾️#بامداحی.حاج آرمین غلامی
عاشقا گدایی خوبه
در خونه ی ابالفضل
شیعه را خدا میبخشه
به بهونه ی ابالفضل
◼️یا ابالفضل/ یا ابالفضل
پسر ام البنین
یاور ه شیعه همینه
آرزوی شیعه اینه
حرم تو رو ببینه
◼️یا ابالفضل / یا ابالفضل
دل ما پیش حسینه
توی بین الحرمینه
عباسم برا شیعه
نور چشم عالمینه
عاشقا گدایی خوبه
در خونه ی ابالفضل
شیعه را خدا میبخشه
به بهونه ی ابالفضل
◼️یا ابالفضل /یا ابالفضل
میون شهرای دنیا
کربلا یه شهر عشقه
میون نهرای دنیا
علقمه یه نهر عشقه
یه طرف قبر ابالفضل
یه طرف قبر حسینه
بهترین نقطه ی دنیا
صحن بین الحرمینه
حرمت خیلی قشنگه
گنبدت طلایی رنگه
برای کربلا رفتن
این دله دیونه تنگه
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#صوت روضه حضرت_ام_البنین_س
یکشنبه سوم دی ماه
کرمانشاه،حسینیه مرشدنجف
مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
|⇦•متن روضه و توسل تقدیم ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها
#بامداحی،،حاج آرمین غلامی
🟢🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴
یک عمر غمت سوخت تمام بدنم را
انداخته داغ تو دراین هجره تنم را
عمریست دگر یار و مددکار ندارم
باور نکنی این همه تنها شدنم را
من ام بنینم که گلانم شده پرپر
سوزانده دگرداغ پسر ها بدنم را
افتادهام از پا و کسی نیست کنارم
تابنگرداین لحظه ی پرپر زدنم را
در آتش هجران ابالفضل بسوزم
تا آیدو بیند کمی از سوختنم را
بال و پرم ازداغ حسینم چه کبود است
زینب نگرد لحظهی برخواستنم را
ازداغ حسین تار شده چشم پر اشکم
سیراب نکرد آب گوارا دهنم را
یک عمرشده کار دلم نوحه سرایی
پرچم زدهام سر درِ بیتالحزنم را
ازداغ پسرهای رشیدم چه بگویم
زینب به گواه است فقط این سخنم را
گویندبه چشم پسرم تیر نشسته
از دست ربودند عقیق یمنم را
غارت شده درکرببلا جسم ابالفضل
سوزانده شرارغم عباس تنم را
درلحظه مرگم به برم نیست ابالفضل(ع)
کس نیست مهیا کنداین دم کفنم را
دیگربه تن از سُمِ ستوران خبری نیست
دیگر زفغان وناله هایم اثری نیست
*دخترِ قبیلۀ بنی کلابِ ، طائفه دارِ ، فامیل داره .. از یه طرم داماد علی ابن ابیطالب امیرالمومنینِ ، نمیشه که این عروس رو تنها بدرقۀ خانۀ داماد کرد ، فامیل باهاش اومدن اما تا رسیدن به محلۀ بنی هاشم بی بی فرمود به دور و بری هاش این کوچه حرمت داره .. حواستون باشه ..*
*آمادۀ حرکت شدن ، یه وقت دیدن اُم البنین اومد صدا زد عباس بیا بگو برادرات هم بیان .. پسراشو دورِ خودش جمع کرد گفت خوب دقت کنید چی میگم ؛ با حسین میرید بی حسین برگردید حلالتون نمی کنم ..*
اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت
با دیدنِ یک صحنه ای چشم تو تر گشت
باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت
از این مصیبت عالمی حونین جگر گشت
بالاترین روضه همین در عالمین است
از راه آمد زینب ، اما بی حسین است
*بشیر میگه امامِ سجاد به من فرمود بشیر در مدینه اعلامِ عزا کن ، بگو اون قافله ای که با حسین رفته حالا بی حسین برگشته .. میگه جار زدم تو مدینه ، آی اهلِ مدینه بیاید ببینید چه خاکی به سرمون شده .. بنی هاشم بیرون ریختن ، یکی میگه وا محمدا .. یکی میگه وا علیا .. خلاصه همه رو خبر کردم ؛ یه وقت دیدم اُم البنین داره میاد آقازاده هایِ عباسم بودن .. رفتم عرضِ ادب کنم ، اولین سوالی که پرسید گفت بشیر از حسین چه خبر؟ ..
تو خودم جرات گفتنشُ نداشتم ، گفتم بی بی جان عونتُ کشتن ، گفت بشیر از حسین چه خبر ؟.. بی بی جان عثمانتُ کشتن .. گفت میگم از حسینم چه خبر ؟.. جعفرت رو کشتن ، بشیر از حسین چه خبر ؟..
گفتم تا اسم عباس رو بیارم دیگه حرف عوض میشه .. اما تا گفتم عباس رو هم کشتن ، نهیب زد بشیر میگم از حسین چه خبر ؟.. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم ..
بزار اینجور بگم صدا ناله ت بلند شه .. مجلسِ مادرِ قمر بنی هاشمِ .. مجلسِ مادرِ اون آقاییِ که هر وقت گرفتار میشیم صداش میزنیم .. میگه دیدم نمی تونم جواب بدم با دست اُسرا رو نشون دادم ، گفتم خودِ زینبِ کبری بهش میگه .. این خانمی که شش ماهِ این همه داغ دیده الان دلش یه آغوشِ مادرانه می خواد .. دید اُم البنین داره میاد گفت الان خودمُ مسندازم تو آغوشِ اُم البنبن دلمُ خالی میکنم .. اما تا اُم البنبن رسید به زینب زینبُ نشناخت .. از خودِ بی بی پرسید زینب کجاست ؟.. بگم صدا ناله ت بلند شه ..
فریاد زد اُم البنین گیسو سفیدم
مادر نبودی عصرِ عاشورا چه دیدم
از خیمه تا گودال با زحمت دویدم
با دستِ خود از پهلویش نیزه کشیدم
اُم البنین تاجِ سرم را سر بریدن
پیراهنش را از تنش بیرون کشیدن
اُم البنین دروازۀ کوفه قیامت ساختم من
بر مرکبِ طوفانِ خطبه تاختم من
تا چشم رویِ نیزه ها انداختم من
در یک نظر عباس را نشناختم من
از دردِ غیرت صورتش چرخاند مادر
بستند او را تا به نیزه وای مادر
✨زنها! مرا نگوييد ام البنين از اين پس
✨من ام بى بنينم ، ديگر پسر ندارم
✨آخ مرا ام البنين ديگر مخوانيد
✨من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم
زنهای مدینه دیگه دیگه منو ام البنین صدا نزنید..
من یه زمانی ام البنین بودم که 4تا پسر داشتم..
دیگه به من ام البنین نگین..
⬅️میگفتن طوری خانم ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند
🔸(مروان حکم دشمن خاندان نبوته
به گریه خانم ام البنین گریه میکرد..)
(دیدی مادر جوون از دست داده باشه چطور گریه میکنه..)
هی مشت به سینه میکوبه.. میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر
⬅️زنهای مدینه دیدن خانم ام البنین می اومد کنار قبرستان بقیع هی خودشو رو این قبرا می اندازه..
(هی خوذشو رو این قبر می اندازه رو اون قبر می اندازه)
هی خاک بقیع رو سرو صورتش میریزه.. ناله میکنه..گریه میکنه..
چی میگفت خانم ام البنین...
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
#متن روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت اُم البَنین سلام الله علیها •✾•
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
●━━━━━━───────
هر چه دارم همه از حضرت اُمُّ الْقَمَر است
بهترین شغل، فقط خدمت اُمُّ الْقَمَر است
دست خالی ز در خانهٔ لطفش نروم
دادن حاجت من عادت اُمُّ الْقَمَر است
رزق سالانه ی خود را ز درش میگیرم
سفره ی من همه از برکت اُمُّ الْقَمَر است
زائر ماه، به عرشِ حرمُ الله شدن ...
به خدا در گِرُوِ دعوت اُمُّ الْقَمَر است
*ان شا ءالله قسمت بشه بری مدینه،هممون میدونیم خانمارو تو بقیع راه نمیدن!! اما می بینی کنار یه پنجره خیلی شلوغه... اونایی که سفر اولن تعجب میکنن!! میرن کنار این پنجره!! سؤال میکنن چرا این خانوما اینجا جمع شدن؟ میگن: پشت این پنجره، قبر مادرِ ابالفضله... خانوما گندم میریزن برا کبوترا ..*
آه که سنگ مزارش، شده خاک آلوده
خاک قبرش سند غربت اُمُّ الْقَمَر است
کاش ، یک روز ، ببینیم ، که سقاخانه
در کنار حرم و تربت اُمُّ الْقَمَر است
هر کجایی که سخن، از ادب عباس است
مطمئناً پس از آن، صحبت اُمُّ الْقَمَر است...
☆بی بی اُم البنین، میخواد وارد خونه امیرالمومنین بشه، میگه اول بگید دختر بزرگ فاطمه بیاد دَم در...
نوشتن: زینبین وحسنین اومدن فرمود: یا زینب، "سادتِی!، أنَا هُنا خادِمَةٌ عِندَکُمْ، جِئْتُ لِخِدْمَتِکُمْ" من خدمت کار شمام "فَهَلْ تَقْبِلُونِی بِهذَا الشَّرْطِ... وَ إلّا فَإنِّی راجِعَةٌ" اگه به این شرط من و قبول دارید وارد بشم...
امامحسن، پسر بزرگ بی بی فاطمه زهراوامیرالمؤمنین،جواب داد، "اَنتِ عزیز و هذا البَیتِ بَیتُک "شما خیلی بزرگوارید ، اینجا هم خونهٔ شماست بفرمایید خانوم ...*
هر کجا که سخن از، ادب عباس است
مطمئناً پس از آن، صحبت اُمُّ الْقَمَر است
پسرش آخر مردانگی و غیرت بود
هیبتش ارثیه ی، هیبت اُمُّ الْقَمَر است
یک نفر گفت، که قبر پسرت کوچک بود
این سخن، خود سبب حیرت اُمُّ الْقَمَر است
شرم، از مادر اصغر، بخدا پیرش کرد
مشکِ پاره سبب، خجلت اُمُّ الْقَمَر است
همین مادر می اومد تو قبرستان بقیع..می نشت
4صورت قبر با انگشت دست درست میکرد.
مینشست کنار این قبرا ناله میکرد گریه میکرد
🔸ام البنين مضطر نالد چو مرغ بى پر
🔸گويد به ديده تر، ديگر پسر ندارم
🔸زنها! مرا نگوييد ام البنين از اين پس
🔸من ام بى بنينم ، ديگر پسر ندارم
🔸آخ مرا ام البنين ديگر مخوانيد
🔸من ام بی بنینم دیگر پسر ندارم
زنهای مدینه دیگه منو ام البنین صدا نزنید.
من یه زمانی ام البنین بودم که 4تا پسر داشتم.
دیگه به من ام البنین نگین..چون دیگه هیچ پسری ندارم😭
میگفتن طوری خانم ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه شهادت حضرت ام البنین (سلام الله علیها)
#حضرت_ام_البنین (س)
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
بعد از تو دیگر هیچ کس ام البنین نیست
یعنی زنی مانند تو مرد آفرین نیست
ام الادب، ام الوفا، ام الاباالفضل
غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بوده ای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریه ات راهی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنانت را در آورد
پس خطبه ای چون خطبه هایت آتشین نیست
مدح تو چون با مدح عباست گره خورد
دیگر گریز روضه هایت هم جز این نیست
شور رجزهایش نمی آمد به آن که
در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست
آه! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ
وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!
این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟
یا دست های اوست که در آستین نیست؟
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است!
یعنی سر عباس بر روی زمین نیست...
همون خانمی که میومد تو قبرستان بقیع چهار قبر فرضی میکشید
ناله میزد ومیگفت واحسینا ضجه میزد میگفت حسینم اخره ناله ها اهسته میگفت عباسم
میگفتن ام البنین پسرات همه شونو از دست دادی ولی برا حسین یه جور دیگه ناله میزنی
میگفت اخه حسینم مادر نداره
مسلمانان حسین مادرنداره واااای
غریب است وکسی برب سر نداااره وااای
زجوره ساربووون بی مروّت
دگر انگشت وانگشتر نداره وااای
هی مشت به سینه می کوبید میگفت عباس جان نبودم کربلا
امّا برام خبر آوردن تیر به چشمان نازنینت زدن
شنیدم نازه چشم تو دریدن
شنیدم دستهایت را بریدن
مادر نبودم کربلابرام خبر اوردن با عمود به فرق نازنینت زدن
یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین لحنش عوض شد میگفت عباسم یادم نرفته خواستی بری کربلا اومدی برا خداحافظی گفتی مادر حلالم کن
گفتم اگه میخوای حلالت کنم جانه تو وجانه زینب
این بی بی از سنّ چهار ساله گی مصیبت دیده مادر جوانشو از دست داد داغ پدر دید
جگر پاره پاره برادر دیده
یادمه بهت گفتم عباسم میون پسرام تو مرامت از همه بیشتره
بزرگت"""""" کردم که تو حسینمو یااااری کنی
تو کربلا برای اون عباس علمداری کنی
هرچی بهش خدمت کنی برای تو بازم کمه
توپسره منی واو فرزنده بانو فاطمه
تا میتونی تو کربلا نوکریتو اَدا بکن
داداش بهش نگو فقط"""" آقا اونو صدا بکن
امّا به من خبر دادن تو کربلا وقتی از مرکب افتادیی صدای اخااااااا ادرک اخای تو بلند شد
شنیدم خانمم فاطمه زهرا اومد بالا سرت سرتو به دامن گرفت خطابت کرد پسرم عباسم بابات علی اامد اونجا حسینو صدازدی
ممنونم پسرم ممنون مرامت ممنون وفایت
کنار علقمه، لذا عباس علیه السلام صدا زد: یاااا اخاااااا
پدرم از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
پدرم از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
مادرت آمده با قدّ خم از خیمه بیا
هوسم بود که آید به سرم امّ البنین
مادرت فاطمه آمد عوض مادر من
هر جا نشستی سه مرتبه نا له تو بلند کن بگو یا زهرا ۳
۲زمینه ام البنین.mp3
زمان:
حجم:
2.16M
#❣﷽❣
⚘ #سینه_زنی_حضرت_ام_البنین س
⚘ #سبک : به سمت گودال از خیمه
⚘#بامداحی..حاج آرمین غلامی
ستاره میبارم
قمر ندارم من
به من نگید مادر
پسر ندارم من
⚘ام البنینم وای
جسم عزیزم رو
چه زیر و رو کردند
به پیکر عباس
نیزه فرو کردند
⚘ام البنینم وای
وقتی به خاک افتاد
علقمه شد بی تاب
تا مشک آبش ریخت
شد از خجالت آب
⚘ام البنینم وای
کجاست علی اصغر
رباب پریشونه
گهواره خالی و
لالایی میخونه
⚘ام البنینم وای
ای کاروان با این
دلم چها کردی
سه ساله ی ما را
چرا نیاوردی
⚘ام البنینم وای
شد خیمه ها غارت
وقتی علمدار رفت
ناموس آل الله
تو کوچه بازار رفت
⚘ام البنینم وای
شنیده ام زینب
زد دست غم بر سر
از داغ اون گودال
از دست اون خنجر
👆👆#نوحه ام البنین(ع)
#کرمانشاه_بیت کربلایی یوسف بیات
#سه شنبه5/دی ماه
مداح..حاج آرمین غلامی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
◈ ✱◾️
🌷هدیه به حضرت ام البنین سلام الله علیها (صلوات)🌷
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
⏫کرامات ام البنین
#بامداحی..حاج آرمین غلامی
چهار سال پیش در اواخر ماه رجب به عتبات عالیات مشرّف شدم، روز چهارم شعبان یکی از دوستان که از فضلای حوزه ی علمیه ی قم می باشد، در حرم حضرت قمر بنی هاشم به من گفت: حاجت مهمی دارم که در حد محال است، آیا پیشنهادی داری؟
گفتم: امروز، روز تولد حضرت ابوالفضل علیه السلام است و شما در حرم آن حضرت هستید، همین جا به آن حضرت توسّل کن و نذر کن که اگر تا روز نیمه ی شعبان حاجتت روا شود، یک گوسفند به نیّت حضرت امّ البنین قربانی کنی.
اشکش به صورت روان شد و به سوی ضریح مقدّس رفت و متوسل شد.
یک هفته بعد در م مرا دید و گفت: فلانی حاجتم روا شد.
و سپس اضافه کرد: پسرم معتاد شده بود و خیلی پیش رفته بود و پزشکان اظهار نگرانی می کردند و می گفتند: اگر ترک نکند با خطرات جدی مواجه می شود.
چون از عتبات برگشتم، گفت: پدرجان! من احساس کردم که هر وقت من وارد مجلس می شوم شما احساس شرمندگی می کنید و رنگ چهره تان تغییر می کند. لذا تصمیم گرفتم که آن را رها کنم و هر خطری برایم پیش آید استقبال می کنم.
پرسیدم کی چنین تصمیمی گرفتی؟ گفت: روز ولادت حضرت ابوالفضل علیه السلام.
معلوم شد در لحظه ای که پدر در حرم آن حضرت مشغول تضرّع و توسّل بوده، فرزند به برکت عنایت حضرت ام البنین تصمیم به ترک اعتیاد گرفته و با هیچ خطری هم مواجه نشده است.
خاطرات علی اکبر مهدی پور
⚫️بر امام حسين (صلوات الله عليه) پنج سال گريسته شد.و اُمّ جعفر كِلابى (حضرت ام البنين صلوات الله علیها) براى امام حسين (صلوات الله عليه) ناله و ندبه می کرد و مى گريست تا اين كه چشمانش نابينا شد.(کثرت گریه تعلیل برای اذهاب بصر . متن مشعر به اینست که بعد از نابینایی همچنان گریه میکردند) مروان (لعنة الله علیه) حاكم مدينه، شبانه به صورت ناشناس مى آمد و پشت در مى ايستاد و گريه و ناله او را می شنید.
📚الأمالي للشجري : ج 1 ص 175
👆👆#کرامات ام البنین(ع)
#کرمانشاه_بیت کربلایی یوسف بیات
#سه شنبه5/دی ماه
مداح..حاج آرمین غلامی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
◈ ✱◾️