سر روی نیزه
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
آیه ی والطور روی نیزه ای
قاری مشهور روی نیزه ای
قاریا آن منبر ورحلت کجاست
سوره ی مستور روی نیزه ای
دیده ی این شهر مبهوتت حسین
نور رب النور روی نیزه ای
نیزه ازخون گلویت مست شد
خوشه ی انگور روی نیزه ای
زینبم موسی صحرای غمت
شمس کوه طور روی نیزه ای
📝..شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#دهه دوم محرم
اشعاراسارت _سربریده
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
سرتوبرفرازنیزه هابود
لبانت قاری طشت بود
سرت زخمی زسنگ کوفیان شد
سرت مجروح چوب خیزران بود
سرت از بهرمن دریای نور است
سرتوسوخته ی کنج تنوراست
لبانت بوسه گاه بوتراب است
سر توشاهدبزم شراب است
چودیدم نیزه ی روزخیانت
بدیدم جای چوبی برلبانت
عدومیزدمراباصدجسارت
ببین اموال مارا کرده غارت
تنت راپیش مامسلوب کردند
سرت آویزه بریک چوب کردند
طلای دختران غارت نمودند
ببین(مجنون)که معجر می ربودند
📝شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی).
🍀🌹اشعار سالار زینب...
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
آه ای سالار زینب...لشگرت پاشیده شد
پیکره عون و زهیر و جعفرت پاشیده شد
آه ای سالار زینب .بی سر افتادی چرا
دربره توپیکره آب آورت پاشیده شد
شدتنت آمال ضرب نیزه ها وتیرها
قامت آن دلربای اکبرت پاشیده شد
خیز ازجا وببین تنهابه کوفه میروم
قامت مانند سرو خواهرت پاشیده شد
کشتگان کربلا رایک به یک کردم نظر
بی تو دیگر ناز روی دخترت... پاشیده شد
ای رباب خسته دیگر پیش ما گریه مکن
ای عروس مادر من اصغرت پاشیده شد
زینب کبری به جسمت پیرهن پوشانده بود
دستباف یادگار مادرت پاشیده شد
یاد داری باسرشکم بدرقه کردم تو را
رفتی ودیدی که ناز خواهرت پاشیده شد
مثل جدم بودی وتنهاامید م یاحسین
وای من عمامه ی پیغمبرت پاشیده شد
آه(مجنون)درهوای کربلا دلها گرفت
دیدی ای ارباب غم .انگشترت... پاشیده شد
📕شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
..
_اشعارگودال قتلگاه...
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
زیرخنجرحسین تکان میخورد
بی مها با لگدچنان میخورد
گوشه ی گودال تاپرش کندند
زنده چون مرغکی سرش کندند
شمرملعون به سینه اش بنشست
استخوان های سینه اش بشکست
بی مهابا لگدچنان میخورد
گاه ازشمرو ازسنان میخورد
دیده ام چکمه بر دهانش خورد
تیر وصدنیزه ازسنانش خورد
دیده ام من که دوره اش کردند
بین گودال حمله آوردند
معجرخیل دختران میسوخت
وای من پای کودکان میسوخت
دیده ام من که خیمه هامیسوخت
هفده سربه نیزه هامیسوخت
_آرمین غلامی(مجنون)
#دهه دوم محرم
_سربریده.....
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
شدسرت آغشته باخون وتراب
مادرت شسته سرت رابا گلاب
می کنم ازدور،بر رأس تو سَیر
گه به مقتل بوده ای ،گاهی به دَیر
ازچه، ای سرهمچولاله واشدی
پیش من زیباتراز،زیبا شدی
لعل لبهایت دم ازمحبوب زد
برلبانت ظالمی باچوب زد
دیدم آنجا،گِردآن سر دَف زدند
ازبرای کشتن توکف زدند
خولی آمدکرد بردورت عبور
نیمه شب انداخت رأست درتنور
پای تاسر،راهب آنجا،گوش شد
خوانده ای قرآن و اوبیهوش شد
گفت باسر،هستی عیسی،نیستی
گومحمدنیستی،توکیستی
گفت مجنون بوده ام نوردوعین
راهبا پورعلی،هستم حسین
📕📕شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)..
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
____________________________
#دهه دوم محرم
..یعقوب کربلا/امام سجاد
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
یوسف بی سر برایت دیده ام یعقوب گشت/
چشمای من ز دوریت پدر مرطوب گشت/
آتشی افتاد بر امامه. ناگه سربسوخت /
سنگها برسر زدن برشامیان محبوب گشت/
خوردچوبی برلبت .دندانت ای باباشکست/
وای لبهایت پدر بر چوبهامرغوب گشت
..
الهم عجل لولیک الفرج
📕شعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
دهه دوم محرم
#امام_حسین(ع)
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده
آسیب دیده شانه ام ای سربریده
می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه
آیم به استقبال تو ای نوردیده
سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود
غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود
گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند
قران زبالای نی ات را میشنیدند
دنبال تو اهل و عیالت می دویدند
باريسماني زينب را می کشیدند
زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا
آوای او می کرد همراهیت آنجا
باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند
دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند
در زیر دست و پای مرکبها دویدند
همشیره ات را در اسارت میکشیدند
دیدم شراب و وای از بزم حرامی
دیدم نگاه هیز نامردان شامی
گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی
دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی
دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی
دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی
آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد
با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد
#_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#دهه دوم محرم
#امام_حسین #مناجات_ #گودال قتلگاه
افتادنت درقتلگا گفتن ندارد
جسمت به زیر اسبها گفتن ندارد
ازمچ بریده مردکی دستت برادر
حرف ازسر گشته جدا گفتن ندارد
چشمان من افتاده برگودال خونت
دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد
دیدم سرت را ازقفا، نامردمیزد
این ماجرای قتلگا گفتن ندارد
برسینه ات بنشسته ملعونی حسین جان
حرف ازتن صدپاره ها ، گفتن ندارد
هر صبح و شب گریان غمهای توبودم
حال دلم ای با وفا گفتن ندارد
دیدم خودم جسمت بخاک وخون کشیدند
اصلاً فراق دلربا گفتن ندارد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
____________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
#دهه دوم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_اباعبدالله #مرثیه_قتلگاه
با اشک خواهرانه مداوا نمی شوی
زین دست وپازدن ، تودگر! پا نمی شوی!؟
برخیز ای شکوفه ی فصل بهار من
برخیز ای تویاور ِ شبزندهدار من
برگردوحال این دل من روبه راه کُن
با چشم کَم سویت توبه زینب نگاه کُن
رفتی ودرفراغ توغم را چشیده ام
درزیرتیغ پیکره پاک تودیدهام
تنها تو اعتنا به کلامم کُنی حسین
جای همه فقط تو سلامم کُنی حسین
گودال رفتی و پُر خون گشته پیکرت
درزیر خنجری وبریده شدحنجرت
خونابه ها به ورطه ی سیلاب آمده
گوال رابگو که چِقَدَر آب آمده
شمشیر پیش زخم تنت سد شده چرا
سرنیزه ها زبازوی تو رد شده چرا
افتادی وصدای نوا در دُعا ی توست
این دستِ بی تعادل تو مبتلای توست
اندوه واین غم تو چقدر بی حساب بود
ذکرلبت فقط همه جا، آبِ آب بود
ثانیه های رفتن تو تند می زند
دیدم نفس نفس زدنت کُند می زند
با سنگ،شیشه ی دل زینب محک زدند
آئینه ی تورا دم گودال چک زدند
دیدم که خاک بوی لباس تو را گرفت
شمرآمدوتورا وسط قتلگا گرفت
لطفاً بیا بمان و نرو ای قرارمن
جانانمی شود نَروی از کنارِ من!؟
خورشیدمن سری به دلِ شب بزن دگر
شانه به زلف درهم دختر بزن دگر
توگیسوان پُر گره اش، غرق بوس کن
یارابمان و دخترکانت عروس کن
شاهاوداع سخت توبامن چه زود بود
رخساره ات به دست جماعت کبود بود
تنها کتاب عشق که بندت گسسته شد
دیدم کبوتری که پر تو شکسته شد
جانا بمان و ترک نکن خیمه های ما
بگذار روبه راه کنم وضع خیمه را
شمشمیرآمدو به سر ت خورد..،وای من
صدنیزه آمدو به پر ت خورد..،وای من
بعدازتوجان من! سرمن،درد می کند
بارفتن تواین، پرمن درد می کند
راست به نیزه،گریه نموده به حال من
گردیده سُرخ آن رخت ازشرمِ بال من
گریان بیاده روی توامشب شدم حسین
جانم به لب رسیده ودرتب شدم حسین
دست از همه توشسته ای وبی کفن شدی
پیش دوچشم خواهرخود بی بدن شدی
رفتی وآفتاب امیدم غروب کرد
رفتی! وگریه لعل لبم راچو، چوب کرد
چشمان من بدون تو خوابش نمی بَرَد
این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد
دارم برای رفتن تو سوز و اشک و آه
رفتی قرار و وعده ی ما بین قتلگاه
🔸شاعر:
#آرمین غلامی_مجنون کرمانشاهی
___________________________
دهه دوم محرم
╭┅──────——
بسم الله الرحمن الرحیم
#اشعار -حضرت_حسین #مرثیه_قتلگاه
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
بین گودالی تمام پیکرت ،تبخیر شد..
جسمِ توباتیغ وباسرنیزه ها،تسخیر شد
استخوان های تنت درهم شده اینجاحسین
برلبان این جماعت ناله ی تکبیر شد...
خنجرملعون زپشت سر ، سرت راتابرید
فکر و ذکرم با سربی پیکرت درگیر شد..
خونِ رگهایت مرا بیچاره ی عالم نمود...
قامت من درغمت،در هم شکست و پیر شد
درسرازیری گودال تنت غارت شد
خواهر گریان تو،از زندگی اش سیر شد
یاری ام کن تاکه چشم من بیفتد بر رُخ ات
زینبت رنجیده از دیدارِ این تصویر شد
بین گودالت مگر خونابه ها کممی شدند؟
ای برادر،وقتِ تشییعِ جنازه دیر شد
در نهایت بی کفن هستی ، گل صحرانشین
بینِ گودالت دوباره خونِ دل تکثیر شد
🔸شاعر:
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
دهه دوم محرم
@majnon1396
#اشعار
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
❤️ #حـــــسینجان_مقتل
#_دهه_ دوم_ محرم_۱۴۰۳
افتاده دست مردک پستی سرت حسین
خس خس فتاده دروسط حنجرت حسین
درزیرخنجرش بدنت فحش میخورد
مشتی زدو همه دهنت مُش میخورد
نامرده پست موی سرت راکشیده است
ملعون مست بال وپرت رابریده است
کشتار چلچله چقَدرباب شدحسین
ازسوزتشنگی جگرت آب شدحسین
اینگونه پیش دیده ی من دست و پا مزن
اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن
گریم برای وسعت دریای تشنه ات
خواهر فدایی توو لب های تشنه ات
آبی نبود درکف ودر نای تشنه ات
عالم فدای آن لب عطشان و تشنه ات
خونابه ی سر از دهنت ریخت یاحسین
آلاله روی پیرهنت ریخت یاحسین
دیدم که روی لعل لبت خیزران نشست
دیدم حسین روی گلویت سنان نشست
چکمه به روی پیکر تو بی امان زدند
سر نیزه وحشیانه به روی دهان زدند
جزخاک وخس دگر کفنت نیست تشنه لب
بر جسم خویش پیرهنت نیست تشنه لب
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#دهه دوم محرم