[فاطمیه سراسرش درد است]
دردِ هقهقهایِ بیصدای حسن،
دردِ خوابهای وحشتزدهیِ کودکی که در کوچهها مَرد شد...
دردِ عطشهای نیمهشبِ حسین،
دردِ بوسه بر پاهای بیرمق مادر با اشکهای کودکانه و نجوایِ یا اُماه اَنا حُسین😭
دردِ بهتِ غریبانهی زینب
دردِ روزهایِ بیدرمانِ تنهایی.
مادرِما
نامش عجین شده با دردِ در و مسمار....😭
ابناءالحیدر 🌱
#فاطمیه #حضرت_مادر
وقتهایی؛
که وانمود میکنم قوی هستم
که تنها و بی هیچ سپرِ دفاعی، سنگینِ تلی از بغضهای فرو خورده و گلوگیرم،
وقتهایی که هدفِ تیربارانِ طعنهها، سرزنشها و قضاوتها هستم.
تو اوجِ این موقعیتها
ته دلم قرصِ به این که تو بزرگترین مدافعِ لحظاتِ بیدفاعیام هستی.
_إِنَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنوا>🌱'
زهرا سادات "
مکروبه🇮🇷
وقتهایی؛ که وانمود میکنم قوی هستم که تنها و بی هیچ سپرِ دفاعی، سنگینِ تلی از بغضهای فرو خورده
وَتَمَّت كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدقًا وَعَدلًا ۚ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِهِ ۚ وَهُوَ السَّميعُ العَليمُ
و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛
هیچ کس نمیتواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست.
[۱۱۵ انعام🌱]
وَ ترکیبِ دلچسبِ
صبح با صدایِ گنجشکهایی که دسته جمعی نشستهاند رو سیمهای برق و پچ پچ میکنند با عطرِ خوش و بهشتیِ
دستههایِ نرگسِ دخترکِ گلفروش🌱
[روزتون بخیر و خوشبو]
-زهرا سادات..)
هرچی گشتم میونِ حرف و حروف و کلمات،
چیزی پیدا نکردم که بشه باهاش به زیبایی این عشق رو توصیف کنم🌱
#تشییع_شهدای_گمنام
میگفت:
میشه خدا رو تو برقِ چشمهایِ آدمهایی،
که از حالِ خوبِ دیگران حالِ دلشون
خوب میشه، دید ^_^🌱
بارها من عرض کردهام، اگر در جبههی جنگ سربازِ رزمنده خوابش ببرد، بعد از خواب بیدار بشود گیج و ویج، نمیداند چه کار میکند، توپخانه را روشن کند، ممکن است به خودی ضربه بزند.
شما اگر ندانی دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، توپخانه را که روشن کردی، به جای اینکه به دشمن بخورد، به دوست میخورد؛ بصیرت که لازم است [برای] این است.
_حضرت آقا جان _🌱
#روز_بصیرت