غمِ این وداع، داغِ این نگاه عاشقانه، خم شدن این شانههایِ مردانه، آدم رو میکشونه به شبِ تاریکِ مدینه، به شبِ غمباری که صدایِ بغضدار علی قلب زمین رو به آتیش کشید: یا فَاطِمَةُ کَلِّمِینِی فَأَنَا ابْنُ عَمِّکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ.
فاطمه با من سخن بگو من علی ام...
زهرا سادات"
#روضه | #کرمان_تسلیت | #یا_زهرا
هدایت شده از _نوارکاسِت
ننگ بر تفکری که در آن مهسا امینی
دختر ایران است و فائزه رحیمی نه !
-دختربچهیِ شش ساله که وصیت حاج قاسم رو از بره
-معلمِ محجبه ولایی
-طلبهی تازه معممِ انقلابی
-مداح سینه سوختهیِ عشق شهادت و...
مکروبه !
-دختربچهیِ شش ساله که وصیت حاج قاسم رو از بره -معلمِ محجبه ولایی -طلبهی تازه معممِ انقلابی -مداح
تو این ترورِ خصمانه اگر چه ظاهرا افرادی تصادفی و بی هدف مورد آسیب انتحاری قرار گرفتن و به شهادت رسیدن اما در باطن عمیقا میشه حس کرد دست بزرگ و مهربون اباعبدلله رو که از میون اون خیل عظیم جمعیت دست گذاشته رو بندههای پاک و خالصِ خدا، دستهاشون رو گرفته و اونها رو میهمان سفرهیِ کریمانه خودش کرده...
مکروبه !
تو این ترورِ خصمانه اگر چه ظاهرا افرادی تصادفی و بی هدف مورد آسیب انتحاری قرار گرفتن و به شهادت رسید
تو این حادثه عمیقا میشه حس کرد که خدا همیشه خریدار بندههایی هست که تو آشفته بازار دنیا، بیهیاهو و خودنمایی مسیر اخلاص رو قدم میزنن...
مکروبه !
فنجان کوچکم که پر از چای میشود دلم لک میزند برای جلساتِ قرآن هفتگی با چاشنی روضه.
برای نفس کشیدن در خانهایی قدیمی که صاحبخانهاش یک پیرزن باصفا و اهل دل باشد با لبخندهای نمکین که هر از چندگاهی دو سه تا از تار موهای بازیگوشِ نارنجیِ حنا خورده از میان چارقدش بزند بیرون.
دلم لک میزند برای هشت نه سالگیام، برای روزهایی که چادر ننجون را توی مشتم میگرفتم و همراهِ جلساتِ هفتگیاش میشدم.
کتاب روی میز را ورق میزنم، آرام آرام چایم را مزه میکنم. توی دلم حساب و کتاب میکنم اگر پانزده صفحه دیگر از جزوهام را بخوانم تا آخر شب میتوانم یک بار دیگر از اول تمام مباحث را مرور کنم.
جرعهایی دیگر از چای را مینوشم. دلم میخواهد کنار چای امشبم روضه باشد، یک پندی یا حتی یک رزق معنوی.
مکروبه !
فنجان کوچکم که پر از چای میشود دلم لک میزند برای جلساتِ قرآن هفتگی با چاشنی روضه. برای نفس کشیدن د
از میان صفحات کتاب میابمش، همان رزقی که دنبالش بودم. نوشته بود گاهی یک گناه بزرگ در دل های آماده منشاء حرکت و انقلاب و بازگشت به سوی حق و حقیقت می شود. گاهی یک گناه می تواند شروعی باشد که سرآغاز یک خیر است. گناه نفس انسان را به جایی می کشاند که عامل وحشت نفس می شود و همین امر باعث بازگشت به سوی خدا میشود.
لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا....
زهرا سادات"
#تقسیم_حال_خوب🌱
_حلول ماه رجب مبارک❤️🌱
میونِ عبادتها و تضرّعات و توسلاتتون به یاد ماهم باشید.
التماس دعا رفقا🌱
#ماه_رجب
سجادهم هنوز پهنه. یه تکه پارچهیِ سبز متبرکِ حرم که تو دلش با خط ریز زرد رنگی زیارت عاشورا نوشته شده و گوشه و کنارش کربلا با همزهی آخر که نشون بده سوغاتِ اصل خاکِ عراقِ.
مستِ عطرِ مُشک و خاک مُهرم که از سجدهیِ آخر تو سرم مونده. صدایِ قطرههای بارون میپیچه تو اتاق و کنار صدایِ مرحوم موسویِ قهار که با اون صدایِ گرم و گیرا میخونه:" یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْر" کلی امید پاشیده میشه به قلب آدم.
ماهِ رجب ماه عاشقیه، ماه دلبری کردن از خدا وقتی کلی امید میریزی تو نگاهت و کاسه گداییت رو برمیداری و درِ خونهی پر از کرمش رو میزنی و زمزمه میکنی: فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ.
آخه رفیق من خدای من، عشق من، چیزی که تو میبخشی کم نیست، ناقص نیست، همه چی تمومه، از فضل و کرمت به ما ببخش. زیادِ زیاد ببخش...
ماه رجب ماه دلبریه، کم نخوایم از خدا...
-زهرا سادات-
#ماه_رجب | #التماس_دعا
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْهَا ۚ إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ...