#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#غزل
باتو زهرادوست دارم چشمه ای زیباشوم
رودباشم،من به یادت روزوشب دریاشوم
کینه هاشویم زدل هامثل ابره نوبهار
باتومن چون غنچه ای درعمق جان هاواشوم
لولومستی تویی برگونه ی سبز سحر
بانوی عالم به یادت واله وشیداشوم
مهربانی میکنی اندر کلام سبزبرگ
آن شبی مادربیایدچون شب یلداشوم
کاش یکشب شاپرک درنغمه بادصبا
بشنوددردمرانزدخداگویاشوم
میکنی صد ناله رادرنای صدهاآرزو
ای دلاازدردجانان صحنه ی سیناشوم
دیده ای توزندگی درنی نی چشمان یار
گربیایی ماه من اندرغمت رسواشوم
قبله ی سبزنمازم تنهاتوهستی فاطمه
سرزند مستی (مجنون)باتومن پیداشوم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
*
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
درغم تو غرق عزاخوانی ام
رفتن تو شرح پریشانی ام
ساحل آرامشــــ من توبودی
فاطمه ازعشــــــق توطوفانی ام
بعدتوای بانوی عشق آفرین
ابــــــرترین عاشـــــــــــق بارانی ام
نیست زدام غم تو رهایی
درقفس عشــــــــــق تــــوزندانی ام
رفتن توخانه خرابم نمود
کاش شبی سوی خودت خوانی ام
برسره قبرتو علی نشسته
زارترین زائرپنهــــــانی ام
با ز،زعشقت شده سوزان دلــــم
منتظــــــــــــر م کی به برت خوا نی ام
سینه (مجنون)شده در التهاب
درشب اندوه توبارانی ام
رفتی از زندگی حیدرتنها ،چکنم
همه رفتند،تــوهم رفتی ازاینجا ،چکنم
قول دادی که بمانی به کنارم شب و روز
گرگنی قول وقســـم راهمه حاشا،چکنم
بسترت پهن شده در وسط این خانه
درفراق روی تو،ای گل طاهاچکنم
قهرتــــــو قهر نباشد زمن ای فاطمه جان
رفتی از باغ پراز کینه اعداچکنم
بخدارفتن تو کرده مراخانه بدوش
بعده تو ای گل من،یکه وتنها،چکنم
کاش(مجنون)همه شب تابه سحرناله کنی
من ازاین ناله ی وامانده ی شبها،چکنم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
**
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
بین درودیوار،پریشان شده بودی
برخاک تو ای حافظ قرآن شده بودی
زهرای کتک خورده ،میان در ویوار
محتاج به دیوار ،چه بی جان شده بودی
دیدم به سرت فاطمه جان سایه مرگ است
کابوس علی،خواب پریشان شده بودی
تصویر کن آن لحظه که یارم شده بودی
در زیر همان تیغ تو ،رقصان شده بودی
تندیس غرورم نشود هاله ای از خاک
درکوچه چرا ،دست به دامان شده بودی
آوازه ی تنهاشدنم،مانده دراین شهر
درشهرتو سرحلقه ی مستان شده بودی
درخویش بریزی غم تنهایی یارت
از فرط جنون لیلی دوران شده بودی
تنهاشده ام دست خودم را بفشارم
غمنامه ی باران بیابان شده بودی
تنها سخن از یاری تو مانده دراین شهر
بریاری من،نقطه ی پایان شده بودی
تصویر کنم تیغ تنت را بنوازد
ای یاس علی ساقه سوزان شده بودی
در کوچه تنگی به زمین خورد گل من
پامان خزان بودی ونالان شده بودی
آنقدر بسوزی که نماند زتنت هیچ
مقتول بدستان زمستان شده بودی
بانوبه خیالت نرسد لحظه ی ماندن
کز ماندن یک لحظه پشیمان شده بودی
دنیای دل عاشقت این است اگر چه
در چشم علی پیکره سوزان شده بودی
تصویرکن آن تازه نگاهی که به یک رسم
درپای علی به کوچه قربان شده بودی
از یاس دگرهیچ نماندست نشانی
در پنجه ی دیوار گروگان شده بودی
لاحول والا قوه الا به غم تو
در مذهب حیدرتو مسلمان شده بودی
معنای اذان را همه با یاده تودیدم
بر منبر دل،جلوه ی جانان شده بودی
درمکتب دل ،واژه به واژه همه زهراست
(مجنون)به درش بازمسلمان شده بودی
رفتی از زندگی حیدرتنها ،چکنم
همه رفتند،تــوهم رفتی ازاینجا ،چکنم
قول دادی که بمانی به کنارم شب و روز
گرگنی قول وقســـم راهمه حاشا،چکنم
بسترت پهن شده در وسط این خانه
درفراق روی تو،ای گل طاهاچکنم
قهرتــــــو قهر نباشد زمن ای فاطمه جان
رفتی از باغ پراز کینه اعداچکنم
بخدارفتن تو کرده مراخانه بدوش
بعده تو ای گل من،یکه وتنها،چکنم
کاش(مجنون)همه شب تابه سحرناله کنی
من ازاین ناله ی وامانده ی شبها،چکنم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
»*****
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#غزل
فاطمه دیــن مـن و سوختن آیین منـست
ناله داره دل شب ها ،دل غمگیــن منــست
درعزای توبگریــــــم همه شب تابه سحر
نام زیبای توبانو، غـــــــــم شیرین منست
مادرا این دل تاریک من از مـــــــــــــاه تُهیست
گریه هایم همه شب خوشــه ی پروین منست
یاده آن کوچه ودر خواب ز چشمـــم ببَرد
این چراغیست که شب بر ســــر بالین منست
بین دیوار ودری فاطمه ازپای نشست
غم واندوه شما،عشـق نخستین منـــست
دست وبازوی تودرکوچه ی باریک شکست
گفتن ازمرثیه ات تا به ابد دین منست
آسمـــان دل (مجنون)درعزای توگریست
سرخـــی دیده غم، از دل خونیـن منست
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
**
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
هر شب ای بانو پریشان توام
تا ابد محبوس زندان توام
مرتضی خسته تر از آیینه هاست
فاطمه درگیر پنهان توام
مجتبی گم کرده خود را بی صدا
فاطمه تا صبح گریان توام
مادری دلخون ز بی مهری شده
فاطمه پابند سوزان توام
اینچنین باریده ام شب تا به صبح
خون جگر از سیل باران توام
ناله ام سوزد شبانه تا سحر
فاطمه هر شب هراسان توام
فاطمه استاد درس زندگی است
همچو(مجنون) در دبستان توام
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
****
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#مصیبت_درودیوار
#مصیبت_بستر_پردرد
#غزل
رفتی از زندگی حیدرتنها ،چکنم
همه رفتند،تــوهم رفتی ازاینجا ،چکنم
قول دادی که بمانی به کنارم شب و روز
گرگنی قول وقســـم راهمه حاشا،چکنم
بسترت پهن شده در وسط این خانه
درفراق روی تو،ای گل طاهاچکنم
قهرتــــــو قهر نباشد زمن ای فاطمه جان
رفتی از باغ پراز کینه اعداچکنم
بخدارفتن تو کرده مراخانه بدوش
بعده تو ای گل من،یکه وتنها،چکنم
کاش(مجنون)همه شب تابه سحرناله کنی
من ازاین ناله ی وامانده ی شبها،چکنم
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)