ده ساله بودم که اخبار تلویزیون پر شده بود از سبز پوشهای معترض و خشمگین با مشتهایِ گره کرده،
اتوبوسهایِ به آتش کشیده،
پنجرههای شکسته و شیشه خردههای هزاران تکهی پخششده رویِ آسفالتِ خیابانها.
آشوب! برایِ کودک ده ساله چیز ترسناکیست،
مادرم که تسبیح به دست اخبار را دنبال میکرد یک یا حسین میگفت و یک جمله" حرمت عاشورا را حفظ نکردند"
حفظ نشدن حرمتِ عاشورا برای یک تازه مکلفِ پرس و جو گرِ عاشق امام حسین شده، چیز ترسناکی است.
نهم دیماه آن سال چهارشنبه روزی بود. گوشهیِ چادر مادرم را محکم تویِ مشت گرفته بودم و
میانِ انبوه جمعیت شال گردنِ چارخانهیِ دوست نداشتنیام را از صورتم میزدم کنار و
بلند بلند میگفتم ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند.
بزرگتر که شدم معنایِ بصیرت برایم رنگ گرفت و این جملهی امیرالمؤمنین که فرمود:وَ لا یَحمِلُ هَذَا العَلَم اِلّا اَهلُ البَصَرِ و الصَّبر...
زهرا سادات"
#روز_بصیرت | #نه_دی