【• #ترکش_خنده😂 •】
.
.
يڪبار در جبهه آقاي
«فخر الدين حجازي»
آمده بود براي سخنراني
و روحيه دادن به رزمندگان.😎
وسطهاي حرفاش به يكباره با
صداي بلند گفت: «آي بسيجيها!»
همه گوشها تيز شد كه چه ميخواهد بگويد. ادامه داد:
«الهي دستتان بشكند»😱😳
عصباني شديم.😠
ميدانستيم منظور ديگري دارد
اما آخه چرا اين حرف رو زد؟🤔
يك ليوان آب خورد و گفت:
«گردن صدام رو»😌💪
اينجا بود كه همه زدند زير خنده!😆😂😬
#مذهبی
.
.
حرفاے طنزو اینجا بخون🤓👇
majnon213_69:
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
🆔 {مجنون213_69}
https://eitaa.com/majnon213_69Z
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
『 #ترکش_خنده シ 』
.
.
[😂♥️]• قرار گذاشتہ بودیم
هرشب یکے از بچههاے چادر رو توی
«جشن پتو» بزنیم!😐😬
یہ روز گفتیم:
- ما چرا خودمون رو میزنیم؟🤦🏻♂
واسہ همین قرار شد یکے بره بیرون و
اولین کسے رو ڪه دید بکشونہ توی چادر!😎⚔
بہ همین خاطر یکے از بچہها رفت بیرون
و بعد از مدتے با یہ حاجآقا اومد داخل!🧔🏻
اول جاخوردیم!😱
اما خوب دیگہ ڪاریش نمےشد کرد.
یہ مدت گذشت داشتم از ڪنار یه چادر
رد مےشدم ڪه یهو یکے صدام زد؛📢✨
تا بہ خودم اومدم،
هفت هشتا حاجآقا ریختن سرم و یه
جشن پتوی حسابی گرفتن!😐🤕😂
.
.
اےكشتگانعشقبرایمدعاکنید
يعنےنميشودڪهمراهمصداكنيد؟👇
『😇:🍃』 http://eitaa.com/majnon213_69Z