بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
عقدعلی وفاطمه، الحق تماشایی شده
جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی شده
از عرش میکاییل بین،گرم پذیرایی شده
هرکوکبی خیره گر از آن چرخ مینایی شده
در وادی یثرب،چنین ،محوهم آر ایی شده
اینجا مَلک از عرش حق بر فرش، فرش آورده اند
درزیرپای انبیا پَرهای خود گسترده اند
لطف نهان حق شده ،امشب هویدا ،ازدوگل
کرده تفاخر فرش بر، آن عرش اعلاازدوگل
جفت هم اند، از صنع،هم ،گوشکر یکتاازدوگل
دامادی حیدرنگر،امشب تماشا ازدوگل
زهراعروس است ونگررخساریکتا ازدوگل
دامادگشته خاکیان، آن حیدر،ای افلاکیان
رقصان وخندان شد جهان؛ اهل زمین،اهل زمان
دنیابه کام حیدراست خرد و کلان و جزء و کل
بنگر به اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل
امشب به دعوتنامه ای ،شدنور هادیِّ سُبُل
ختم رسل امضاکند،گیرنده اش، خیل رُسل
آید کسی گرهمرهش ،آردبه بر؛ یک باغ گل
این کیست،شاه اولیا، مهمان اوشدانبیا
ازدل غم وغصه ببر،گوییدای شادی بیا
هرلحظه،هر ساعت زمان، لحظه شماری میکند
اهل زمین بروصلتت، نابردباری میکند
شب تا سحر خیل ملک،اخترشماری میکند
از شوق امشب،،دیده ی ما، بی قراری میکند
زیرا علی، زهرای خود را خواستگاری میکند
به به که عدل کل علی، بر عقل کل داماد شد
شاگرد ختم المرسلین، داماد بر استاد شد
مخلوق ازخوان کرم همواره مهمان میشود
صد نعمت از لطف خدا بر خلق ارزان میشود
وز طور موسی آمده ،بنگرکه دربان میشود
آید خلیل، آرد ذبیحِ ،زیراکه قربان میشود
یوسف به دستش مِجمر و اسپند گردان میشود
کرّوبیان و، قدوسیان باشند ،اندرهلهله
ختم رسل دست علی بنهاد، دست فاطمه
در ملک اهل دل نگر، مولی الموالی، والی ست
بر غصه دست رد بزن، زیرا شب خوشحالی ست
رفت ازبرم شام سیه، روز همایون فالی ست
امشب شب خوشحالی،، حیدرعلیّ عالی ست
زهرا عروسی کرده و، جای خدیجه خالی ست
بر روی لبهای علی، وفاطمه صد خنده بود
ایکاش درپیش تو،ای زهرا،خدیجه زنده بود
به به دراین شادی ملک،جام مکیّف می زند
حوری چنین پا کوبد و اهل زمین دف می زند
چون مشتری رنگین کمان،خود را در این صف می زند
به به چه خوش لبخند وصل کوثر به مصحف می زند
امشب نه تنهاخاکیان، چون آسمان کف می زند
ایدل غمین هرگزمباش، شوروشعف کن برملا
امشب مِس جان کن طلا، آیینه ات را دِه جلا
بسته شده عقد علی ،و فاطمه در آسمان
سته شده عقد علی ،و فاطمه درکهکشان
زین نرگس و سوسن ببین ،شاداست چشم وهر زبان
راه یقین ها باز شد، بسته شده پای گمان
بازاریانِ حُسن را ،گویید،بندیداین دکان
خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردان دوگل
اندر،زمین خورشید و ماه،شد نورافشان دوگل
امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم دیدنی است
گردون تماشای کردنش با چشم اَنجُم دیدنی است
الطاف لطف سرمدی، اندر تلاطم دیدنی است
اهل زمین وآسمان غرق تَنَعُّم دیدنی است
هر غنچه بهر وا شدن ،اندر تبسم دیدنی است
بنگر زمان شادی بی حدّ و بی اندازه است
بر دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه است
زیبا صدف، بر گوهری، شد بحر، گوهر ،این دوگل
زیباگوهر اندر دو عالم پر بهاتر این دوگل
صرّاف کل، دردانه ای بهرپیمبراین دوگل
دارد به عالم دلبری،بالازاختر، این دوگل
نی نی، فلک خورشیدشد بر ماه انور این دوگل
تبریک گو یدبرنبی، جبریل از دادار خود
زهرا امانت باشد و حیدر امانتدار خود
در خانه ی خودمرتضی،بین شمع محفل آورد
کشتی عصمت، ناخدا را سوی ساحل آورد
آن مرشدروح الامین حل مسائل آورد
انسان کامل را نگر، با خود مکمل آورد
هم آن به این دل می دهد؛ هم مرتضی دل آورد
با نغمه ی جادویی اش، حیدر ز زهرا دل برد
مشگل گشای عالمی،جان رابه ساحل می برد
امشب کنار خودعلی،زیبا بهشتی رو نگر
قامت قیامت فاطمه است،طوبا ببین مینو نگر
زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو نگر
در چهره اش هم روز را، هم شب در آن گیسو نگر
هم لاله زار رو نگر، هم نافه بارِ مو نگر
به به،که ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان شود
کز چشم توروزی رسد، رُخسار او،پنهان شود
ا ندر زمین و هر زمان چشمی ندید،مانندشان
تبریک گو خیل ملک، بر وصلت و پیوندشان
پیداست شادی و شعف همواره از لبخندشان
(مجنون) مبارک گو، شده،بر یازده فرزندشان
جانا، تو، دست افشان بشو ،تبریک بر دل ها بگو
بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو
#_حاج آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#سالروز_ازدواج_امام_علی_ع_با_حضرت_زهرا_س
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
عقدعلی وفاطمه، الحق تماشایی شده
جبریل مأمورست و فکر مجلس آرایی شده
از عرش میکاییل بین،گرم پذیرایی شده
هرکوکبی خیره گر از آن چرخ مینایی شده
در وادی یثرب،چنین ،محوهم آر ایی شده
اینجا مَلک از عرش حق بر فرش، فرش آورده اند
درزیرپای انبیا پَرهای خود گسترده اند
لطف نهان حق شده ،امشب هویدا ،ازدوگل
کرده تفاخر فرش بر، آن عرش اعلاازدوگل
جفت هم اند، از صنع،هم ،گوشکر یکتاازدوگل
دامادی حیدرنگر،امشب تماشا ازدوگل
زهراعروس است ونگررخساریکتا ازدوگل
دامادگشته خاکیان، آن حیدر،ای افلاکیان
رقصان وخندان شد جهان؛ اهل زمین،اهل زمان
دنیابه کام حیدراست خرد و کلان و جزء و کل
بنگر به اسرافیل بین، صورش شده ساز و دُهُل
امشب به دعوتنامه ای ،شدنور هادیِّ سُبُل
ختم رسل امضاکند،گیرنده اش، خیل رُسل
آید کسی گرهمرهش ،آردبه بر؛ یک باغ گل
این کیست،شاه اولیا، مهمان اوشدانبیا
ازدل غم وغصه ببر،گوییدای شادی بیا
هرلحظه،هر ساعت زمان، لحظه شماری میکند
اهل زمین بروصلتت، نابردباری میکند
شب تا سحر خیل ملک،اخترشماری میکند
از شوق امشب،،دیده ی ما، بی قراری میکند
زیرا علی، زهرای خود را خواستگاری میکند
به به که عدل کل علی، بر عقل کل داماد شد
شاگرد ختم المرسلین، داماد بر استاد شد
مخلوق ازخوان کرم همواره مهمان میشود
صد نعمت از لطف خدا بر خلق ارزان میشود
وز طور موسی آمده ،بنگرکه دربان میشود
آید خلیل، آرد ذبیحِ ،زیراکه قربان میشود
یوسف به دستش مِجمر و اسپند گردان میشود
کرّوبیان و، قدوسیان باشند ،اندرهلهله
ختم رسل دست علی بنهاد، دست فاطمه
در ملک اهل دل نگر، مولی الموالی، والی ست
بر غصه دست رد بزن، زیرا شب خوشحالی ست
رفت ازبرم شام سیه، روز همایون فالی ست
امشب شب خوشحالی،، حیدرعلیّ عالی ست
زهرا عروسی کرده و، جای خدیجه خالی ست
بر روی لبهای علی، وفاطمه صد خنده بود
ایکاش درپیش تو،ای زهرا،خدیجه زنده بود
به به دراین شادی ملک،جام مکیّف می زند
حوری چنین پا کوبد و اهل زمین دف می زند
چون مشتری رنگین کمان،خود را در این صف می زند
به به چه خوش لبخند وصل کوثر به مصحف می زند
امشب نه تنهاخاکیان، چون آسمان کف می زند
ایدل غمین هرگزمباش، شوروشعف کن برملا
امشب مِس جان کن طلا، آیینه ات را دِه جلا
بسته شده عقد علی ،و فاطمه در آسمان
سته شده عقد علی ،و فاطمه درکهکشان
زین نرگس و سوسن ببین ،شاداست چشم وهر زبان
راه یقین ها باز شد، بسته شده پای گمان
بازاریانِ حُسن را ،گویید،بندیداین دکان
خورشید و ماه و آسمان، آیینه گردان دوگل
اندر،زمین خورشید و ماه،شد نورافشان دوگل
امشب ز شادی هر وجودی خویش را گم دیدنی است
گردون تماشای کردنش با چشم اَنجُم دیدنی است
الطاف لطف سرمدی، اندر تلاطم دیدنی است
اهل زمین وآسمان غرق تَنَعُّم دیدنی است
هر غنچه بهر وا شدن ،اندر تبسم دیدنی است
بنگر زمان شادی بی حدّ و بی اندازه است
بر دست جانان دفتر عشق علی، شیرازه است
زیبا صدف، بر گوهری، شد بحر، گوهر ،این دوگل
زیباگوهر اندر دو عالم پر بهاتر این دوگل
صرّاف کل، دردانه ای بهرپیمبراین دوگل
دارد به عالم دلبری،بالازاختر، این دوگل
نی نی، فلک خورشیدشد بر ماه انور این دوگل
تبریک گو یدبرنبی، جبریل از دادار خود
زهرا امانت باشد و حیدر امانتدار خود
در خانه ی خودمرتضی،بین شمع محفل آورد
کشتی عصمت، ناخدا را سوی ساحل آورد
آن مرشدروح الامین حل مسائل آورد
انسان کامل را نگر، با خود مکمل آورد
هم آن به این دل می دهد؛ هم مرتضی دل آورد
با نغمه ی جادویی اش، حیدر ز زهرا دل برد
مشگل گشای عالمی،جان رابه ساحل می برد
امشب کنار خودعلی،زیبا بهشتی رو نگر
قامت قیامت فاطمه است،طوبا ببین مینو نگر
زین پس هلال خویش را در آن خَم ابرو نگر
در چهره اش هم روز را، هم شب در آن گیسو نگر
هم لاله زار رو نگر، هم نافه بارِ مو نگر
به به،که ماهِ رُخ عیان امشب به تو آسان شود
کز چشم توروزی رسد، رُخسار او،پنهان شود
ا ندر زمین و هر زمان چشمی ندید،مانندشان
تبریک گو خیل ملک، بر وصلت و پیوندشان
پیداست شادی و شعف همواره از لبخندشان
(مجنون) مبارک گو، شده،بر یازده فرزندشان
جانا، تو، دست افشان بشو ،تبریک بر دل ها بگو
بر پای خیز و تهنیت بر مهدی زهرا بگو
#_حاج آرمین_غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#سالروز_ازدواج_امام_علی_ع_با_حضرت_زهرا_س
🖕🖕🖕
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
|⇦•تنگ غروب عرفه...
#مناجات با امام زمان روحی له الفدا وتوسل به سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ روزعرفه اجرا شده به نفس حاج آرمین غلامی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا می گیره
دلم هوایی می شه و بونۀ آقا می گیره
این روزایی كه دَم به دَم غریبی رو حس می كنم
با گریه یاد غربتِ عزیز نرگس می كنم
*مجلس ما قابلِ تو رو نداره آقاجان! امروز خیلی ها منتظرِ تو هستن، خیلی جاها سر میزنی، ای حاجیِ فاطمه! یه گوشه نگاهی هم به محفلِ ما بنداز، هر چی باشیم، هر کاری کرده باشیم، امروز از سَرِ تواضع اومدیم، امروز سرمون پایینِ...*
تا كه بیای تو از سفر تا كه ببینی حالمو
نذر نگاهت می كنم این اشكای زلالمو
میون طوفان غمت شكسته بال و پر من
كاشكی بیای پا بذاری به رویِ چشم تر من
كاشكی بیای و سوغاتی برام بیاری بوی سیب
یا كه یه مُهر و تسبیح از تربت اربابِ غریب
كاشكی بیای برامون از تشنگی و آب بخونی
بیای رو منبر بشینی روضۀ ارباب بخونی
*روزِ زیارتیِ امام حسینِ، خدا امروز اول به زائرایِ امام حسین نگاه میکنه...*
مُسلمیه دم بگیری با گریه و شور و نوا
بیای و با هم بخونیم "حسینِ من كوفه نیا"
كوفه نیا كه اینجاها قحطی آبه به خدا
حرمله چشمِ انتظار طفل ربابه به خدا
*کوفه نیا، حرمله داره سه شعبه آماده میکنه، کوفه نیا، همه بازار آهنگرا رفتن...*
اینجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند
با كعب نی منتظرِ رقیۀ سه ساله اند
همه با فكر انتقام روز می كنن شباشونو
نعلای تازه می زنن تمومِ مركباشونو
*ده نفر اومدن عصر روزِ عاشورا، گفتن: امیر! ما بودیم، امیر! ما به اسبامون نعلِ تازه زدیم...*
رو خاك گرم كربلا سه روز می مونه پیكرت
خورشید نیزه ها می شه اینجا سر مطهرت
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_مسلم_ابن_عقیل
#حاج_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#عرفه
🖕🖕بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#متن سخنرانی 9 ذی الحجّه
ازحاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
2 ـ شهادت حضرت مسلم و هانی رَحِمَهُ الله
در این روز در سال 60 هـ محمّد بن کثیر و پسرش در کوفه به جرم مهمانداری و طرفداری از مسلم بن عقیل علیه السّلام به شهادت رسیدند.
در شب عرفه جناب مسلم بن عقیل علیه السّلام به منزل طوعه رفتند. در روز عرفه سال 60 هـ که چهارشنبه بود جناب مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را در کوفه شهید کردند. (3)
← خاندان حضرت مسلم علیه السّلام
نام مبارکش مسلم و پدرش عقیل، و مادرش عَلِیّه، و همسر آن حضرت رقیّه دختر امیر المؤمنین علیه السّلام است. (4)
پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود :
«چشم مؤمنان بر او گریان است، و ملائکه مقرّب الهی بر او درود می فرستند».
سپس رسول خدا صلّی الله علیه و آله گریست تا اینکه اشک های چشم حضرت بر سینه ی مبارکش ریخت، و فرمود :
به خدا شکایت می کنم از آنچه عترتم بعد از من می بینند. (5)
امام حسین علیه السّلام هنگامی که آن حضرت را به سوی کوفه فرستادند، در قسمتی از نامه به اهل کوفه چنین فرمودند :
«برادرم و پسر عمویم و فرد مورد اطمینان از اهل بیتم را نزد شما فرستادم».
هنگامی که امام حسین علیه السّلام خبر شهادت آن حضرت و هانی را شنید، چند بار فرمود :
«انا لله و انا الیه راجعون».
سپس فرمود :
«خیری در زندگی بعد از آنها نیست».
از جمله وصایای آن حضرت به ابن سعد این بود که کسی را به نزد امام حسین علیه السّلام بفرستد که آن حضرت به سوی کوفه نیاید.
← شهادت و دفن بدن حضرت مسلم علیه السلام
در غربت و مظلومیّت آن حضرت همین بس که از پشت بام ها دسته های نی را آتش می زدند و بر سر آن حضرت می ریختند. همچنین زمانی که چشم ابن زیاد بر آن حضرت افتاد، زبان به جسارت امیر المؤمنین و امام حسین علیهما السّلام و عقیل گشود.
در بالای دار الإماره با لب تشنه سر از بدن نازنیش جدا کردند و بدنش را از بالای قصر به پائین انداختند.
بعد از شهادت ریسمان به پای مبارکش بسته و در میان بازار کوفه می کشیدند.
سپس بدن مبارکش را به دار زده و سر مطهّرش را به دمشق فرستادند.
در دفن بدن مطهّر دو نظر است :
یکی اینکه جمعی از قبیله ی هانی آمدند و بدنهای مطهّر مسلم بن عقیل و هانی را دفن کردند. (6)
دیگر اینکه نیمه شب زوجه ی میثم تمّار به همراهی چند نفر از جمله همسر هانی بن عروه، بدن ها را در کنار مسجد اعظم کوفه دفن کردند. (7)
← هانی بن عروه
اما جناب هانی که پدرش عروه است، از اصحاب پیامبر صلّی الله علیه و آله و از بزرگان و خواص شیعه و مخلصین در محبّت امیر المؤمنین علیه السّلام بود، و در جنگهای صفّین، جمل و نهروان در خدمت آن حضرت بود. (8)
جنابِ هانی بزرگِ طایفه مِذحَج بود و در قبیله خود دارای نفوذ فراوانی بود. هنگامی که اهل کوفه عهد و پیمان خود را شکستند و بی وفائی خود را نسبت به اهل بیت علیهم السّلام و مسلم بن عقیل ثابت کردند، جناب هانی بن عروه آن حضرت را پناه داد.
پس از آن محمّد بن اشعث خبیث جناب هانی و عدّه ای از شیعیان را دستگیر کرد.
بعد از شهادت مسلم بن عقیل علیه السلام و شکستن سر و بینی جناب هانی توسّط ابن زیاد ملعون، آن خبیث دستور داد سر جناب هانی را در بازار گوسفند فروشان از بدنش جدا کردند و با طنابی که به پای آن بزرگوار بسته بودند همراه با بدن جناب مسلم بن عقیل علیه السّلام در بازار کوفه روی زمین کشیدند و سپس به دار زدند، و سپس بدن هانی همراه با بدن مسلم دفن شد.
📚 منابع :
3. ارشاد : ج 2، ص 66. و ... .
4. مراقد المعارف : ج 2، ص 307، 316. و ... .
5. امالی صدوق : ص 191. و ... .
6. مراقد المعارف : ج 2، ص 318. فرسان الهیجاء : ج 2، ص 102.
7. وسیلة الدارین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 209 _ 208.
8. مراقد المعارف : ج 2، ص 318، 359، 361. و ... .
#کانال_متن_روضه_حاج آرمین غلامی
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج):
❣﷽❣
🦋🌹 #دوبیتی_حضرت_قاسم_س
🌹🦋 #ششم محرم_حضرت_قاسم_س
بر ابن حسن ،آن پور زهـرا صــلوات
بر عشق حسیــن ،دلبر سـقا صـلوات
گوییدعزای ششم ازماه غم آمد
بر حضرت قاسسم،گـل طـاهـا صــلوات
🌸🌺🌸🌺🌸
ابن الحسنی ، روح منــاجاتی تو
محبوبه حق، قبـــلهٔ حـاجـاتی تو
توقاسمی،تویی تومحبوب حسن
زیباپسردلبر ســـاداتی تو
🌸🌺🌸🌺🌸
ای اهل مدینـــه ، نور مهتـــاب کجاست
دریای وفا ، گوهـر نایاب کجاست
با زمـزمـه در عرش ، ملائک ، گفتند
قاسم پسرحضرت اربـاب کجاست
🌸🌺🌸🌺🌸
قاسم بنگر،که،جلوه ای از یاس است
زیبایی هردو دیده اش، المــاس است
محبـــوب ترازهرپسری بوده وهست
اوزینت دوش حضـرت عباس است
🌸🌺🌸🌺🌸
به به،که روز و شب پِیِ این دودمانیم
دیوانگان قاسم آن شاه جهانیم
در حلقه سر مستی قاسم نهانیم
ماازگزند، این زمانه در امانیم
🌸🌺🌸🌺🌸
از بچگی گشته دلم سویت حواله
ما وجداگشتن زکوی تومحاله
آن نور چشم حضرت سقاست قاسم
آرام جان زینب کبراست قاسم
عشق رباب و حضرت مولاست قاسم
زیرا عزیز جان وقلب ماست قاسم
🌺🌸🌺🌸🌺
ای شاهکار خلقت ای عباس ثانی
ابن الحسن،تو سرور آزادگانی
پورحسن،توقاسمی مشکل گشایی
خُلقا و خَلقا قاسما،تومجتبایی
درکربلا،تونوجوانی، باوفایی
عمری به درگاهت کنم، باراگدایی
🌸🌺🌸🌺🌸
قاسم تویی،و شاهراه استجابت
الطاف تو دیدیم قبل از عرض حاجت
نام توقاسم،شیعه را بیدار کرده
از هرستمگر در جهان بیزار کرده
نامت تمام دشمنان را زار کرده
لعنت به قومی که تو را انکار کرده
🌸🌺🌸🌺🌸
قاسم نشد نور حسینی تو خاموش
نام تو،کی گردد،دراین دنیافراموش
🌸🌺🌸🌺🌸
هستم گدا، آبا و اجدادی همیشه
درزیر دینت در غم و شادی همیشه
دیوانه ی قاسم ز نوزادی همیشه
تو نوکری را یاد ما دادی همیشه
🌸🌺🌸🌺🌸
حسن کرامات تو در هرصبح وهرشام
رزمت قیامت کرده در تاریخ اسلام
دارد نگاهت جمله،شرح ماجرایت
با اینکه کردی دلبری از عمه هایت
با اینکه غش کرده دوصدلیلی برایت
قاسم عزیزت کرد تا محشر خدایت
🌸🌺🌸🌺🌸
نان از کرمِ حضرت قاسم داریم
جانی ز دمِ حضرت قاسم داریم
در بین تمام آرزوها... زوق
یک شب حرمِ حضرت قاسم داریم
🌸🌺🌸🌺🌸
قاسم تو،دل از جمله عالم بردی
شادی توبیاوردی وصد غم بردی
دل برده ای از تمام عالم قاسم
به به،که دل حسین را هم بردی
🌸🌺🌸🌺🌸
بنگر به حسن،که قمرش قاسم بود
عبدله،وآن بال وپرش قاسم بود
گل بود به سبزه نیست آراسته شد
یعنی که فقط گل پسرش قاسم بود
ای کاش که درماه محرم بینی
گویند که ماهِ برترش قاسم بود
🌸🌺🌸🌺🌸
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
🌸🌺🌸🌺🌸
#کانال_اشعار_ناب
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج):
بسم الله الرحمن الرحیم
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀
جعفرطیار؟سربـاز نبوت
سرای عشـق او تـا بی نهایت
جعفرطیار؟عشق علی بود
رشــادت هـای او دارد حــکایــت
دلیری های اومعلوم گشته
حدیثش راچه خوش کرده روایت
تـوکل بـــر خـــدا درجنگ میکرد
که دارد بر رضای حق رضایت
عدالت در نگاه آن دلیراست
ولایــت مـحـــوری او را کفــایــت
بپیــچد نســخه ی یک لشگری را
ز صــبر و بـــردبـــاری و دِرایــت
ز غیرو دوست بانگ غم شنیده
ولـی لـب وا نکـرده بــر شــکایت
اگر درجنگ میباشد دلاور
ز فرهنگ پیمبرشدعنایت
جهان پرشد ز مظلومی جعفر
بـرای دفـع هر ظلـم و جـنایت
بــه هنـگام جــهاد ش یاعلی گفت
کنـد یک لشگری را اوحمایت
به وقت هر خـطر شدجـلودار
شعارش یانبی جانم فدایت
چه گویم من ازآن مَشی ومَرامش
بُــوَد مَشـی و مـرام او هـدایت
همه عشق وسرفرازیست جعفر
قلـم نتـوان کنـد مَـدحَـش روایـت
بُوَدنامش امیدی تا سر انجام
بمـاند بــر سـر عهــدش بغـایــت
چ گویم دست و بازو رافداکرد
کـــه شــد جــانبـاز و ســربـاز ولایــت
یقین دارم که فرهنگش،جهانیست
جهـانی مـی شـود لطـف خـدایت
آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
مدح ومولودی امام زمان.عج...mp3
زمان:
حجم:
2.79M
بسم الله الرحمن الرحيم #یامهـــدے(؏ج)
#مدح امام زمان(عج)
#مداح..حاج آرمین غلامی
بشنو از سنبل روایت می کند
وز مقام گل حکایت می کند
می کند و.صف گل خیر النساء
مهدی آن دلداده آل کسا
عالمی مستانه و حیران او
جان فدای گوشه چشمان او
وصف ماه شهر یثرب می کنم
وصف آن سرخی مغرب می کنم
سائلان را سوی مستی می کشد
خال او مستانه ما را می کشد
هر مکانی بی جودش برزخ است
جنت و رضوان بی او دوزخ است
کوکب اقبال مائی مهدیا
بلبل آل کسائی مهدیا
مهدی ای نیلوفر باغ دلم
مهدی ای بود و نبود حاصلم
ای سراپای وجودت از علی
مهدی ای زیباترین یاس نبی
با دلم یکشب مناجاتی نما
تا شود این سائلت غرق دعا
#مداح وشاعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
25.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
28.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
5.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا